نه؛نشد که نشد!
الان حدود ده ماهی هست این عطر رو دارم و گذاشتم تا هوا اونقدر سرد بشه که بشه پوشیدش
هر چند پاییز و زمستان بی رمقی داشتیم اما گاهی که هوا سرد میشه از تستش غافل نشدم،نا سلامتی نسخه جدید عطر موردعلاقه ام بود
اما رایحه با تست های مختلف متاسفانه رضایت من رو کسب نکرد،هر چه زور زدم که به نسخه ادو پارفوم ترجیح بدم نشد که نشد
با وجود اضافه شدن رگه های جیر،سدر و زنجبیل با اینکه رایحه متفاوت تر و سنگینتر بود اما خب احتمالا به دلیل ذهنیت برگرفته از نویراکستریم که دنبال رایحه گورمند بودم من رو به خودش علاقه مند نکرد
نمیدونم حالا چرا با وجود اینهمه تفاوت هنگام استشمام مدام یاد دو نسخه چرم و عود استرانگر ویت یو از آرمانی می‌افتادم و می‌افتم
مجدد در کنارش اون دو نسخه ها رو تست کردم و به نظرم کار ارزنده تری بودند،هم از لحاظ کیفیت هم پرفورمنس هم برچسب قیمت خصوصا نسخه لدر که جیر فضا رو خیلی شبیه به این نسخه کرده منتهی شیرینیش کمی کمتره

لومی نیست و آیومی‌ست
از مدیریت هم میخوام اسم محصول رو اصلاح کنند و در نوشتار انگلیسی هم حرف ال کوچک رو با i بزرگ اصلاح کنند چون هردو به بک شکل نمود دارند اما در جست و جو تفاوت ایجاد میکنند

بله
ریفرموله شامل باز طراحی خود عطر توسط کمپانی از جهت های اقتصادی، زیست محیطی ،بهداشتی و … است که انجام میشه
ممکنه یک‌ آکورد نسخه طبیعیش کمیاب باشه و سازنده پس از چند سال عرضه و عدم صرفه اون رو با یک آکورد مشابه سنیتیک عرضه کنه و یا ممنوعیت یک آکورد توسط ایفرا و …
در ذهن ما جا افتاده که ریفرموله مساویست با کاهش پرفورمنس اما دایره وسیع تری رو شامل میشه-بماند که سایکدلیک هم بعد از ریفرموله بسیار پرفورمنس ضعیفی داشته-

چون ریفرموله شده

میرا که همان برگردان ایتالیایی از زبان فرانسویِ کلمه myrrhe است که در ایران به آن مُر مکی گفته میشد
درختچه ای بومی در اطراف سواحل دریای سرخ از سواحل غرب عربستان و شمال شرق آفریقا که صمغ آن از دوران باستان درست همانند کندر مصارف دارویی،بخوری و عطری داشته
بسیار گرم و خشک-آنقدر خشک که مصریان باستان صمغ آن را درون اجساد پیش از مومیایی کردن میریختند تا هم بوی متعفن ساطع نشود و هم خشکی اش تمام رطوبت جسد را بگیرد و مانع از فساد شود-
در رایحه شناسی طبع آن گرم و القا کننده یک حس کهربایی اما با هوای دودی-بالزامیکی ست
به همین دلیل در عطرسازی از قدیم الایام بسیار مورد استفاده بوده و در کنار کهربا و کندر جز سه آکورد اصلی صمغی در عطرسازیست که در یک پکیج توان ارائه روایح کهربایی،دودی،سنگین و بالزامیک را دارد
و اما کلونیا میرا
عطری در همین فضا که ابتدا امضای اصلی این خانه یعنی فضای سیتروسی را دارد و سپس ورود صمغ مُر و ترکیب با پچولی البته در بیسی که کهربا حضور دارد تا که کمی از خشونت مر کاسته و نرمش کند

جناب جباری عرض سلام
بله هر دو نسخه استار مسک و امبر استار جداگانه و در حجم ۵۰ میل به فروش میرسند اما نسخه های جداگانه خیلی کمیاب هستند حتی در خود بوتیک های زرجوف

مهربد عزیز اجازه بده با شما مخالفت کنم
من قبلا در بحث یکسری از عطرها مثل ساواج دیور،اسپایس بمب،تام فورد نویر اکستریم و چندین عطر گرمِ زمستانی دیگه خدمت دوستان بنا بر تجربه عرض کردم که اکثر عطرهای مطرح با توجه به شرایط آب و هوایی اروپا و آمریکای شمالی تولید میشن
نقاطی که دما بزور در تابستان بالای سی درجه میره و دمای منفی در زمستان یک چیز روتینه
خودم یکبار در دمای منفی شش درجه ساواج الکسیر رو پوشیدم و فهمیدم چه جواهریه و اینهمه مدت از لذت پخش رایحه اصلی خود عطر محروم بودم
حتی بعضی وقت ها به شوخی به دوستانم میگه تنها شهری که در زنستان میشه توش راحت عطر بازی کرد اردبیله!
برداشت شما از نویت د فو صحیحه اما در زمان و مکان نامناسب ایجاد شده
دمای هوا بزرگترین عامل اختلاف برداشت ساتع شدن از عطره

ابتدا از همه اسمش
اسمش تونی آیومی‌ست و وام گرفته از مشهورترین و بزرگترین موزیسین های سبک متال و راک در جهان؛نه ایومی نه یومی و یائومی و لومی و‌سایر برداشت های کم توجهانه
.
اولین علامت سوال همینجا بالای سرم در آمد؛چرا زرجفی که همه به عنوان یک برند نیش فوق لوکس‌ و بالا نشین میشناسیم،سراغ یک‌ سلبریتی برای عرضه محصولش رفته؟اصلا چه نیازی دارد؟زرجف فروش خودش را دارد،سیاست بازاریابی و مشتریان خاص خودش…
سیاستش هم لوکس‌سازی توهمی‌ست
لابد میپرسید این دیگر چه صیغه ایست؟راهنمایی تان میکنم به پست ایکاروس عزیز با عنوان “لوکس یا ..” در عطر گرامش در وصف الکساندریا ۲؛حدود یکسال پیش آن را نوشته
.
بعد از نام میرسیم به جعبه گشایی
حقیقتا جلوی شما از زیباترین جعبه و باتل عطرهای طول تاریخ قرار گرفته،زیباتر از آنکه حتی عکس ها بتوانند زیباییش را وصفش کنند،اعتراف میکنم که خودم باتل این محصول چشمم را گرفت و کنجکاو شدم که تستش کنم و گوشه‌ای از ذهنم را آنچه این عطر هست،اختصاص بدهم و درگیرش کنم-بنابراین یک سیاست بازاریابی دیگر که در تله‌ش افتادیم-
.
شهد درون آن:
زرجوف ادعا کرده با توجه به ریشه ایتالیایی آنتونی آیومی-مادرش از کاتولیک های ایتالیایی‌ست که تاکستان انگور سرخ داشت-این عطر را ساخته اما بلانسبت شما بزرگواران حرف مفت زده،هیچ اِلمان یا آکوردی که مارا یاد ایتالیا بی‌اندازد در آن نیست،حتی نت بوزی آن رام است که نوشیدنی محبوب انگلیسی هاست نه شراب سرخ-که لااقل استعاره‌ای به مادر آیومی باشد-
نعنای هندی،دارچین آسیایی،رز بلغاری و …
اما خب این به معنای بد بودن نیست،به هیچ وجه
بلکه اگر کنایه فهم باشید این عطر یک مهندسی جذاب است
همه میدانیم پچولی یک آکورد اصلی در جهان عطر است
اگر با فلان ماده ترکیب شود،یک رایحه میسازد،با آکورد دیگر یک رایحه دیگر و …
آکوردی‌ست که از رایحه خاک تا بوی نم باران و باربرشاپی و صابونی و فِرش بودن را میتواند بسازد
عطار اینجا پچولی را بسیار مستحکم قرار داده و تمام آکوردهایی که میبینید می‌آیند،با پچولی ترکیب میشوند و میروند و نوبت را به آکورد بعدی میدهند
مثل شاهی که بر تختش تکیه زده و صف مشتاقان به جلویش می‌آیند،دست بوسی میکنند و میروند
ابتدا ترکیب پچولی و رام
یک ترکیب بوزی و شیرین که کمی رایحه خاکی تداعی می‌کند
سپس ترکیب پچولی و پشن فروت که آن هم میوه‌ی شیرینی‌ست
بعد نوبت به چرم میرسد که ترکیب آکوردهای قبل و پچولی کمی حالت جیرگونه به آن میدهند
سپس هجوم همگانی روایح گلی و در آخر عالیجنابان مشک و عنبر
عنبر در عطر ذکر نشده و استفاده هم نشده،اما از کجا می‌آید؟از وانیل و کارامل و مشک و ترکیب آن با پچولی یک رایحه نیمه شور بسیار شبیه به عنبر صید شده از دریا در آمده
.
پس شد یک عطر پچولی محور گورمند که روایح بوزی،خاکی،گلی ،دودی-چرمی و آکواتیک را هم در چنته دارد
بخاطر زرجوف بودنش،روایح طبیعی ترین بو را به شامه شما میرساند و راحت یک روز پخش بو و چرخش نت دارد
اصلا تمام تفاسیر بالا یک روز زمان میبرند و ماندگاریش با شستن لباس از بین میرود
.
ارزش خرید دارد؟
بستگی به خودتان دارد،من نخریدمش،البته خیلی خیلی خیلی وسوسه شدم
کیفیت بالای آکوردها،جذابیت تغییرشان و از حق نگذریم باتل جذاب آن
اما لحظات آخر نفس لوامه در غالب یک پیرمرد ریش سفید خیرخواه سراغم آمد که تو این همه عطر زمستانه داری(۹۰٪ عطرهای مورد علاقه من و آنان که دارم زمستانه هستند)این را میخواهی چکار با این قیمت گزاف..؟
قرار است در یک چاله دو در یک دفن شویم و آن زمان فرقی ندارد که قبلا چه عطری میپوشیدیم و چه وسواسی داشتیم
دیدم راست میگوید،میخرمش چندباری استفاده میکنم و میخزد گوشه کمد،نه از باب دل‌زدگی بلکه از تعدد عطرهای گرمم و تغییرات اقلیمی و زمستانهایی که هرسال کوتاه تر میشوند و فرصت استفاده کمتری به ما میدهند
همین فکر هنگام خرید الکساندریا ۲ هم به سراغم آمد و نخریدمش
پشیمان خواهم شد؟احتمالا،مثل ده ها عطر دیگر که نخریدم یا دست دست کردم و به خاطره ها رفتند ولی خب تعدد قابل قبول عطرهای زمستانه ام مرا راضی نگه داشته اند
و این جمله که”هرچقدر عطر داشته باشیم،باز در قافله از خیلی ها عقبیم و یک بینی قرار نیست همه عطرهای عالم را ببوید”

اتفاقا پرفورمنس قابل قبولی داره
اما باید در فصل زمستان و هوای سرد تر استفاده بشه
اگر این روزها تست کردید،ناامیدی شما قابل پیش بینی است

بلک‌ اورکید من رو‌ یاد باکارات رژ می اندازه،نه از جهت رایحه بلکه بخاطر مسیر محبوب شدن و سیر فراگیری در کشور ما و البته تنفر عده‌ای به همین سبب!
این عطرها مطلقا عطرهای بدی نیستند،خصوصا بلک اورکید که شخصا می‌پسندم
مسئله متاسفانه عدم آگاهی مردم عادی از فصل استفاده،زمان، و پوشش مناسب با این عطره
این عطر، در اکثر نقاط کشور ما حتی در زمستان ها بدلیل گرم بودن نسبت اروپا مناسب نیست،نباید فول ور بشه و مطلقا مخصوص فضای بازه
هر چند اسانس های سازندش سنتیک هستند اما حس سنتیک و آزمایشگاهی ندارند(استفاده این عطر در دمای گرم یعنی بالاتر از ده درجه سلیسیوس تداعی گر نت های سنتیک و خفه کننده‌ست)
این عطر از اولین جهش های تام فورد برای ساخت “اغواگری گستاخانه”‌ست،
یک نمونه بارز،بقول ایکاروس تام فورد عطر نساخته،یک بوستر برای شخصیت از خود راضی و از بالا بین خودش ساخته
اما میبینیم و میخونیم که در زمستان و تابستان عده‌ای باهاش دوش گرفتند
خب مسلما چنین عطر همه‌گیری جیب کپی کار و کلون ها رو پر از پول میکنه و اینجاست که اون تنفر ایجاد میشه
خوشبختانه تمایلات به بلک ارکید در کشور ما فروکش کرده اما باکارات رژ رو میبینیم که دچار این بلا شده
همه گیری ای که باعث فراموش عطر اصلی و به حاشیه رفتنش میشه
بلک اورکید هنوز حرفهایی برای گفتن داره،هنوز برای هردوجنس جاذبه آفرینه و یونیک بودن خودش رو از دست نداده به شرطی که نسخه اورجینال با حفظ زمان و مکان و تیپ مناسب استفاده بشه
هر چند ذات عطر شخصیت ندارد،اگر هم داشته باشد مثل بعضی از کارهای فورد برای ایجاد یک حس کاذب قدرت و ظاهر قدرتمند و البته فریاد کش اما فاقد شخصیت های مثبت است
فورد خودش این حالات را می داند و ابایی از بیان آن ندارد و در تمام کارهایش(صرفا عطر خیر)به چشم میخورد
یک لباس زیر عجیب غریب پنبه ای تولید میکند و به قیمت ۳۰۰ دلار میفروشد،هیچکس هم اعتراض نمیکند که هیچ،افتخار هم میکنند که در این چرخه غلط قرار گرفته اند
یاد داستانی افتادم که شیطان بار اول ضرب سکه طلا را در عهد باستان دید و بوسه زد و گفت:همین ها انسان را از مسیرش خارج میکنند،به حضور من نیاز نیست