جناب کبیری درود بر شما،میخواستم بگم اسنوبیسم پدیده ایست که تو دنیای عطر هم ممکنه خودش رو نشون بده،سلامت باشید.

سلام،ایکاروس عزیز،یه سوال داشتم،میخواستم بدونم چه فاکتور یا معیاری هست،که بین سلیقه و شناخت،افتراق حاصل کنه؟مشخصا در مورد عطر،اینکه ژست لیبرال بگیریم،و بگیم عطر سلیقه ای هست و هر کسی یه عطری رو دوست داره.پس بفرض تفاوتی نباید بین کسیکه اونوم لاوز می پوشه با سیلورسنت باشه،اگر که کل قضیه رو از صافی سلیقه بگذرونیم،البته در عطر قضیه مالی هم پیش میاد و ممکنه بخاطر قیمت،خیلی ها سراغ عطر های خاص نروند. مثلا برخلاف عطر، در ادبیات پولی که واسه ی اولیس جویس و یا مالون میمیرد بکت میدهیم،تفاوت خاصی با پولی که مثلا برای بامداد خمار یا فلان کتاب چیپ بازاری داده میشود نیست،چون همینطور که میدونم پول چاپ و کاغذ و نشر و... مدنظره، نه خود اثر.درصورتیکه در عطر قضیه مالی پیش میاد و جناح چپ وجودی هر کسی( از جمله خودم)،قیاس بین سلیقه و شناخت را غبارآلود و کدر میکنه،که خوب وقتی عطر گرونه باید،ریو یا هر عطر ارزون و چیپ دیگه ای رو زد.

بلافاصله پس از تست این عطر یاد ابراهیم گلستان افتادم،فکر کنم همچین کاراکتری واسه این عطر مناسب باشه.