همهچیز در آخرین آدمی خلاصه میشود که در تنگنای شب به یاد میآوریم؛ همانی که برایمان خواستنیترین بود!
شب بخیر به تویی که یاد کسی میفتی که حالا بسیار دور است؛ کسی که خواستنیترین انسان روی زمین برای تو بود؛ کسی که مدتهاست رفته و از او خبر نداری؛ یا کسی که دستهای سرد خاک او را بغل کرده و دیگر هیچوقت او را نخواهی دید...
شببخیر به تویی که سیاهیِ شب همدم توست...
شب بخیر به تویی که حالا تنهایی...
مطلقن عطر بدی نیست؛ اما آنقدرها هم خوب نیست که شایستهی عنوان بهترین عطر سال باشد.
سال پیش، طی یک خرید چشمبستهی ناموفق، کارلایل را سفارش دادم که مورد پسند من نبود. امروز آن را بهعنوان هدیهی تولد به پدرم هدیه دادم؛ که خوشبختانه بسیار مورد پسندش بود.
من و پدرم همیشه راهمان جدا بوده!
در فرهنگ ایرانی، «زنبق» نماد ماه اَمرداد و جشن اَمردادگان است. شاید به همین دلیل است که هر جا زنبق باشد، منِ اَمردادی هم آنجا هستم.
به لوح صنع مجسم کند بدایع کلکش
نسیم مشک و شمیم عنبر و نکهت زنبق
وقتی یک عطر، واجد تمام ویژگیهایی است که بهواسطهی آن ویژگیها میتوان احترام به خریدار را نتیجه گرفت، متقابلن باید به چنین عطری احترام گذاشت و آن را عطری خوب دانست. عطر «خمره» از برند «لطافه»، هم بستهبندی شکیل و مناسبی دارد؛ هم رایحهی جذابی دارد؛ هم از ماندگاری و پخش خوبی برخوردار است؛ و هم قیمتاش مناسب است. مجموعهی این ویژگیهاست که یک عطر را عطری «خوب» و «شایستهی احترام» میکند؛ نَه برندی که عطر متعلق به آن است.
چه چیزی خوب بودن یک عطر را تعیین میکند؟ آیا به صرف اینکه یک محصول، نام برندهایی نظیر گوچی، تامفورد، دولچهگابانا، کرید، ژانپل گوتیه، و نامهای دهنپرکنی نظیر اینها را یدک میکشد باید آن را خوب و اصیل دانست؟! آیا برخی برندهای پرآوازهای که هنرشان ریفرموله (آببستنِ) گاهوبیگاهِ «برخی» محصولاتشان و قالب کردن آنها با قیمتی بیش از ارزش واقعی به برندپرستان و متعصبان و فداییهای آن برندهاست، شایستهی نام اصیل هستند؟ اگر دست من بود همهی آن عطرهای بهاصطلاح اصیل را دستبهسینه ردیف میکردم تا جلوی برندهای کمآوازه، کمادعا اما باکیفیتی مثل لطافه تعظیم کنند!
خانمها و آقایان! به برند لطافه احترام بگذارید!
همهی ما هم روز خوب داریم و هم روز بد...
«سیلورلیک» به نظر من، روزِ بدِ برند «بنتلی» است؛ در کنار همهی دیگر روزهای خوباش
برخی انسانها، توانمند و بادانش و بامعرفت و در عینِ حال، کمادعا و فروتن و گزیدهگو هستند. بزرگی و قابلیتهایشان را تا وقتی فرصت مصاحبت با آنها پیدا نکردهای، کشف نمیکنی. آنها نقطهی مقابلِ طبلهای توخالی و پرصدا و پرادعایی هستند که در نگاه اول، بیش از ارزش واقعیشان ارزیابی میشوند.
این انسانهای شریف و دوستداشتنی و فروتن که در نخستین نگاه، پایینتر از ارزش واقعیشان بهنظر میرسند، اگر عطر بودند، "بنتلی اینتنس" میشدند.
نمیدانم چرا؛ اما این عطر مرا یاد کودکیام میاندازد و خوشحالم میکند.
تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.
هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.