نظرات | architect
ترتیب نمایش
به به جناب سخی و دفتر خاطرات بعد از یه هفته تلخ..منو هم سر ذوق اوردید که با اجازه دوستان کمی از خاطراتم بگم.برای من هم بعضی عطرها به شدت خاطره انگیز هستن. و این کار یکی از خاطره انگیزترین هاست.

اوایل هجده سالگی بود که عاشق دختر یکی از خان زاده های شهر شده بودم.اون سالا نه موبایلی بود و نه اینقد پیغام بردن و اوردن اسون بود، و نه البته موقعیت من و اون جوری بود که بشه پیغامی رد و بدل کرد.
اما یه راهی به ذهنم رسیده بود. داداشش! تو بچگی باهاش دوست بودم و حالا بعد از ده سال میخواستم دوباره طرح دوستی بریزم!

دلو زدم به دریا و یه روز رفتم در خونه شون در زدم. طرف اومد دم در و بعد کلی ذوق مرگ شدن با ترس و لرز پرسیدم اقا ولی خونه ست؟ با تعجب نگاهی کرد و گفت اره الان میگم بیاد.
اقا ولی اومد. خیلی جذبه داشت واسم اون سالا. یه جورایی فریبرز عرب نیای شعبه شهر ما بود.فقط ۱۶ سالش بود که پشت اون پاترول مینشست و یه کلت هم همیشه تو داشبورد ماشینش بود! چن باری به سمت دزد کارخونه شون و پلیس و..تیراندازی کرده بود و این جذبه ش رو برام خیلی بیشتر میکرد.

اول پرسیدم این چه عطریه زدی؟ گفت سیگار و چقد بهش میومد.
رفتم سراغ نقشه‌ م.گفتم اقاولی من خواب خدا بیامرز رییس ...خان پدر بزرگتو دیدم. خیلی ناراحت بود و میگفت نوه هام اسم و رسممو نگه نداشتن!
اقاولی که حسابی شک کرده بود پرسید: خوب حالا رییس ...خان چه شکلی بود تو خوابت؟ منم که کلی پرس و جو کرده بودم رییس ..خان رو با تمام جزییات براش توصیف کردم!
مو به تنش سیخ شده بود و گفت: اره خودشه. راست میگه یه مدته ماری جوانا میکشم و بعد دوستاشو که تو پارک نشسته بودن نشون داد و گفت: خیلی دوست دارم بذارم کنار ولی اینا نمیذارن.میگفت بعضی روزا تا ۶۰ هزار تومن ( وقتی حقوق پدر من حدود ۸۰ هزار تومن بود) خرج اینا میکنم و ..

خلاصه دوستی من و اقا ولی دوباره شروع شد و من وقت و بی وقت به بهانه مشاوره دادن میرفتم و دیداری تازه میکردم.اما کار از کار گذشته بود و اقا ولی بدجوری گرفتار شده بود.
از طرفی هرچی بیشتر میگذشت و داستان عشقم رو ببشتر برا دوستام میگفتم همه میخواستن یه جورایی حالیم کنن که بابا شما مال هم نیستین. و بالاخره تو روز تولد هجده سالگیم تصمیم خودمو گرفتم وتو دلم با کسی که تا اون روز نتونسته بودم حتی یه کلمه باهاش حرفمو بزنم خدا حافظی کردم... و خلاصه منی که شاگرد خوب دبیرستان نمونه دولتی بودم دیگه درسخون نشدم و خدمتی شدم و من موندم و رفقای شبگرد...

تو دوران خدمت اما تو مسیر روستایی که سرباز معلم بودم یکی دوبار اقا ولی رو وقتی میومد شکار دیدمش. پیاده میشد و بغلم میکرد و بعد روبوسی و..
سالهای خدمت گذشت و بالاخره هرجور بود حین خدمت یه کاردانی شبانه قبول شدم و رفتم اون سر مملکت.تا اینکه یه شب خواب اقاولی رو دیدم.

خواب دیدم وسط حیاط خونمون تو یه شب تاریک که چش چشو نمیبینه وایسادم و یهو یه چیز سفید عین شبه دورم چرخید. تو خواب از ترس شروع کردم به فریاد زدن ولی اون شبه راه خودشو گرفت و از درحیاط رفت بیرون.
یه کم که ترسم ریخت دنبالش رفتم ببینم کجا میره که دیدم در خونه بابابزرگ اقاولی نیمه بازه و یه کورسوی نور میاد.
ترسون و لرزون رفتم تو و دنبال رد نور رفتم و حیاط رو رد کردم و رسیدم در ایوون. انگار که پا نداشتم و پرواز میکردم.و چه عجیب همه جزییات ایوون و اتاق لب ایوون تو ذهنم مونده بود.. خونه ای که شاید به عمرم دو سه بار رفته بودم.

جلوی ایوون دونفر که لچکای سیاه انداخته بودن رو سرشون وایساده بودن.شناختمشون. بدون این که حرفی بزنن اشاره کردن که برم تو اتاق. و یهو یکه خوردم!
اونجا اقاولی نشسته بود! با موهای کوتاه شبیه سربازا و جام شراب جلوش و البته چشایی که معلوم بود خیلی گریه کرده. و فقط نور یه شمع روشنش میکرد. بدون این که کلامی حرف بزنه. انگار میخواست ازم خداحافظی کنه.
بله اقا ولی از خدمت فرار کرده بود و شب قبل در اثر اوردوز مشروب و ماری جوانا سنکوب کرده بود.. و حالا اومده بود خداحافظی. روحت شاد اقاولی..


49 تشکر شده توسط : الهه دهقانی inas
سیر اسطوره شناسی از روانشناسی تا برندینگ.
(یادداشتی براساس برداشت های شخصی از منابع)

تا قبل از قرن بیستم اسطوره ها به عنوان افسانه های ناکارامد و منسوخ انسان های بدوی جایگاهی در پژوهش های علمی نداشتند.اما با اغاز قرن بیستم و تحقیقات افرادی مثل فروید و یونگ در روانشناسی و لوی استراوس و میرچا الیاده در زبانشناسی و ایین پژوهی و‌..اسطوره ها جایگاه خاصی در روانشناسی و سپس فلسفه و هنر پیدا کردند.

در واقع اختلاف معروف و تاریخی یونگ و فروید بر سر تعبیر خواب شروعی برای تحقیقات یونگ در مورد اسطوره ها و کهن الگوها و معانی نمادین انها بود.زمانی که فروید معتقد بود رویا ها صرفا بازتاب امیال و عقده های ما و علی الخصوص عقده های جنسی ( عقده ادیپ ) هستند یونگ تلاش کرد تا در مخالفت با این دیدگاه نظریه کهن الگوها و معانی نمادین انها در خواب را بنا کند.
یونگ معتقد بود که در پس اسطوره های هر قوم بنیان های روانشناختی وجود دارد و اشکال ادراک و دریافت را که به یک جمع به ارث رسیده بود را کهن الگو یا ارکه تایپ نام نهاد.او معتقد بود که افراد به جز ناخوداگاه شخصی دارای ناخوداگاه جمعی هم هستند و کهن الگوهای هر قوم بیانگر ناخوداگاه جمعی هستند که حاصل غرایز و تجارب زندگی زیسته اجداد و نیاکان هر قوم هستند.

اما نقطه عطف نظریه یونگ جایی است که او ادعا کرد این کهن الگوها در ناخوداگاه جمعی اقوام وجود دارد و به طور مکرر در خواب های افراد تکرار می شود.او معتقد بود این کهن الگوها در خواب دارای معانی نمادین هستند که میتوان در تعبیر خواب از انها بهره گرفت.در این زمان یونگ تحقیقات بسیار گسترده ای را درباره اساطیر هند و سرخپوستان اغاز کرده بود و عده ای معتقدند که او تحت تاثیر عقاید این اقوام به تناسخ نظریه وجود کهن الگوها در ناخوداگاه جمعی اقوام را بیان کرد.
او همچنین معتقد بود که اسطوره پردازی های اقوام باستان در واقع روشی برای بیان الگوهای ذهنی انسان بوده اند که حتی امروزه هم میتوان برای شخصیت شناسی از ان بهره برد و در واقع کهن الگوهای هر قوم عمیق ترین و اصیل ترین اشکال و الگوهای روان هستند.

در این میان یونان و اسطوره های یونان باستان جایگاه ویژه ای در نظریات یونگ یافتند. او پانزده تیپ شخصیتی را در اسطوره های یونان شناسایی کرد که هشت مورد از انها ( ارس، اپولو، زئوس، هادس، دیونوسوس، هرمس، هفاسیتوس، پوزیدون) مربوط به مردان و هفت مورد دیگر ( اتنا،ارتمیس،دیمتر، هرا، پرسفون، افرودیت، هستیا) مربوط به زنان بودند و امروزه در تست شخصیت شناسی هر کدام از این اسطوره ها نماد یک تیپ شخصیتی هستند.

هر چند نظریه کهن الگوهای یونگ هیچگاه از نظر علمی ثابت نشد و اصولا خود او نیز چندان نگاه پوزیتیویستی به برخی مقوله های ناخوداگاه همچون خواب نداشت اما پرداختن شخصی چون یونگ به کهن الگوها و از ان مهمتر نسبت دادن یک تیپ شخصیتی به هر یک از اساطیر باعث شد تا در سالهای بعد اساطیر اقوام کهن و خصوصا اساطیر یونان باستان جایگاه ویژه ای در مقوله های مختلف انسانی از روانشناسی گرفته تا فلسفه و هنر پیدا کنند و امروزه تکیه بر روایت های اسطوره ای تبدیل به یکی از روشهای رایج برای ایجاد باور و ارزش خرید در مقوله برندینگ گردیده است و درواقع اسطوره ها بیش از هرزمان در تبلیغات حضور دارند.
27 تشکر شده توسط : امیر علوانی ابراهیم آرمان فر
Touch for Men
لینک به نظر 12 شهریور 1401 تشکر پاسخ به Amid Ataie
سلام جناب عطایی و تشکر فراوان از اظهار لطفتون.
البته این قضیه رو در نظر بگیرید که در بخش نمرات نمره ای که به رایحه داده میشه تا حد زیادی تحت تاثیر سلیقه ها قرار میگیره و البته سن و روحیات و..هم در اون دخیل هست.
در هر صورت خوشحالم که رویوهام براتون مفید بوده و امیدوارم که ایام به کامتون باشه.
7 تشکر شده توسط : 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆 سید محمد باقرآبادی
Touch for Men
لینک به نظر 12 شهریور 1401 تشکر پاسخ به کامبیز سخی
سلام و عرض ارادت جناب سخی.

قطعا متوجه سوال جنابعالی نشدم وگرنه بنده ارادت خاص به جنابعالی داشته و دارم.
در هرصورت عذر خواهی میکنم و در حد اطلاعاتم در خدمت شما و دوستان هستم.
6 تشکر شده توسط : 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆 سید محمد باقرآبادی
سلام جناب amid و ممنون از اظهار لطفتون و خوشحالم که رویوهام براتون مفید بوده.
اما در مورد سوالتون راستش پاسخ این سوال به متغیرهای زیادی ربط داره و درواقع بازخوردها نسبت به عطر کاملا بسته به سن، تیپ شخصیتی،فاکتورهای فرهنگی و..متفاوته.
بازخوردها به عطر تو نسل دهه پنجاه و شصت نسبت به نسل دهه هشتاد کاملا متفاوته.نسلی که گفتمان غالب دوران جوونیش عشق و وفاداری بود.
بازخوردها به عطر تو نسلی که بچگی ش تو کوچه و کنار اتیش و کنار باغچه گذشت تا نسلی که تو اپارتمان و با ایکس باکس بزرگ شده فرق میکنه.
بازخوردها تو یه جامعه ای که وجوه احساسی خودش رو پنهان نمیکنه تا جامعه ای که از احساس گفتن عار محسوب میشه متفاوته.
بازخورد ها نسبت به عطر تو یه شخصیت با گرایشات نوستالژیک با یه شخصیتی که صرفا معتقد به زیستن در زمان حال هست فرق میکنه.
و حتی بازخوردها نسبت به عطر تو جمع کسانی که ایام به کامشونه نسبت به کسانی که تلخی و تیرگی روزگارشونو فرا گرفته خیلی متفاوته.
شما ممکنه تو یه نمایشگاه اثار هنری پسا مدرن یه سنگ توالت رو به عنوان یه اثر هنری ببینید چون اصولا گفتمان پسامدرن معتقد به بالذات بودن اصولی مثل حکمت و زیبایی نیست و این دیدگاه متفاوت با یه جامعه اصولگرا یا حتی مدرنه!
این خیلی مهمه که شما از بازخورد تو چه جمعی صحبت میکنید. جمعی که دغدغه و گفتمان غالبش مسائل اروتیک هست یا فلسفه ؟ جامعه ای که اصالت روستایی در اون باعث ننگ هست یا فخر؟ جامعه ای که به اصالت شرقی احترام میذاره یا برعکس؟

اما اگه بدون در نظر گرفتن این فاکتورها بخوایم جواب بدیم قبل از هر چیز باید عرض کنم خدمتتون که به نظر من تو عطرای نیش و ایندی نیش دنبال چیزی خوش بازخورد تر از دیزاینرها بین عامه مردم و حتی خواص نباشید.مگه اینکه این خواص صرفا جامعه عطرباز باشن.و از اون مهم تر به هیچ وجه گول بسیاری از عطرای به اصطلاح لوکس و خاندان سلطنتی! و شیاد پشتشون رو نخورید!

در واقع عطرهای خوش بازخورد که واکنش مثبت اکثریت رو جذب کنه اکثرا همون عطرایی هستن که معروف شدن!
و واقعا تلاش برای پیدا کردن چیزی خوش بازخورد تر از اونها بسیار هزینه بر و وقت گیر هست و نتیجه بسیار کمی هم داره.
اما از طرفی در مارکتینگ هنر شعاری وجود داره که میگه اگه بخواید نظر همه رو جلب کنید قطعا مشتریان خاصتون رو از دست میدید. و من به شخصه معتقدم اگه دنبال خوش بازخوردترین ها باشید کاریزمای شخصیتون رو از دست میدید!
البته این نظر من به معنی تایید عطرایی که بازخوردهای بد زیادی دارن نیست و بنده شخصا با عطرایی که کارکرد عطر ندارن مخالفم.

اما اگه بخوام از تجربه خودم براتون بگم تو عطرای تابستونی من عطرای اکواتیک بنفشه ای از جمله فارنهایت قبل از ریفورموله،سن لورن لیبر هوم و مرسدس بنز کولون
و تو عطرای زمستونی عطرای گورماند و بنفشه ای مثل باربری تاچ و همچنین بعضی عطرای تنباکویی از جمله رد توباکو البته در بین نسل من از همه خوش بازخوردتر بودن.

40 تشکر شده توسط : Rezvani Sajjad
Steve McQueen Mythic

اتشی زیر خاکستر!

استیو مک کویین mythic یکی از عجایب هفتگانه دیزاینرهای من و درواقع عجیب ترین اونهاست.

یه عطر دیزاینری گمنام و خوش قیمت با رایحه بسیار طبیعی از خاکستر! و درواقع رایحه ای شبیه خاکستر ته سیگار.یا خاکستری که تازه اب روش ریخته شده و خاموش شده.یه خاکستر سرد و معطر.
نت هایی که براش ذکر شده در حد شوخیه اما به احتمال زیاد منظور از روایح چوبی اینجا به نظر من تارتوس بوده که در ترکیب با روایح خاکی و کمی امبر رایحه خاکستر مانند ایجاد کرده.
در اکثر مواردی که من دیدم برای ایجاد رایحه خاکستر از ترکیب تارتوس با روایح خاکی( پچولی) استفاده شده. اما نتیجه کار معمولا یا بازیاده روی در روایح خاکی به چیزی شبیه ترکیب خاکستر و خاک برگ تبدیل شده ( مثل لیناری فوکو) و یا با زیاده روی در تارتوس رایحه باربیکیو مانند گرفته مثل نائومی بویس د اسس و مین نیویورک مون داست و...
اما اینجا ترکیب تارتوس و روایح خاکی در کنار کمی نت های معطر بسیار بالانس و خوش ترکیبه و در واقع این بهترین عطر بارایحه خاکستر هست که من در بین عطرای نیش و دیزاینری دیدم.
بسیار عجیب تر اینکه سال لانچ این عطر ۲۰۱۲ هست. یعنی زمانی که تقریبا هیچ کدوم از عطرای تارتوسی نیش و معروف با رایحه خاکستر هنوز لانچ نشده بودن.

عطر روزمره و عطر بازخورد نیست و حتی ممکنه اطرافیان فک کنن لباساتون در معرض دود سیگار بودن. اما من علاقه زیادی به رایحه خاکستر دارم.ین عطر برای من یاداور سالای سرد و خاکستری دهه شصت و هفتاده.یاداور خونه چند صد ساله مادربزرگم.یاداور گشت و گذار تو زاگرس با پدرم.یاداور سالایی که خیلی از بچه های مدرسه لباس گرم نداشتن و صبحها تو کوچه باغ مسیر مدرسه دور اتیش جمع میشدن تا مدرسه باز شه. یاد اور سالای عشق و عاشقی و شبگردی با دوستان وقتی همه خواب بودند..سال های بیم و امید اوایل جوونی با حوادث بیشتر تلخ و کمتر شیرینش...

افسوس که این اسطوره( mythic_ لقب استیو مک کویین که البته به شدت سیگاری بود) دیگه تولید نمیشه و اندک موارد موجود هم بعد از ده سال از زمان تولید دیگه رمقی ندارن.
49 تشکر شده توسط : فرهاد مهریار
Perry Ellis Vetiver Royale Absolute

یه عطر وتیوری،عودی،دودی، ادویه ای

Vetiver Royale Absolute تو اپنینگ رایحه ای عودی ادویه ای و دودی داره که نتیجه نت های عود، فلفل و جونیپر هست.
تو بک گراند یه نت پچولی ترش و جویباری هم حس میشه و کار کمی هم تم مرکباتی داره که البته تو نت ها نمیبینم.ایده این رایحه احتمالا از جووی اینسیدنت دیپلماتیک گرفته شده.

به مرور اما نت عود کمرنگ میشه و کار شباهت زیادی به تق هرمس پیدا میکنه.البته بستر امبری_دودی کمی تم روستیک به کار میده و نسبت به هرمس تفاوت هایی ایجاد میکنه.
کار خوب و باکیفیتیه و شباهت به کارای خوبی داره. خصوصا تو این روزا که پرفورمنس عطرها رو به کاهش داشته و این کار با کسری از قیمت کارای مشابه ش پرفورمنس کاملا مناسبی هم داره.
22 تشکر شده توسط : IRRO مسیح بسته شده
Reyane Tradition Insurrection black

Insurrection black احتمالا ارزونترین عطر چوبی غیر فیک بازار هست. اما این اصلا به معنی چیپ بودنش نیست.
رایحه کار تا حدی یاداور لالیک انکر نویر و dsquared wood هست و به نظر میاد ترکیبی از روایح صندل، وتیور، سدار و بنفشه هست که البته در کنارشون کمی امبروکسان سنتتیک هم به مشام میرسه.
درواقع مثل اینکه کسی این دو عطر رو با نسبت بیشتر لالیک و کمتر وود ترکیب کرده باشه. یعنی دوز وتیور و روایح دودی لالیک رو کمتر کرده باشه و کمی روایح سدار_بنفشه ای (احتمالا ایزو ای سوپر_ یه چیزی شبیه بوی بنه ) بهش اضافه کرده باشه.
دقیقتر بخوام بگم این رایحه شباهت زیادی به ارماند باسی wild forest داره. و در ادامه شباهت بیشتری به لالیک پیدا میکنه.
برخلاف چیزی که فکر میکردم پخش و موندگاری کار هم مناسبه و درواقع از هر سه کار مشابه( لالیک، وود و ارماند باسی) بهتره و نو رنج قیمتی خودش ( حدود ۳۵۰ نمونه صد میل) به نظرم یکی از ارزنده ترین کارای چوبی بازار هست و برای دوستداران این سبک میتونه بلایند بای موفقی هم باشه.

39 تشکر شده توسط : هاشم پور علیرضا موسوی
Bois de Oud Imperial
لینک به نظر 19 مرداد 1401 تشکر پاسخ به بامداد آریافر
سلام و عرض ادب جناب اریافر.
ممنون از اظهار لطفتون که نشانگر خوبی خودتون هست.
شما هم به سبک خودتون بیشتر بنویسید و ما رو هم در لحظات زیباتون با عطرها شریک کنید.
10 تشکر شده توسط : 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆 سعید بجنوردی
Arno sorel bois de oud imperial

سلام و عرض ادب بر دوستان و خیر مقدم ویژه خدمت جناب ایکاروس. هرچند بنده در زمان حضور ایشون در سایت حضور نداشتم اما امیدوارم به عنوان یکی از تابعین سلام بنده رو پذیرا باشن و ایشالا که عمر روزای بد و سختشون کوتاه بوده باشه هرچند که رنج بخش جدایی ناپذیر زندگی اکثر ماهاست.
Bois de oud imperial از نظر من یکی از ارزنده ترین کارا تو سبک خودش هست.
فضای کلی کار شباهت تام به عود سیو کینگ از اتکینسون داره و نت ها هم تقریبا همون ها هستن. یه عطر عودی چرمی( جیری) خامه ای شیرین و کمی گلی که حاصل نت های عودی، چرم ، صندل و وانیل و کمی گل هست. البته اینجا عود ذکر نشده اما فضایی شبیه عطرای با نت white oud بیس اصلی کار رو شکل داده.
قیمت کار کمی بیش از قیمت یه پیتزاست که برای چنین کیفیتی جای شگفتی داره. پرفورمنس مناسبه و برخلاف اسمش کاملا یونیسکس و مخصوص فصل سرده.

41 تشکر شده توسط : Ma3ooud saeidrostami118

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan