یک عطر بسیار ارزنده از ایسی میاکه .
واقعا عطر شب هست و همون حسی رو به شما میده که یک شب خنک بهاری یا تابستونی در فضای باز هستید و بوی گلهای شب بو همه جا پیچیده. هرچند نوت گلی برای این عطر ذکر نشده اما نباید هم انتظار داشته باشیم که نوتهای بکار رفته در این عطر همگی طبیعی باشن.
با اینکه اکثر این عطر رو برای شبهای پاییز و زمستان پیشنهاد کردند، اما من از بوئیدنش در این موقع سال هم لذت میبرم.
تونکا یک نوت خیلی بولد توی این عطر هست اما برخلاف کثر عطرهای تونکایی که دیدم، عطر رو نمیشه گرم و شیرین دسته بندی کرد. درنتیجه حتی اگر از نوت تونکا در عطرها متنفر هستید، شاید این عطر شما رو با تونکا آشتی بده.
نوتهای چوبی هم در این عطر نقش پررنگی دارند.
معمولا پیدا کردن عطر دیزاینری که نوتهای چوبی باکیفیت داشته باشه سخته، و این یکی دیگه از مزیتهای این عطر هست- با توجه به قیمت مناسب و پخش و ماندگاری قابل قبلوش.
لاین نویت د ایسه فلانکرهای متعددی تولید کرده که اونها هم کارهای بارزشی هستند.

ممنون از پاسختون جناب شوشتری .
عود از نوتهای مورد علاقه من در عطرها هست و دلیل تردید من این هست که علاوه بر اینکه خودم نوتهای عودی رو از این عطر نمیگیرم، توی هیچ کدوم از سایتها و سایت شرکت سازنده چیزی در مورد نوت عود در این عطر پیدا نکردم، و اینکه عود در عطرهای دیزاینری - to the best of my knowledge- با عطر ام 7 در 2002 معرفی شد.

سلام.
احتراما عطر پولو عودی نیست، و کاربرد عود در عطرهای کلاسیک خیلی نادر بوده.

امبر ماسکدین از لورن مازون
یک کار ناموفق و ضعیف از لارن مازون.
به عنوان یونیسکس معرفی شده اما به هیچ وجه نمیتونم این عطر رو به عنوان عطر مردونه موفقی بدونم.
نت گلی خیلی بولدی داره که بنفشه معرفی شده اما به نظر من از سایر گلهای گروه بنفش هست. بوی سنگین و شب بو مانند که میتونه آزار دهنده باشه اگه نزدیک صورت اسپری بشه.
همچنین بوی عسل یا بهتره بگم بوی موم همراه عسل هم واضحه. ته بوی شیرینی هم داره که به همراه امبر گاهی یادآور دیور هوم میشه و یا همسایه زنانه اش گرلن شالیمار.
مشک توی این عطر چندان انیمالیک نیست و با موم ادغام شده.
بیشتر برای من یادآور خاطره کودکی هست: یک شب عروسی در بهار در فضای باز که بوی گلهای شب بو با بوی عطرهای سنگین زنانه در هم آمیخته و شب از نیمه گذشته و هی چرت میزنی و هی با صدای شلوغی عروسی و بوهایی که قاطی شدند چرتت پاره میشه و منتظری عروسب تموم‌بشه و بری خونه و این بو ...

مطمئنا نظر خانما درباره این عطر متفاوت خواهد بود

در پاسخ به: In The Dark

به نکته جالبی اشاره کردید. به نظرم بهتره یک موضوع در بخش سوالات در این زمینه مطرح بشه و این چیزها بحث بشه. چون متاسفانه جو سایت داره به سمتی میره که تعصب بیموردی در باره خیلی از عطرها و برندها و عطارها داره شکل میگیره، و حتی به طور کلی در کوبیدن عطرهای دیزاینری و ستایش عطرهای نیش.
در این راستا فحشهای جدیدی هم در همین سایت اختراع شده مثل : دیزاینری پوشِ دکانت بازِ دستریز بازِ بلاتریِ بدبخت!
یا میبینیم وقتی دوستانی که تازه میخوان دنیای عطرها رو تجربه کنند و در بخش پرسش و پاسخ از سایر کاربرها راهمنایی میخوان، مثلا یک عطر خنک تابستانی بهم معرفی کنید، با قطاری از اسمهای نیش و گرون قیمت روبرو میشن ، و اینطور برداشت میکنند که عطرهای دیزاینری دون شان هستند و نمیشه با یک عطر سیتروسی دیزاینری در هوای گرم لذت برد.
این دیدگاه بیش از همه اول به خودمون ضربه میزنه و باعث میشه با گول زدن خودمون، خودمون رو از دنیای متنوع و وسیع عطرهای دیزاینری محروم کنیم. کما اینکه من معتقدم مرز بین عطرهای نیش و دیزاینری یک توهم گول زننده هست و بیشمار مثال میشه از عطرهای نیش بیکیفیت و یا برعکس عطرهای دیزاینری بسیار باکیفیت آورد.

هدف من متنفر کردن علاقه مندان از این عطر نیست. صرفا همونطور که ابراز علاقه به یک عطر و بیان اینکه ما رو به یاد چه چیزهای خوبی میندازه طبیعی هست، به همین ترتیب ابراز عدم علاقه و اینکه یادآور چه چیزهای بدبویی هست هم منطقی و طبیعی هست.
اگر کاربرها صرفا عطرهایی که دوست دارند رو بیان کنند و اونهایی که دوست ندارند رو چیزی درباره اش نخوان بگن، به تدریج نظرات بایاس پیدا میکنند. به قول یکی از کاربرهای همین سایت، اغلب ماها بیشتر ضربه خوردیم از به به و چه چه ها، تا ابراز تنفرها، و باعث تحمیل هزینه های اضافی و خریدهای ناموفق میشیم.
در مورد عطرهایی که چرم خشن و بدون پرداخت و تلطیف نشده (و یا با پرداخت کم- مثل همین عطر که بوی ضعیفی از برگاموت و اینسنس و ... در کنار بوی قوی چرم پرداخت نشده وعود هست) همیشه این نوع عطرها مناقشه برانگیز و یا controversial بوده اند. برای مثال نظرات زیر عطر نیشانه آفریکا الیفانت رو بخونید که کاربرهایی اون رو عینا بوی کود حیوانی و پهن دونستند. و یا در کامنتهای زیر عطر هاردلدر ، کاربر گرامی ای که از کامنت من در باره این عطر خوششون نیومده، در مورد هارد لدر گفتن "
"میشه بوی گاو و گوسفند رو حس کرد.البته بیشتر یاداور یه طویله کثیفه تا بوی پوستشون.بوی بزها زمان جفتگیری شدیدا تو فضا پخش میشه...بیشتر یاداور یه اخور کثیفه"
و یا یکاروس در باره هارد لدر نوشته:
"هارد لدر رو تمام عطربازای حرفه ای که از نزدیک میشناسم ، حداقل یکبار بهش حمله کردن و پریشان بودن فضای عطر و تلو تلو خوردن نت ها رو نقص این عطر میدونن"

دونستن این نظرات کمک میکنه به کسانی که تا قصد خرید این عطر رو دارند تا بهتر تصمیم بگیرند. همینطور اینکه بدونیم استفاده این گروه از عطرها در فضاهای عمومی برای بسیاری از افراد میتونه بشدت آزار دهنده هست و تجاوز به حقوق دیگران میتونه باشه.

وی کانتو ماندراگولا
شروع بوزی و ترش این عطر من رو یاد آتلیه کولون گلد لدر میندازه. نوتهای سبز خنک شبیه عرقیات (مجاز!) داره که شبیه به فرنچ لاور از فردریک مال هست. بعد از مدت کوتاهی تنها چیزی که حس میکنم یک صندل قوی هست به همراه نوتی بوزی. نوت صندل شبیه سانتال رویال گرلن هست که اصلا نمیپسندم. شاید خانمهای مسن این عطر رو بپسندن.
موندگاری و پخش بو نسبتا خوب هست.

در بیان احساس و نظر شخصی نسبت به یک عطر یا هر موضوع هنری دیگه ای (و هر موضوع سابجکتیو)، چیزی به نام درست یا غلط وجود نداره. این سلیقه شخصی هست، برای همین من شروع جمله ام "از نظر من" هست (و فکر میکنم بخش نظرات برای همچین چیزی هست).
برای مثال ممکنه دو منتقد سرشناس هنری، در مورد یک اثر خاص (مثلا یک قطعه موسیقی و یا یک نقاشی) اثرات کاملا متضادی داشته باشند و در عین حال هر دو منتقد هم طرفداران و مخاطبان خودشون رو دارند که به حرفهای اونها اعتماد دارند، چون سلیقه شون در راستای سلیقه منتقد مورد نظرشون هست.
به همین ترتیب، برداشت آدمها از اینکه چه چیزی موزون هست و چه چیزی زیبا هست و نقطه توازن کجا هست، کاملا متفاوت هست. و اتفاقا یکی از دلایلی که شرکتها فلنکرهای مختلفی از یک عطر میسازن همین اختلاف سلیقه ها هست.
بله، اگر نوت رز یا بنفشه داشت میشد یک عطر دیگه که از نظر من ای کاش داشت، در اونصورت از نظر من موزون میشد. همونطور که عطر معروفی مثل دیور فارنهایت نوتهای غالبش چرم و بنفشه هستند و یا آکوا دی پارما کلونیا لدر کنسانتره ترکیب زیبایی از چرم و رز (در کنار نوتهای سیتروسی و ...) هست و یا توسکان لدر ترکیب چرم و تمشک . هر سه این عطرها هم مورد توجه منتقدین قرار گرفتند و جایزه های زیادی بردن و همینطور تعداد رای های بالای مردم در فراگرانتیکا نشون میده که اقبال عمومی هم به این ترکیبها زیاد هست- درحالی که عطر عقاب پیروزی از 2013 تا الان تنها 108 نفر در فراگرانتیکا بهش رای دادند.

در مورد آفریکن الفانت، بله، از بس عنصر چرم توی ذهنم بود اشتباها افریکن لدر گفتم. ممنون

عقاب پیروزی
یک عطر چرمی که از نظر من بدساخت و ناموزون و ناقص هست. (البته این عطر رو چند بار در هوای سرد امتحان کردم). نوتهای چرم انیمالیک و کثیف ( کثیف در حد فضولات انسانی و حیوانی) و کمی عود پررنگترین نوتهای قابل تشخیص در این عطر هستند. نوتهای دیگه ای هم در لحظات اولیه ظاهر میشن که سریعا تحت تاثیر چرم محو میشن.
بدیهی هست که این بو کاملا خاص و متفاوت هست از عطرهای دیگه. اما صرف متفاوت بودن دلیل کافی برای اینکه بشه اسمش رو عطر گذاشت نمیشه.
تنها فایده ای که میتونه داشته از نظر من، استشمام یک بو و ترکیب جدید هست- اون هم در حد چند میل دستریز.
مشابهتهایی با یک عطر چرمی-صمغی دیگه داره به نام Nanban Arquiste که حداقل اون از نظر من موجه تر هست.
به نظر من این عطر نوتهای دیگه ای کم داره که میتونستن متعادل ترش کنن.
اگر نوتهای گلی مثل بنفشه یا برگ بنفشه، رز، یا یاس بهش اضافه کنید ترکیب خوبی میشه.
اما این عطر به تنهایی، نمیتونم اسمش رو عطر بگذارم.
همینطور عطر نیشانه آفریکن لدر هم مشابهتهایی به این عطر داره. اون هم شما رو به یاد حیواناتی در قفس یا اصطبل میندازه که مدتهاست کسی فضولاتشون رو جمع نکرده

امواج پورترایال مردانه
ترکیب برگ بنفشه و وتیور یک بوی نمور و همینطور نفتی/گازوئیلی دلچسب به این عطر داده که همین ترکیب باعث یادآوری عطر فارنهایت دیور میشه. اما در واقع عطر فارنهایت دیور یک عطر خیلی پیچیده تر از پورترایال هست- و همین پیچیدگی و تعداد نوتهای زیاد فارنهایت هست که باعث میشه هیچ عطری کاملا شبیهش نباشه و تنها در بعضی از وجه ها شبیهش باشن.
به هر حال این عطر نوتهای چرمی/مشکی فارنهایت رو نداره و در عوض تاکید پررنگ تری بر وتیور داره. هرچند بوی نفتی/گازوئیلی ای که از پورترایال حس میشه میتونه برای بعضیها تداعی کننده چرم واکس خورده توسط مشتقات نفتی باشه.
همچنین فارنهایت بمب ایزو-سوپر-ای هست که در این عطر غایب هست.
نوت cade oil در این سایت ترجمه شده به روغن کرچک، که صحیح نیست. cade از خانواده جونیپر یا سرو کوهی (ارس) هست.
ماندگاری و پخش خیلی خوبی داره و بیشتر مناسب فصول گرم سال هست.
این عطر به عاشقان وتیور و بنفشه توصیه میشه.