سحر عزیز
"اینکه من به شیرینی عطر X بگم شیرینی مضحک چون سلیقه ی شخصیم اون شیرینی رو نمی پسنده یا مشابهاتش رو "آشغال" خطاب کنم چون با اون سبک بو مشکل دارم، نقد کارشناسانه نیست! توصیف سلیه ی شخصی، نقد کارشناسانه نیست! توهین به یک عطر، توهین به سلیقه ی شخصی طرفداران اون عطره!" چه اشکالی داره اگر نقد کارشناسانه میشه از سلیقه شخصی هم بگیم این که ممکنه آدمهایی با علایق مشترک سلیقه مشترک انتخاب مشترک داشته باشن و شاید واژگان مشترک..بنا بر تعبیر شما کلمه مضحک همون اندازه میتونه جفای به مخاطب باشه که کلماتی چون دلپذیر،لطیف..چون ممکنه همونقدر من رو به خطا ببره که کلمه مضحک کما اینکه بنا بر این توصیف و تعاریف ممکن هست خرید داشته باشم ولی اصلا هم برام خوشایند و دلپذیر نباشه و اتفاقا همین کلمات مهربان! هزینه ای رو بر من تحمیل کردن که توصیف سلیقه ای نکرده..این تعابیر برامون آشناس فیلم چرندی بود کتاب مزخرفی بود و ..یعنی کسی با بیان این تعابیر قصد داره توهینی متوجه مخاطبان دوستدار اون کتاب، فیلم بکنه؟من بسیار بعید می دونم..گمان می کنم این نظریه که کسی با یک و دو کلمه فرصت عاشقی رو از دست خواهد داد وقتی که ممکنه با ده ها و صدها کلمه دیگه همون گوینده فکر کرده دیده و گاهی شاید بسیار پسندیده نظریه قابل اعتمادی نباشه..یعنی"نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد"؟؟

جناب ایکاروس
پیشنهادات آخرتون رو زمانی دیدم که شالیمار کولون رو تست کرده بودم و باید بگم که بله خوشم اومد همونجور که حدس می زدم اما به نظرم میاد که خیلی ام به معاشرت علاقه نداره هرچند شاداب ظاهر میشه به نظر میرسه که اومده بمونه نمیمونه ولی، میره زود اما حسنش اینه که یهو نمیره آهسته آهسته متوجه رفتنش میشی

مهلا جان
گمان می کنم یا دقیق تر بگم شامه من بوی یاس و مریم رو تند وتیز تر از اونی حس میکنه که نارگیل بتونه پیش این دو بزرگوار:) عرض اندام بکنه. کما اینکه من با شما اتفاق نظر دارم چون عرض کردم با وجود میگرن و سینوسیت این کار اذیتم نمیکنه. انتخابم نبوده هیچوقت ولی عطر دوست داشتنی ام هست به نظرم. اما من توو fragarntica نمی بینم رایحه نارگیل رو هرچند به ذهنم میرسه قبل تر ها نارگیل رو دیده بودم,,,خب البته جناب "فاضل نظری" هم معتقده: پس شاخه های یاس و مریم فرق دارند_آری! اگر بسیار اگر کم فرق دارند:)

جناب ایکاروس
ممنون از اینکه کامنتم رو خوندید و این بار البته به این نتیجه رسیدید که پیشنهادی برام نمیتونید داشته باشید کما اینکه زمانی که کامنتم رو می نوشتم احساس می کردم که ذهن شما به سمتی خواهد رفت که (احتمالا با وجود همنشینی مجمو عه ای از تفاوت ها که از منظر خودم معارض هم نیستن) نتیجه اش: نداشتن پیشنهاد متعجبم نکرد..ولی من بهتون میگم خانم وولف هرگز عطری که خانم دوبوار انتخاب میکنن رو تحمل نخواهد کرد..علی ایحال جناب ایکاروس بسیار سپاسگزارم از وقتی که گذاشتین من اما ظاهرا ادامه ی جستجو خواهم داد که نقل است" از صور گوناگون شیدایی یکی هم صلا زدن گمگشته است،آنقدر که باز آید."..اون جنازه اما، خنک.روشن و آرام خواهد بود.

جناب کریمی
یقینا شما درست میگین با احترام و تعظیم برابر نظام آفرینش ولی در من نقیصه ای هست با عنوان! عدم تحمل بوی یاس و مریم:)

جناب ایکاروس
خیلی خوشحالم که از کریستال نویر این بار رد نشدین و حتما این از شانس خوب من هست..اینکه چرا با امثال! کریستال نویر زاویه دارین رو امیدوارم در خوندن چند باره هر کدوم از کامنت ها و تحلیل هاتون متوجه شم..ممنون از پیشنهاداتتون سعی می کنم روو هر کدومشون تست داشته باشم اما گمان می کنم شالیما ر رو دوست داشته باشم و dior dune رو اگر مراعات میگرنم رو بکنه..امیلی خیلی خوبه اما واقع اینکه من اون نشاط و سرخوشی امیلی رو ندارم چیزی در من هست که این قسمت از روحیه امیلی رو آرزو می کنه.اتفاق پایان فیلم برای امیلی بی گمان من رو خوشحال میکنه همونطور که قبل اینکه لبخند پت و پهنی بزنم بابتش مضطرب و منتظر بودم armani code ultimate women که احتمالا رایحه اش رو هم حتی از امیلی استشمام کردین به جهت تخصصتون حتما مناسب ترین عطری هست که میتونه شایسته اتمسفر پایان فیلم و امیلی با شه.."لقا" اما، بزارید این حقیقت رو بگم که من از همون صفحات آغازین کتاب منتظر یه اتفاق نا خوشایند بودم و دلم شوره خانواده ای رو میزد که در یک آشنایی ابتدایی وکوتاه بهشون علاقه مند شدم اینها رو گفتم که بگم جناب ایکاروس من در این قسمت کتاب که به "وهاب" نشون دادن بخشی از کتابهاش رو سوزوندن متوقف شدم دلهره ادامه اونچه که میخاد بیش ازین اتفاق بیفته آشفته ام میکنه..بنابر این و تا به اینجا "لقا" رو دوست دارم اما هنوز صمیمیتی باهاش ندارم..و خانم غزاله علیزاده با اینکه انتخابشون! در تقریبا تمام مکاتب اخلاقی و دینی پسندیده نیست و نکوهش شده اما متاسفم که بگم به نظرم برای ایشون انتخاب خوبی بود:)..عجالتا جناب ایکاروس کسی رو در نظر بگیرید که با اینکه همیشه سیمون دوبوار رو تحسین کرده ویرجینیا وولف اما پر رنگ توو زندگیش حضور داره.. و اینکه به نظرم سختی شکستن نارگیل به استشمام لطافت رایحه اش می ارزه و اینکه تابستان گرچه دوست داشتنی نیست ولی نزدیک است:)

و این یاس لعنتی و گل مریمی که به نظرم اگر نبودن هم، آفرینش چیزی کم نداشت.

سلام ..نظرمو ذیل این کار می نویسم با اینکه عطرم نبوده ولی در استفاده دیگران رایحه ای ازش به مشامم میرسه که (برای من که دچار میگرن هستم و بعد از یک آنفلوآنزای سخت سینوس هام هم به شدت تحریک پذیر شدن) آزار دهنده نیست البته حتما عطر شایسته ای هست ولی خب مورد انتخابم نمیتونه باشه..به گمونم دوستان متوجه دامی که پهن کردم :) تا بتونم چند تایی پیشنهاد از طرفشون داشته باشم شدن..من اجتماعی نیستم (البته اگر به جمعی ورود پیدا کنم شمایل یه آدم منزوی رو نخواهم داشت )سکوت بسیار خوشایندم هست طبیعت کوه ،جنگل و دشت و دمن و نه دریا رو دوست می دارم..بوی قهوه فروشگاه همسایه سینما فرهنگ آزارم میده ! وانیل ،فیلم "سرگذشت عجیب امیلی پولن " کتاب "بلندی های بادگیر"...رو هم دوست دارم !فی الحال دارم خانه ادریسیها رو می خونم:) و قبلا و بارها گفتم به بهشت نمی روم اگر باربری بادی آنجا باشد.