Addicted to perfume
دوست عزيز كاملاً با شما مخالف هستم احتمالاً به دليل كمبود مطالعه اين مطلب نوشته شده .... بايد بگم در اين عطر فرانسوا دو ماشي با اضافه كردن چرم سعي بر اين كرده ضمن اين كه آن حس و حال پودري عطر را حفظ كنه به عطر حس جدي طري بده در واقع بايد بگم اين نسخه كمترين ميزان زمق را نسبت به ديور اوم هاي قبل خود كه بر پايه و اساس ديور اومي كه فراسوا دوماشي درست كرده بود داره .... به اين علت كه خواستن هم عطر جدي تر بسازن و هم به دليل زمق بالايي كه در عطر بود و بسيار هزينه بردار بود از زمبق كار كم كردن و بجاش چرم اضافه كردن .... در واقع نت چرم مثل يك آمپليفاير نت زمبق را بلد ميكنه به همين دليل عده اي فكر ميكنن زمبق كيلو كيلو در اين عطر ريخته شده كه كاملاً اشتباه هست ... از نظر پرفورمنس اين كار شاهكاريست بي بديل

واااااي وااااييي واااييي هريتيج .... هريتيج دوست داشتني .... هريتيج افسانه اي .... هيچ وقت فكر نميكردم تو اين هواي گرم و دَم كرده اينقدر لوندي كنه اين نازنين .... چرا تو هيچوت قديمي نميشي چرا تموم نميشي چرا هميشه با هر شرايطي سازگاري

با عرض سلام و تبريك سال نو و عرض ادب خدمت اساتيد محترم خواستم يك نكته را خدمت دوستان خاطر نشان كنم شايد كمكي باشه براي انتخواب عطر :
دوستان عزيزم بسيار ديده ميشه بعضي از دوستان فكر ميكنن كه نسخه ي پرفيوم يا ادو پرفيوم يك عطر در واقع دقيقاً همان عطر هست كه غلظت آن بيشتر شده ... كه اين اشتباهيست بزرگ و از دوستان عطر باز بعيد است .... دوستان در واقع در بسياري عطر ها مثل همين guerlain l'homme ideal كه در نسخه ادو تويلت و ادو پرفيوم ما شاهد نوتهاي متفاوت در هرم بويايي از بيس نوت گرفته تا تاپ نوت هستيم كه اين در واقع به اين معني هست كه ما با ٢ عطر متفاوت روبرو هستيم نه اينكه ما ٢ عطر داريم كه تنها غلظت آنها با هم فرق دارن و پخش و ماندگاري بيشتر يا كمتري دارن به عنوان مثال فقط نوت گيلاس در نوتهاي مياني نسخه ادو پرفيوم موجب تغيير شخصيت اين عطر شده كه از نظر من اون رو بسيار شبيح به فلانكرهاي La petite robe noir ميكنه البته با كاركتري مردانه . همين اشتباه به طور مثال در مورد عطر dior homme intense و dior homme parfume هم هست كه آن دو عطر نيز اساساً دو عطر متفاوت هستند نه اينكه نسخه تقويت شده ديگري.
dior homme intense :
تاپ نوت : اسطوخودوس
نوت مياني : گلابي ، زنبق ، گل ختي
بيس نوت : خس خس ، سدر
dior homme parfume :
تاپ نت : پرتغال ، زنبق
نت مياني : رز ، چرم
نت پايه : گل ختي ، سدر عود
............
guerlain l'homme ideal :
تاپ نوت : نارنج ، شكوفه پرتغال ، رزماري ، مركبات
نوت مياني : دانه تونكا ، بادام
نوت پايه : خس خس ، چرم سدر
guerlain l'homme ideal eau de parfum:
نوت پايه : ترنج ، اسطوخدوس ، رزماري ، بادام
نت مياني : رز ، وانيل ، روايح دودي ، گيلاس
نت پايه : دانه تونكا ، چوب سندل سفيد ، چرم

خوب به همين دليل به آنها ميگن عطر باز ... چون براشون عطر فقط يك عطر نيست يك سمفونيست پر از نور و رنگ و مزه ، يك رمان هست پر از كاركتر و ماجرا .

Laetitia Millesime Rance 1795
لتیشیا بسیار با شکوه ، عمیق ، قوی ، لوکس ، تلخه و گرمه این عطر را فرانسوا رنسه به لتیشیا مادر ناپلئون تدقیم کرده ... نتیجه کارعجیبه بوی سنگین و عمیقش واقعا حس یک مادر اشرافی و در این حال پخته را داره اما نه مادری که ته دلش خشنود باشه از فرزندی که بزرگ کرده ، مثل مادری هست که ته دلش غمگینه چون میدونه چه هیولایی را بزرگ کرده کسی که اروپا را به آتش میکشه اصلاً ته بوی این عطر بوی غم ، بوی دلسردی از ناپلئون را داره ... بوی یأس بتهوون را میده وقتی که ناپلئون تاجگذار کرد و فهمید که سمفونی Eroica سمفونی سه را به چه هیولایی تقدیم کرده ، اصلاً بوی موومان 2 کنسرتو پیانو شماره 5 بتهوون ( آداجو اون پوکو موسو - Beethoven Op.73-2 adagio ) را میده چون همان زمانی نوشته شد که ناپلئون به اتریش حمله کرد .... بوی این عطر گرچه بسیار عمیق و غم انگیزه ولی بسیار محکم هم هست غمش از جنس استیسال نیست .... پالت رنگ آمیزی این عطر جالبه در تاپ نوت با ماندراین ، ترنج , شکوفه پرتغال شروع میشه نوتهای میانیش رز ، گل ماگنولیا ، جوز هندی و در نت پایش ، پچولی ،نعنای هندی ، لادن ، صمغ تولو ، وانیل هست و از بهترین مواد تشکیل شده ... برای اینکه فضای این عطر را متوجه بشین حتماً Beethoven Op.73-2 adagio را گوش کنین

پویا جان این لاین از ولنتینو کلاً رایحه ی خوبی دارن ولی خوب از نظر من پخش معمولی و ماندگاری کمی دارن ... این نظر شخصی من هست ممکن برای فردی دیگر پخش و ماندگاری بالایی داشته باشه.

سلام مهدی جان آن قسمت جدا که تو عکس میبینید در واقع والف ( آفشانه کننده) عطر است که ازش جدا هست .... مثل عطرهای سغژ لوتانس( Serge Lutens ) که در این برند هم والف جدا هست ... که یا میتنوانید با گذاشتن انگشت روی درب و برعکس کرن عطر ( مثل استفاده از افتر شیو ) انگشت را آغشته به عطر کنید و به مچ یا پشت گوش بزنید و یا اگر دوست دارید عطر افشانه بشه بروی بدن و لباس شما والف مربوطه را متصل میکنید و از آن استفاده میکنید.

مهدی جان علاوه بر اینکه تمام مطالبی که گفتین درست هست باید عرض کنم امروزه دیگه از روی شیشه ی عطر هم نمیشه اصالت عطر را تشخیص داد ... چون بعضی فروشندگان بی انصاف هستند که شیشه ی عطرهای ارجینال که خالی شدن را از کسانی که زباله بازیافتی جمع میکنن خریداری میکنن و با تزریق آن را مجدد پر میکنن که در نتیجه حتی افراد صاحب نظر هم نمی توانند از روی شیشه ی عطر اصالت آن را تشخیص دهند ... تنها راه برای تشخیص حس بویایی خود فرد هست ... که آن قدر عطرهای مختلف و اورجینال را بو کرده باشند و حس بویایی خود را تقویت کرده باشند که با بو کردن بتواند جنس رایحه و اصالت کالا را تشخیص دهد که این امر نیز ، نیاز به تجربه ی فراوان و صرف زمان بسیار دارد.

من امروز عاشق شدم ... عاشق اين ... چرا آخه اين اينقدر خوبه ؟

مدتها داشتم به اين فكر ميكردم رفيق شفيقم ( ديور اوم پاغفوم ) شبيه چه كاركتريه ... تا اينكه امروز داشتم سريال غرور و تعصب را ميديدم كه بالاخره فهميدم شبيه كيه .... توي داستان خانواده ي بنت ٥ تا دختر داره كه ميخواد دختراشو به ثروتمندان شهر غالب كنه ... البته نميخواهم در باره خانواده ي بنت يا حتي از جين و اليزابت صحبت كنم ... توي داستان در همسايگي آنها در قصري بنام ( نِدِرفيلد ) مردي سرشناس ، محجوب ، خوشتيپ ، خوش چهره ، مبادي آداب و مهربان زندگي ميكنه بنام ( چارلز بينگلي ) كه خانم بنت ميكوشد يكي از دو دختر بزرگش را به ايشون غالب كنند ، چارلز بينگلي از نظر من بسيار شبيه dior homme intense هست يعني بسيار خوش پوش ، شيك و رسمي و لي ابته صميمي ... اين آقاي بينگلي دوستي دارد بنام آقاي دارسي كه او هم از ثروتمندان آنجاست و مالك قصر ( پمبرلي ) .... اوم هم مثل آقاي بينگلي بسيار خوش تيپ ، خوش چهره ، مبادي آداب ولي اضافه بر آن فردي درون گرا ، متفكر ، كمي مغرور و متعصب هست كه از نظر من بسيار شبيح Dior homme parfume هست .... اما تفاوت آنها در همان خوش مشربي و مهرباني آقاي بينگليست و غرور و تعصب و درون گرايي آقاي دارسي .... اولي را همه دوست دارن و باهاش دوست ميشتن و باهاش انس ميگيرن ولي دومي را در ابتدا همه ازش فاصله ميگيرن چرا چون در ابتدا همه فريب چهره زمخت اورا ميخورن مثل بتهوون كه از نظر مردم وين زمخت ترين چهره ي شهربود ولي نميدانستند پشت آن چهره زمخت و بي روح لطيف ترين طبع روزگار ميزيست ... به ديور اوم پاغفوم بايد زمان داد ، شروع تند و طوفانيش شمارا گول نزند ، بايد كشفش كرد بايد پاي صحبتهايش نشست و آن وقت هست كه آن روي لطيفش را به شما نشان ميدهد آن زمان هست كه عاشقش ميشويد .