وقتی به سراغ این عطر رفتم طراحیش و به خصوص اسمش برام جلب توجه کرد! عطر جدیدی بود و تا حالا ندیده و نه بوییده بودمش
معنی اسمش رو نتونستم به انگلیسی پیدا کنم ولی به فرانسوی میشه لندن بدبو !!!
یک عطر با ماندگاری متوسط ولی پخش بوی بالا و شروع کار بسیار تند و شدید به حدی که تا یک ساعت اول اگه زیاد اسپری کنید خودتون رو کاملا گیج میکنه. عطری آروماتیک که شمارو بین زمین و درخت سردرگم میکنه. رایحه ای تقریبا متعادل اما رو به گرمی مناسب برای فصول سرد. بوی شمعی که همراه با چوب داره میسوزه و انگار از پارافین مرکباتی شیرین ساخته شده.
بسیار جدید در رایحه بسیار ساده در آکورد ها و بسیار یونیسکس. کاملا مناسب برای استفاده روزانه چرا که در مهمانی های شبانه با پخش بوی قوی که داره ممکنه آزار دهنده باشه برای اطرافیان. اما قطعا باب میل خیلی ها نخواهد بود اما از اونجاییکه بوش برام یادآور یه سری چیزای مبهم بود ارزش این رو داشت که به مجموعه م اضافه ش کنم.

دست ما کوتاه و خرما بر نخیل
متاسفانه اگه یه روزی میدونستم که قراره این عطر اینقدر کمیاب بشه اون اوایل که خریده بودمش عین جوگیرا اینقدر تو مصرفش اصراف نمیکردم.
این عطر شمارو دعوت میکنه به فستیوالی از نت های در هم تنیده که هرکدام به زیبایی خاصی شما و اطرافیانتون رو در آغوش میکشه. درست همون لحظه ای که وارد کافه ای سرشار از بوی قهوه میشم تا اسپرسویی بخورم و خستگی در کنم به محض نشستن رایحه های یاس و گل برف (بسیار شیک و مشابه مُشک هستش این گل) خستگی رو قبل از رسیدن اسپرسو از تنت بیرون میارن که ناگهان پیشخدمت به سمتتون میاد و میگه خیلی خوش اومدید عجب عطر جالبی باخودتون آوردید داخل کافه. و اینجاست که چهره م تو آینه دیدنیه.
شروع کار بسیار مرکباتی و تازه با غلبه ی شدید هل و آناناس بر باقی رایحه ها که شمارو سرمست میکنه. (کمی تا حدودی میتونم شروع رو به عطر بد دیزل مردانه هم تشبیه کنم که چون هردو رو دارم پس با قاطعیت میگم که قصد گمراه کردن نداشته باشم)
اصولا به روایح کاملا مردانه و اساطیری علاقه مندم. روایحی که به کمک اسطوخدوس ، چرم و چای همون حس و حال دانهیل قهوه ای، کارون پوران هوم، آزارو پور هوم و ... بهت القا میکنه. از نوجوانی به بیماری غریبی دچار شدم که اصلا دوس نداشتم تو سنی که هستم باشم. همیشه از سنم بزرگتر فکر میکردم و رفتار و نوع پوشش و اخلاقم خیلی منو بزرگتر از سنم نشون میداد و این بیماری منو به سمت عطرهایی برای مرد های بالای 35 سال سوق میداد. برای همین بعد از خرید آمبر توپکاپی اونم در سال 1387 به حدی خودم و اطرافیانمو با استفاده از این عطر دیوانه کرده بودم که بلااستثنا همه این عطر رو میخواستن ولی وقتی قیمتش رو میگفتم یا مسخرم میکردن یا اونایی که میشناختنم و بهم اعتماد داشتن به خاطر قیمت بالاش مایوس میشدن.
اما با وجود یک رایحه ی باربرشاپی و ادویه ای آنچه که کار رو بی نهایت روی پوست لذت بخش میکنه افول و عروج نت های گل برف و مشک هستش که به حدی آرامش بخش و عرفانی هستن که بهش اعتیاد پیدا میکنید.
در ایران که نتونستم پیداش کنم الانم در دبی این عطر بسیار نایابه و فروشندگان معتبر قیمت 400 دلاری رو بیان میکنن که بایستی ثبت سفارش کنید تا براتون بیاد. اما آنچه که سوای قیمت بالای این عطر که ممکنه شمارو از خریدنش منصرف کنه همون رایحه ی مشک هستش که ظاهرا دیگه در این عطر فقط به صورت سنتیک قرار داده شده نه طبیعی بنابر این با وجود این قیمت و عدم وجود اون شاهکار مشکی بسیار برام ترسناکه که اقدام به خریدش کنم. اگر دوستان نسخه ی قدیمی این عطر رو دارن دو دستی بچسبن و هزار جا قایمش کنن.

کسانی که دکادنس سبز رو تهیه کردن که عموماً میشه گفت حداقل 50 درصدشون به خاطر طراحی ظاهر خانم پسندانه ی شیشه ش خریدنش به اثر گزاری زیبای نت رز در این کار اشاره دارن که بسیار ملایم و پودری به نظر میرسه. حالا در نسخه ی دکدنس وان اِیت کی ادیشن فکر کنم تولید کننده گفته حالا بیام یه شیشه رو طلایی تر و پر زرق و برق تر کنم و با توجه به استقبال از نت رز در این کار نت رز رو قوی تر کنم !
از عطرافشان عزیز تقاضا دارم نت آلو قطره طلا رو اصلاح و آلوی سیاه رو اضافه کنن. چون در این کار از اون آلوی قطره طلا خبری نیست و همین آلوی سیاه موجب شده که شروع کار رایحه ای ملس رو القا کنه

خاطره ی تلخی از این عطر دارم
از کرمانشاه به مقصد سرپل ذهاب قبلش این عطر رو زده بودم. اینقدر عجله داشتم که فکر کنم زیاد اسپری کردم. سوار ماشینای خطی که شدم همون اول راه متوجه برخورد باقی مسافرا شدم. تا اینکه یکی از مسافرا که آقایی 50 ساله بودن گفتن خیلی این ادکلونی که زدی اذیت کننده س. راننده هم که منتظر فرصتی بود گفت اره تو ماشین انگار شده امام زاده . من که ناراحت شده بودم از این موضوع گفتم داخل وسایلم تو صندوق یه پیراهن اضافه تر دارم اگه بغل نگه داشتید لباسمو عوض میکنم
و همینطور هم شد
هرچند با وجود تعویض لباس بازم بوی ارامیس روی تنم مونده بود
من خودم دوسش داشتم. به سان حیوان وحشی هستش که با هر غرشش نتی از خودش آزاد میکنه ولی افسوس که این خاطره تلخ برام باعث شد دیگه هیچوقت سراغش نرم

با سلام عطر افشان عزیز من هم با نظر دوستمون IRRO موافقم
درسته که ستاره ها عناصری گازی با دمایی گرم و رخی نورانی هستن اما در توضیحات این اثر که من هم رجوع کردم به سایت اصلی اشاره به چشمک زدن و درخشندگی میکنه نه گرما
در انتهای توضیح هم باز همین موضوع اشاره شده که "بازتابی از درخشش ستارگان نورانی را به تصویر می‌کشند."
از اونجایی که عطر افشان منبع بسیاری از سایت ها و پیج ها برای کپی کردن توضیحات عطرها هستش در صورت امکان اون گزینه ی گرمای ستارگان یکبار دیگه بازبینی بشه بهتره. البته اگر جسارت نباشه

آنجا روم آنجا روم بالا بدم بالا روم
بازم رهان بازم رهان کاینجا به زنهار آمدم
باز آمدم باز آمدم از پیش آن یار آمدم
در من نگر در من نگر بهر تو غمخوار آمدم
......................................................
ابرقدرتی در ماندگاری
عطری خاص و خاص پسند با پخش بویی مناسب
طلای آمواج از اون دسته عطرهایی نیست که از شما بپرسن به به چه عطر خوش بویی . بلکه از اون دست عطرهایی که با تمام وجود این رو به اطرافیانتون القا میکنه که من عطری زدم هرچند اگر باب میل شما نباشه ولی کاملا مشخصه که عطری اساطیری و پر قدرت و جذبه س
حقیقتا آمواج گلد عطر مورد علاقه ی من نیست. رایحه ش رو هم خیلی نمیپسندم اما اینها باعث نمیشه که به این عطر احترام نزارم. عطری با نت هایی در هم پیچیده که نظیرش رو در عطر دیگه ای نمیبینیم اما کار به حدی استادانه ترکیب شده که از عام ترین تا خاص ترین عطربازها میتونن متوجه بشن که با یک اثر هنری و ویژه مواجه هستن.
شاهزاده ی عرب نشین که خودش رو برای سوار شدن به کشتی سلطنتی که در ساحل خلیج فارس لنگر انداخته اماده میکنه. چه عطری رو باید بزنه که در آن کشتی که شاهزاده گان کشورهای دیگه هم حضور دارن امضایی باشه بر اصالت کشورش و همچنین حاله ای از ثروت بر تارو پود وجودش؟ قطعا طلای آمواج انتخاب اوست

بعضی وقتا تو توضیحات عطرها بر به جملاتی میخوریم که علاوه بر جنبه ی تبلیغاتی بودنش کمی هم احساس میشه دارن به مخاطب توهین میکنن.
کسی تا حالا گرمای ستارگان طلایی رو تو آسمان شب حس کرده!
مگه نه اینکه عطارهای بزرگ همیشه میگن ما برای خلق هر رایحه ای باید از چیزی یا شیئی الهام بگیریم.
سازنده این عطر که من در کارنامه کاریش عطر خیلی مطرحی رو به چشم نمیبینم با چه استدلالی میخواد عواطف خریدار رو بر انگیخته کنه؟ با عوام فریبی یا خیال پردازی؟

ز نواق
ورود به یکی از مواج ترین عطرهایی که باهاش مواجه شدید. شروع کار بسیار انفجاری و ترکیبات به حدی در شروع زنانه به نظر میاد که شما اگر آقا باشید ممکنه اون رو پس بزنید اما بایستی برای چنین برندی صبوری پیشه کرد.
آه که وقتی فرانک ویکل داشته این عطر رو فرمول بندی میکرده چطور به ذهنش رسیده که رایحه ی فروکش شده ی انجیر با شروع تنباکو میتونه اینقدر خوشایند و دلچسب باشه ! و چقدر میتونه برای خیلی ها یاد آور ویسکی های وسوسه کننده شب های سرد بار های ارمنستان.
این عطر رو بزنید تا شگفت زده بشید که واسه هرکسی که اطرافتون پرسه میزنه چه باز خورد های متفاوتی به همراه داره
هی سلام چه بوی چای خوبی میدی
داداش سیگارت چیه که اینقد بوش خوبه؟
به به چشمم روشن ویسکی زدی بر بدن!
عطاری بودی ؟
و ...

این لعنتی دوست داشتنی.
دری به سوی گرمایی شهوت انگیز از بهشت با طعم عسل
از دستش خلاص نمیشید مگه اینکه خودتونو لباساتون رو کلا بشورید.
رایحه ای سنگین و رزی با ترکیبی از طعم های طبیعی که به نظر من بالای 35 سال رو میطلبه. استاد دانشگاه ادبیات هنرهای نمایشی فرانسه چه تیپی میتونه داشته باشه؟ کافیه این عطر رو وقتی میپوشه در نظر داشته باشید.
بطری ساده اما جذاب ، پخش بو عالی

شاید باورتون نشه ولی یکی از دوستانم نسخه ی قدیمی این عطر رو با پیشنهاد قیمت ده میلیون ازم خواست ولی بهش ندادم. هنوزم که هنوزه بعد گذشت سالیان سال از محبوب ترینامه به خاطر همون حس نوستالژیک بودنش. کاریم اصلا به این صحبتا ندارم میگن بو آرایشگاه و شامپو صابون و کرم و ... میده. من این عطر رو یک عطر با اصالت میدونم چرا که یکبار به کنسرت یکی از بزرگان موسیقیمون که رفتم و میخواستم عکس یادگاری باهاش بگیرم وقتی بهش نزدیکتر شدم بوی دانهیل قهوه ایش دیوانه م کرد. ترکیب حس خوبی که نسبت به این خواننده ی بزرگ کشورمون داشتم با این عطر تصویری یادگاری بسیار زیبایی برام ساخت که هنوزم که هنوزه توی سرم هست. با کمال تاسف نسخه های جدید این عطر دیگه ماندگاری سابق رو ندارن ولی واسه یه مجموعه دار دانهیل قهوه ای جز ملزوماته که تو بساطش باید باشه حتما.