همگام با کمسو شدن نور روز، کشتیای بادبانی خودش را برای لنگر انداختن در بندر آماده میکند. رد برجسته و متمایز این کشتی هیچ تردیدی برای چشمان تیزبین باقی نمیگذارد. پیرمردان جمعشده در بندر که غرق تماشای کشتی جنگی شدهاند، زیر لب میگویند که این کشتی باید ماموریت دولتی داشته باشد و حتما اشتباهی در این بندر لنگر انداخته است. کمی بعدتر که بادی بلند میوزد، پرچم دزدان دریایی به هوا برمیخیزد و هیچ ابهامی باقی نمیگذارد که این کشتی سرقت شده است. پیرمردان با تکرار کردن اصطلاح معروف Memento Mori (لاتینی: مرگ را به یاد داشته باش) به دیگران اشاره میکنند که زندگی چقدر شکننده و زودگذر است، پس همه ما باید خوب زندگی کنیم. اما اسکلت و استخوانهای ضربدرخورده روی پرچم قرمز این دزدان دریایی به ما میگوید که زندگی کوتاه است، اما چه بهتر که نیک و درست زیسته باشیم!
یک دزد دریایی که از شدت زیادهروی در نوشیدن شراب رام و ویسکی بوی کهربا و وانیل میدهد، شتابان خودش را به اسکله میرساند و برای لحظهای کوتاه در این توقفگاه شبانه در آرامش شاداب مردم محو میشود. او میداند که کشتی زیبایش تا قبل از سپیده صبح از بین خواهد رفت و کاملا ناپدید خواهد شد، و تنها ردی از ادویهها و چوبهای گرانبهایی بر پهنه دریا باقی خواهند ماند که در گنجینههای درون کشتی انبار شدهاند؛ گنجینههایی که روزی به زنی دلربا وعدهاش داده بود؛ البته به شرطی که خدا جانی دوباره به او دهد!
«پاویلون رژ» عطریست که شما را در فضایی ماجراجویانه و آکنده از حکایت نبردهای دریایی فرومیبرد و همچون شعری در ستایش زندگی میدرخشد. این عطر شما را به تسخیر شبها و روزها فرامیخواند و از شما میخواهد که بدون هیچ ترسی جسارت کسانی را داشته باشید که برای دستیابی به آوازهای افسانهای یا ثروتی ازدسترفته بهسوی مرگ میشتابند.
| نوع عطر | ادو پرفیوم |
| برند | جوووی پاریس |
| عطار | ماری اشنایدر |
| سال عرضه | 2018 |
| گروه بویایی | شرقی چوبی |
| کشور مبدأ | فرانسه |
| مناسب برای | آقایان و بانوان |
| اسانس اولیه | ادویه جات معطر، کنجد ، ویسکی، رام (نوشیدنی) |
| اسانس میانی | چرم ، تنباکو ، چای ، قهوه |
| اسانس پایه | لوبان ، وانیل ، چوب آبنوس |
بوی ملوان های اسکاتلندی
بوی ع.رق نیشکر خشک شده روی عرشه
بوی و.سکی تخمیر شده تو چوب بلوط زیر عرشه تو انبار های چرک و تاریک
بوی دزدان دریایی
بوی آواز ملوان های م.ست در حال شمردن سکه های طلای گنجینه کشتی ای که تازه آن را غارت کردند
بوی غرق شدن در اعماق تاریک دریا
بوی لحظه طوفانی دزدان دریایی قبل از حمله به کشتی ها
بوی شور و شوق بعد از پیروزی و تسخیر
- این پرچم سرخ نیست، نه!! هرگز!!
- این پرچم مشکی است!...
این بوی کاپتین Edward Kenway ( ادوارد کِنوَی ) است
بوی کاپتین Shay Cormac ( شی کورمک )
بوی کاپتین Jack Sparrow ( جک اسپارو )
بوی کشتی مهیب و عظیم و پر جلال Jackdaw است
بوی کشتی زیبا و دلفریب Morrigan
باز هم میگویم این پرچم، سرخ نیست بلکه مشکی و سیاه و تاریک است...
این بویی است که تنها کاپتین جک اسپارو و کاپتین ادوارد کِنوَی آن را می فهمند.
تنها آن ملوانان مست از عرق نیشکر و سرمست از پیروزی و تسخیر دریاها آن را می شناسند چرا که با این رایحه بر موج های غرّان آب های وحشی و سرکش، سواری کرده، طوفان های سهمگین و بی رحم را در نوردیده اند و زخم های بی شماری بر جسم و تن آن ها در شمشیر کشی ها و جنگ های روی عرشه ها نقش بسته است.
آن ها با این رایحه، خو گرفته اند. با این رایحه شب های فراوانی را در فضای غمگین و تاریک در کنج انبار های زیر عرشه، در فضایی که بوی رام و عرق و تنباکو آن را پر کرده، گذرانیده اند.
--------
« پاویون غوژ »
هم کنون او را پوشیده ام، شب هنگام،
هوا کمی سرد، و شبی آرام و ساکت است.
از لحظه ای که آن را به تن کردم، نمیتوانم یک لحظه خود را بیرون از لباس های کاپتین ادوارد کِنوَی تصور کنم.
نمی توانم به خود بقبولانم که ملوان های من در حال آواز خوانی سرمستانه خود نیستند، نه!! نمیتوانم متوجه این حقیقت شوم که الان روی عرشه Jackdaw در حال تماشای آب های تاریک و بی رحم و بی انتها نیستم.
به زیر عرشه و اتاقی که برای من تدارک شده است بر می گردم.
میزی به وسعت یک سوم اتاق دارم که روی آن یک نقشه عظیم از دریا ها، جزیره ها، شهر ها و نقشه های کوچک دیگری از سایر اماکن و محل های احتمالی گنج های پنهان دارم.
نور اتاق با شمع های کم سو و پر تعداد روشن است، بوی خفته و چرک و نمناک اتاق را جایی غم انگیز و ساکت برایم تبدیل کرده است.
از بالای سر، همهه ها به فریاد و فریاد ها به غرش های خشمگین مبدل میشوند.
بیرون میروم، فریاد ها، فریاد های ملوانانم است، کشتی تجاری ای را که کل ماه گذشته در انتظارش بودیم، هم کنون بر سر راه ما سبز شده.
دستور می دهم بابان ها را تا آخر بکشند، قرار نیست وقت هدر بدهیم، مدت های طولانی در کشتی بوده ایم. می دانید که دل تنگ می شود، گاهی، خاصتاً اگر نورِ دیده ای در آن سوی دریا های بی کران، در خشکی داشته باشید.
طبل ها زده میشوند، توپ ها شلیک می شوند، با قدرت تمام!
اولین سوراخ هایی را که در کشتی ایجاد می کنیم، در کنارش لنگر می اندازیم، اما نه در دریا!! که در خود آن کشتی.
معرکه که تمام می شود، همه خرسند از تسخیر سکه های طلا و گنجینه های گران تر از طلا، ادویه جات و چای تنباکو و رام، سرمستانه ندای شادی می دهیم.
- نمی توانم خودم را در این موقعیت تصور نکنم!!!
پاویون غوژ، شروعی چرک دارد.
نتراشیده و نخراشیده، البته هدفمندانه صیقل نخورده تا همان لحظات طوفانی ای را تداعی کنند که در آن لحظات ملوان ها و دزدان دریایی در حال آماده شدن برای حمله به کشتی ها فریاد می زنند و اضطراب و شور تمام وجود آنها را فرا گرفته.
بوی رام و و.سکی و تنباکو، تند و خشن، بی رحمانه مشامتان را می سوزاند. چرا که در این لحظات نباید آرام باشید. هنوز برای خوشحالی بعد از پیروزی خیلی زود است.
بعد ها کمی آرام می گیرد، چرم هم معرف حضور می شود اما حضورش چنان پر رنگ هم نیست، فقط آمده که بگوید من هم هستم.
بعد از آنکه همه چیز آرام گرفت و سکوت بار دگر حکم فرما شد، همانند لحظه شیرین پیروزی، به شما اجازه می دهد که کمی شادی کنید. در این حالت دیگر چرکی وجود ندارد، همه چیز به درستی حالت می گیرد و توازن به همه عناصر سازنده عطر بر می گردد.
گویا این رایحه می خواهد با شروع طوفانی و چرکین و با پایان آرام و تمیزش، این را بفهماند که آدمیان، همه آن ها، حتی اگر چرکی در دل دارند، حتی اگر صاف و ساده نباشند، در آخر می شود که سرشت شان پاک شد، تمیز و بی غل و غش. بی ریا و صادق.
بله، سرشت و نهان آدمیان قابل تغییر است.
به شامه من به مقدار اندکی و بسیار اندک، جزئی از فضای بلک فانتوم بای کیلین را برایم یادآور شد. نه من باب تشابه رایحه بلکه یک حس از اون.
من در بیان خودم به رایحه هایی که با عشق و علاقه و هنر و دقت آفریده می شوند و فقط و فقط هدف خلق یک اثر هنری را داشته باشند نه مجرد اینکه صرفا یک رایحه خوب و همه پسند داشته باشند و هدف از آفرینش آن ها تنها اغراض مادی نباشد، «عطر» مینامم.
((پاویون غوژ یک عطر است))
یک اثر هنری به تمام معنا!! به زیبایی نقاشی های لئوناردو داوینچی!!
آفریده ایی که با پشتوانه عشق و هنر و فلسفه جامه وجود پوشیده و تمام آنچه که برای زیبا بودن کافی است را در نهانش تماما دارد.
باشد که معطر باشید به عطر عشق!!!