نظرات | گلی
ترتیب نمایش
سلام مهیار خان سپاس بابت نظرت

خیلی عالیه که شما به این مهم اشاره کردی که احترام بزرگتر واجبه!

قطعا اسکرول کردن هم همه راحت انجام میدن.

دو نکته هست:
1- مسن ترین ادیبان زمان ما استادان شفیعی کدکنی, استاد اسلامی ندوشن, استاد میر جلال الدین کزازی و دیگرانی هستن که با یک جستجوی ساده می شه پیداشون کرد تو اینترنت. ادبیات هیچ کدام ادبیات قجری, غزنوی یا غیره نیست.ببین این زیر من یک نمونه از ادبیات میر جلال الدین کزازی رو می گذارم:


"باشگاه شاهنامه پژوهان _ گفتگو : میرجلال‌الدین کزازی درباره تجربه سال‌ها پرهیز از به‌کار بردن واژگانی غیر از واژگان پارسی سخن گفت. میرجلال الدین کزازی در تازه ترین گفتگو با خبرگزاری ایسنا تجربه سال‌ها پرهیز از به‌کار بردن واژگانی غیر از واژگان پارسی سخن گفت. این شاهنامه پژو و استاد زبان و ادب فارسی همچنین در بخشی از این گفتگو افزود : ایرانیان نیاز نیست کار دشوار و پیچیده‌ای انجام دهیم و تنها کاری که بایسته آن است که بکوشیم ایرانی بمانیم، این است که ایران را به شایستگی بشناسیم. در ادامه گفتگوی ایسنا با این چهره فرهنگی را خواهید خواند .
این استاد ادبیات و نویسنده در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: کمابیش از دو دهه پیش بر آن سر افتادم که به یاری زبان پارسی برخیزم، با این شیوه که توانایی‌ها و زیبایی‌های این زبان را در کردار آشکار بدارم، بی‌آن‌که درباره آن بگویم و بنویسم. به سخن دیگر، آن زبان پارسی را به‌کار ببرم که از سستی‌ها، کاستی‌ها، آلایش‌ها، نابهنجاری‌ها و کژی‌ها به‌دور و پیراسته است.
او با بیان این‌که “یزدان پاک را سپاس می‌گزارم که در این کار بیش از آن‌چه در آغاز امید می‌داشتم و می‌انگاشتم، کامدار و بخت‌یار بودم”، افزود: این را دهش ایزدی می‌دانم، زیرا اگر در آغاز این گرایشی بوده، امروز به خیزش دگرگون شده و گسترش یافته است و پارسی‌گرایی به پارسی درست و به آیین گفتن و نوشتن، تبدیل شده و پرسمان روز گردیده است.
کزازی درباره فرهنگستان زبان و ادب فارسی و کارکرد آن گفت: باورم این است که با انبوهی واژه‌های بیگانه یا وام‌واژه‌ها، هیچ نهادی نمی‌تواند به تنهایی چاره‌ای برای دشواری‌ها و نابهنجاری‌های زبان بیابد، بیندیشد و به‌ کار بگیرد.
این پژوهشگر با بیان این‌که همه ایرانیان که دانش و توان بایسته دارند، می‌باید به یاری زبان پارسی برخیزند، ادامه داد: گاهی گفته می‌شود که اگر در برابر وام‌واژه‌ای چند واژه را در پیش بنهند، آشفتگی پدید می‌آورد. شاید در آغاز این‌گونه باشد، اما این بخت را به بهترین واژه می‌دهد که گزیده شود و ایرانیان و پارسی‌زبانان آن را به‌کار ببرند. از همین روی استادان دانشگاه، نویسندگان، سخنوران و همه کسانی که زبان را آگاهانه و به گونه پرورده و هنری به‌کار می‌گیرند، می‌توانند در برابر وام‌واژه‌ها، واژه بسازند و داوری با مردم است.
او افزود: مردم بهترین، به‌آیین‌ترین، برازنده‌ترین و آسان‌ترین واژه را برمی‌گزینند و واژه‌هایی که مردم، حتی آنانی که دانش زبانی نداشتند، بر پایه آگاهی سرشت‌مانی از زبان سال‌ها پیش پدید آورده‌اند در شمار بهترین واژه‌ها است.
کزازی خاطرنشان کرد: تعمیرکاران برای ابزارهایی که در خودرو به‌کار می‌برند، واژه‌هایی ساخته‌اند که بهترین واژه‌ای است که می‌توان ساخت؛ ابزاری را که به دست سگ می‌مانده سگ‌دست گفته‌اند و نگفته‌اند دست سگ یا دست سگ‌وار. شاید هیچ فرهنگستانی پس از زمانی دراز رای‌زدن، اندیشیدن، جستن و کاویدن نوشته‌ها و سروده‌های گوناگون، نمی‌توانست به چنین واژه‌های سخته، سُتوار، روشن و رسایی برسد.
این استاد ادبیات همچنین درباره دغدغه همیشگی خود برای پاسداشت فرهنگ و ادب ایرانی و در پاسخ به این‌که “چه کنیم ایرانی باقی بمانیم”، اظهار کرد: ایرانیان نیاز نیست کار دشوار و پیچیده‌ای انجام دهیم و تنها کاری که بایسته آن است که بکوشیم ایرانی بمانیم، این است که ایران را به شایستگی بشناسیم.
او افزود: باور من این است که هر کس ایران را بدان‌سان که می‌باید بشناسد، به ناچار دل به ایران خواهد باخت. کسانی که ایرانی نبوده‌اند و حتی در آغاز با ایران دشمنی می‌ورزیده‌اند، هنگامی که فرهنگ، تاریخ و مردم این کشور را شناخته‌اند دل به ایران بسته‌اند.
کزازی گفت: اگر بدانیم که ایران چیست، ایرانی کیست و پاسخ‌هایی سنجیده، برهانی و دانش‌ورانه و نه از سر شورمندی و دلبستگی کور به این دو پرسش بنیادین در این روزگار بدهیم، در برابر هیچ فرهنگ و اندیشه‌ای آسیب‌پذیر نخواهیم بود، چون روزگاری است که پایه آن بر گسست، بیگانگی، شتاب و آسیمگی نهاده شده است و فرهنگ رسانه‌ای دم به دم دگرگون می‌شود و تنها چاره برای ایرانیان که پیشینه‌ای دیرباز در تاریخ و فرهنگ گران‌سنگ و بی‌مانندی داریم، برای این‌که بتوانیم همچنان چیستی ایرانی خود را پاس بداریم، تنها آن است که در اندیشه و باور ایران را بشناسیم و بیابیم و اگر این‌گونه شود، در برابر هیچ فرهنگ تازشگر فرو نخواهیم پاشید و از پای درنخواهیم آمد.
این شاهنامه‌پژوه ادامه داد: هر ایرانی باید گام در این راه بنهد، اما شیوه گام‌زنی یکسان نیست. کسانی در این راه به ناچار راه‌برند و کسانی رهرو. کار و بایستگی راهبران از رهروان بسیار دشوارتر است و از همین رو است که ما باید به هر شیوه‌ای که می‌توانیم به ویژه به یاری همان رسانه، بکوشیم که ایران را بدان‌سان که هست، نه بیش از آن و نه کم از آن، نخست به ایرانیان و سپس به جهانیان بشناسانیم.
کزازی اضافه کرد: رسانه تیغ دودم است و می‌تواند ویرانگر، مردم‌کش، گزندرسان و زیانبار باشد و یا به وارونگی، سازنده، پرورنده، سودآور، مایه آبادانی و شکوفایی شود؛ بسته به این‌که از آن تیغ چگونه بهره می‌بریم. کارد پزشک با آن تیغ بیماری را که در آستانه مرگ است از مرگ می‌رهاند و مردم‌کشی خون‌ریز، با آن دیگری را در سال‌های جوانی و پرتوانی می‌کشد. گناه از تیغ نیست و از آن کسی است که آن را در کار می‌یابد."


می بینی! به ساختار مشابه در اون چیزی که رایج زمانه هست حرف می زنه و برای همه قابل درکه و غامض نیست. فقط فارسی تر و درست تر حرف می زنه.
بقیه هم همینطور! یه سر به اینستاگرام دکتر شفیعی کدکنی بزن چهار تا متن ازشون بخون می بینی که اصلا قجری حتی اوایل پهلوی هم نیست.

من فکر نمی کنم دوستان با همین ادبیات برن سر بقالی محلشون مرغ و شیر و پنیر بخرن.


نکته دوم:

کسی که میاد اینجا یک سوال ساده می پرسه یک جواب ساده هم می خواد. ما اگه بلدیم وعطرها رو می شناسیم اولین وظیفه مون اینجا کمک به دیگرانی هست که مبتدی تر هستن. گیج کردن دیگران و القای حس پدر سالاری کار درستی نیست.

مهمترین مشکل ما ایرانیا مساله " ریا" ست.

دوستان به کسانی که با جرات با یک جریان جبهه می گیرن و سعی می کنن خلاف جهت جمع حرکت کنن در جهت "حذف" برنیاین.

اونی که دوست داره ادبی بنویسه داره می نویسه. اونی که فلسفی فکر می کنه داره می نویسه. پس یک آدم مخالف اینها هم حق داره بنویسه اگه دوست نداری نظرش رو بخونی و باهاش مخالفی اسکرول کن برو.

"همه حق حرف زدن دارن چه موافقین ما چه مخالفین ما"


20 تشکر شده توسط : Maxxine 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆
سلام فاطیما جان

ممنون بابت مرورهای تخصصیت روی عطرها.
ولی فکر می کنم نرولی داسپاهان مال بوچرون باشه درسته؟
7 تشکر شده توسط : علی رشوند شهریار اسماعیل پور smaeelpoor sh
Salome
لینک به نظر 19 بهمن 1400 تشکر پاسخ به رضا قهرمانی
یادم رفت اینو بگم، منو معلم خطاب فرمودین که قطعا شایسته ش نیستم. بنده در هر حال دانش آموز خودمو می بینم و هر از گاهی کتابی ورق می زنم و جسارت می کنم گاهی میام چهار جمله هم از کتابی می نویسم دلیل بر هیچ چیزی نیست.
اینجا ماشالله می بینیم که از هر صنف و رشته اساتیدی حضور دارن و اینقدر افتاده هستن که سکوتشون شرمنده کننده است.
از صبر و بزرگواری همگی در مقابل برخی هیجانات سپاسگزارم.




7 تشکر شده توسط : 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆 Dragon
Salome
لینک به نظر 19 بهمن 1400 تشکر پاسخ به رضا قهرمانی
درود آقای قهرمانی گرامی،

ممنون از توجه و محبت شما.
والا، وقتی بچه ها مدرسه نمیرن و تو خونه مجبورن بمونن خیلی برای والدین و خصوصا مادر سخته، خوب چون نیاز به شیطنت و بازیگوشی با همسنهاشون رو دارن که مقدور نیست متاسفانه و ما مجبوریم هم سرگرمشون کنیم، هم تو مدرسه همراهی کنیم هم برای تکالیف انرژی بگذاریم نتیجش خستگی مضاعفه.
خودمون هم که باز به دلیل همین محدودیتهای کرونایی معاشرتهامون کم شده، سرگرمیها کم شده، و اونم طبیعتا آزار دهنده هست.
خودمون رو با عطر و کتاب سرگرم کردیم دیگه فعلا، حالا تا ببینیم خدا چی می خواد.

این عطری هم که معرفی فرمودین واجب شد دستریزشو تهیه کنم.

شما و همه جمع عطر افشان هم پاینده و برقرار و شادکام باشین.ارادتمندم
8 تشکر شده توسط : 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆 Dragon
سالومه, آه ای سالومه

ما نمی دانستیم که در دفتر کلاسی عطر افشان مبصری وجود دارد که هر روز حاضر غایبمان می کند.

آه ای سالومه!ما فکر می کردیم که در این جهنم بزرگان کودک مانده هنوز هستند کسانی که بفهمند عطر افشان فضایی برای تفنن است و مردمان خسته از برای خستگی به در کردن, بدان وارد می شوند. حال برخی ممکن است وقت و انرژی صحبت کردن و نظر دادن داشته باشند برخی خیر.
همه خاک صحنه نخورده اند تا بتوانند فیلم و تئاتر بر روی صحنه ببرند.

آه ای سالومه,
تو خود می دانی که به تازگی عطرهای زیادی بوییده ام ولیکن بسیار خسته تر از آنم که بخواهم قلم به دست بگیرم و بر روی صفحات اثری برجای بگذارم و دیگران را در این حظ بسیط سهیم نمایم.

آه ای سالومه! تو خود میدانی که شیفته وطنم هستم نه از رو ی تعصب که از کد یمین و عرق جبین و تورق کتابهای قطور بدان بینشی رسیده ام که تن رنجور و خسته خویش را قربانی راهش نمایم.

آه ای سالومه! تو خود می دانی که رایحه تو برای این سرباز کوچک وطن همچون پر آن ققنوسی است که استاد اسلامی ندوشن سرزمین برگزیده پروردگار را بدان تشبیه کردند:

"در افسانه ها آمده است که ققنوس مرغی است خوش رنگ و آواز, که منقار او سیصد سوراخ دارد و بر کوه بلندی در مقابل باد نشیند,صداهای عجیب از منقار او برآید. گفته اند که هزار سال عمر کند و چون سال هزارم به سر آیدو عمرش به آخر رسد, هیزم فراوانی گرد آورد و بر بالای آن نشیمن گیرد و سرودن آغاز کند و مست گردد و بال بر هم زند, بدان گونه که آتشی از بال او بجهد و در هیزم افتد و او در آتش خود بسوزد و از خاکسترش تخمی پدید آید که از آن ققنوسی دیگر زاده شود. گفته اند که او را جفت نیست و موسیقی را از آواز او دریافته اند.
بین افسانه ققنوس و سر گذشت ایران تشابهی می توان دید. ایران نیز چون آن مرغ شگفت بی همتا, بارها در آتش خود سوخته است و باز از خاکستر خویش زاییده شده.
در این سالها, من همواره این احساس را داشته ام که ایران بار دیگر یکی از دورانهای(زایندگی در مرگ)را می گذراند و در میان در می شکفد.



سالومه ای سالومه , ای رایحه ققنوس افسانه ای !در فضا بپیچ و در ذهنها طنین انداز شو فرزندان ایران نمرده اند که شیفتگان تک بعدی فضای منالکولی بتوانند شک در دل دیگر فرزندان بیندازند.


سالومه در گوشها زمزمه کن:

" من در قعر ضمیر خود احساسی دارم
چون گواهی گوارا و مبهمی
که گاه به گاه بر دل می گذرد
و آن این است که
رسالت ایران به پایان نرسیده است
و شکوه و خرمی او به او باز خواهد گشت.
من یقین دارم که ایران می تواند قد راست کند,
کشوری نام آور و زیبا و سعادتمند گردد
و آن گونه که در خور تمدن و فرهنگ و سالخوردگی اوست,
نکته های بسیاری به جهان بیاموزد.
این ادعا بی شک کسانی را
به لبخند خواهد آورد,
گروهی هستند که اعتقاد به ایران رااعتقادی ساده لوحانه می پندارند,
لیکن آنان که ایران را می شناسند
هیچ گاه از او امید بر نخواهند داشت.

استاد اسلامی ندوشن- کتاب ایران را از یاد نبریم

سالومه آه ای سالومه، ای رایحه سربازان کشته شده در راه وطن! نجوا کنان بخوان

امیدوار بمانیم و صبور باشیم.

ایران همواره استوارتر و ریشه دارتر از آن بوده است که به نژاد یا مسلک سلطان یا خان یا فاتحی اعتنا کند. قلمرو ایران قلمرو فرهنگی بوده و تمدن و زبان, مرزهای او را مشخص می داشته اند. تاریخ جاودانی هر ملتی تاریخ و تمدن و فکر اوست, ما بقی وقایع گذارنده ای هستند که ارزش آنها سنجیده نمی شود مگر در کمکی که به بهبود زندگی و تامین رفاه مردم زمان خود کرده اند. تاریخ واقعی, تاریخ سیر بشریت به سوی ارتقاست.
از این رو, ما چون به گذشته خود نگاه می کنیم چندان بدان کاری نداریم که در فلان عهد چه کسی بر ایران فرمان می رانده یا مرزبانان ایران در کدام خطه پاسداری می کرده اند.سیر معنوی قوم ایرانی و جنبش ها و کوشش های او برای ما مهم است. ما دوران اعتلای ایران را دورانی می دانیم که تمدن و فرهنگ به شکفتگی گراییده و دوران انحطاط او را دورانی می دانیم که تمدن و فرهنگ دستخوش رکود و فساد گردیده.
ما فرزندان کنونی ایران این موهبت را یافته ایم که در یکی از دوران های رستاخیز این کشور زندگی کنیم. این امر هم موهبتی است و هم مسئولیتی گران بر شانه ما می نهد. نخستین نشانه توجه به این مسئولیت آن است که امیدوار بمانیم و صبور باشیم.
این گفته تولستوی را از یاد نبریم:
نیرویی برتر از نیروی این دو جنگاور نیست,
یکی زمان و دیگری شکیبایی.

استاد اسلامی ندوشن
از کتاب ایران را از یاد نبریم و به دنبال سایه همای


در آخر سالومه جان از اون دوستی که یاد آوری کردن اینجا چی نوشته شده تشکر کن از طرف من, چون برخی نظرات رو سرسری می خوندم و پسند می کردم و الان فهمیدم وسطا هم یه چیزایی می نویسن که ساده لوحان فضای ساتیمانتال رو هم به رقص و خنده و تعجب میاره. "پس حتی الکی هم چیزی رو پسند کنم"
30 تشکر شده توسط : مریم میربیک nazanin
Pegasus
لینک به نظر 14 بهمن 1400 تشکر پاسخ به مسیح
ببین مسیح خان حرفت درست.

ولی این اجماع باید دوطرفه باشه و همه به این نتیجه برسن که "دعوا سر لحاف ملاست" به نظر من این ایده "منجی" از اونجایی میاد که نمی شه همه به اجماع برسن. تا بوده جنگ خیر و شر بوده و این دنیا دنیای تضادهاست.



من به پیروزی نور بر تاریکی معتقدم و این وعده داده شده.
کارنامه تاریخی ایران و رفتار ما ایرانیان چه با مهاجمان چه با مهمانان و موافقان توام با مهر و مدارا بوده و من اینگونه نتیجه می گیرم که این نیکی بر آن سیاهی و بدی و پلشتی پیروز خواهد شد و برعکس شما اعتقادی به پایان ایران زوال و جنگ داخلی و رو در رویی ندارم.
و برعکس, ایران را در آینده نه چندان دور پادشاه معنوی جهان می بینم و زبان پارسی را زبان بین المللی.
و دلیلم اوستا و گنجینه ادبیات پارسی و سرشت نیک مردمان این پهنه از جغرافیاست.





14 تشکر شده توسط : alireza  xx amir
Pegasus
لینک به نظر 14 بهمن 1400 تشکر پاسخ به architect
درود دوباره،


اجازه بدین در مورد فیلم و هنر هم باهاتون مخالفت کنم و بگم که اونم فرمایشی و سفارشیه مثل همه چیز دیگشون!


مثلا چهره خشایار شاه در فیلم «سیصد »زشت و ترسناک است چون آتن رو فتح کرد و در فیلم «یک شب با پادشاه» خشایار شاه زیباست چون یهودیان رو‌نجات داد.
خیر متاسفم این‌جماعت به نفع خود، تاریخ، علم و واقعیت و جهان هستی را تغییر می دهند و «به شخصه» اعتماد و اعتقادی بهشون ندارم.

17 تشکر شده توسط : MAHMOUD ح م
Pegasus
لینک به نظر 14 بهمن 1400 تشکر پاسخ به architect
عرض ادب آقای آرشیتکت,

ببینید من هر چی نگاه می کنم و می خوام سعی کنم بپذیرم مردم غرب مثل سردمدارانشون نژادپرست نیستن نمی شه.

به قول خودشون اونجا مهد دمکراسیه و خوب مردمشون می گن خیلی گوگولی و مهربونن! خوب پس چرا یک بار و فقط یک بار ندیدیم بیرون یکی از این نشستهای جی -20 جمع بشن و ازشون بخوان دست از سر دیگر ملتهای دنیا بردارن؟ چرا از دولتمرداشون نمی خوان از حمله نظامی به کشورهای ثروتمند دست بردارن چرا وقتی امریکا از افغانستان بیرون اومد و ( یک راست افغانستان رو دادن به دست طالبان) یک بار رو برج ایفل پرچم افغانستان نیومد؟
چرا این همه داعش( دست ساخته خود غرب) آدم تو عراق کشت یک بار و فقط یک بار پرچم عراق بالا نیومد!

نه! متاسفم که بگم, اینا همش فیلم و تئاتره , و به شخصه هرگز نمی تونم قبول کنم در مهد دموکراسی نشه از مظلومیت دیگر ملتها گفت.متاسفم ولی من نگاه غالب از بالا به پایین رو نه تنها در سردمدارن غرب بلکه در مردمشون هم می بینم.

خیر, متاسفم بگم که تو همین مصاحبه های مغرضانه تلویزینیشون می بینی که حتی مردمشون به خودشون زحمت نمی دن برن ببینن ایران یا افغانستان یا عراق یا یمن یا سوریه که کشورشون بهشون حمله کرده کجای نقشه جغرافیاست.

متاسفم ولی من همه این صحنه رو یک نمایش احمقانه و جنایتکارانه و نژادپرستانه که ریشه در خودخواهی و طمع ذاتی داره می بینم.

واسه همینه که می گم ما جلوییم و اونا عقب. ما از چندین قرن قبل از عشق و دوستی گفتیم و نوشتیم ولی هنوز یک تجمع مردم مدارانه برای دفاع از مردم تحت ظلم شرق از طرف مردم غرب شکل نگرفته.(با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمی شه)
18 تشکر شده توسط : ح م Rohaam
Pegasus
لینک به نظر 14 بهمن 1400 تشکر پاسخ به مسیح
اصل بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است
تربیت نا اهلان چون گردکان بر گنبد است

مایه اصل و نسب در گردش دوران زر است
دائما خون میخورد تیغی که صاحب جوهر است

گر که بینی ناکسان بالا نشینند عیب نیست
روی دریا خیس نشیند قعر دریا گوهر است

کره خر از خریت پیش پیش مادر است
کره اسب از نجابت در خفای مادر است

شه اگر مسکین شود چون مرغ بی بال و پر است
جملگی دیوانه خوانندش اگر اسکندر است

آهن و فولاد هردو از یک کوره می آیند برون
یکی شمشیر بران می شود آن یکی نعل خر است

شصت و شاهد هردو دعوای شاهی کنند
پس چرا انگشت کوچک لایق انگشتر است

دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد هرچه او بالاتر است

ای رفیق عیب خودم کم بگو
هرکه عیب خویش گوید از همه بالاتر است

من لباس فقر میپوشم چون بی دردسر است
آستین هرچه کوته باشد چین و چروکش کمتر است

معنی و مفهوم شعر ذات بد نیکو نگردد ز آنکه بنیادش بد است به این صورت است:

اگر کسی ذات خوبی نداشته باشد، هر چقدر هم به او محبت کنی هرگز جوابی نمی گیری. هیچ حرف محبت آمیزی در آدم بد ذات اثر ندارد و هیچ جوره نمی توان او را به راه راست هدایت کرد. هیچوقت نمی توانید از آدم بدذات انتظار محبت و مهربانی داشته باشید.(منظورم غربیاست خدای نکرده به خودتون نگیرین)


دوست عزیز, بنده هیچ جا نگفتم به کسی بی احترامی یا بی محبتی کنیم, من فقط بتی رو که تو اذهان ازین جماعت ساخته شده می شکنم. خلیل الله هم بتها رو شکست ننشست به خاطر اینکه یک عده ای اونها رو دوست دارن و می پرستن بهشون احترام بگذاره.

هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد!

کسانی که نظرات من رو می خونن خودشون منظور من رو درک می کنن.

رسانه ها دست خود همین ابولوحشهاست؛ اول دنیا رو به جنگ و خونریزی می کشن برای نفت و طلا و فیروزه و ..... بعد هم تو رسانه هاشون خودشون رو تطهیر می کنن.
همه کشورها و ملتها در تاریخشون بالا و پایی دارن ولی غربیها به صورت ممتد و بی انقطاع دست به کار جنایتن.

غزنویان ایرانی نبودن و ترک تبار بودن ما خودمون از دوتا هجوم عرب و مغول دل خونینی داریم.

نادر شاه هم تو یک مقطع کوتاهی به هند لشکر کشی کرده و به صورت هدفمند و ممتد کشور ما در طول تاریخ آغاز گر جنگ به منظور به بردگی کشیدن دیگر ملتها نبوده.

شما یک نشونه,یک نمونه از انسانی رفتار کردن این جماعت به من نشون بده (بدون هدف تبلیغاتی و شو و برنامه ) من برات همه مثنوی مولانا رو اینجا قطار می کنم.
جاده باید دو طرفه باشه نه اینکه حرفای خوشکل خودمونو لای زرورق بپیچن بهمون تحویل بدن از اونطرف کلاهمونو بردارن.

حرف زیاده جاش اینجا نیست. خواهشم از شما آقا مسیح اینه که اینقدر مطالب و مباحث و به هم نپیچون و سختش نکن برادر. ممنون.
17 تشکر شده توسط : Rohaam amir
Pegasus
لینک به نظر 13 بهمن 1400 تشکر پاسخ به مازیار
سلام
نه! درست گفتن کسی که تاریخ ملل رو بدونه می فهمه که "بربر" کی بوده.
درسته غربیا به شرقیا می گفتن "بربر " چون سطح درک وشعورشون همین بوده.(هر کسی از ظن خود شد یار من)

(اینم یکی از همون تلاشها برای نشان دادن با کلاسی و باسوادیه)

دوست عزیز از سلتها چی می دونی؟

"سلتی‌ها به دنبال مهم‌ترین و نتیجه‌بخش‌ترین اقامت زودهنگام آن‌ها در اروپا در حدود سال‌های ۱۲۰۰ تا ۱۰۰ قبل از میلاد، در بخش‌های گسترده‌ای از این قاره، پراکنده شدند. در بالاترین زمان این پراکنش، یعنی پیش از سال‌های ۴۰۰ تا ۲۰۰ ق.م. آن‌ها ایرلند، انگلستان و بخش اعظمی از فرانسه و اسپانیا و نیز بخش عمده‌ای از اروپای مرکزی، در امتداد سواحل دریای سیاه، از شرق تا غرب را اشغال و سکونت اختیار کردند و طبیعتاً با مردمان یونان و رم که در جنوب اروپا ساکن بودند، تماس داشته‌اند. از آن جا که سلتی‌ها، هیچ شهری نداشتند، موجودیتی شبانی را، در قالب زندگی سادهٔ کشت و زرع و روستایی، ترجیح دادند. دنیای یونانی-رومی، آنان را به کل بربرها وانسان‌های «وحشی» معرفی می‌کند"

این سلتی ها اروپاییهای بعدی شدن عزیزم.( زمانی که اروپاییها رو درخت زندگی می کردن و با برگ خودشونو می پوشوندن ما شاهنامه داشتیم.)
از تاریخ مهاجرت انگلیسیها به امریکا و رفتارشون با بومیهای امریکا چی می دونی؟
از مهاجرت انگیسی ها و نسل کشی بومیها تو استرالیا چی می دونی؟
از مهاجرت انگلیسیها به کانادا و نسل کشی بومیهای کانادا چی می دونی؟(همین چند ماه پیش گورهای دست جمعی کودکان بومی کانادا کلی غوغا به پا کرد)
می دونی که اروپاییها دزد دریایی بودن و هنوز هم همون رفتارها رو در غالب استعمار گری دارن انجام می دن؟
می دونی که این افه های عشق و دوستی و انسان دوستی و هم نوع دوستی رو از شعرا و عرفای ما گرفتن ؟

بیشترین جنایتها در طول تاریخ بشر تو همین 200-300 ساله که اروپاییها سر از تو تخم مرغ در آوردن به وقوع پیوسته. از افریقا و امریکای جنوبی و هند و کره و ویتنام بگیر تا جنگهای جهانی در رو. از بمبهای اتمی بگیر تا عراق و افغانستان در رو. (برای چی؟ فقط منابع و منافع...(این همون منطق دزدای دریاییه)


از مقدمه کتاب : "دام صیادان یا عبرت ایرانیان ؛نویسنده:ویلیام هوویت"
این کتاب نخستین رساله فارسی در شناخت استعمار انگلیس در شبه قاره هند است.
ترجمه آقا صوفی هندی-نشر نی

تاریخ استعمار اروپاییان در قرون اخیر,از ادوار غم انگیز و ننگین تاریخ بشر به شمار می رود که به سبب عمق جنایت,دامنه و استمرار آن وخسارات و عوارض ناگوار گوناگونی که بر جا نهاد, با هیچ یک از جنایات بزرگ مستبدان و مهاجمان شناخته شده تاریخ,قابل مقایسه نیست. اما در میان همه جنایات استعمارگران, هیچ کدام همانند جنایات انگلیسی ها در شبه قاره هند شامل هندوستان, بنگلادش و پاکستان نیست.
کتاب هوویت را باید بیانیه ای مستند در افشا و محکومیت استعمارگران به اصطلاح متمدن اروپایی علیه بشریت و به ویژه استعمارگران انگلیسی بر ضد هندیان بر شمرد که از همین رو در عصر خود آوازه یافت و شخصیت معروفی چون کارل مارکس در کتاب سرمایه به آن استناد کرد.


آقای قهرمانی گرامی گل فرمایش کردین لذت بردم.
18 تشکر شده توسط : حسن شجاعی Meursault

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan