و شاید این رسالت شما در زندگی بوده و از پس این رسالت خیلی خوب براومدید. الان میتونید یک سری تغییرات روحی در خودتون و ترمیم آسیب‌های گذشته با کمک یک درمانگر ماهر انجام بدید و به روابط و زندگیتون ابعاد تازه و دیگری ببخشید. از مرگ هم نگید که این روزها بسیار بسیار آشفته ایم از شنیدن این کلمه. پاینده باشید و برقرار .

ترنم عزیز من همیشه این عطر رو دارم و جزو بهترین عطرهای با قیمت مناسبه . مبارکتون باشه و به شادی و خوشی استفاده کنید .

سلام دوستان. اگر عزیزانی این عطر رو می‌شناسن لطفا زحمت توصیفش رو بکشن.

در قسمت پرسش و پاسخ یک عطر اداری خواسته بودم دوستان لطف فرمودن راهنماییهای بسیار خوبی کردند‌ . خانم ماری همراه عطرهای دیگه این عطر رو معرفی کرده بودن‌ که باعث شد پیگیر خریدش بشم‌ . الان عطر امضام شده. پخش و ماندگاری عالی داره .رایحه بی نظیر بخصوص در درای داون که تا دو سه روز همراهتون خواهد بود . اول اینکه ممنونم ماری عزیز که مثل همیشه پیشنهاد عالی دادید. دوم اینکه دوستان اگر قصد خرید عطر خاص و با کیفیت دارند حتما و حتما ولوت ارکید رو تست داشته باشن . بخصوص که با توجه به حجم ۱۰۰ میل و قدرت رایحه ارزش خرید بالایی داره.

چند روز پیش از عطرافشان به دستم رسید. فرصت دادم به خودم برای تست و استفاده دوباره اش بعد از دقیقا ۲۰ سال. همون رایحه همون کیفیت همون ماندگاری و پخش کاملا حفظ شده. رایحه ماندگارش انگار به روحم چسبیده و جزو خودم شده. همیشه میگم طوسی رنگ خودمه. چستیتی هم عطر خودمه:) شباهت زیادی به عطر نوا از کاشارل حس میکنم.‌ توی هوای سرد قطعا جزو جدایی ناپذیرم خواهد بود. مخصوصا حال و هوای سرد امسال که از همین پاییز شروع شده . اگر یخ نزنم البته :(

جناب آقای امیر محمد ممنونم از توضیحات شما‌ . قطعا چنین هست و رژا داو از بی نظیرها

یک داستان واقعی :
سال هشتاد و دو تازه رفته بودیم سر خانه و زندگیمان. دانشجو بودیم و هشتمان گرو نهمان بود. ۲۲ ساله شدیم و درسمان تمام شد. همسرم رفت سربازی و من رفتم طرح . با پول ناچیز طرح ،اجاره خانه و کل هزینه های زندگی افتاد گردن من. اونقدر حساب کتاب هر صد تومان ( صد تا تک تومنی ) رو میکردم که مغزم خسته میشد. گاهی وسط ماه پولمون کلا تموم میشد و شکل‌های خاصی از زندگی رو تجربه میکردیم. مثلا آوردن ناهار سلف دانشگاه( طرحم داخل دانشگاه علوم پزشکی بود) به خونه و با نون خوردنش برای دو نفر. پیاده رفتن های طولانی برای صرفه جویی در پول اتوبوس حتی.
طرح تمام شد. سربازی تمام شد. یک دختر نازنین به جمعمان اضافه شد و ...... خودتان اوضاع را تصویر کنید.
هر دری زدیم برای کار. سالها با کمترین حقوق و مزایا کار کردیم اما در کنار هم و قوی و پر از انگیزه. پسرم که به دنیا آمد هم ارشد می‌خواندم هم استخدامی یک وزارت خوب پذیرفته شدم‌ . بماند که چطور درس خوانده و در ارشد قبول شده بودم . رفتم کارمند رسمی شدم با هفت خوان رستمی که ازش گذشتیم. با اولین حقوق هایم در کلاسهای درمانگری تهران شرکت کردم. با دو تا بچه کوچیک هر دو هفته سه روز میرفتم تهران . بچه ها می‌ماندند پیش مادر و همسرم. هیچ روز تعطیلی معنا نداشت برام. تلاش و تلاش و تلاش. درمانگری رو نه که یاد بگیرم ، حرفها و روش‌ها را انگار می‌بلعیدم. می‌خواندم و یاد میگرفتم. شدم از درمانگرهای خوب . حالا هم هر روز ساعت ۵.۳۰ صبح بیدارم و ساعت ۶.۳۰ میرسم اداره تا ۴. بعد هم هفته ای چند روز کلینیک و درمان دردهای انسان‌هایی که انگار خودم هستند. همسرم هم به جهت صداقت و کاردانی چند سالی است که از یک شرکت معتبر دعوت شد به کار و درآمدش خوب شد. هنوز برای هر نیازی وام میگیریم و برنامه ریزی برای هزینه های سنگین زندگی . اما بعد ۲۰ سال تلاش شبانه روزی چند وقتی است برای عشق دیرینه ام یعنی عطرها میتونم هزینه کنم.
اینها را گفتم که بگویم جناب سخی اولا که من هیچکس نیستم.
ثانیا در این اوضاع ناامیدی و بیم ، بگویم که آنکه تلاش کند به خواسته هایش می‌رسد. تا خواسته های هر فرد چه باشد.
به احترام تمام دوستان عطرافشان تمام قد می‌ایستم .......

اتفاقا من هم دچار همین تناقض شدم درست میفرمایید . ما که همچنان جناب اسعدی رو با نام قبلی مورد خطاب قرار میدیم :)

چقدرم گروووونه

بله ملودی عزیزم ممنونم نازنین بانو