Roja Parfums : Haute Luxe (Roja)
اگر نهایت تکامل، پختگی و کیفیت رو در روایح گروه چایپر میخواید تست کنید همینجاست. جای دیگه دنبالش نگردید.
مشخصأ چایپر گلی، احاطه شده در روايح چوبی و کشمیران..
و اگر به خیلی از عطرها در بحث کیفیت ۱۰ از ۱۰ میدیم، به این رایحه بلحاظ کیفیت متریالش، باید ۱۲ از ۱۰ داد.
این عطر، عطری برآمده از دل و اصیل است، عطر کوچه و خیابان و شاپینگ رفتن و قرار دادن روی میز توالت نیست.
عطری که جناب داو برای دل خودش و از نوتهای مورد علاقه اش، با بهترین و طبیعی ترین سطح کیفی، ساخت و به آن لقب ( Liquid Jewel )، یا اکسیرِ جواهر رو داد.
در ابتدا هم نام خودش ( Roja ) را روی عطر گذاشت، اما بعدتر، آنرا به آووت لوکس ( Haute Luxe ) تغییر نام داد.
جدای از نوتهای دیگه، من رایحه طبیعی و نچرال امبرگریس رو که بسیار کمیاب و گرانقیمت هم هست، برای اولین بار در این عطر تجربه کردم. رایحه ای چند وجهی که هربار نمودی از خودش رو روی پوست شما نشون میده و تحسین شما رو برمی انگیزه.
این عطر روی الیاف لباس یک خروجی داره و روی پوست، چندین خروجی مختلف. و این بعلت بازی نوتهای طبیعی با شیمیِ پوست شما و دمای محیط است. باید تست کرد و دید که روی لباس براتون دلپذیر تره یا روی پوست.
اکسیرِ جواهر، اگرچه درون شیشه اش پر از تراشه های طلاست، اما اسنشیال اویل های درونش، ارزشی بیش از اون طلا رو دارن:
امبرگریس نچرال، ریشه زنبقی (Orris) که فرآیند تولیدش بیش از شش سال بطول انجامیده، عصاره ناب ترین جاسمین و یلانگ و غیره و غیره، که قیمتی بالاتر از طلا رو رقم میزنن.
عطری سوپر سنشوال و بولد که رایحه ای با اصالت و وجاهت رو منتشر میکنه. برای مکانها، مراسم و میهمانیهای خاص، و جاهایی که میخواید دست بالا رو داشته باشید. و یا اینکه در خلوت خودتون نهایت لذت رو از کیفیت و بازی نوتهای طبیعی اون ببرید.
(برای شامه هایی که سیر و سلوکی در دنیای نیش نداشتن، بهیچ وجه توصیه نمیشه)
عکس آن در عطرگرام تقدیم به نگاه عزیزان 💐

پرفیوم د لا نویی شماره ۱ (شکارگر و صیاد) :

یکی از سنشوال ترین و پر جذبه ترین عطرهایی که شامه ی من تا بحال تجربه کرده.
پر بیراه نبوده که جناب داو، لقب (Predator)، يا شکارچی را به این عطر داده است.
به محض ورود به هر جمعی، کمانش را میکشد و با نوک پیکانش، ذهن مخاطبین را به سیاژِ عطر شما میدوزد و با خود به اینطرف و آنطرف میبرد. طوریکه عطر دیگران را هم شکار خود میکند و یکه تاز میدان میشود.
این عطر، همزمان در دسته عطرهای اورینتال، امبری، رزینی، بالزامیک، چوبی و چرمی قرار می‌گیرد، و تفکیک استراکچر عطر (همانند اکثر کارهای روژا) کار من نیست. بهمین خاطر من فقط عملکرد و خروجی رایحه رو میسنجم. کیفیت متریال هم که نیازی به گفتن نیست و در حد اعلاست.
نوتها بسیار استادانه Blend شدن و در هارمونی کامل با هم هستن، بطوریکه با وجود نوتهای انیمالیک سیوت و کاستوریوم، هیچگونه ناموزونی و ناخوشایندی را در رایحه احساس نمیکنید.
عطر حالتی رسمی اما در عین حال جاذب و گیرا داره و مثل فتیش سخت پوش نیست.
این روزا همه جا صحبت از شماره ۳ هست که شاید بخاطر جنبه ی بیشتر اغواگرانه، راحت پوش تر بودن و ورساتایل بودنش باشه. اما این کار، پر جذبه تر و پر نفوذ تر از ۳ هست و پرفورمنس بسیار بالاتری هم داره.
توی فصل سرما من ۱ و ۳ رو لایر میکنم و هیچ عطری در مقابل این ترکیب تاب نمیاره و قافیه رو میبازه.
من لا نویی های ۱ و ۲ و ۳ رو دارم، اما ترتیب علاقه م به اونها، بترتیب ۳ ، ۱ و ۲ ، هست.
عکس آن در عطرگرام بهمراه تراول سایز ۷/۵ میلش تقدیم به نگاه زیبای دوستان 🌹

بسیار عالی، و جمله ی آخر واقعا فوق العاده و بینظیر بود. افسوس که سهم ما، بیش از یک لایک نیست.
ممنون و سپاس خانم مهدیس گرامی 💐

درود مجدد جناب سخی بزرگوار؛ سپاس بیکران از مهری که به بنده دارید و من هم ناتوان و قاصر از جبران آنها. افتخار ما، بهره گیری از تجارب ارزشمند شماست. امیدوارم روزی سعادت اینو داشته باشم که از نزديك زیارتتون کنم. بقول دوستان؛ من و شما و جناب دنیِلز.
شاد باشید و مانا 🌷

جناب سخی عزیز فکر نکنید که فقط اف-۳۵ ها رادار گریز هستن. عطرهای امروزی هم مدرن شدن و سنسور بویایی افراد قادر به ردیابی اونا نیست. بخاطر همین باید دکانت همراهتون باشه تا عطر بعد از انجامِ مأموریتش، بدون اينكه شناسایی بشه سالم به آشیونه برگرده : )
پاینده باشید دوست سخن دان و خردمند ما.

کار من دیگه از مشورت گذشته دوست گرامی، در حقیقت اعضای خانواده یه جورایی پیش من سهمیه دارن و هر از مدتی میان سراغم و پس از تست روایح، سهمیه شون رو میگیرن و میرن. ما هم شادیم به شادی بقیه. 😊

درود بیکران جناب سخی عزیز؛ دود خُنک : ) بسیار واژه جالب و درخوری بود برای عطرهایی که ذکر کردید.
دو سه باتل نو از این دودهای خُنک با بچکدهای قدیمی و وینتیج توی مجموعه م دارم که دلم نیومده بازشون کنم و هروقت نگاهشون میکنم بیاد شما می افتم (که خود سعادت بزرگیست)
اما با این عمرهای زودگذر، تصمیم دارم بازشون کنم و ازشون لذت ببرم. (اگه دوباره پشیمون نشم 😊)
چنانچه عمری بود و فرصت اجازه داد عکسشون رو در عطرگرام تقدیم خواهم کرد به یادگار.
پاینده و پیروز باشید 💐

درود و وقت بخیر خدمت عزیزان؛
چیزی مابین شش ماه تا یکسال طول کشید تا من با این ابَر كلاسيك استخوندار رفیق بشم. همیشه عطرهایی بودن که اگرچه در یکی دو تست اول، هیجانی در من ایجاد نکردن اما همزمان یک جرقه از ارزشمند بودن رو هم به ذهن من القا کردن، و من اون جرقه رو به مثابه یک سرنخ میگیرم و جلو میرم و عطرو رها نمیکنم. (مثل کارآگاه ها 😊)
این عطر بنظر من یک پل استادساز مابین شیپغه و فوژه است. عطری کلاسیک و مدرن که هم استخون بندی وینتیج رو داره و هم ظرافتهای عطرهای مدرن امروزی رو. و این پل شیپغه-فوژه ی مهندسی ساز از کمتر استادی برمیاد، مگر مستر نوز، روژا…
جناب استاد شوشتری عزیز، بهترین واکاوی رو از ساختار این عطر، ذیل نسخه ی پرفیوم آن به یادگار گذاشتن که مثل همیشه عالی و کاربردی ست و نسخه ای که من استفاده میکنم ادوپرفیوم آن است، که از همه ی مختصاتش راضی ام.
راستی اگر از تست عطری، زیاد خشنود نشدید اما آن جرقه ی ارزشمند بودن، در ذهن شما هم ایجاد شد، به آسونی دست از سرش برندارید و پا به پاش جلو برید تا ابعاد دیگه ش رو براتون رو کنه.
پاینده باشید دوستان گرامی🌹

عرض ادب و احترام جناب سخی بزرگوار، ضمن تشکر و قدردانی از توضیحات نابتون که مثل همیشه برای ما روح نوازه، مدتی پیش خواستم مراتب ناراحتی خودم رو از پیشامد حادث شده، خدمتتون عرض کنم که کامنتها توسط مدیر محترم محدود و امکان آن وجود نداشت. امیدوارم کسالتها برطرف بشه و شادی و نشاط و سلامت، ارمغان همیشگیِ شما دوست گرانقدر. پاینده باشید 💐

درود خدمت عزیزان
فالکون لدر از برند متيِر پریمیر،
چنانکه قبلا هم گفتم، این برند در حال حاضر برندیست قابل احترام، هم بلحاظ حجم زیادی از مواد طبیعی که توی عطرهاش بکار میبره و هم پرفورمنس خیلی خوب کارهاش (البته اگه تا الان تحت تعقیب ایفرا قرار نگرفته باشه و در بدر بدنبال جناب گیشارد نباشن)، و همچنین قیمت نسبتأ مناسبتری که کارهاش در دنیای نیشِ امروز دارا هستن.
اگرچه ژانر چرمی از ژانرهای مورد علاقم هست، اما این عطر، عطر من نبود.
دو نوت قَدَر چرم و بِرچ تار (قیر سیاه درخت قان)، چنان بولد آغاز میشن و با هم پنجه در پنجه قلدرى میکنن که نوتهای دیگه حتی بخودشون اجازه نمیدن که بیان جلو و دخالتی بکنن. و این روند به شامه ی من تا مدتی طولانی ادامه داشت و از ارزش آروماتیک بودن عطر کم میکرد.
و این باعث میشد که شاهد عطری سوپر مسکیولین و نسبتأ ضمخت باشم که عاشقان خاص خودش رو میطلبه.
هرچند که عطرهای بسیار خوبی ازین برند تجربه کردم، و برای این عطر و کیفیت متریالش هم احترام قائلم، اما خب بقول فرنگیا؛
It’s not my cup of tea