نظرات | همان دیگری
ترتیب نمایش
سلام
رایحه ی زیبایی داره هنرمندی میکنه
اما با این حال هنوز سردرد دارین؟
چجوری باش کنار اومدین؟
کجا اسپری میکنید؟
منم سردرد میگیرم
اینترلود
آشفتگی ، سردرگمی ، بینظمی
شلوغ
سکانسی با کاراکتر های متعدد اما نامعین.
تماشاگر، این بار داستان را از بالا تر نظاره میکند.
سازه ای ایزوله ، تاریکی پر رنگ و خالی از نور خورشید اما مملو از نورهای اغراق آمیز ، پررنگ و آبدار.
چشمان تماشاگر ده ها متر بالاتر از صفحه ی بازی ، آن را سردرگم و کنجکاوانه مینگرد.
کاراکتر ها پشت میزی گرد با نقابی به صورت منتظر بهانه ای برای رقصیدن وآزاد شدن در چشمان یکدیگر خیره میشوند.
تماشاچی از آن بالا در آن ثانیه های ابتدایی که سنگین گذر میکنند پایان داستان را می بیند پایانی که همراه با سکوت آغاز میشود.
تمام شلوغی و فشردگی سکانس در ثانیه های اول نمایان میشود.
بازیگران ، بی برنامه و با بی نظمی خاصی در سکوت گاه تنها و گاه با یکدیگر میز گرد را رها می کنند و به سمت تماشاچیان در حالی که نفس را در سینه حبس و بالا را می نگرند، میروند در حالی که گرما و شوق آنها را فرا گرفته خیره در چشمان تماشاچی نفس خود را به سوی آنها رها میکنند، و پشت میز گرد باز میگردند.
و بار ها و بارها ، بی نظم و بینظم تر تکرار میشوند.
8 تشکر شده توسط : Mahmoudreza ganjali حمید پورفر
این کارو امروز ندیده خرید کردم کار اکتبر 2015 هست.قبل اسپری از داخل جعبه که بوش کردم لبخند مرموزی روی لب هام نشست لبخندی بسیار مشتاق برای کنجکاوی .خط بوی آرام وفلورال اما در درون پرانتزی،به وسعت تمام نگفته ها ندیده ها و ناشنیده ها ، کنجکاوی و سوال.

این کار نه مدرنه نه کلاسیک اما شما رو به سفری تکان دهنده میان کار های کلاسیک میبره ام در عین حال با یه کار نیش و خاص روبرو هستید که میگه نه هرگز قبلا چیزی مثل این نبوده.

"خاکستری"
شاید مرموز ترین رنگ همین باشه!شاید اصلا رنگ نیست یک هویت باشه...
نه تاریکی مطلق نه نور مطلق ، آمیزش تاریکی و نور .

بله آمیزش صلح گونه ی تاریکی و نور ، وقتی این کار رو استشمام میکنم برای من تداعی گر قایقی یک نفرست در شرق ترین شرق ها ، هنگام غروب ، آنگاه که خورشید مدتیست سر به گریبان فرو برده ، اما همچنان ندای او در گرگ ومیش گونه ی پیش از شب باقیست. با پارویی چوب دست گونه در این سکوت و انزوا ، هر از چند گاهی پارو به آب میزند و این سکوت با صدای نوازشگر آب در هم آمیخته میشود. این قایق تمایل به حرکت ندارد و این حرکت آرام و جبر گونه اش تنها و تنها اختیار قایق سوار است.

فضای دشوار و سختیست اما گویا کلید ماجرا قایق سوار است ، او با اختیار و آرامش این را انتخاب کرده این فضا را میپسندد و شاید هر شرایط دیگر را هم...

زمان که بر این اسپری میگذرد از حجم خاکستری آن کاسته میشود و به صبح و طلوعی شگفت انگیز می انجامد و به آن خاصی خود نزدیک تر میشود هنگام طلوع ، آنگاه که بوی طبیعت و گلی اش بر عرشه ی قایق کوچک رسید میبینیم که بی صدا فریاد میزند تاریکی هست اما برای فرا رسیدن این لحظه ، برای رقص بی پایان نور...

به هر حال باز هم دلیل نمیشه ندیده بخرید.تست کنید و زمان بدهید.
ممنون که تحمل کردید.

5 تشکر شده توسط : مهدی فاطمه فیضی
بهتر است اینگونه بیان کنم
چون برای یک مرد را معمولا پیرمرد ها میپوشند من به اشتباه آن را نمیخرم
بله
اما مرد آن زمان دیگر پیرمرد شد است
و "من "به اشتباه آن را نمیخرم!
در کل زیباست تهیه بفرمایید
سلام
شاید بهتر باشه بگم شبیه خودشه اما یه شباهت خیلی خیلی بعید عرض میکنم با نویر د نویر با تفاوت اینکه رز و اوود حذف شده و وانیل و مشک نوت اصلی رو تشکلیل دادن به همراه تند و تیزی اسطوخودوس.
از نظر من بی شباهت با بروته
بله سبز هست در کل گزینه ی مناسبی میتونه باشه در زمستان.
مردی همیشه آماده ، سراسر آرامش ، بدون لبخند ، مهربان اما جدی ، شاید حتی در دور دست ترین نقطه ها ، آنجا که زندگی نیست ، آنجا که تنهایی در تنهایی فرو میرود. مردی با چشمان نافذ ،پلک هایی آرام ، پر از امید،حتی در نیستی ها ، در های بسته و شاید زندان .همچون شخصیت اندی در رسوایی شاوشنک.او حتی در این تنهایی مطلق در جیب داخل پالتوی مشکی رنگ خود بطری سبز رنگ بدون دربی را حمل میکند که در سرمای سوزان پیش رو ، جایی که هیچ کس انتظار شنیدن بویی را ندارد اسپری کند ، نه برای این که از آن لذت ببرد و نه برای اینکه دیگری آن را ببوید گویا او فقط میداند که چه میکند.
برای یک مرد
شاهکار ها به دست خودمان فراموش میشوند!آنها در قدیم برای یک مرد را انتخاب کردند و گذشت و گذشت اکنون که موهایشان سپید گشت ، ترس ما از سپیدی مو ، پیری و مرگ مجبورمان میکند گاهی بدون تفکر از واژه ی "پیرمردیست" استفاده کنیم.
برای یک مرد "پیرمردی "نیست اعتماد یک عمر و گذر آن پشت آن ایستاده .
6 تشکر شده توسط : پارسی ‌آرش
* سلام
جناب ایکاروس عزیز
اندک توضیحاتی در مورد این کار فرمودید ، اما گمان میکنم جای سخن ، توصیف و نقد بیشری داشته باشد . با این حال شاید درخواستی که میکنم به دور از ادب و احترام باشد ، پس جسارت بنده رو ببخشید .
سعی میکنم از گزافه گویی پرهیز کنم و بی صبرانه منتظر هنر نمایی قلم تان در این مورد بایستم.

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan