بوی گرم و کم شیرین چرمی و شامه نواز؛ شبیه وقتی در کارگاه تولیدی کیف و کفش چرم هستید، میان انبوه پاره چرمها بوی رزین و چسب آهن که معمولا برای چرم استفاده میشه میاد همزمان بویی که بعد از داغ زدن اسم برند روی چرم احساس میشه.. یه بوی سبز-گلی-تنباکویی هم میاد همونطور که دوستان اشاره کردند ولی نمیتونم دقیق بگم چیه..

درود بر شما
رایحه خیار مانند برام احتمالا به روایح هربال و ریحون برمیگرده. تا حد کمی ایندو کار شبیه همند اما در ناتیکا وویاژ روایح آبزی-گلی و در دانهیل فرش روایح هربال-پودری رو بیشتر حس کردم

تایگر تایگر برایت برنینگ شعری از ویلیام بلیک..
بیانکی در فلسفه این عطر به این شعر و تقارن ترسناک اما باشکوه خطوط بدن ببر اشاره کرده (نقل به مضمون میکنم): و رایحه چرمی-چوبی انیمالیک-سوخته (چیز شبیه آخرالزمان) را در تقابل با گلهای سفید خوشبو و ملاحت عسل قرار داده است.
بوی عسل در این عطر اکستریت بسیار تند است، من بویی شبیه گلهای سفید و ریزی که در پارکها آنرا به نام گل عسل میشناسیم با بوته هایی شبیه شمشاد(نام لاتینش را نمیدانم، و ظاهرا گل عسل واقعی یا همان آلیسوم سوییت با این گل متفاوت است) حس میکنم. بیشتر حالت عطرهای قدیمی زنانه را دارد، احتمالا بعلت وجود همان گلهای سفید و شیرینی زیاد تلخ گونش. همانطور که دوستان اشاره کردند، به این خانه عطر با احتیاط باید نزدیک شد. من این عطر رو تا حدودی پسندیدم ولی واقعا عطری نیست که بخوام همیشه بوش بیاد! برای شامه من پیچیدگی زیادی داره..

Malvs=malus=به لاتین: شیطان
کاری گرم و شیرین با غلبه کندر و دود، در حال و هوای بویایی و عرفانی ماسک ماندالا. دوستانی که اینگونه روایح رو میپسندن بهیچ عنوان این عطر رو از دست ندهند، حتما بیش از من آنرا هم از نظر بویایی هم از منظر فلسفی درمی یابند.
در توضیحات عطر اشاره به شیطان درون آمده، یعنی بدکاریهای نفس انسانی.
غلظت اکستریت است و بعلت ماندگاری بیشتر روی پوست، برای شامه نه چندان آزموده من تفکیک روایح و لذت بردن از آن راحتتر بود.
این برند را هم متاسفانه دیر پیدا کردم. واقعا کارهای با ارزش و قابلی تولید کرده اند.

کپی دیگری از اینوکتوس ولی کمی شیرینتر با پخش و ماندگاری ضعیف. با توجه به شکل باتلش بیشتر به درد هدیه به نوجوونای فامیل میخوره.

درود بر شما جناب دکتر
شرح و تشابیه جالبی فرمودید🙏
اتفاقا در راستای خبرهای ادامه دار هوش مصنوعی و ارتباطش با عطرسازی، دیدم خانمی با اصالت ایرانی به نام آناهیتا مکانیک و شریک دیگرش شرکتی استارتاپی به نام سایبرتونیکس تاسیس کرده اند و در آخرین نمایشگاه ویوا تکنولوژی پاریس، با عرضه دستگاه مخصوصشان، عطرهایی مورد پسند مشتریان با پر کردن پرسشنامه توسط آنها ارائه میکنند. طبق توضیح خودشان: در این نسخه از دستگاه که ۴۶ واحد عطر دارد، بیش از ۵۰۰ میلیارد ترکیب عطری ممکن وجود دارد. البته به این تعداد نیازی نیست، اما هر فرمول منحصر به فرد است، بنابراین تکراری صورت نمی‌گیرد.

در بعضی عطرها که بوی حش.یش حالتی دمکرده و نمور داره، بوی زننده ایی حس میشه؛ ولی درین عطر رایحه این برگ رو خیلی ترد و تازه میشه حس کرد، کمی هم دودی و چرمی

به آبی درخشان...
ترکیبی آبی-سبزگون با رگه ایی اسموکی، حس و حال ساحل ماسه ایی نزدیک جنگل، بعد از شنای هنگام ظهر..
چهار سال پیش برای مراسم عروسی عزیزی، ساحل کنکون بودیم؛ اوایل بهار بود و درختان تنک و پوشش نسبتا کم پشت گیاهی، بوی مطبوعی داشتند. هربار که از آب بیرون میومدم و روی شنها دراز میکشیدم، بوی خاص اون پوشش گیاهی تازه گرمسیری با بوی ذغال باربیکیوی ساحلی هتل درهم میشد و در همون حال، حس تابش آفتاب روی پوست و ساحل شنی-نمکی خیلی مطبوع بود؛ این عطر دقیقا همون حس و حال و بو رو داره..

درود بر شما جناب عرفانی و سپاس فراوان🙏
البته من در آغاز راهم نسبت به سایر دوستان باسلیقه این محفل، هم از لحاظ بحث انتخاب و شناخت عطر و هم تهیه عکس از آن؛ بعضی دوستان عکسهای بسیار حرفه ایی (از لحاظ نورپردازی و سوژه ها و...) قرار میدند در عطرگرام که از خیلی عکسهای فراگرامِ سایت فراگرانتیکا هم زیباتر و چشم نوازتره.
منم امیدوارم همگی بتونیم عطرهای مورد علاقمون رو بی این گرونیها و محدودیتها تهیه و تست کنیم و از دنیای بی کران روایح بیش از پیش لذت ببریم💐

درود
دیویدف رو بیشتر با کول و هات واتر، زینو، چمپیون و گودلایف میشناسند؛ ولی همین سیلور شادو، هریزن و ادونچر عطرهای نسبتا چهار فصل، با کیفیت و ارزانی هستند که برای استفاده روزمره خیلی کاربردیند. کلا دیویدف به نسبت قیمت، کاراش قابل قبولند.
(دیویدف قهوه های خوبی هم داره)