ف ص گرامی،
اگه سوالتون رو درست متوجه شدم منظورتون کارهای کلاسیک مربوط به دهه هفتاد و هشتاد میلادی و حتی قبل از اون هست که ممکنه هنوزم تولید بشن یا توقف تولید شده باشن. این چند تا به ذهن من میرسه:
- knize ten محصول 1920 عطر چرمی انیمالیک
- Chanel Antaeus محصول 1981 چایپر چوبی، انیمالیک
- Aramis for men محصول 1966 چایپر چوبی، چرمی (+ بقیه کارهای این برند از لاین جنتلمن مثل new west, Havana, 900 و...)
- van cleef & arpels pour homme محصول 1978 چرمی (نمیدونم فوژه محسوب میشه یا نه)
- drakkar noir محصول 1982، فوژه
البته عطرهای کلاسیک زیادی هستن که لیست کردنشون خیلی طول میکشه (eau sauvage dior, Kouros YSL, Paco rabanne pour homme, ...) ولی اینها که اشاره کردم کارهایی هستن که من خودم بعضی وقتها ازشون استفاده میکنم.
ایکاروس عزیز،
حالا که عطر افشان کارهای این برند رو به سایت اضافه کرده و محصولاتش هم برای خرید داخل کشور در دسترس هستن. خیلی خوب میشه اگه کارهایی از این برند که به نظرتون شاخصتر هستن رو در یک فرصت مناسب بررسی کنید. راستش من بخاطر علاقه ای که به این خونه دارم نا پرهیزی کردم و جدیدترین کارشون (O, Unknown) رو بدون تست سفارش دادم که تو هفته آینده به دستم میرسه، در مورد اون هم اگه گفتنی به نظرتون میرسه مشتاقم بدونم. ممنون.
ایکاروس گرامی، این کامنت دوم شما یکسری ابهاماتی که داشتم رو روشن کرد. ممنون از وقتی که میزارید.
جناب کبیری،
من سالومه رو تست نکردم ولی میدونم منظورتون چیه، توی دلانوی 1 همونطور که ایکاروس عزیز گفتن اوره از کاستوریوم حذف شده و بنابراین اون حس پیشاب مانند و زننده ای که برخی روایح انیمالیک دارن وجود نداره. من چشم بسته عرض میکنم که این رایحه مورد پسند شما خواهد بود (شاید حتی بیشتر از ف.تیش) بخصوص که رایحه کیفیت بالزامیک کاملا غالبی داره. اگه فرصتش پیش اومد حتما تستش کنید.
ایکاروس عزیز،
بابت این تحلیل (در واقع کلاس درس) خوبی که ارائه دادید ممنونم، یه سوال:
نوتهایی که بعنوان هسته آکوردهای گرد موجود توی اینکار نام بردید (جسمین، رز، زعفران، گایاک و سایپریول) هیچکدوم غیر از گایاک توی هرم نوتهای عطر بهشون اشاره نشده (منبع من فرگرنتیکاست) طبق توضیح شما این نوتها خطی مرکزی رو شکل میدن که اساس دریافت کمودینامیکی من از این عطر هستن ولی چیزی که واقعا برام برجسته و شامه نوازه نوتهاییه که در اطراف این خط مرکزی قرار دارن و تقریبا همشون توی هرم نوتها بهشون اشاره شده (امیدوارم موضوع برام درست جا افتاده باشه)، آیا میتونم نتیجه بگیرم که نوتهای تشکیل دهنده هسته آکوردها و اون خط مرکزی لزوما نقش پررنگی تو تجربه بویایی من از این عطر ندارن و بهمین دلیل تو هرم نوتها بهشون اشاره نشده؟ آیا این یه فرمول کلیه که در آکوردهای گرد، نوت هسته کمترین نمود رو در تجربه بویایی مصرف کننده عطر داره؟
سومین تست من از برند روژا داو و سومین کار از این برند که منو حیرت زده کرد. انیگما، ف.تیش و حالا دلانوی 1 هرکدوم تو رده خودشون بالاترین درجه کیفیت رو داشتن و گذشته از اون کاراکتری دارن که نمیشه تو عطرهای دیگه پیداش کرد. تجربه این سه کار برای من مثل پاداشی بوده که در ازای عطربازی و آشنایی با این مقوله گرفته باشم. این که تونستم این روایح رو بو کنم و ازشون لذت ببرم و ارزششون رو در مقابل انبوه کارهای متوسط درک کنم.
این یه کار بالزامیک انیمالیک بسیار خوش ترکیبه که استفاده از تونکا و وانیل توی بیسش کمی (خیلی کم و به اندازه) شیرینش کرده و بالانس نوتها توش عالیه. با وجود قدرت نوتهای انیمالیک کار اصلا بوی حیوانی زننده ای نداره. توصیفی بیش از این از عهده من خارجه و بررسی جامع این عطر تجربه بیشتر و قلم قویتری رو میطلبه.
پ. ن.
ایکاروس گرامی، از دیدن کامنت دیروز شما خوشحال و از اینکه کامنت مزبور در مورد عطر نبود ناراحت شدم. کاش باشید و عطرهایی مثل این رو برای علاقمندان تحلیل کنید، امیدوارم ببینید و لطفتون رو از دوستان دریغ نکنید.
علی لطفی گرامی، حالا که جناب کبیری بحثشو پیش کشیدن، جز انیگما و ف.تیش اگه کار برجسته ای از روژا تست کردین ممنون میشم معرفی کنید. البته از نظر کیفیت ساخت و بالانس نوتها حتما همه کارهای این خونه عالین، بیشتر منظورم کارهاییه که کاراکتر خاصی دارن، مثلا از سری کارهای عود و یا کارهای nuit اگه کار شاخصی به نظرتون میرسه به اشتراک بزارید. ممنون میشم.
چند وقتی پیش تعدادی از کارهای سرج لوتنز رو تست کردم، نتیجه زیاد خوب نبود، این برند کارهای ضعیف زیاد داره و به نظر میاد خیلی از کارهاش نه حاصل یه فرایند حرفه ای که نتیجه آزمون و خطا هستن.
بهرحال موارد خوبی هم توی کارهاشون پیدا میشه، که بهترینهاش Fille en Aiguilles و Chene هستن و قبلا در موردشون صحبت شده. من سانتال مجوسکول رو هم کار خوبی میدونم، یه کار مینیمالیستی که از ترکیب سه نوت تشکیل شده و براحتی میشه هر سه نوتها رو در ترکیب نهایی احساس کرد. چیزی که بیش از همه برام جذاب بود استفاده از رز توی اینکار بود که خیلی دلنشینه و اصلا اون حس گلاب مانند رو همراهش نداره و در ترکیب با صندل و کاکائو خیلی کنترل شده ظاهر میشه.
کار یونیسکسه ولی من بیش از اونکه خودم بزنم ترجیح میدم بوشو از یه خانوم احساس کنم. پخش و موندگاری متوسطی هم داره. شاید شاهکار نباشه ولی دوست داشتنی و بی ادعاست و ارزش تست کردن داره.
شباهت زیاد این عطر به costume National homme برای من عجیب و غافلگیر کننده بود. مطمئناً اگه کسی اینکارو مصرف کرده باشه من نمیتونم فرقشو از کاستوم نشنال اوم تشخیص بدم.
با این اوصاف باید بگم ارزش خرید نداره، همون کاستوم نشنال اوم رو بخرین که هم ارزونتره و هم ماندگاری بیشتری داره.