گرلن اکوا اَلِگُریا کُکِنات فیز
شبیه به دختری فارغ و قبراق می‌ماند که با دستانی باز و شالی سپیدرنگ و رها بر گردنِ کشیده و جوانش در ساحلی گرم به گونه ای می‌دود گویی در حال پرواز است!
همان که فردی ناشناس، از پشت صخره ای کوچک، مخفیانه به تماشایش می‌نشیند :)


این دختر زیبا آغازی دارد با نارگیل که ترنج و نت های میوه ای را آبستن است
خنک، تازه، میوه ای، کم شیرین (خامه ای)
فیریژا به نارگیل و میوه ها اضافه و فضای کلی به سمت گلی شدن می‌رود.
شیرینی اینجا چشمان خود را می‌مالد و بهتر به اطراف نگاه می‌کند :)

(*گاهی نارگیل شناسه هایی از مصنوعی بودن بروز می‌دهد*)

قبل از فیریژا چیزی شبیه به هندوانه قاچ خورده و خیار هم حس می‌شود.
[هندوانه و خیار را فقط من دیدم که مخفیانه و پابرچین در افق این عطر حرکت می‌کنند. اما باقی نه! و از آنجایی که من خیال پرداز هستم نمی‌توان آنرا معتبر دانست :) ]
یکی میگفت اگر خیار باشد هم خیارشور است.
برخی اصلا بامزه نیستند!

شروعی میوه ای (مرکباتی) براساسِ نارگیل که به سمت نت های گلدار حرکت می‌کند و همه این‌ها بر شانه های صندل و تونکا که چوبی مشکی و یک مقدار اسپایسی هستند می‌نشینند و کودکی را به تصویر می‌کشند...

خنک، شیرین، میوه ای، اروماتیک، فلورال، چوبی مشکی و تازه
لاکتونیک هم می‌تواند باشد...
احساساتِ خامه ای در این دختر جوان دیده می‌شود :)

مناسب برای تابستان'بهار و خانم هایی که میل دارند در ساحل های گرم قدم بزنند، لیموناد بنوشند و به پسری تنها و خجالتی لبخندی هدیه بدهند با طعم ترنج و به سپیدی نارگیل :)

نکته ای جالب در مورد خانم نارگیل وجود دارد
هر چقدر هوا گرم‌تر باشد بیشتر خود را نشان می‌دهد و به سمت شیرینی جالب‌تری حرکت می‌کند

عجیب و غریب پیچیده است؟ خیر
باید تایپ و استایل خاصی داشت برای پوشیدنش؟ خیر
رایحه ها سنگین و بی اعصاب می‌شوند؟ خیر
حالت های هربال؟ شاید. آزاردهنده؟ خیر
مناسب برای استفاده ی روزانه؟ تا جایی که خورشید گُرگرفته باشد؛ بله.

رایحه هشت
ماندگاری و سیاژ شش
باتل... جواهری را تصور کنید با ماهیت کریستال و اتفاق های طلایی که خاطراتی دارد به رنگِ فیرزوه :)

من برروی پوست خودم دوستش نداشتم.
حس معذب بودن برایم ایجاد کرد!!
اما بر روی پوست دیگری؟
حس و حالی داشت شبیه به حرف های در گوشی
مانند جمله ای آرام که نجوا می‌کند : چه خوشبو هستی زیبا :)
برای من سادگی و جوانی را انتقال می‌داد...
چگونگی های فیروزه ای بودن را!

عود پشت چادر مادر مخفی... زیبا زیبا :)

رز وانیل بنفشه... اکیپ آتش پاره ها
عود بیچاره اعتماد به نفس لازم برای رویارویی با رز؛ این دختر بلغار، متفاوت و اغواگر را ندارد...

حمله همه جانبه ی شیرین، معتدل، میوه ای، گلی، اسپایسی، چوبی...

پیئر مونتال بطورکلی شخصیت هجومی و هزاران پنهان با خانم رز دارد :)

جناب مهیار از تشبیه چادر و عود بسیار لذت بردم.
به دقت جان مطلب را ادا کردید.
درود برشما و سپاس بابت این آموزه ی دوست داشتنی.

متاسفانه فراموش کردم برداشتم رو ضمیمه ی نظر شما کنم.
البته هدف همین بود... اما خب. گویا سربه هوا بودن و بازیگوشی را چاره ای نیست :) در هرصورت مخاطب شما هستی جانم.

ایوروشه سِکخه دیساُنس نرولی
با چیزی شبیه به پوست پرتقال و ترنج که بر روی برگ های سبزِ پتیت گرین شناور هستن سفر خودش رو آغاز میکنه...
فِرش، تلخی کنترل شده و مرکباتی (هربال/بسیار ظریف)
بعد تر با اضافه شدن نرولی و... فضا شیرین تر و گلدار میشه. همین جاها رگه های خیلی تمیزِ صابونی (حالت شیمیایی نداره) به مشام میرسه که احتمال داره از شیطنت های شکوفه پرتقال باشه.
در آخر تمام این ها (بالغ و جاافتاده) دست به دست مشک میدن...
مشک اینجا کاملا معتدل، شفاف و ملایم برخورد میکنه
میگفت نمی‌توان با خشونت به دیدار این همه ظرافت رفت! :)

دختری تلخ'شیرین، خنک با میل های معتدل، سبز، مرکباتی گلدار، گاهی پودری صابونی، سبک، تازه بدون میکاپ :) رها در آغوشِ مُشکی جنتلمن...!

رایحه هفت، ماندگاری و سیاژ شش
مناسب برای بهار و تابستان
باتل هم دقیقا همانطور هست که باید باشه
بدون هرگونه دَغَل و پیچیدگی که نامِ نرولی و ایوروشه با تایپ فیسِ خیلی کلاسیک و آشنا روی اون نقش بسته
نمادی بارز از پاکی و سادگی...


[همانطور دوستان فرمودند چارچوب و خشونت های مصنوعی بودن در این کار حس نمیشه و اکثر افرادی که با نرولی ایوروشه روبه رو میشن ازش استقبال میکنن]

آنتونیو باندراس کینگ او سیداکشن
مرکبات، لاوندر، هل، مرین، چرم
معتدل، شیرین، آروماتیک آکواتیک، سنتتیک، اسپایسی
چرمی چوبی (کم رنگ)

بازهم باندراس، بازهم چند نمره ی پنج و شش و یک صفر!
رایحه شش
باتل، ماندگاری، سیاژ پنج
نام محصول صفر :)

کینگ او سیداکشن ؟؟ ریلی ؟؟ :))

به نظرم در حال حاضر بزرگترین خطری که کره زمین رو تهدید میکنه هیچی نیست جز برخورد اتفاقی مهران مدیری و آنتونیو باندراس!
زُرو و شیرفرهاد! این زوج قدرتمند و مخوف.

این مرد راهی برای اشتباه کردن داشته باشد، بی‌شک اشتباه می‌کند!

نت ها در اینجا گروگان هستند. حناق گرفته و ترسو...!!

جیمز استوارت (اگر اشتباه نکنم) در فیلم 'د فیلادلفیا استوری' خطاب به دختری بورژوا و خودشیفته می‌گوید : نمی‌توانی تبدیل به فردی برتر و درجه یک بشوی مگر اینکه بپذیری انسان پُر از ایراد است! ​
برخی هستند که خیال می‌کنند جمیعِ علوم و فلسفه را در کالبد خود دارند؛ و این شروع انحطاط و افولی است که به چنین مَشام_آزاری ختم می‌شود!
این رایحه ی گزند و بلایی است که هوراکِش های بی اساس بر سر انسان مستعجل، خودشیفته و خام می آورند!

هر سه عطر جدید زارا (اِ جرنی) با نام های: مورنینگ سان رِی این سِویا، بوهیمیان سان سِت این بارسلونا و نایت فال این مادرید توسط موریاس محبوب خلق شده اند.
در این سه شهر رایحه ها به تنهایی مفهوم قابل قبول، اما ماندگاری'سیاژ بسیار ضعیفی دارند.

جناب آلبرتو موریاس را قطعا اکثر شما عزیزان می‌شناسید.
ایشان به گونه ای با نت ها برخورد می‌کنند که رایحه ها پس از تنظیم و میکس ایشان نه تنها بوییدنی بلکه شنیدنی هم هستند!
بله. شبیه به قطعه ای موسیقی از دوره باروک!
اما هر چقدر در تفکیک، ایجاد ضربان و ریتم بین نت ها و خلق یک شمایل بی نظیر و دراماتیک استاد هستند همان اندازه اکثر مخلوقاتشان ماندگاری کمی دارند!
برای مثال بولگاری من، من اکستریم، من آکوآ، سکسی من، اکوا کورِم، تعدادی ایسی میاکی و کَلوین کلاین و یا کارهای جدی تر مانند شوپارد نرولی، کلونیا اینتنسا، بای کیلیان اترنال عود.
حتی این اواخر با کاری از فیلیپ پلین روبه رو شدم به نام اسکال. اکواتک چرمی عودی اسپایسی کهربایی و شیرین وانیلی که با خبرهای سنتتیک مجموعه ی بسیار جالبی را تشکیل داده بودند و در تجزیه و تمیزسازی نت ها عالی بود اما باز هم ماندگاری و سیاژ آنچنانی نداشت!

(ضمیمه: ایشان کارهایی با ماندگاری بالا هم دارند. برای مثال برای شوپارد آگار رویال را خلق کرده اند! یا اُپِس شماره هفت برای آمواج و... / هدفم از بیان اینها رسیدن به چند سوال بود)

ماندگاری از اصولِ دارای اهمیتِ این هنر است و یا صرفا ملودی و هارمونی نت ها و چگونگی و چیستیِ رایحه ها اهمیت دارد؟ سیاژ قابليتی است برای هرچه بهتر بودن؟ در زمان انتخاب چه چیز را باید الگو قرار داد و کدام اهمیت بیشتری دارد؟ عطار؟ تولیدکننده؟ نت و رایحه ها؟ ماندگاری سیاژ! فیدبک! قیمت!؟ و یا...
سنتتیک شدن هرچه بیشتر می‌تواند ماندگاری های عجیب و غریب تر را ایجاد کند؟ یا برعکس؟...

زارا مورنینگ سان'ری این سِویا
شروعی تلخ، تند، بَشاش، هیجانی، با رگه هایی ترش و کاملا لیمویی!
بیشتر پوست لیمو و عواطفی نرولی مانند
رزماری و ترخون خود را بسیار زود به این دو می‌رسانند
رزماری بیشتر؛ بعدتر یاس
یاس می‌گوید: هیش! آروم تر بچه ها :)

متعادل، هربال، علفی، گلی مرکباتی و گاه به شکلی بسیار خجالتی صابونی هم می‌شود و تمام این ها به همراه کندر، امبروکسن و لبدانوم شمایل دودی کهربایی به خود می‌گیرند. سافت، لایت اند جنتل :)

زمانی که رزماری به لیمو اضافه می‌شود کاملا محسوس است و همانجا نشان های چوبی عمیق اما بسیار ملایم هم ایجاد میشود.

سِویا به صورت شاخص لیمویی است اما توسط نت های گلی، دودی، هربال، علفی و مفاهیمِ چوبی کهربایی معنا و شمایل پیدا می‌کند.
شخصی نوشته بود رزماری ترخون یاس و... به اطراف مرکبات می‌پیچند!
به نظرم اینجا نمی‌توان با تشدید گفت مرکبات! همان لیمو کافی است! و این که رزماری و... در کنارش می ایستند نه که به دورش بپیچند.
چگونگی های لیمو در کنار رزماری، ترخون، یاس و... متفاوت می‌شود اما چیستی آن؟ خیر!

ترکیبی ملایم و کنترل شده که عناصر در آن به خوبی باهم کنار می آیند. بعد از یاس سروصدا هم نمی‌کنند :)

زارا سویا برای من آروماتیک مرکباتی هربال، گلی، اسموکی کهربایی، اکتیو و تازه است...
گاها میل های چوبی اسپایسی هم دارد.

مناسب برای بهار و بیشتر تابستان.
سیاژ و ماندگاری پنج از ده
باتل و رایحه هفت از ده

اما؛ خرید یک باتل؟ برای من؟ نه! ممنون :)

مورنینگ سان ری این سویا شبیه به خود شهر سِویا است!
کوچه پس کوچه هایی پر از درخت پرتقال و آسمانی روشن و آبی! و جناب موریاس کیمیاگری است که با نرولی و پرتقال رازهای مگو بسیار دارد.

الیزابت آردن گیرین تی مموسا
مرکباتی، گلی، پودری، هربال، شیرین، سبز، سرحال و ساده :)
توسط اتفاقی مرکباتی شروع می‌شود...
تند و تیز با رگه هایی ترش
گیرین تی خیلی سریع برگ های مهربان و شیرین خود را به دور مرکبات می‌پیچد.

(گیرین تی کمی گرم تر از حال و هوای همیشه خود است و در سر خاطراتی دارد از بارش هایی که تجربه کرده)

اینجاها چیزی شبیه به بادام'وانیل و جریانی میوه ای حس می‌شود. اما همه اینها خیلی سریع عبور می‌کنند...

اینک... مموسا و چند آتش پاره دیگر :)
سلام زیبا :)
شیرین، پودری... گلی...

همه ی اینها ملایم و بالغ خواهند شد و باهم سوار قایقی می‌شوند که قبل از این با خود چند مشک را به جزیره ای دور برده...!
قایقی کوچک و چوبی که برروی رودخانه ی تن شما شناور خواهد شد.

سیاژ و ماندگاری پنج از ده
باتل هشت از ده.
مناسب برای تابستان و بهار

گیرین تی مموسا ساده، تازه، سبک و پوشیدنی است.
این طیفِ زردصورتیِ جوان و سربه هوا :)

ایرج روحانی عزیز... درود برشما.
بله بله آنتونیو! چند سال پیش یکی از دوستانم می‌پوشید.
دورنمای شیرین اسپایسی و چوبی داشت برای من؛ اما اینکه سیکل کاملش چطور و چگونه است دقیقا نمیدونم.

دوستم اون زمان همواره میگفت آقااا این کلی جایزه برده. من آنتونیو نمیپوشم بلکه منتخب هیئت ژوری رو به تن میکنم :)
حالا برده بود یا نه؟ باید از باندراس بپرسیم...

در هرصورت بسیار سپاسگزارم بابت این اشاره و یادآوری گرم و شیرین.