منظورِ من از اشاره به Fougere فقط در رابطه با اون نوع از پوشش بود که شما هم به اون علاقه دارید. نه اینکه من در تعریفِ سلیقه فقط این دسته از عطر رو به رسمیت بشناسم.
ممنونم از لطفِ شما دوستِ عزیز. ببخشید که توضیحم کمی طولانیه،، فقط میخوام بهتر با منظورم ارتباط بر قرار بشه.کلی تر به یک موضوع دیگه هم خواستم بپردازم.
من فکر میکنم "تویِ سطحِ "زیبا شناسیِ عطر ما همیشه به یک دیوارِ سخت و قابلِ احترام در روابطِ اجتماعی برخورد میکنیم ، به نامِ "سلیقه ی فردی " ! به عقیده ی من "سلیقه به تنهائی " هم خوبه و به همون اندازه هم غلطه !
خوب از این نظر که تفاوتها میانِ ما با همین سلیقهها شکل میکیره ، بد از این جهت که نگاهِ ما به عطر در "سطح" شکل میگیره. من فکر میکنم عطر یک هنر هست که مثلِ همه ی هنرها " اصولی " برای زیبا خطاب شدن " داره. هر قافیهای رو نمیشه شعر خطاب کرد . این به کنار . در بحثِ سلیقه ،، عطرِ ما بدونِ اجازه واردِ دیالوگ و حریمِ روانی مخاطب میشه ، پس باید مسئولیت و عواقبِ " سلیقه ی خودم " رو بپذیریم . همه ی ما انسانها از توجّه لذت میبریم ، برای همین علاقه به زیبایی داریم. این علاقه به زیبایی و توجّه از آغاز با ما بوده ، آرایشِ موی سر، پوشش .. آرایشِ خانمها ،، رنگ بندیها و و و . اما نگاهِ ما به نوعِ عرضه کردنِ خودمون تفاوت داره. نگاهِ هر کدام از ما در مفهومِ زیبایی جاهای مختلف از یکدیگر میره ! یک خانم شاید با یک آرایشِ غلیظ زیبایی رو بشناسه،، دیگری بسیار مختصر... همینطور سلائقِ ما آقایون دقیقا از یک مرد به اصطلاح خوشتیپ تصاویرِ مختلفی رو اشاره میکنه.
در عطر هم همینطوره، تشبیه از این تصویر در ذهنِ ما در انتخابِ عطر اتفاق میفته .آقایی دوست داره در عطر این آرایشِ غلیظ و بی مفهوم رو داشته باشه با عطرش,, یک جا که ایستاده فریاد بکشه که وجود داره یا به من نگاه کنید .... این نوع از دیالوگ در هر فرهنگی از مفهومِ یک "جنتلمن" خارج میشه. حتی Offensive نامیده میشه. اگر مخاطبش رو هم پیدا کنه به اصطلاح در و تخته جور شدند . نه اینکه بد باشه ،، تصویری از جذابیت در "او" اینچنین مشخصاتی داره.
جای دیگری از سلیقه . که من هم به او باور دارم .. تصویر از زیبایی از گروهِ اول بسیار متفاوته. ..انگلیسیها یک مثالی دارند که جالبه..:" فهمیدن و درک کردنِ مرد از اینکه چرا "مرد " خطابش میکنند از خودِ او مهمتره "! و من بسیار به این نگاه احترام میگذارم و به اون اعتقاد دارم. شاید به نظرِ گروهِ اول این برداشت و تصویر خسته کننده باشه . از "سطح"ِ مفهومِ مرد جنسِ خشن رو برداشت میکنند و باور دارند در دنیای مدرن باید چند تا گل درشتِ صورتی هم به این جنس چسبوند تونالیته ی ابرازِ وجودش رو هم با جیغ تعریف میکنند ، بلکه "خوشگل" تر بشه یا به اصطلاح پسندیده شود !! به نظرِ من عطرِ یک مرد باید بگه او خودش رو میشناسه..باید نگاهش به مخاطب و جنسِ مخالف بازیگوش نباشه و مثلِ یک جنتلمن نگاه کنه.. باید به دنبالِ تعریف از مفهومِ مرد , عمق و سادگی داشته باشه .
A&D عزیز ..به دنبالِ یک هارمونی از پوشش ، این سلیقه همیشه به برندهای سوئدی برای من و در انتخاب و خرید لینک میشند. مثلِ Tiger Of sweden یا for the dedicated . من بیشتر از اینها خرید میکنم .در تعریفِ انتخابِ عطر با این ویژگی به نظرِ من از لباس آغاز نکنید. از عطر آغاز کنید. فکر میکنم اول باید ارتباط با عطر برقرار کنید و به دنبالِ مفهومِ اون لباس انتخاب کنید دوستِ من. عطرهای Fougere در من به نوعی به این سلیقه لینک میشند. عمقی مردانه و کلاسیک در عطر که پوشش با گوشههای سادگی اما مدرن منظور و اتصال به "امروز" رو کامل میکنه. Atelier ها رو فقط دوست دارم ،، زیاد "من نیستند " ،،اما به شدت دلبسته ی for him و tweed و fiero هستم. اتفاقا با همین پوشش. minimalist ..or black tie styles.
شاد باشید دوستِ عزیز..و از اینکه نظرِ من رو در انتخابتون سهیم کردید سپاسگزارم .
شما نسبت به من لطف دارید، عرض کردم رفتارِ شما با کلمات برای من مثلِ یک کلاس میمونه. ضمن اینکه در طولِ این مدت کمی راحت تر شده برام نوشتن و این از پشتِ نیمکتِ کلاسِ شما و دوستان نشستن حاصل شده.
خوشحالم که براتون قابل استفاده بود، من از سلیقه و برداشتهای شما به سادگی متوجه شده بودم که نگاه و درک ِِ شما نسبت به عطر ، از چند عرصه ی دیگرِ هنر هم عبور کرده.
با توجّه به علاقه ی شما به "درستترین و جدیترین " نوع از موسیقی ، اطمینان دارم به عنوانِ یک پاورقی در موردِ این عطر، یک تصویر و معماری هم متناسب با عطر براتون جالب باشه. در Rome منطقهٔای وجود داره به نامِ Trastevere .من عاشقانه این منطقهٔ رو دوست دارم. نگاه به هر سؤ برای من با انبوهی از مفهوم به من برمیگرده . نه تنها به نظرِ من, بلکه بسیاری این منطقهٔ رو با توجّه به شناسههای ایتالیا در تاریخ و هنر،design ، معماری .... قلبِ این کشور میدونند . تلفیقی از تاریخِ کلاسیک و مدرن ...پیشنهاد میکنم در تاریخه ی اون منطقهٔ و مشخصاتش دقیق بشید.
این تصویر دلیلِ برتری و نگاهِ متفاوتِ هنرِ design ِ ایتالیا در جهان رو براتون روشن میکنه ! که چگونه هنر از تاریخ الهام میگیره و تا همیشه ی دنیایِ مدرن هنوز از مفهومِ کلاسیک نفس میکشه .
برندِ Atelier صرفِ نظر از ادعای cologne ، همیشه ساده و بی ادّعا بوده. من زاویه ی نگاهش رو توی designerها کمتر دیدم. شاید عجیب باشه اما توی یک جای دیگه از مفهومِ design همیشه من رو یادِ برندهای سوئدی لباس میندازه. ساده، رنگ بندیهای مختصر . اما بسیار زیبا .توی نوشتنِ چند جمله ی کوتاه ، کارش رو خوب بلده. vetiver fatal خوب میدونسته با این پرداخت و نام باید با چند تا غول توی رینگ بره ، اما برگ برنده اش رو هم خوب میشناخته. کاراکترِ بازیگوشِ عطر نسبت به دیگران به نظرِ من چند تا سنگین وزن توی این پرداخت رو خاک کرد ! Vetiver granium که بی نظیره و qua vitae که خیلی بیشتر از یک عطر با شناسه ی تابستان عمق و کاراکتر داره.خوش سلیقه اید جناب کبیری .
اما Fiero :) وقتی گفتید میخواهید تست کنید خیلی کنجکاو شدم بدونم شما در موردش چی فکر میکنید. من " عاشق این عطر هستم " چه خوب که نظرِ شما رو هم جلب کرد . همیشه فکر میکنم Vito Corleone وقتی با دخترش در god father تانگو میرقصید بوی fiero رو میداد ! نه به خاطرِ اینکه عطر پیچیده است ...چون Fiero از یک قابِ بسیار مدرن به یک تصویرِ کلاسیک میپردازه. همیشه عاشقِ این ترکیب بودم. همیشه ! در هر جنس دکوراسیون ، design.. پوشش، ،،انتخابِ اتومبیل ،، لباس .. و و و !! این اتصال به گذشته در قلبِ دنیای مدرن در هر زمینهای به مدرنیته ،عمق، زیبایی،، زمان،، و تفکر اضافه میکنه .
xerjoff عطر هاش به ۴ گروه یا سری تقسیم میشند که هر کدوم از زوایای مختلف عطر رو نگاه و تولید میکنند. این عطر در سری Casamorati قرار داره. این سری به هنر باستانی و کلاسیک تاریخِ عطر سازی در ایتالیا میپردازه. تاریخِ با شکوهِ خانههای عطر سازی در ایتالیا و قرن ۱۸ و ۱۹ رو باز آفرینی میکنه. و نامِ این سری از یکی از بهترین خانههای اون زمان Fabricca di profumi c casamorati گرفته شده و به او اشاره میکنه . این خانه سالِ ۱۸۸۸ در bologna تاسیس و از نمایشگاههای بسیاری جایزه گرفته بود.این شاخه از محصولاتِ XJ زیاد رضایتِ مارکتِ امروز رو جلب نکرد ، زیاد نتونست توی پُل زدنِ سلیقه ی امروزی با کلاسیک موفق بشه. اما Fiero تونست جاش رو پیدا کنه و رویِ لبه ی این تیغ مخاطب علاقه مند به مدرن و کلاسیک رو با هم جلب میکنه .fiero ممکنه توی هم نسلیها یا هم ردیفهای امروز زلزله نباشه اما در بالانس، کیفیّت، و " Elegancy" بی نظیره .
باید بگم این ارتقاِ نگاه به عطر حاصلِ تلاشِ شماست ایکاروسِ عزیز.
و ممنون برای تشریحِ Fille . نکته ی بزرگ اینجاست که شما خصوصیاتِ روحی و تاثیراتِ هر نوت در مفهوم رو میشناسید و در شما دسته بندی شدند .دقیقاً مثلِ گامها در موسیقی.این شناخت قبل از پرداختن به روحیه ی سازندهٔ، سابقه،، نامِ عطر ، جنسِ عطر و و و اتفاق میفته . این ابزار به تنهائی برای ارتباط برای قرار کردن و شناخت فکر میکنم کافی باشه. ایکاروسِ عزیز اگر امکان داره دو عطرِ دیگه رو هم بهشون بپردزاید. ممنونم.
علی جان ، بویی که شما دوست دارید خوب خودش شیرینه :)
برای رسیدن به این بو الزاما تنباکو ، وانیل ،یا عسل توی اکثرِ عطرها استفاده میشه. شما اگر موادی که خودِ این جنس تنباکو رو میسازند هم مطالعه کنید به همینها میرسید.
ولی این شیرینی توی عطرها میزانش تفاوت داره اما از خصوصیاتِ این بو هست . Tabacco odori چون به نظرِ من خیلی تعدیل شده این شیرینی رو داشت و نزدیکترین عطری بود که من به این بو شناختم . این عطر اتفاقا توی آسیا بیشتر مارکتینگ شده ، اما متاسفانه در ایران پیداش نکردید.عطرِ tomford شیرینیش زیاد تره ، همینطور kilian که عرض کردم به نوعی به این بو پرداختند. Michael by Michael kors قدیمیش رو تست کنید . ۲۰۰۱ رو ، که رنگِ عطر و جعبه روشن هست . همین Havane رو هم تست کنید علی جان.
در موردِ مواردِ دیگه "که من میشناسم " یک جایی از سلیقه ی شما خارج میشند علی عزیز. فکر میکنم اینجا فقط ایکارسِ عزیز میتونند کمک کنند و موردهای نزدیک تر رو معرفی کنند. اما از شرحِ این بو همینها رو میشناسم علی جان .
یکی از دلایل اصلی که عطرهای Gourmand در ما رشد نمیکنند یا ممکنه خسته کننده بشند ، به عقیده ی من اینه که. تشبیهی از بوهایی که در خوراکیها دوست داریم یا محیط هایی که با معرفههای این نوتها در ذهنِ ما نقش بستند هستند و هیچ وقت اینها Statement یا بیانیهای خصوصی تر از شخصیتِ ما رو در عطر بازگو نمیکنند. برای همین تمایل به این بوها فقط با فصلهای خودشون یا هر از چند گاهی در ما بیدار میشه و زود تمام میشه.
اما عطرهایی که از کاراکترِ ما "بیانیه" میدند میتونند در ما رشد کنند و خسته کننده نشند.
متوجهِ منظورِ شما میشم. نه ,عطرِ سیاهی نیست تاریک چرا اما سیاه نیست . درست میفرمأید، من اتفاقا جدا از مفهوم برای زمستان دوست داشتنی میدونمش . امیدوارم بتونم منظورم رو برسونم، اما در مفهوم میتونه دقیقا تا روایتی که فریارِ عزیز بیان کردند سفر کنه.این سیاهی به نظرِ من در مفهوم ترجمه میشه نه در جنسِ عطر .
امیدوارم ایکاروسِ عزیز بهش بپردازند تا بیشتر با عطر آشنا بشیم.
جناب کبیری عزیز من به شدت مجذوبِ Opus ۱۱۴۴ شدم ! بعد از تشریح ایکاروسِ عزیز بیشتر میشناسمش و چقدر من این عطر رو دوست دارم ! علاقه دارم نظر و مرورِ ِ شما رو هم نسبت بهش بدونم. همینطور بیصبرانه منتظرم xerjoff Fiero رو هم مرور کنید و نظرتون رو بفرمایید.