با درود به دوستان و همراهان گرامی
قبل از هرچیز امیدوارم شب چهارشنبه سوری خوب و زیبایی را داشته باشید و با تمام وجود و دلی روشن امیدوارم تمامِ پلیدی ها و آلودگی های جامعه و کشور عزیزمون در آتش پاک باستانی بسوزد و دود بشود و از میان خاکستر آن سال نو و تاریخ جدیدی، ققنوس وار بال بگستراند و تمام این سرزمین اساطیری را زیر سایه خود بگیرد و باردیگر شادی براین گستره زیبا حکمفرمایی کند.
و اما خمره لطافه
در این چند مدت توصیفات و تعریفات زیادی در مورد محصولات لطافه و به ویژه چند محصول آن می شنیدم و به همین سبب مشتاق به تست و بررسی آنها شدم.
باید همین ابتدا یک نکته ای را یادآور شوم که تمامی محصولاتیکه من امتحان کردم از کیفیت واقعا خوبی به نسبت قیمت برخوردار بودند و بی دلیل نیست که در این وانفسای قیمتهای پرت و روزافزون عطرهای برند و حتی متوسط که بی اختیار پوزخندی تلخ به لب می آورد، عطرهای این شرکت و نظیر این مورد استقبال قرار گرفته است.
هرچند لطافه خمره توسط خیلی ها به عنوان مشابه عطر آنجلز شیر معرفی می شود اما در بین مواردی که من از این شرکت به عنوان مشابه بو تست کردم به شامه من کمترین شباهت را با نمونه اصلی داشت. چیزی که در آنجلز شیر بیش از همه خودنمایی میکند و به قول گفتنی آس بنده و امضای این عطر است همان نت بوزی یا کنیاکی است که به زیبایی هرچه تمامتر با سایر اجزای عطر پیوند برقرار کرده و تجربیات بویایی زیبای را از بوی ویسکی تا بوی تنباکویی رقم میزند ولی متاسفانه در خمره این نت بوزی به مقدار زیادی کاهش پیدا کرده و به شیرینی آن اضافه شده است و به داوری من از یک عطر یونی به عطری زنانه تبدیل شده است.
من یک دستریز پنج میل از این عطر تهیه کرده بودم که همانطور که گفتم به علت شیرینی زیاد و دلزدگی به دلیل عدم تشابه زیاد از خانمم خواستم که یه مدتی استفاده کند ولی مورد پسند ایشون هم نبود و بیش از نصف دستریز هنوز باقیمانده است.
در انتها توصیه من اینست که به این عطر به عنوان یک عطر مستقل نگاه کنید که عطری شیرین و تقریبا زنانه است که کیفیت خوب و پخش و ماندگاری خیلی خوبی دارد و در هوای سرد و زیر صفر بسیار می تواند دلچسب باشد اما اگر قصد دارید این عطر را به هوای مشابه نزدیکِ آنجلز شیر خریداری کنید به شامه آماتور من حداکثر شباهتی حدود 50-60 درصدی دارد البته با نت بوزی کم رنگ و شیرینی دوبرابر.
شاد و پیروز باشید

ایرج خان گرامی با درود دوباره
آقا شما عزیز و استاد ما هستی، هیچ دلخوری یا سوء تفاهمی نبوده و نیست و کاملا متوجه بی غرضی شما شدم.
همونطور که عرض کردم ازمن گذشته تعصب یک عطر یا شخص و حتی عقیده ام را داشته باشم (به اندازه کافی عقاید مزخرف و نادرست و توهّم دانایی داشته ام که بدانم امکان دارد عقاید اکنونم نیز به آن سرنوشت دچار شوند). از قضا من فکر کردم احتمالا چون شما و خانم نازنین به ساخته های آقای گولتیری علاقه دارید شاید از بابت اون تشبیه کمی دلخور شدید که اگر اینطور است بنده پوزش می خواهم.
این مورد شخصیت دادن به عطرها و ارتباط آن با شخصیت مصرف کننده آن برام جالب بود و منم صرفا خواستم نظر خودم را بنویسم اما واقعیتش نمیدونم چرا این روزها دل بیشتر آدمها از پوست پیاز هم نازکتر شده و ابراز مخالفت بدون دلخوریِ طرفین سخت اتفاق میفتد. به هرحال خوشحالم که این بحث اینطور پیش نرفت.
ارادتمند تمامی دوستان و همراهان گرامی

ایرج گرامی با درود
آقای گولتیری یه عکسی دارند با ریش کاهنی، موهای آنکادر کرده، سری رو به بالا در حالیکه داره جلو را نگاه میکنه و مخصوصا با دماغ پینوکیویی فوتوشاپ شده که خیلی به نظرم جالب بود و حرف داشت. وقتی این ویژگی‌های مورد نظر خانم نازنین را میخوندم ناخودآگاه یاد اون عکس افتادم.
غرض به هیچ عنوان توهین یا جسارتی به کسی نبود چه آقای گولتیری، تام فورد و یا هرکس دیگری، صرفا یه لحظه شوخ طبعی ام گل کرد و اون را نوشتم. واقعا من دیگه ازم گذشته بخوام برای عطری یا برندی تعصبی به خرج بدم. ساخته های آقای گولتیری هرچند باب میل من نیستند ولی در این که ایشون یک نابغه تمام عیار است شکی درش نیست. اما اینکه ایشون از محصولات پوستی استفاده میکنند یا نه بازم به نظرم گویای مورد خاصی نیست، اگر در حد روشور و افتر شیو و ضد آفتاب تو گرمای ظهر کارگاه‌های عمرانی باشه من خودم به گناه خود اعتراف میکنم تازه این عطر را هم بسیار دوست دارم.
چیزی که من خیلی ریز خواستم بگم این بود که دنیای ما آدمها و به طبع، عطرها که مخلوقات ما ادمها هستند آنقدر پیچیده و لایه لایه و حتی ناشناخته هست که نمی شود یک حکم کلی در مورد ویژگی‌های یک عطر و استفاده کننده های آن در نظر گرفت و خیلی وقتها تضادهای عجیب و غریبی در وجود ما به چشم می‌خورد که از قضا به داوری من از زیبایی هاست و جهان ما را از کسالت و یکنواختی در می آورد و ما را بیشتر به فکر وا میدارد. هیچ پدیدهء خوب یا بدی وجود ندارد این افکار، احساسات و تجربیات ماست که به آنها برچسب می‌زند و همین است که یک نفر یک عطر را در نهایت زیبایی و گمشده خود تلقی می‌کند و یک نفر دیگر حتی قادر به تحمل آن نیست و جالب اینجاست که هرکدام به فراخور خود آن عطر یا پدیده را واجد بهترین ها و یا بدترین ها میبیند یا اینکه ما از رفتار و سکنات یک نفر چندان خوشمان نیاید و او یک عطری را استفاده کند و ما هر کجا آن عطر به مشاممان بخورد یاد آن حالات و ویژگی‌ها بیفتیم. یا چه بسا یک عطری که بسیار دوست داریم وقتی استفاده اش همزمان با رویداد یا حادثه ناگواری باشد به احتمال زیاد دیگر آن حس سابق را به آن عطر نداشته باشیم، اینجا خصوصیات عطر تغییر نکرده بلکه ذهنیت و ناخودآگاه ماست که عوض شده است.
از بابت طولانی نشدن پوزش میخواهم. قصد جسارت به هیچ کس نبود و صرفا نظرات شخصی هستند که شاید درست هم نباشند.
با آرزوی شادی تندرستی برای همه دوستان و همراهان

سرکار خانم نازنین با درود
سوای شوخی که با فابیولس کردید خداییش هرچی به مغزم فشار آوردم که این توصیفات خودشیفتگی شما به کی میخوره (اصلا به روی خودم نیاوردم البته چون احتمالا بعدش باید به خودکشی و یا جلای وطن فکر میکردم!!) فقط یه تصویر اومد تو ذهنم:
گولتیری بزرگوار
شاد و پیروز باشید

با درود
دوست گرامی نه این عطر و نه کینگ از لحاظ پخش و ماندگاری شما را راضی نخواهد کرد اگر مفیستو شما از نسخه های اولیه و قوی باشد و بخواهید با آن مقایسه کنید. گرلن از این نظر نمره متوسط میگیرد و بویی موهیتو مانند(لیمو نعنا) دارد، به سلیقه من کینگ خوشبوتر و پربازخوردتر و مدرنتر است ولی ماندگاری و به ویژه پخش خوبی ندارد و زیر متوسط است. داستان له مال با این عطرها کلا فرق میکند و در دسته بندی عطرهای گرم قرار میگیرد ولی از لحاظ پرفورمنس مورد قبولتان واقع خواهد شد.
پاینده باشید

سرکار خانم اسرین بادرود
ارباپورا در حالت کلی نت های آزار دهنده ای ندارد و بیشتر عمر عطر شامل روایح میوه ای از نوع استوایی هست. هرچند عطر من نیست و کمی هم به نظرم شیرین هست. اما نکته ای که میخوام عرض کنم و خودتون هم اشاره کردید این است که بعضی نتها در ترکیب با پوست بوی نامطبوعی می‌گیرند و این امر به نسبت ترکیب شیمیایی پوست افراد می‌تواند متفاوت باشد. برای من نت پچولی اگر زیاد باشد روی پوستم بوی پشم و نمد مانند می‌دهد یا روایح اکواتیک مثل آنچه در آکوا دی جیوها هستند بوی ماهی می‌دهد و برایم قابل تحمل نیست، ولی وقتی روی لباس اسپری میکنم وضع بهتر می شود. هرچند بازهم ممکن است بعضی روایح به دلیل حافظه بویایی و یا محل سکونت و یا بسیاری عوامل دیگر برای برخی ها ناخوشایند باشند و این امر مثل ذائقه های متفاوت غذایی در افراد مختلف طبیعی است.
در هر حال پیشنهاد میکنم بار دیگر در فضای بیرون و هوای معتدل امتحان کنید (چون عطر قوی هست و در فضای بسته ممکن است حس بویایی را تحت فشار قرار دهد) شاید شرایط را برایتان بهتر کند.
اما در آخر برای شما و سایر دوستان عرض میکنم که این همه همراهان و اساتید تاکید میکنن که از روی نظرات دیگران بلایند بای نکنید به ویژه عطرهای گرانقیمت و خاص را اصلا، چون سمپل و دستریز بیشتر عطرها الان در دسترس هست و به راحتی می‌شود از ضرر مالی و مخصوصا ناراحتی ناشی از این نوع خریدها جلوگیری کرد.
با آرزوی شادکامی برای دوستان و همراهان گرامی

سرکار خانم فیضی گرامی با درود
جالبه هیچ کس نمره ای به این عطر نداده است. لطفا اگر تهیه کردید یک ریویو کامل زحمتش را بکشید.
با سپاس

علی محمد گرامی با درود
هردو تقریبا در یک سطح هستند و پخش و ماندگاری خوب و راضی کننده ای دارند. فقط این نسخه نسبت به نسخه ادوپرفیوم به واسطه اضافه شدن کمی روایح چوبی و تنباکویی، سنگین تر و به نظر من جذاب تر شده و البته ماندگاری هم تا حدودی افزایش داشته است. به داوری من نسخه ادوپرفیوم را می شود در دسته معتدل ها جای داد که در بیشتر فصول غیر از تابستان قابل استفاده است ولی این نسخه به دلایلی که عرض کردم سنگین تر و گرم تر شده ولی بازهم در اوایل پاییز و بهار هم قبل پوشش است. البته بسته به محل زندگیتان فرق میکند ولی برای جایی مثل تهران، نیمی از سال را می شود استفاده کرد هرچند بیشترین لذت را در هوای سرد به ارمغان می آورد.
پیروز و سربلند باشی

تایماز گرامی با درود
هر دو عطرها جزو عطرهای پرطرفدار و جوندار چرمی هستند ولی تفاوتهایی را هم دارند که بستگی به سلیقه بویایی افراد دارد.
واقعیتش چرم به تنهایی بوی چندان جالبی ندارد و بسته به نوع دباغی و موادی که در دباغی استفاده می‌شود آن بوی قوی انیمالیک آن کم و یا گرفته می شود. شنیدم که بهترین نوع چرم که در لباس‌های گرانقیمت و خودروهای لوکس استفاده می شود با رُز دباغی می شوند. حال اگر شما دوست دارید عطرتان دارای مقداری رایحه انیمالیک و خاص تر باشد، افریکن انتخاب بهتریست ولی اگر تمایل دارید عطرتان بوی چرمی شیک و لوکس و پر بازخورد داشته باشد آمبر لدر به ویژه نسخه پارفوم یکی از بهترین هاست.
من خودم آمبر لدر را بیشتر می پسندم چون به تجربه عرض میکنم که روایح نیش گون و از جمله چرمهای انیمالیک و خیلی قوی که اخیرا نوع شدید آنرا در کوئیوم تست کردم برای دفعات اول هیجان انگیز و غیر تکراری به نظر می‌رسند اما در استفاده های بیشتر باعث خستگی و همچنین به دلیل بازخوردهای نه چندان خوب (عمدتا در نزد عموم خوش بو نیستند) باعث دلزدگی می شوند. هرچند سلیقه بویایی و شامه هرکس تفاوت‌های اساسی با همدیگر دارد ولی پیشنهاد میکنم با توجه به قیمت بالای آنها و در دسترس بودن دکانت و سمپل هر دو عطر حتما قبل از خرید تست و بررسی کنید تا از خریدتان لذت ببرید.
با سپاس

جناب اسعدی بزرگوار با درود
باید عرض کنم در ذیل بسیاری از عطرها و برندهای درجه یک کمتر شناخته شده که دوست داشتم در کوردان اطلاعاتی کسب کنم و البته سمپل و دکانت شون در ایران نایاب یا بسیار کمیاب است تنها کامنت شما موجود است.
در عطرگرام شما حدود 250 عطر از شرکتی های ایرانی تا برندهای نیش و دیزاینری درجه یک وجود دارد که نظرات شما زیر تک تکشان بدون پیف پیف و اَخ اَخ قید شده و هر کسی از هر طیف سلیقه ای، اقتصادی یا آشنایی با دنیای روایح، می تواند بهره‌مند شود. این امر در وهله اول نشانگر گستره اطلاعات و تجربیات بویایی شما و در وهله دوم افتادگی و فروتنی شماست که به دور از خودنمایی و پُز دادن های لوس، با داشتن زرجف الکساندریا 2 در مورد آلفا مونته 1988 هم کامنت می‌گذارید.
تنها کسانی که اهلش هستند می‌دانند که چنین ویژگی هایی فقط در افرادی است که به حدی از خودشناسی و آگاهی و شناخت از خود و دیگران رسیده اند که کوچکترین نیازی به نقاب گذاشتن و یا نقش بازی کردن ندارند و آنقدر توپُر و بی نیاز از ستایش خلق هستند که از ارائه خود واقعی شان باکی ندارند. آنها می‌دانند که اگر سر تمام دنیا کلاه بگذارند و چهره غیر واقعی از خود نشان داده و خودشان را استاد، پروفسور، خفن، قدیس و یا های کلاس معرفی کنند بالاخره تشت رسوایی شان از بام خواهد افتاد و از آن مهم تر احمقانه ترین کار زندگی شان یعنی گول زدن خودشان را مرتکب شده اند و تنها دست خالی زندگی شان خودشان بوده اند و بس.
هیچ کس کامل نبوده و نیست و همه ما با وجود تمام نقایص و ضعف های انسانی و طبیعی مان به اندازه کافی زیبا و شگفت انگیز هستیم. تنها تفاوت ما شاید این باشد که چقدر در راه شناخت خود و جهان پیرامون و معنای زندگی تلاش و هزینه میکنیم که آنهم مسئله ای بسیار شخصی است و ربطی به دیگران ندارد که مایه مباهات باشد.
در پایان به خاطر ادب، شرافت و صداقتی که از شما می بینم به جنابعالی تبریک گفته و امیدوارم بیش از پیش در این راه بی پایان با استواری و پیروزی قدم بردارید.
با سپاس از همه همراهان گرامی