نظرات | One Flew Over the Cuckoo's Nest
ترتیب نمایش
Armani Prive Bleu Lazuli
لینک به نظر 13 بهمن 1401 تشکر پاسخ به Shahin Asadi
ممنون میشم اگر فقط اسم یکی از مقاله ها رو به لاتین در همین جا بنویسید، به همراه یک تکه پاراگراف از اون مقاله (به لاتین) که تایید کننده بحث فوق باشه (روش پیشنهادی فوق) . بنده دسترسی به دیتابیسهای آکادمیک دارم و میتونم خودم دانلود کنم و بررسی کنم (در صورتی که مقاله اوپن اکسس نباشه)
6 تشکر شده توسط : علی احمد فروزان
آرامیس مردانه هنوز هم بوی وقار و اصالت میده.
این سبک رایحه های چرم بریتیش (یا به قولی یک نوع چرم روسی که بنا به مقتضیات زمان به چرم بریتیش اسمشو تغییر دادن) پایه عطرهای چرمی/صابونی ای هست که بر مبنای مشک (سیوت مصنوعی) و وتیور و خزه بلوط و پچولی - و در اینجا بعلاوه آلدهیدها و صمغ مر و .... ساخته شدن. رابرت پیگه بندیت، نیز تن (Kniz Ten)، کلینیک آروماتیک الکسیر، و آرامیس 900 از همین شرکت، گونه های مختلف از این بیس چرم صابونی هستند.
چیزی که آرامیس قهوه ای رو از سایر عطرهای مشابه بالایی متمایز میکنه، یک بوی گیاهی کهنه هست- مثلا شبیه بوی گیاه سبز سماق- که با شدت خیلی بیشتری در آرامیس اسپشال بلند حضور داره و اونجا مثلا رایحه ویسکی رو شبیه سازی میکنه. اون رایحه در اسپشال بلند واقعا افراطی و شدید کار شده اما در اینجا دقیقا به اندازه و بالانس هست.
این رایحه سبز مات و کهنه باعث میشه که عطر مناسب میانسال به بالا بشه (از نظر من) و البته همین ترکیب کلی هست که به عطر وقار و سنگینی میده. ضمنا گزینه خیلی خوبی برای پدرها و پدربزرگها هست- هرچند به شخصه عطرهایی مثل آزاروپور هوم، آرامیس 900، آرامیس دیواین، کئوروم آنتونیو پیگ، ... رو برای پدرهای میانسال مناسب تر میدونم.
رایحه صابونی این عطر بیشتر شبیه صابون امپریال لدر قدیمی هست که خوشبختانه با چیزی که اکثریت جامعه از روایح صابونی میشناسن (نخل و زیتون- گلنار- لوکس...) متفاوت هست و در نتیجه رایحه لوث نشده.
بعید میدونم کسی از این رایحه آزار ببینه. حتی در هوای گرم و محیط بسته. ضمنا عطری با این قیمت که بتونید این همه نوت طبیعی رو توی اون حس کنید هم سخت گیر بیاد!
ماندگاری و پخش کاملا مناسب هست. فصل استفاده ترجیحا فصول سرد. خیلی خیلی مناسب فضای اداری و رسمی هست.
31 تشکر شده توسط : مجید جوادی هاشم پور
Armani Prive Bleu Lazuli
لینک به نظر 12 بهمن 1401 تشکر پاسخ به Shahin Asadi
برای مثال اگر ممکن هست اسم لاتین مقاله ای که بر مبنای آن توصیه درمانی زیر را نوشته اید بفرمایید:

"این عطر به دلیل اینکه ابتدای بونوازی رایحه ی دارویی مانند را ایجاد میکند می تواند برای بیماران توهم بویایی، مورد استناد قرار گیرد که همین بیماران با بونوازی این عطر در ابتدا، آن را یک رایحه ی بسیار بد و نفرت انگیز تلقی خواهند کرد اما با گذشت دقیقه ای یا حتی ساعتی نظرشان تغییر خواهد کرد و آن را یک رایحه ی خوشبو تشخیص خواهند داد. "

و ترجیحا مقاله peer reviewed در ژورنالهای روانشناسی و یا پزشکی معتبر باشد (که در دیتابیس pubmed ثبت شده باشد) نه سایتهای تجاری و .... . (هرچند همان مقالات ثبت شده در pubmed هم همه دارای یک ارزش و اعتبار یکسان نیستند، و فاکتورهایی مثل تعداد ارجاعات، ایمپکت فکتور ژورنال، reproducibility, meta analysis و .... هم باید دیده شوند)
7 تشکر شده توسط : علی احمد rahil tagi

با عرض احترام ، چون در کامنتهای اخیرتان بعضی تعاریف رایج بیماریهای روانشناسی را بیان میفرمایید و سپس ادعا میفرمایید که فلان عطر برای فلان بیماری مفید است، لازم دانستم کمی حساسیت به خرج بدهم . چون جایگاه علم و حقایق علمی فراتر از تعارفات شخصی و حریم خصوصی و ... است ( بخصوص وقتی که ادعاهایی در باره درمانهای قابل کاربرد برای بیماریها باشد) درنتیجه من وظیفه خودم میدانم که نگذارم مطالبی که صرفا حدسیات و برداشتهای شخصی یک فرد است، به عنوان حقایق شناحته شده و اثبات شده علمی کم کم پذیرفته شوند، ولو توسط عده محدودی.

بیماریهای روانی که در کامنتهای اخیر به آنها پرداخته اید، مثل هیستری، بی حسی عاطفی، توهم (پارنویا و شیزوفرنی)، ... وضعیتهای جدی ای هستند که ادعای تاثیر روایح و عطرها بر درمان آنها غیرعلمی و فاقد مستندات است.
خواهشمندم چنین گزاره هایی را تنها در صورتی که مرجع علمی برای آنها سراغ دارید مطرح بفرمایید. در اکثر کامنتهای اخیر شما از این نوع، یک بخش از تعاریف بیماریها از سایتها گرفته شده است اما به نظر میرسد بخش دوم که شما به آن اضافه کرده اید که درباره تاثیر فلان عطر بر درمان آن بیماری است، از حدسیات خودتان است. برای مثال، کامنت شما ذیل عطر Granada، بخش تعریف "والدین روان گردان" برگرفته از مقاله "What Is Psychedelic Parenting?" از سایت verywellmind.com به کمک گوگل ترانسلیتور است. اما بخش دوم کامنت شما در ذیل این عطر، به نظر میرسد حدسیات شما باشد که به مقاله اضافه شده است.
13 تشکر شده توسط : علی احمد nazanin
هبیت رژ یک کلاسیک به تمام معناست. البته احتمالا در ایران چندان رایج نبوده، (با در نظر گرفتن زمان لانچش و احتمالا قیمت نسبتا زیادش برای مردم ما در اون سالها) . اما از اینکه چنین رایحه ای رو در عطرهای امروزی پیدا نمیکنید، و اینکه به نظرتون این رایحه یک بوی قدیمی آشناست (مثلا کرم مرطوب کننده قدیمی)، میتونید حدس بزنید که با یک عطر کاملا کلاسیک طرف هستید.
بیشتر مناسب خانمهای مسن میدونم. بوی یک کیف قدیمی چرمی زنانه که یک کرم مرطوب کننده قدیمی داخلش هست و بوی رز تازه (متفاوت با رز ایرانی و عربی) و میخک و خزه بلوط و وانیل سرد و پودری که در سایر کارهای گرلن هم میتونید پیداشون کند (مثل هریتیج و شالیمار).
رایحه بینقص و پیجیده (درعین حال خطی) هست اما هیجان انگیز و جوان پسند نیست- مثل هریتیج، متین و خجالتی و ضمنی هست و هیچ نوتی داد نمیزنه. شاید برای نسل امروزی ، این رایحه صرفا یک بیس باشه که انتظار داشته باشیم در ادمه یک یا چند نوت اصلی وسطهای کار به رایحه اضافه بشن- که چنین نیست. این حس رو در گرلن هریتیج هم داشتم: اینکه حس میکردم گرلن هریتیج یک بیس بوده برای عطر مدرن تری مثلا گرلن ل اینستنت . اینجا هم شاید بشه گفت گرلن هبیت رژ یک بیس بوده برای گرلن شالیمار.
از اون عطرهایی هست که میتونه جزیی از شخصیت یک فرد مسن متین و ارام و درونگرا بشه- مثلا یک پزشک خانم مسن- بدون اینکه دیگران ذهنشون درگیر عطر بشه (شاید مثلا فکر کنن این رایحه کرم دست شما هست).
درکل عطری چهارفصل، سیف و همه پسند، و البته بیشتر مناسب افراد مسن هست.
ماندگاری نسبتا خوب اما پخش کمتر از متوسط داره.

29 تشکر شده توسط : Shahrokh complihanicated
جهان پیر است و بی بنیاد از این فرهادکُش فریاد
که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم

24 تشکر شده توسط : الف ش کامیار فخر
شروع عطر فرش از نوع آکواتیک/اوزونیک هست و تا حدی وجه اوزونیک عطرهایی مثل اترنیتی آکوا، کنت کول سیگنچر، دانهیل فرش ... رو به یاد میاره (و شاید فارنهایت) د بعلاوه یک نوت سیب ماننده (تقریبا مشابه دانهیل کاستوم) در کنار لاوندر، یک شیرینی پودری وانیلی (تقریبا از همون نوعی که در آزارو وانتد بای نایت، آرمانی استرانگر ویت یو ... وجود داره) حس میکنم که در ادامه کمی گرمتر میشه طوری که در درای داون ، یادآور اون درای داون تنباکویی D&G The One میشه.
چیزی از چرم حس نکردم. با توجه به اینکه نوت اصلی این عطر میوه مانینکا ذکر شده، شاید اون ترکیب سیب مانند بعلاوه وانیلی پودری همون رایحه مانینکا باشه .
عطر کاملا سیف و همه پسندی هست و تقریبا چهارفصل (اگه تابستون در فضای بسته خنک استفاده بشه) . بخصوص برای هدیه دادن به جوانترها کاملا توصیه میشه. . شخصا اونقدرها برای من خاص نبود. در هر مرحله برام یادآور یک عطر آشنا بود. (فکر میکنم شبیه ترین عطر بهش کنت کول سیگنچر باشه). پرفورمنس کمی کمتر از متوسط هست.
25 تشکر شده توسط : علی سالار كلوچه
سلام جناب افتخاریان
کلکسیونی پر و پیمون از عطرهای گران قیمت نداشتن اصلا زشت نیست! (من خودم کلا کمتر از 20 تا عطر دیزاینری دارم بعلاوه مقدار کافی دکانت و سمپل)
من هم به عنوان حسن ختام برای دوستانی که عکس در عطرگرام آپلود میکنن، یک ترفند تکنولوژی مفید معرفی کنم شاید که بساط این عکس دانلود کردن از اینترنت و به اسم خود ثبت کردن جمع بشه.
در گوشیهای اندروید، پس از باز کردن هر کس در مرورگر کروم، با نگه داشتن انگشت روی تصویر ، گزینه "search image with google lens" رو کلیک کنید و فریم اطراف عکس رو هم کاملا باز انتخاب کنید. در اکثر مواقع شما رو هدایت میکنه به سایت یا سایتهایی که اون عکس از اونجا دانلود شده (البته فیل..شکن لازمه).
همچنین در کامپیوتر هم میتونید از سایت lens.google.com استفاده کنید.
البته اگر دوستان زرنگی کرده باشن و حاشیه های عکس رو کات کرده باشن، شانس پیدا کردنش کم میشه. اما اگر عکسهای قدیمی عطرگرام رو که بطور "ژنتیکی" واید بودن و هنوز حاشیه هاشون کات نشده بود با این ابزار بررسی کنید، حقایق شگفت انگیزی دستگیرتون میشه! و اونوقت در خطاب کردن کلمه متقارنِ "نادان" به سایر کاربران سایت کمی محتاط تر خواهیم بود!
20 تشکر شده توسط : الف ش مجتبی
Kingdom of Dreams
لینک به نظر 1 بهمن 1401 تشکر پاسخ به ارژنگ بوترابی
بله جناب بوترابی. به قول تیلر دردن در فیلم فایت کلاب: ما حاضریم در مشاغلی که ازشون متنفریم کار کنیم، تا بتونیم آشغالهایی بخریم که واقعا نیازشون نداریم، تا یه مشت آدمهایی که ازشون خوشمون نمیاد ما رو تحسین کنن.
سوال جالبی هست که چجوریاست که وقتی دنیا میایم، صرفِ بودن و تجربه کردن و درک کردن خودش به تنهایی دلیل و معنایی برای زندگی کردن هست (یا اصلا دنبال دلیل و معنا برای زندگی نمیگردیم). اما همچانکه بزرگتر میشیم، مثل کسی که تازه بهوش اومده و بیدار شده با خودش میگه :" من کیم؟ اینجا کجاست؟ ..." تازه شروع میکنیم به جستجو به دنبال معنا برای زندگی (به قول یه فیلسوف خدازده ای، ما تنها حیواناتی هستیم که برای زندگی کردن دلیل قانع کننده میخوایم).از اینجا به بعد، ما سعی میکنیم چیزهای رو تملک کنیم و به خودمون بچسبونیم - مثل حرصِ ژنرال پیری که دوست داره هرچی جاداره درجه و مدال به یونیفورمش بچسبونه- و "داشتن" و "صاحب شدن" بیشتر، براومن معنای وجود داشتن بیشتر و پررنگتر پیدا میکنه. داشتن املاک، پول، مدرک تحصیلی ، ماشین.... میشه هدف زندگی.
اما واقعیت این هست که همه این حرصها از زمانی شروع میشن که آدمیزاد میفهمه که مثل یک آدم برفی در یک روز آفتابی پس از روز برفی داره آب میشه ، یه به اصلاح دچار "اضطراب مرگ" میشه. از اونجا به بعد هست که سعی میکنه کاری کنه که با هیولای مرگ دیرتر روبرو بشه، یا اصلا اگه بتونه قالش بذاره. و چقدر دست و پا زدن آدمی رقت انگیز میشه از اینجا به بعد. یکیشون رو میشناسم که فکر میکنه اگه از خودش آثار و کشفیات و دیوان اشعار و ... به جا بذاره که بعد از مرگ اسمش روی زبونها باشه، میتونه بعد از مرگش هم بادی به غب غب بندازه و بگه خدا رو شکر زحماتم نتیجه داد و نامیرا شدم! اون یکی فکر میکنه اگه بچه های بیشتری بیاره و کپی های بیشتری از ژن های ناب و اصیل و منحصر به فرد خودش رو در نسلهای بعد منتشر کنه، پس نامیرا شده!
البته تقصیر نداریم ما طفلکیها. روند تکامل چندصد میلیون ساله ما (که از تک سلولی ها آغاز شده) به ما ژنهای خودخواهی داده و ما رو طوری برنامه ریزی کرده که با تضمین کردن بقای نسل بعدی مون احساس کنیم که زندگی مون به هدف و معنای غایی اش رسیده (برای همین میگن نوه از بچه شیرین تره!)، و در سطحی بالاتر با تضمین بقای نژآد و گونه مان (انسان دوستی!). و البته همین تکامل به ما یک سیستم عامل خیلی پیچیده داده، شامل کلی coping mechanism و تبصره و استثنا و ....که در شرایطی که رسیدن به غایت داروینی ممکن نیست یا وقتی اینقدر بالغ شدیم که از ژنهامون بیشتر میفهمیم و درد میکشیم، مثل مخدری، اجازه میده بتونیم درد پوچی زندگی رو تحمل کنیم- با تعریف معناهای جدید، حکمت و خیریت، و خوشبینی و معناداری.
اما امان از فلسفه که تپه گلکاری نشده باقی نمیگذاره و اجازه نمیده با توهمات و مکانیسمهای فرار نعشه بشی. مثل یک سطل آب سرد، هر چی که کشیدی رو میپرونه. فلسفه مثل سوزنی به بادکنک متورم معناهایی که یک عمر جمع کردی و صیقل دادی میزنه و بامب.... . تو رو از سوال "من کیم؟ اینجا کجاست؟ اینو کی ...؟" هدایت میکنه به غولِ مرحله آخر: عالیجنابِ سیاه پوشِ "که چی بشه؟"
30 تشکر شده توسط : مهریار الف ش
البته این رو هم اضافه کنم که اون بوی نرولی کهنه اش یکی دو ساعت که بگذره کاملا محو میشه . اما چون وجه امبری اش هم تا اون موقع کمرنگ شده، برای من هیجان رایحه تاپ نوتش رو نداره.
9 تشکر شده توسط : الف ش محمدرضاسپهی

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan