نظرات | رضا قهرمانی
ترتیب نمایش
واقعن خوشحال شدم در این شلوغیه بیفکری و هنری دوباره فرمایشات شما رو میخوانم.
گران شدن عطرها باعث شده مثل بچگیام که یک موز رو در دهانم بیشتر نگه میداشت تا تموم نشه بیشتر ببویم.
دکتر ایکاروس عزیز به شناساندن روح عطر ادامه دهید.

اگر امکان داشت نمونه های شبیه برند اونوم .با این تفکر....با این شخصیت....با این جسارت بیان بفرمایید.
هنوز در بوی بویس د انسنس گیرم.
باید با عطر زندگی کرد تا شناختش.
البته اگر ارزشش رو داشته باشه.

نظرم رو بعد از یک سال دوباره عرض میکنم.
یک کار بی سر و صدا و ارام.
واقعن مدرنه.مثل تکنولوژیه مدرن و هنر مدرن برای طالب خودش.

اگر مقداری رز هم بهش اضافه بود شاید ورق بهتر بر میگشت.
در هر صورت به نظر من عالیه.
مثل نقاشی بی هویتی میمونی که طرح واره ذهن ادمی بعد از باسواد شدن بهش هویت میده.
سمفونی از هنر در بی هنری.
رفیق تنهایی.
3 تشکر شده توسط : nazanin معین هاشمی
armani prive cuir amethyste

بعد از تست ارمانی بویس د انسنس به سفارش دکتر متوجه شدم کارهای با کیفیت نسبت به کارهای نازل با توجه به قیمتشون ارزش به دست اوردن دارند

متاسفانه نه انسنس و نه امتیس اینجا لینک ندارن.موجهه چون کمیابه و قدیمی.اصن خودمم قدیمیم.

بدست اوردن امتیس اشتیه دوباره ای بود با وانیل اشتباه قرن
شربت شیرینی که زیادیش به مرز جنون میبره ادم و وقتی با تلخیه لادن ترکیب بشه دیگه تکذیب میشه برام بودنش.
بر اساس تجربه نداشته و اشتباه هیچ وقت همچین خریدی نخواهم کرد.
اما
وقتی بوییدمش
بوی بنفشه و هوای وحشیه فلورال به همراه رزی که مثل شوخی تفکرش برام عصیانگر بود.
دفعه اول نیم ساعت به خودم میگفتم عجب بویی داره.
وایسا
در بیس کار یک بوی اشنا میاد .انگار عطرهای اونوم قاطیشه.
سورپرایزی عالی
شاهکاری از ترکیب بنزویین و لادن و برگاموت هنگامی که با مقدار دقیق پچولی ترکیب بشن حکم ارکستر سمفونی دارن هارمنونیک از بینظمی.

در این دنیای نامردی اگر تو سنتتیک هستی من از سنگم.
امتیس ترکیبی بی نقص و ماندگار از خوبیهاست.

رگه ای از انسنس درونش هست که طبیعیه.
اصل این عطر بر پایه چرم گذارده شده و من با اینکه به این بو حساسیت دارم استثناعن میپسندمش.
اکثر چرمهای عطرها جز سردرد برای من ارمغانی نداشته.این عطر ساخت ۲۰۰۵ هست و من نمیدونم ایا هنوز تولید میشه یا خیر.
با اینکه وانیل توشه اولین عطریه که میپرستمش.بهش نمره تمام زیباییها رو میدم.مجلسی مردانه و زنانه.
3 تشکر شده توسط : Rohaam aub رضا
دوست عزیز
این کار اصله.
نمیدونم دقیقن از کجا خریده اید.
رایحه ای اصل و شاخص با ماندگاریه متوسط که کپی کردنش کار هر کسی نمیتونه باشه.ضمن اینکه گرلن اسم و رسمی بزرگ داره.

اتفاقن دیروز بود که خانمی وقتی رایحه این عطر رو حس کرد گفت یک رایحه عالی و مردانه به تمام معناست.
قیمتشم خیلی خوبه زیر 200 تومن.
الان اگر گرلن ایدال و کلوژن رو کنار این بگذارن خودتون براحتی تمیز بین کارها رو تشخیص میدهید.
نباید از یک عطر با این رایحه توقع ماندگاری زیاد داشت.اونم تو این هوای سرد و کثیف و گزنده.
درسته که عطرهای فیک زیاده ولی گرلن چون طالب عام نداره از نظر من فیک هم نداره.....درسته که فیک ادمیزاد هم پیدا میشه ولی من شخصن در بازار ندیدم.مثلن کار های ریو کالکشن نه به اسم ریو بلکه پر شده به اصطلاح ریو هستند مثل پگوسا بجای پگاسوس یا هیرو بجای هرود و غیره.
اما شامه خودمون گواهه که اصلش و فرعش مشخصه..گاهن اصلشم بیکیفیت میشن که به ریششون بر میگرده.
مطمئنن چندین نفر تایید کردن این عطر رو دوست گرامی.
1 تشکر شده توسط : حسین صدقی
دستم به نوشتن نمیاد
نقدای دکتر رو تمام و کمال که میبینم و با فرگرنتیکا مقایسه میکنم پی به عمق فاجعه میبرم.

قبلن چندتا کار لوتنز رو تست کرده و گذرکرده بودم .تا اینکه فیل رو گرفتم.کاری با کیفیت.
به نظرم کسی که وودی اسپایسی بالزامیک دوست داره باید تنوع طلب و بیشتر پسند باشه تا از کارهای بخوری و دودی خسته نشه.
کارهای انسنس رو برای مخاطب نمیدونم.بلکه درونگرا و متفکر میدونم.
فیل کاری شیرین و ملایم.
برعکس اشتباه خودم قبلنها فکر میکردم کارهای اسپایسی و انسنسی خشن هستند.میبینم که این اکوردها مظلومند.اکثرن شیرین هستند و یا مثل بویس د انسنس جورجیو ارمانی نه شیرن هستند و نه تلخ.بویس د ساتین در واقع ورژن دومی هست از انسنس که فکر کنم سال 2015 ریلیزشده و نگرشی نوگرا تر داره.
کارهایی مثل بویس د انسنس و فیل دنبال پخش بو نیستند.
مخاطبشون برجکه حس بویاییه خود فرده اول شخصه که نگرشی ارام کننده و حسی لطیف...بله لطیف ..میدهد...در مفهوم عام این قبیل کارها برعکس برداشت غلطشون عطرهای صلحجو هستند.
کلیسا خب جایی برای عبادت و خلوص....در واقع عقیده ی این روایح هم از این مکان و به هدف ارامش و عبادت بوده.....هاله لویا ....یعنی خداوند عزیز است.
کاری به کلیسا ندارم که شاید اگر در ایران بود ما هم مثل رز و گلاب ازشون برداشت میکردیم.برای دوستان خارجیمون بهترین زمان استفاده از این روایح زمستان و کریسمس و وقت سرماست.
به نظر من جاهایی خوبه که در شان این کار باشه.
یادمه اولین بار که بویس د انسنس رو زده بودم شخصی به من گفت چه بوی ماده شوینده ای میاد.....اولش ناراحت شدم بعد دیدم تقصیر از خودمه.....میدونم اکثرمون با این بازخوردها مواجه شدیم....علتش درست استفاده نکردن در جای مناسبه و اینکه مقدار استفاده از عطرهای بخوری خیلی مهمه.

فیل شباهتهای متعددی مثل هیچکدام داره.
عطری بسیار خوشبو مخصوصن به مذاق خانمهای سنگین و مبادیه اداب و رسمی...یکطرف به ممویر میره و یک طرف به بویس د انسنس.کاری پوشیدنی شیک و امروزی.

البته به نظر من به هیچ کدام شبیه نیست.حتی نمیتونه نزدیک بویس د انسنس باشه.
یادمه وقتی سریال لاست رو دیدم به یک مقاله رسیدم که گفته بود سریالها رو باید تقسیم کرد به فیلمنامه قبل از لاست و بعد از لاست.روزی به یک سیتیزن امریکایی گفتم لاست رو دیدی....گفت مال شما جهان سومیهاست که پای تلوزیون بشینید.
خلاصه با توجه به عطرهای قبل از لاوز و بعد از لاوز به نظرم فیل عطری با کیفیت پخش اندک و رایحه ای بی بدیل میمونه.
این عطر رو باید روی پوست زد و به شنیدن صداش نشست.
بعضی کارها مثل انسنسها رو باید جاهایی زد که واقعن ارزشمند باشه.یعنی ارزش و احترام خودتون رو بدونید تا استفادشون کنید.

فیل رو میتونم با فول انسنس مونتال مقایسه کنم.فضایی شیرین و بسیار مودب.
کارهای دودی و اروماتیک رو من در دمای بالای 20 در جه توصیه نمیکنم.مخصوصن اطراف سیگاریها...

این عطر من رو یاد باب دیلن میندازه.اون موقعی که بهش زنگ زدن گفتن اقا بلند شو بیا اسکارتو رو بگیر و او تلفن رو جواب نداد.
اصلن کارهای این مدلی بدرد نوشتن رمانهای سوررئال میخوره..

من کاری به وازامبا ندارم.حتی به جرات میتونم بگم فیل از مونتال هم لطیفتره.شاید بخاطر ذات مونتال در پخشه بوش هست که غالب هست .
فیل رایحه ای متفاوت بین مونتال و بویس د انسنس هست.

فرگرنتیکا اونقدر بچه گانه شده که کوکاکولا شده جزو اصطلاحاتش...شانس اوردن اونور صابون نخل نیست.
این عطرها در تست اول بسیار بدبازخورد هستند ولی با تجربه مناسب دلبرانه میشوند.این رو عرض میکنم کسی بلایند بای نکنه و حتمن تست کنه.نه بخاطر رایحشون.بخاطر پبش بو و تفاوتشون در انتشار .لزومی نیست ولی به نظرم عطر هر چی با کیفیت تر باشه انتشار کمتری داره.
اتفاقن بلایند بای کارهای بخوری رو اکثرن بهتر میدونم تا پچولیهای نا ارام.

در کلام اخر من نمره 8 رو میدم(پمپاژ بد عطر...پخش کم) .
خلاصه دوباره از سرج لوتنز خوشم اومد.(شیلدریک)..ولی نمیدونم میتونم اندی تاور رو تحمل کنم یا نه...



4 تشکر شده توسط : فرهاد nazanin
با نهایت احترام

دانی که جرمت چیست.
زیادی دانستن.
میخواهی رهاشوی.
قلمت رهایت خواهد کرد.
هر چه درخت پربارتر و سر به زیرتر.
عنوان استاد و عالم و دیگری هم اضافات.اصل ایرانی از نسل سینائیان.

فراری از اجتماع هستم.علی الخصوص هوچی گریه به ظاهر مدرن اینجایی .ولی به دیدگان شما و راهت افتخار میکنم.از دنیای اودیوفیل به دنیای رایحه امدم و اینجا زیباتر از انجا.

اگر تفکر زیبایت را به سمت ارست عقیدتی میبرید ای بزرگوار با دل مهربانت چه میکنید.

وقتی پستی به این زیبایی از تصویر جامعه میگذارید در واقع درون مهربانت را به ما نشان میدهید.یعنی خیلی نزدیکید.میدانم مخاطبت کیست.مخاطبت من هستم که خود را برتر میدانم.مخاطبت من هستم که خود را بدور از اشکال میبینم.

مای ایرانی بجز حافظ و سینا و فردوسی و عطار و فارابی و دیگری فقیریم.بودیم و هستیم.از انگاه که برای ما نوشتند.که بر پدر نوشته لعنت.
ایرانی همین است.من همینم.ما همینیم.کاش همه ساختمان فکریمان را فرو میریختیم و از نو میساختیم.کاش افلاطونی فکر میکردیم.هر چی بیشتر میدانیم متافیزیک و ترنس فیزیک حالتی عجیب تر پیدا میکند...گویی کوانتوم همان هیچ است. فکر میکنم سر کارم....ولی چه کنم که عشق به زیبایی و عشق به دوست داشتن کارم شده.مثل خودتان .خودمان.عطر همان بوی زیبای مایه ی حیات است حتی اگر ان روح شیطان وین درونش باشد.

انسان بدون وصل.خودش هست و خودش.چه زیباست خودش و خودش.گور پدر نقدش.

حاله ما زیستگر ایرانی حال ان مردیست صاحب دو دختر یکی با شوهری کشاورز و دیگری کوزه گر.به خانه کشاورز سر میزند و جویای احوالش.دختر کشاورز میگوید اگر باران بیاید خوشبختیم و اگر نیاید بدبختیم....به دختر کوزه گر سر میزند میگوید اگر باران بیاید کوزه هایم خراب میشود و بدبختیم و اگر باران نیاید خوشبختیم.
همسر ان مرد از او میپرسد چه حال.
میگوید چه باران بیاید و چه نیاید بدبختیم.

به قول نیچه انسان هر چه میکشد از ساده لوحان میکشد.ادمایی که دیگران رو به این سو و ان سو میکشن با تذویر و ریا.خاک این سرزمین زیاد زجر کشیده.خاک این سرزمین پر است از نامحرمان.

از فرهنگ گفتید و چه نیکو گفتید.فرهنگ ما شده تعاریف دیگران از خودمان.پایه های وجود ما در تعریف دیگران هست.از همدیگر متنفریم ولی در جمع همدیگر رو لفاظانه بیاد میاریم.پیروییم اما تبرکش و نابودگریم.شده بزور در مترو کتاب بدست میگیریم...در پله های برقی مترو وقتی بالا میاییم داریم اونهایی که پایین میان رو نگاه میکنیم.اونها هم همینطور.چون ذاتن فضول و بیکاریم.


کامنتهای شما برای ما هست.اونقدر ارزشمند هست که تمجید بشه.قلم شما برای ما هست.نمیدانم در چه سنی هستید ولی شما را به عنوان برادر بزرگتر خطاب میکنم.نفرمایید که خانه ذهن شما اینجا نیست....اگر بفرمایید برای من و دیگری نیست لااقل اینجا قلم شما میتواند به شما ارامش دهد.هر چه ادمی بزرگتر رنجش بیشتر.
این است قصه ادمی.
شما معلم هستید.اگاه باشید معلم همیشه معلم هست حتی اگر اشتباه کند.




برای خودشیرینی ننوشتم که گاه نوشتن را مدر میدانم.

ناراحتم کردید
میدانم اگر اینجا ننویسید جای دیگر خواهید نوشت.
نباید گذاشت.

ارادت

13 تشکر شده توسط : complihanicated پارسی
حامی گرامی

اونوم به سه شاخه تقسیم میشه که به توسط اینجا و استاد گرانقدر. شناختمشون غیر از این عطر که در ایران موجود نیست 5 عطر اونوم رو من تست کردم.3 دستریز و 2 خرید.
حقیقتش دستریز رو زیاد موافق نیستم مگر مقدار میل کافی برای استفاده چند روز و پوشش مناسب.
1144 و لاوز رو به قیمت یک میلیون خورده ای تهیه کردم.
تو این مدت باهاشون زندگی کردم.میفهمم که شما یکجورایی شوک زده شدید.
عطرهای اونوم پارادوکس دارن.
از نظر متودولوژی رنگشناسی به این باورم تضادی قهوه ای سیاه دارند.یعنی شما در کارهاش سیاه و سفید نمیبینید.
به باور من معجونی از بینظمی در نهایت کیفیت ارائه شده.
خودمختاریه عطار در چینش حکم رهایی از هر قید و بندی.

1144 عطری با کیفیت و ماندگار با پخش بویی عالی.ولی به نظر من ترکیبی از تضاد در تلخی به رنگ قهو ه ای.
هیچ وقت صبح را نخواهید دید.
من توصیه نمیکنم.
جالبه در دستریز
یا تست اولیه بویی بسیار زیبا سیتروسی و وانیلی همراه صمغی به مشام می رسه.اما در دراز مدت این جنگ صلیبی هست که شما رو دربرگرفته.
و من کارهای اونوم رو به جز تست کامل یک هفته ای و علاقه فکری و عقلی و هورمونیک توصیه نمیکنم.

حال
میرسم به شاهکار هنری و ساخته دست عطار که گویی در ان روز یک پایش در بهشت بوده و یک پایش جهنم.خدایا شاعر ایتالیایی اسمش چی بود....دانته الیگیری بود....بهشت...دوزخ و برزخ....
لاوز جاش بهشته.تضاد نداره....کیفیتش عالیه...استادانه طراحی شده...پادشاهیست از سرزمین یخ...جایی که میوه هایش شفادهنده هستند اما امکان فرار در انجا وجود ندارد.اگر بروید زندگی خواهید کرد.
انروزی که عطار لاوز را ساخته روزی بوده تراژدی زندگی او تشریح شده.
به جرات و با سواد کم خودم میتونم بگم این عطر در عین سادگی یک شاهکاره.خصوصن که امسال بنده ذهنم رو و حسم رو ریست کردم و دوباره دارم عطرها رو از ابتدا تست میکنم.
اینها نظر شخصیه بنده هست.این کار رو میشه پوشید و به مهمانی رفت.این کار رو میشه پوشید و جلسه رفت.این کار کاملن مورد اطمینانه.و من میدونم کسی که لاوز رو داره تو کلکسیونش 50 تا عطر دیگه داره که اگر بخواد بازخورد بگیره اونها کفایت میکنن.

حامی عزیز این نگرش شما در مورد این عطر کاملن برام اشناست.
7 تشکر شده توسط : complihanicated ‌آرش
عطر گذشتگان
Old school

عطری سیتروسی ولی عملن فلورال.
غلظت پرفیوم از تویلت بیشتره و انتشار وانیل در تویلت برجسته تره.
سیتورسی هست اما غالب نیست.

کاری قدیمی کلاسیک رزی .
یاد سلمونیهای قدیم افتادم.من از بکار بردن کلمه صابونی بیزارم هر دفعه این کلمه رو میشنوم یاد لووه اسنسیا میافتم و میخوام در برابرش جبهه بگیرم.

گرلن هر چی که هست کم یا زیاد.زیبا یا زشت هنوزم کیفیت داره کارهاش.
ساخته های جدید رو نمیگم.هر چند که از بوی گرلن هوم جدید هم خوشم اومد.

اینکار رو باید در 30..40 سال پیش شاهکار دونست.ولی الان با انکه هنوزم تو کارهای اودی میشه اوردش من قبولش دارم.وقتی نیکلای نیویورک رو با هریتیج قیاس میزنم.گذر نسلها و خوبیها و بدیها کاملن بو کشیدنی هستند.

وقتی وانیل که خودش اکوردی حساب میشه به نظر من اینجور سرکشیش گرفته شده برای من ارزشمنده.

هدفم از نوشتن نقد هبیت روژ این بود که کسی بلایند بای نکنه.فقط دوستانی که کارهای رزی و احتمالن سیتروسی و وانیلی رو دوستدارن اونم ژانر کلاسیک طرفش برن.

کاش اصلش رو تست میکردم.
سرما و زمستان برای استفاده عطر نیست.
اصلن در حد هریتیج نمیدونمش.
3 تشکر شده توسط : Shahrokh سولماز
عطر اویگنون بود .شخصی غیر حرفه ای یا حرفه ای نظر داده بود الدهیدیک بیشتری داره و اگر یادم باشه حسن نمیدونست.....این مسئله برای من سئوال شده.اونجا برداشتم سنتتیک بود.
سنتتیکها و الدهیدها و فیکساتیوها و یا فیکساتورها....بحثهای جالبیه دوست بزرگوار اگر لینک فارسی پیدا کردید از دکتر لطف بفرمایید.

ولی خداپدر گرلن رو بیامرزه که هریتیج مقداری بوش ازار نمیده.همین امروز گوچی بای گوچی داشت اذیتم میکرد.بی ربط نباشه اگر کیفیت خوب به حکم ضرر به ماندگاری و انتشار بشه.
1 تشکر شده توسط : هاشم پور
گرلن هریتیج

صحبت در باره این عطر حقیقتش سخته.چون دو نسل از این عطر گذشته و تا تست بوی اصلی نمیشه به یقیین نظر داد.

ژان پل گرلن سازنده عطر هریتیج میراث گذشتگان خود رو به ارمغان اورده.

به تعبیر من پسر زشت بهترین توصف برای هریتیجه.
ریت 4.52 از 5 از نظر من کمیت اماریه برای تایید این عطر

نسل اول با شیشه ای زیبا و بزرگتر از حالا و تیپی جیمز باندی نمادی از مرد جنتلمن دهه 90دی با سیگار برگ و استون مارتین بدور از موبایل و کامپیوتر میده..توی صحبتها مبرهنه که این هریتیج اون هریتیج نیست.
هنوز هم
این عطر شیشه های مختلفی داره.
تصویر بالا در این صفحه با درب نقره ای و طلایی یک مدله و شیشه کلاسیک تر با درب چوبی یک مدله.
براستی در ترکیبات این 3 مدل چقدر تغییر وجود داره.
جالبیه کار اونجا هست که عطری به اسم هریتیج بریتانیایی با دربی همچون تاج کویین هست که اون هم موجب اشتباه میشه.
میراث گرلن ارجاعی به شالیمار و چندین عطر خود گرلن دارد.
بازخورد این عطر در ابتدای انتشار خوب نیست.یعنی برای یک شخصی که هدیه میخواد بگیره این رو توصیه نمیکنم.
اما
بعد از 5 دقیقه عطر خودش رو نشون میده.
نمیدونم زمان انتشار رو در ذهنم مرور میکنم در وسط کار فکرم بجای دیگه میره.مردابی از سوژه در ذهن با خلعی کهربایی و دنیایی از مشک تا جایی که من بوی مشک رو زیاد حس میکنم.حقیقتش این بوی روغنی یا انیمالیک که سرتاسر عطر هست و در انتها میمونه نمیدونم نقطه عطف کاره یا نقطه ضعفه کاره.و اینجاست که بازخوردها خودش رو نشون میده.رایحه وودی و اروماتیک عنوان شده و با نظر من تفاوتها احساس میشه.

این یا حسنه یا ایراده.
حسن از بابت ماندگاری مشک و کهربا و ایراد از بابت رفتن پچولی و امبر و مرکبات.
در واقع تغییر فاز دادن این عطر با 26 رایحه .رو به من میفهمونه ساکت شو هیچی نگو.وقتی وانیل غیر قابل ردیابیست اونجاست که در قیاس با زینو و دیگران مات و مبهوت میمانم.اولین باریه که میبینم خود برند الدهید رو عنوان میکنه و برای من مبتدی جای سئوال داره.هر چی الدهیدها کمتر باشن بهتره فکر کنم و این رو با فیکساتیوها مرتبط میدونم.امیدوارم دکتر ارجمند تشخیص این مسئله رو برام اسون کنه.

شالیمار و جیکی و هبیث روژ همه و همه در کنار این عطر هستند و پایه های استوار گرلن رو تشکیل میدهند.خصوصن که از بالای 50 کار گرلن کمتر کارهاییش مردانه هست.گویی مولن روژ همه زنانه شده.
بالزاک و ژید الحق که فرانسوین.اما رگه های هریتیج رو در اصالت بریتانیایی میبینم.

باید تو کلکسیون من باشه.حرف برای گفتن بسیار داره.قدیمی نیست.کاملن مردانست.روی هر پوستی رفلکشن خواصی میده.

برای من خوشبو و با ارزشه.
توصیه نمیکنم به کسی ولی برای یک عاشق عطر الزامی میدونم.بویی اشنا همچون میراث گذشتگان.
9 تشکر شده توسط : الف ش هاشم پور

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan