ارادتمندم جناب سخی.شکسته نفسی میفرمایید.

ممنونم جناب dapper. خوشحالم که رویو هام براتون مفید بوده‌

هرمس کویر دانژه( چرم فرشتگان)

یه عطر چرمی، گلی، مشکی.

اپنینگ این کار یه رایحه چرمی هارش خاص داره. یه رایحه چرمی تند که یه تم هربال ادویه ای خاص( چیزی بسیار شبیه جاشیر یارکمی شبیه انیستون) همراهیش میکنه. چرم البته اینجا انیمالیک نیست اما کاملا هارش و تند هست مثل یه پوتین زمخت و نو مشکی.و کمی هم حس دودی داره.
کمی بعد روایح گلی وارد عمل میشن و کمی فضا تلطیف میشه. هلیوتروپ و نرگس بیشتر حس میشن و مثلا یه کیف چرمی رو تداعی میکنه که توش چن تا گل خاص هم باشه. البته این کیف مردونه ست!
با حرکت به سمت درای داون فضای چرمی کار کمرنگتر میشه و در عوض کار کمی تم مشکی میگیره و یه فضای گلی مشکی ایجاد میشه. اما همچنان اون رایحه هربال ادویه ای جاشیر و انیستون مانند کاملا با قدرت حس میشه.
رایحه خاصی داره اما کاراکترش کمی سرگردانه. یه جورایی نه مردونه ست و نه زنونه و اون نت جاشیر و انیستون مانند هم کاملا سلیقه خاص خودشو می خواد.
پرفورمنس کار کاملا خوبه اما به نظرم بسیار بیش از ارزشش قیمت خورده و این روزا رقبای بسیاری داره که نمیتونه باهاشون رقابت کنه.

سلام و عرض ادب سرکار خانم خاتون.
بله اوون تو سالای اخیر مخصوصا عطارهای خیلی خوبی به کار گرفته و حتی اخیرا یه لاین ارتیستیک راه اندازی کرده که تقریبا گرایشی نیش مانند داره.
اتفاقا عطرای زنونه خیلی خوبی هم داره و برای من خیلی جالبه که چطور عطارایی که کارای برندایی مثل تام فورد و سرژاف رو طراحی کردن رو میتونه برای طراحی یه عطر ۱۰-۲۰ یورویی! دعوت کنه.

اوون بلک سود دارک

یه عطر چرمی خوش قیمت و خوشبو.

بعضی از عطرای اوون اینقد خوبن که واقعا ادم فک میکنه تو قیمت گذاریش اشتباهی شده و یه صفر جا افتاده. اوون بلک سود دارک اینجا موجود نیست اما اینقد خوبه که دلم نیومد معرفیش نکنم.
یه کار چرمی( جیری) _ میوه ای خیلی خوشبو و با کیفیت که قیمتی حدود ۲۵۰ تومن داره. شروع کار تا حدی شبیه به کارای لاین نویت د ایسی از ایسی میاکه هست و هر چی بیشتر میگذره وجه چرمی کار بیشتر خودشو نشون میده.
پرفورمنس کار هم کاملا مناسبه و تو هیچ مرحله ای تم سنتتیک و ازار دهنده نداره.
واقعا تو این وضع بازار بسیار بیش از قیمتش میرزه و چیزی کم از عطرای ملیونی نداره.

سلام و عرض ارادت جناب سخی .چشم همچنان عطرای قیمت مناسب و خوبی که میشناسم رو معرفی میکنم خدمتتون.
و تشکر از جناب iPro بابت توضیحات خوبشون و ممنون از جناب complihanicated و شب یلدای همگی مبارک.

فیلیپو سورچینلی و روایتگری در هنر عطر ( یادداشتی براساس برداشت های شخصی)

روایتگری ( بیان داستان) درهنر و به طور خاص روایتگری درهنرهای کاربردی مدتهاست که عرصه جدال بین مخالفان و موافقان بوده اما ریشه این اختلاف رو شاید بشه در نظریات فردیناندو سوسور زبان شناس سوییسی در اوایل قرن بیستم جستجو کرد.
نظریه سوسور که اغاز گر ساختار گرایی در زبان و بعدها در هنر بود به طور خلاصه بیان میکرد که هیچ ارتباطی بین معنا و ابژه (در هنر به معنی اثر هنری) وجود نداره و برداشت ما از معنای یه ابژه به تصورات ما برمیگرده.

این نظریه ارتباط تنگاتنگی با نظریات هوسرل و هایدگر در بحث پدیدار شناسی داره و به بیان ساده سوسور معتقد بود ما در برداشت هامون از یک اثر همواره تحت تاثیر تصورات (اجتماعی و فرهنگی و مذهبی و..) هستیم و هیچگاه نمیتونیم معنای یه اثر رو به صورت پدیدارشناسانه و بدون تاثیر تصوراتمون درک کنیم.

تاثیر این نظریه در حوزه های مختلف از روانشناسی و ادبیات گرفته تاسینما و سایر حوزه های هنری بسیار جدی بود.به طور خلاصه در حوزه هنر کسانی که از این نظریه تاثیر گرفته بودن معتقد بودن بیان مفهوم و روایتگری در هنر کاری بیهوده ست چون مخاطب همواره در برداشتش تحت تاثیر تصورات خودش هست و مفهوم رو به صورتی که مد نظر هنرمند بوده دریافت نخواهد کرد.

در حوزه هنرهای کاربردی( ونه صرفا زیبا) اما این نظریه تاثیر بیشتری داشت و به طور خاص باعث شکل گیری مکاتب ساختار گرایی و ساختار شکنی شد. البته بعدها سوسور در بیانیه هایی از ساختارشکنان به نوعی اعلام برائت کرد و تشریح کرد که مفهوم نظریه ش این بوده که بیان معنا به شکلی که روایتگر در نظر داره با درک مخاطب از روایت یکی نیست و این متفاوت با نفی معنا و ساختار شکنی هست.

فیلیپو سورچینلی رو شاید بشه معنا گرا ترین و روایتگر ترین عطار حال حاضر دونست.کسی که درس موسیقی رو تو مدارس کلیسا خونده و اولین خانه مد رو برای کشیشان و راهبه ها طراحی کرده! فیلیپو علاقه خاصی به هنر مسیحی وبه طورخاص به هنر سبک گوتیک داره. سبکی که تمام و کمال در خدمت خدا و کلیساست و به طور خاص در معماری تمام عناصرش رو به بالا و خدا تعریف میشن. با کلیسای سن دنی شروع میشه و با شروع اومانیسم( انسان محوری در مقابل خدامحوری) به پایان میرسه.

فیلیپو سورچینلی در اثارش نگاهی به شدت معنا گرایانه و به طور خاص گرایش به معناگرایی مسیحی داره. اما این معنا گرایی در بعضی کارهاش کاملا تبدیل به روایتگری میشه. یعنی پا رو از از بیان یک مفهوم صرف فراتر میذاره و تلاش در روایتگری میکنه.

اما به نظر من انتقال روایتی که در ذهن هنرمند هست به مخاطب در یه هنر کاربردی مثل عطر با این واژگان محدود با چالش های اساسی مواجه هست. به عنوان مثال در عطر
UNUM - Io Non Ho Mani Che Mi Accarezzino il Volto سورچینلی در نام گذاری عطر اشاره ای به شعر ی از یک پدر روحانی به نام دستی نیست که صورتم رانوازش کند داره. اما از اونجا که این نام به تنهایی نمیتونه روایتگر داستان توی ذهن سورچینلی باشه در طراحی باتل کار یه پرده دیگه از داستان رو بیان میکنه و میگه که نام و باتل کار اشاره به عکاسی هست که مجموعه عکسی به همین نام داره و درب بطری در واقع اشاره به کیسه سیاهی داره که اون عکاس عکس ها و دوربین و سیگارها و روسری های مشکی راهبه ها رو در اون نگه میداشته.
در واقع منبع الهام سورچینلی تو این کار محتویات کیسه سیاه یه عکاس اعم از روسری های راهبه ها، فیلم های عکاسی و عکس ها و سیگارهای عکاس! و..بوده که مجموعه عکسی همنام این عطر داشته!

جدای از پیچیدگی داستانی که در پشت روایت کار وجود داره و بحث تقریبا غیر ممکن انتقال این داستان به ذهن مخاطب! مساله اصلی دیگه بحث تداخل این ایده با کارکرد عطر به عنوان یه اثر هنری کاربردی هست.البته این نظر شخصی منه اما به نظر من تب عطرای نیش با بوهای نا متعارف و متناقض با (( عطر)) کاملا در حال فروکش کردنه.نکته جالبی که تو فستیوال perfume awards 2021 هم کاملا نظر منو جلب کرد و اون این بود که تو بخش عطرای نیش تقریبا هیچ کدوم از کارایی که ایده شون با عملکردشون به عنوان ((عطر ))تناقض داشت امسال جایی تو منتخبین نداشتن.

البته به نظر میاد خود سورچینلی هم بعد از کارایی مثل این کار و بات نات تودی و ..تا حدی از روایتگری داستانهایی تا این حد پیچیده و نامتعارف صرف نظر کرده و تو کارای جدیدش مثل reliqvia( انچه باقی می ماند) که اشاره به به صلیب کشیده شده مسیح داره مفاهیم مختصر تر و کلی تر و اشناتر رو انتخاب کرده و تا حدی با محدودیت های روایتگری در یه هنر کاربردی مثل عطر (در قیاس با موسیقی که رشته اصلی سورچینلی بوده) اشنا شده!

تئو کابانل بارکن.

یه عطر امبری، خاکی ،ادویه ای، صمغی،عودی و دودی!

اپنینگ این کار یه رایحه هارش خاکی ادویه ای ترش هست که تتیجه ترکیب نت های پچولی و ادویه( زیره و کاری) و ترنج هست.مثل اینکه ریشه یه گیاه ادویه ترش رو تازه از خاک بکشید بیرون و ترنج هم در واقع اینجا کمی حس بوزی داره.
اما این رایحه هارش خیلی زود محو میشه و خیلی زود امبر با شیرینی کمی از وانیل وارد میشن و یه فضای امبری، ادویه ای، خاکی دلنشین رو ایجاد میکنن.
به مرور تغییر نت جالبی رخ میده و همچنان که اون فضای خاکی ترش کمرنگ میشه رایحه چوبی عودی در کنار یه نت لابدانوم دودی وارد عمل میشن و فضایی امبری، عودی، ادویه ای و کمی دودی رو ایجاد میکنن و البته صمغ مر رو هم کاملا میشه تو بک گراند حس کرد.
در واقع تو این مرحله ترکیب امبر با لابدانوم و وانیل تا حدی حس تنباکویی به کار میدن و تاحدی لالیک اومبره نویر رو به یاد میاره.
با حرکت به سمت درای داون روایح خاکی و چوبی و عودی هم کمرنگ میشن و یه نت مشک خاص قوت میگیره که در کنار لابدانوم و صمغ مر یه رایحه نسبتا چرمی ،کرمی و صمغی ایجاد میکنن.
با این که به نظر میاد از تاور الهام گرفته اما این کار برای من تا حدی راحت پوش تر از تاور هست چون فک میکنم اون نوع خاص وتیور تاور که من اصطلاحا بهش میگم وتیور مردابی رو نداره.
با توجه به قیمت به نظرم کار ارزنده ای هست و پرفورمنس هم روی پوست قابل قبوله. هرچند یونی معرفی شده اما به نظرم بیشتر مناسب اقایون هست

نیشانه b 612

یه عطر فوژه مدرن.

نیشانه امسال تو فستیوال perfume awards 2021 در بخش عطرای نیش خیلی خوب ظاهر شده و کارای اژه و انی در کنار برندایی مثل تاور و سرج لوتنس دارن با رای مردم بالا میان.
این کار از نظر من یه عطر فوژه مدرنه هرچند در دسته بندی کلاسیک دیگه ای قرار گرفته.در واقع این کار برای من بهترین و مدرنترین عطر فوژه ست.
شروع کار با سرو و لاوندر هست که رایحه تونکا هم همراهیش میکنه. اما نت سرو اینجا خیلی طبیعی و تر و تمیزه و درکنار اسطوخودوس مثل فوژه های قدیمی اصطلاحا تم صابونی و ..نداره.
کمی بعد نت کشمیر وارد عمل میشه و درکنار نت صندل در بستر یه مشک تمیز یه فضای چوبی مشکی تمیز وبسیار شیک به کار اضافه میکنه.
و با حرکت به سمت درای داون نت کشمیر و پچولی بیشتر ظاهر میشن و فضای کار بیشتر چوبی و خاکی میشه.
در سرتاسر فضای کار یه تم ادویه ای دلنشین(چیزی شبیه هل) حس میشه و کار کمی هم تم مرکباتی داره که البته تونت ها اعلام نشده.
باز طراحی عطرای فوژه مطابق سلیقه نسل امروز به نظرم واقعا کار سختیه اما این کار از معدود کارای موفقی هست که من تو این زمینه دیدم و به خوبی تونسته سنت و مدرنیته رو تلفیق کنه.
از بین تمام عطرایی که دیدم تقریبا هیچ مشابهی نداره اما کمی به تراژدی اف لورد جورج شبیه هست که البته من این کار رو ترجیح میدم. پرفورمنس کار کاملا خوبه و تقریبا چهارفصل و مناسب تیپ رسمی و شیکه.

سلام و عرض ادب جناب حکایت دوست.

بوی گلاب و حرم و..که به هیچ وجه. اما شبیه عودوود هم نیست.شبیه ترین کار بهش همون عربین دزرت هست اما اون رز عربین دزرت رو شاید بشه بگی نداره یا خیلی خیلی کم حس میشه. دقیقتر بخوام بگم فضایی مابین عود سیو کینگ و عربین دزرت داره.
اگه به فروسگاههای اوون در خارج از ایران دسترسی دارید توصیه میکنم اوون ابسلوت بای اکسکلوسیو رو از همین لاین تست کنید که همین یه کوچولو تم شرقی رو هم نداشته باشه.