با عرض سلام
اگه عطري از ايكاروس بتونه نمره 6تا7 كسب كنه يعني بايد هنرمندي و هنرسازي متعالي رو نداشته باشه ودليلي بر بد بودن اون كار نداره.به قول جناب كبيري نقاط قوت خوبي رو داره.
فضاي با صلابت سبزي جيري كه نقش چاي و چرم و درخت غان با كيفيت مثال زدني كنار هم چيده شدند.رقص دسته جمعي نت ها مخصوصا چاي( تلخ گس سبز ) كه گاه گاه فضاي كمي شيرين تمشك رو قاطي عطر ميبينه.و از ديگر سو فضاي چرمي جيري غان با كيفيت و ملايم.
بعد سوم بعد دودي بخوري
رايحه شيك رسمي و خوب ولي در عين حال انگا سر درگم

تحیر در وجد و غرق در شعف
جنوب و باران این سو آن طرف
بوی خاک عطر گرفته با علف
رفت هوش ز سر و عنان زکف
این عطر رو در ذهم با توصیفات جناب کبیری و ایکاروس متصور شده بودم
باور کنید نه کینه دیزاینر کشی دارم و نه شیفته نیش پرستی، نه در کشاکش عقل گرایی و انتزاع محوری هستم نه در کشمکش مکتب نوین و کلاسیک
بعد از داشتن صد و بیست سمپل دیزاینر و نیش و سی کار صد میل تجربه رو به اشتراک می‌گذارم امیدوارم مفید باشه
تازه باران تموم شده بود و خاک که حسابی اشک های ابر را با دست خود پاک کرده بود داشت مرا غافلگیر میکرد که این عطریست که الان زدم ؟ پس جرا همه جا هست
بوی همیشگی دریا
هوای نمور و بوی ماسه
خاک باران خورده و بوی علف سبز
فضای عطرآگین که دست درازی نتی در دیگری مشاهده نمی شد
بالانس عالی و کیفیتی خوب که باز سرجف بودن را به رخ کشید .فضایی که در آن احاطه میشوید نه اسیر و نه متألم
به سان موجی که از دریا منظم بر ساحل میریزد و تکه های دامن او را می چیند یا گاه دخترکی زیبا رو در جنگل های خیس که با وقار وو ناز فراوان راه میرود
از شامه آماتور من چهار دسته حس شد
اول :ماسه و خاک زمین و کمی آب دریا رایحه خاک خیس خورده را تداعی میکند که نقش زمین و دست پاک کننده اشک ابر
دوم : اب دریا و سیب جهت تلطیف بوی دریا و کشیدن به. سمت بوی باران و نمور بودن ،نقش موج و ساحل و گاه اشک ابر
سوم : پاتچولی و علف و اب دریا رایحه سبز زیبا روی نمور میانه رو که حس دخترک را ایفا میکند
چهارم : لاوندر و خس خس که هم آغوش هم توأمان تندی و گیاهی بودن و همزمان با ملایمت و چوبی بودن نقش جنگل را ایفا میکند
رایحه 8
کیفیت 9
ماندگاری 7.5

با عرض سلام خدمت جناب کبیری عزیز
سوالی داشتم و اگر دیگر دوستان لطف کنند جواب دهند ممنون میشم
رایحه لوبان،چوب صندل و سدر(سدار) رو ممنون میشم تشریح یا توصیف کنید . یا هم اگر از جناب ایکاروس رفرنس و یا متنی دارید ممنون میشم پاسخ بدید

اگه من بودم اسمش رو ميذاشتم واندردود
در ابتداي كار براي مني كه براي روايح دودي و عودي سر و دست نميشكنم با توجه به هفت اسپري در نقاط مختلف ،رايحه دود و فلفل سياه به وضوح در كنار صمغ كندر حس شد .دقيقا حسي رو داشتم كه سوم دبيرستان براي بار اول معلم هندسه رو ديدم.بوي دود ميداد و براي اينكه كمتر اذيت بشيم آدامسي هم ميجويد.رايحه هاي چرم در كنار درخت غان (تقريب عودي) شكل شكيل تري به كار ميده و در آخر وتيوري خسته تا انتها و قبل از محو شدن نمايان ميشه.چند نكته رو در مورد تجربه خودم باهاتون به اشتراك ميذارم
رايحه ابتدايي اگر بيش از متوسط اسپري بشه نتيجه اي جز هجمه دود و فلفل سياه رو در پي نخواهند داشت.بالانس كار پس از فروكش كردن دود با حضور چرمي نيمه تاريك و شكيل كم حرف و البته خشك بهتر خواهد شد.رايحه هايي كه بويايي شما رو احاطه ميكنند.(متضاد تعريفي كه من براي خودم دارم كه بسيط بودن رايحه هست در اينجا رايحه ها چنبره زده و متمركز هستند ).همنشيني غان و چرم در كنار حضور در خفاي شيرين بيان و خس خس خشك بارها از بالانس بهتري نسبت به شروع كار داره.اين كار نياز به صبر داره تا هنرمندي خودش رو نشون بده. كم و كاستي واندروود رو جبران كرده و فضاسازي خوبي از خودش ايجاد كرده.كاري مناسب هواي سرد و مناسب افراد كم حرف جدي تر و تا حدودي ميان سال كه لا به لاي هزاران دقيقه سكوت يكباره نصيحتي ميكنند و مليح لبخند ميزنند.كيفيت كار مناسب و بالانس خوب.
فلفل سياه:تاريك و مناسب كار
روايح دود:مهاجم،پرشور و نعره زن كه البته زود تر از انتظار از نفس مي افته ولي از پا نه
صمغ كندر:تنها نكته مثبت در رايحه ابتدايي كه انگار سر پري مثل دود و فلفل نداره و سر به راه رل خودش رو بازي ميكنه.
چرم:خشك ، نيمه تاريك، نه چندان شاداب و رسمي
غان: در درك عود و غان مبتدي تر از ايني هستم كه نظر بدم
وتيور:جهت تلطيف فضا و روح چوبي و خاكي خشك اون رو به عطر دادن استفاده شده.انگار وتيور گري وتيور تام فورد رو در شاتر ايسلند بستري كرديد
شيرين بيان:به قول ايكاروس عزيز عطسه در فضاي كار.بودنش به ز نبودنش

صفت واندر قبل از وود انتظارتون رو از كار ميخواد بالا ببره يا نه؟
تناسب و هم خواني جعبه و شيشه و نت و اسم اگه كشكه پس اين كشك اعلاست!!!!!!!!!
استفاده از تم سياه
چوب و اسم عجيب
تاكيد بر روايح دودي و چوب وعود و گاه شنيده ها و حتي بررسي هايي كه ابيات صوفيانه رو در اون استشمام ميكنند با اين رايحه كه بيني درب و داغان من استشمام كرد سازگار نيست.
كجاي كار قراره دست تم سياه بيفته يا چوب عجيب جادويي رو راه بيندازه تا شايد از دست آنتوان لي (بخوانيد پدر ژپتو) پينوكيويي خلق بشه.
خيلي از كارهاي وتيوري و چوبي با تم هاي مختلف رو دارم و يا تست كردم و از دور فهميدم كه دماغ پينوكيو با وتيور و سدر بيرون زد.وجهه دودي عودي كار كجا بودي؟ در ابتدا ترنج ترش و كم گزنده و كم كيفيت كار ودر ادامه وتيور صندل و سدر . وتيور كمي آبدار و خوشمزه بدور از شعار عطر،
همخواني ادويه و وتيور و دود و عود اگر صحيح پرداخته ميشد اگه منم بايد اسمش رو wowwoodگذاشت اما اين رو...
چيز خاصي نيست
نه صوفيانه هست نه رسمي و نه شيطنت آميز
واندروود خودت بگو چه هستي ؟

در ذيل سوالي كه از دوست گرامي جناب كبيري پرسيديد اگر جسارت نباشه محمد جان نكته اي رو عرض كنم با توجه به نظرات دوستان
اول:روحيه سر زندگي و شوخ طبعي و سن شما لطافت هاي رسمي و شيطنت آميز وتيور و فضاي چوبي بالزاميكي رو برام تداعي ميكنه
دوم:ديور برندي كه كار درست واقعي است .وقتي با النا ، دماكي ، ديور و... كار كني نتيجه همين ميشه.كارهاش خوبند و صادق
سوم: آمواج در بين نيش ها هم كمپلكس هست هم تقريا عامه پسند مخصوصا وقتي نام برتراند دوشافو به ميون بياد و اينجور نيست كه عاشقان نيش به سمتش بيان
چهارم: فضاي كمپلكس چرم و عود و بالزاميك اپيك از آمواج رو اگر از ديدگاه بالزاميك چوبي دودي شاداب تر نگاه كني جوبيليشن هم انتخاب خوبيه
پنجم: كارهاي خانه مارلي رو تست داشتم و گالووي رو هم دارم و ميتونم بگم از نظر من فعلا رو اين انتخابتون تاملي بفرماييد و ديگر هيچ

عطری که نامی سترگ و رایحه ای معمولی دارد
جناب آقای کبیری من که توی جنوب سفر اطرافیانم رو به دبی زیاد تر از سفر به نقاط ایرانشون دیدم از همون سن کم شاهد این امر بودم که کارتون کارتون مایع های بوداری به نام عطر میارند که روش نوشته بود سیلور(کار های فیک همین اثر و یا همون سم های شرکتی کشنده)
بویی کپی گرفته از همین کار
الویسام از رصاصی نیز همین تظاهر رو ایفا میکنه
اینکه کرید خودش چنین رایحه ای بسازه که فقط جلب توجه رو برانگیزه بدون سناریوی خاصی و همچنین انتخاب چنین نامی به نظر من شکستی در حیطه حرفه ای اونها قلمداد میشه
دوستان سنتتیک و کسانی که جلب توجه رو دوست دارند فارغ از اینکه هرجایی این بو پیدا میشه (خودش یا فیکش) میتونند سراغ این کار برن و بازخورررد بگیرن

ممنون‌ جناب کبیری

از عود بر حسب غلط يا شايدم درست ترس داشتم.
با پيشنهاد ايكاروس سمپل اين كار رو گرفتم و در هواي سرد تست كردم.
اول كار كه به شدت فضاي چوبي ادويه اي و مخصوصا بالزاميك رو حس كردم در ابتدا فضاي چوبي و قره قروتي خشششك اما كم كم با تعجب گفتم عطار كار كيه كه كار شبيه جوبيليشن شد؟
بي خيال تفكيك عجب شامه مزخفي دارم آخه اتفاقي كمي هم حساسيت داشتم موقع تست
چرم و عود و دارچين و بوي قره قروت تبديل شد به فضايي زيبا از بالزاميك
سريع اومدم سراغ صفحه عطر
عجب !!!!!!!!!!
برتراند دوشافو خالق جوبليشن
كمي پايينتر ديدم :". دوشافو از بعد از ساختن تیمبوکتو مدام این اسکلت رو با نماهای مختلفی تزئین میکنه. اسکلتی چوبی-بالزامیکی که یکبار ازش جوبیلیشن رو ابداع میکنه و یکبار ترایه رو"
جمله اي آشنا از ايكاروس
جنبه اي ديگر از كارهاي استاددوشافو
مطمئنا در وهله اول به توهم بويايي پي خواهيد برد.و بعد با اسكلت يكسان با جوبيليشن. كاري واقعا خوش پوشش و خواستني .جنتلمن. ريبا رو و البته رسمي
نت هاي زيادش رو اگه تونستيد تفكيك كنيد كه خوشا به حالتون و گرنه مثل من با همنشيني اون لذت ببريد

ممنون آقاي كبيري از به اشتراك گذاري تجربياتتون
مدتهاست مونده بودم از اين خانه كاري رو تست كنم يا نه؟
الان كارم راحت تر شد.فقط ميخواستم بدونم همنشيني عود و چوب و كهربايي كه توي نت ها نوشته شده رو اصلا حس ميكنيد؟ و اگر بله لطف كنيد توصيفش كنيد