بوی خون...  حس دلهره، وحشت ، بی کسی، بیچارگی ، شکستن، تهی شدن ،دل بریدن، حسی که من از این عطر میگیرم... برای من این عطر ، یادآورِ آن شب شوم است.
آن موقع ۳۹ سالش بود، از اون سبزه بانمک ها، با نگاهی عمیق و صدایی که هوش از سرم میپراند. و مدلِ حرف زدنش که تا عمق جانم نفوذ میکرد. عاشقش شده بودم. دست خودم نبود.
عاشق بودم- وابسته بودم- مُرید بودم- مُبتلا بودم.
خلاصه که اینقدر سماجت کردم واینقدر التماس و خواهش و تمنا کردم  که بشود فقط گاهی با او صحبت کنم.با اینکه اطرافش آدمهای زیادی بودند ولی واقعا تنها بود.پدر و مادرش به رحمت خدا رفته بودند و ۲ خواهر و یک برادرش ، خارج از ایران زندگی میکردند. بعد از  مدتهافقط تلفنی صحبت کردن و آتش عشقی که هر روز در وجودم شعله ور تر میشد ، اولین قرار ملاقات حضوری را گذاشتیم. نمیتوانستم باور کنم‌ . کل شب را بیدار بودم ،بماند که بر من چه گذشت تا لحظه ی دیدار رسید.بعد از اولین قرار ملاقات ،انگار مهری که مرا در چنگال خود اسیر کرده بود ، بر دل او هم اثر کرد. شاید دَردم مُسری بود. نمیدانم. فقط میدانم که  روزگارم بهشت شده بود. خودِ خودِ بهشت.
تنها مسئله مادرم بود که هیچ جوره رضایت نمیداد.۲۱ سال فاصله ی سنی کم نبود. چقدر تلاش کردم ، چقدر خودم رو به آب و آتیش زدم، چقدر اشک ریختم که موافقت کند.
خلاصه زندگی دونفره ی بهشتی ما ،بعد از ۵-۶ سال جان کندن به ثمر نشست.احساس میکردم بالاخره به دست آوردمش. اواخر آبان ماه، در پاییز جانِ عاشق...   من و او ، ما شدیم و اولین جایی که رفتیم ، همان مزرعه دوست داشتنی بود.
نمیدانید که چقدر ثانیه های با او بودن برایم عزیز بود. نمیدانید که چقدر دوستش داشتم‌. چقدر قلبم با قلبش یکی شده بود.محبت کردن به او صدبرابر به خودم آرامش میداد.از تماشا کردنش سیر نمیشدم.امان از بوسیدنش ، امان از عاشقانه ها‌...شاید کافری شده بودم که خدای خود را در وجود او میدیدم.آذر و دی هم گذشت.و ماه بهمن آمد.دقیقا ۲ ماه و ۱۲ روز بود که باهم بودیم.
جایی که هر دو به آنجا تعلق خاطر عجیبی داشتیم ،همان مزرعه بود.معمولا آخر هفته ها  به آنجا سر میزدیم. ۸ بهمن ساعت ۹ شب راه افتادیم. طبق معمول که رانندگی میکرد ،عوض تکیه دادن به صندلی ،به درب و شیشه ی ماشین تکیه داده بودم و تماشایش میکردم. دست چپم را در دست راستش قفل کرده بودم و با دست راستم ، روی دستش را نوازش میکردم.آهای خوشگل عاشق، آهای عمر دقایق ، آهای وصله به موهای تو سنجاقِ شقایق..موزیک در حال پخش شدن بود. چندسال پیش چقدر برای آرزوی محالم با همین آهنگ اشک ریخته بودم و الان نگاهش برای من بود، هُرم نفسهایش برای من بود.
وقتی وارد جاده ی فرعی منتهی به مزرعه شدیم
آهنگ هنوز در حال پخش شدن بود.
هردو با هم ، آهنگ را با خواننده هم خوانی میکردیم و من قربان صدقه ی صدایش میرفتم که ...
فقط نوربالای ماشینی که به سرعت از روبه رو به ما نزدیک میشد و صدایی مهلک یادم می آد...
نمیدانم چقدر زمان گذشت. فقط وقتی به هوش آمدم ،اولین چیزی که دیدم نور چراغ ماشین اورژانس و آتش نشانی بود.  سرد بود. خیلی سرد بود...احساس کوفتگی و گیجی داشتم. یهو مثل برق گرفته ها  فهمیدم چه خاکی بر سرم شده است .مثل دیوانه ها دنبال او میگشتم. مأموران اورژانس و آتش نشانی جایی تجمع کرده بودند.انگار تازه موفق شده بودند او را از بینِ آهن پاره ها بیرون بیاورند.وقتی خودم را رساندم ،  دیدمش. خون چهره اش را پوشانده بود. وای از چهره اش .دست چپش از بدجایی کج شده بود. پاهایش .. نمی توانم توصیف کنم. ترسیدم ، من ِ عاشق از حالت رقّت آمیزش ترسیدم. فریادها در گلو داشتم ولی بیرون نمی آمد.من برایت بمیرم. من برایت بمیرم.مگر میشود  تا این حد وحشتناک آسیب دیده باشی و من فقط چند زخم سطحی داشته باشم؟!
بوی خون. بوی فلز . دهانش تکون میخورد ،  بخار دهانش را در سرمای آن شب شوم می دیدم.فک پایینش میلرزید.  گوشم را نزدیک دهانش کردم... ولی نمیفهمیدم چه میخواهد بگوید.سرد بود. خیلی سرد بود.خون چهره اش را پوشانده بود.لخته شده بود.چشمانش... چشمانی که برایشان می ُمردم.خدایا ، چطور من زنده ام. چطور من با دیدن اون صحنه ها  هنوز نفس میکشیدم؟!
بدنش میلرزید... باز لبهایش تکان میخورد.عزیزم ، جان دلم حرف نزن. خوب میشی.انگار قفل چشمانم باز شد،اشکم که میچکید ، بخار داشت.گوشم را نزدیک تر کردم :
دُ  .. دو...دوو .. دوس... دوووسِست ددا....
و تمام ..   تمام شد آرزوی من.
نمیدانم چقدر در آن سرما خودم را زدم
چقدر وحشی شده بودم؟!
چقدر با ناخنهام برانکارد  را چنگ زدم که نگذارم او را ببرند...
ولی آنها او را بردند و من را در  خجالت  همیشگیِ آن ترسِ چند ثانیه ای  تنها گذاشتند...

سلام شقایق جان.
این عطر ، اصلا رایحه ی توت فرنگی ندارد. ابداً تلخی ندارد عزیزم.
به نظر من یک عطر شیرین بسیار دوست داشتنی است که رایحه ی گل رُز و تمشک پر رنگی داره. من خودم توی خنکای پاییز و زمستان هم دوسش دارم ولی در اصل
این رایحه ساخته شده برای اوایل بهار.
اتفاقا چقدر هم از طرف آقایون بازخورد مثبت داره در بهار.
پیشنهاد میکنم اون زمان هم دوباره تست کنی ، مطمئنم نظرت عوض میشه جانا❣

سلام عزیزم.
بله نسخه ی ابسولو ماندگاری بهتری نسبت به برایت کریستال داره ، منتها در نسخه ی ابسولو آکورد میوه ای قوی تری با حضور انار احساس میشه.  از اونجایی که گفتید دنبال عطری تابستانه برای استان خوزستان هستید و قیمت هم براتون مهم بود ، سعی کردم عطرهای لطیفی رو معرفی کنم که اگر برای ماندگاری ، قصدِ  استفاده با پاف بیشتر و همینطور استفاده به صورت لایه لایه داشتید  ، در گرما  برای دیگران و خودتون آزار دهنده نباشه.
در صورت امکان بقیه ی گزینه ها رو هم امتحان بفرمایید. مخصوصا ورساچه ورسنس و کلوهه لاو استوری و هرمس گاردنیا و در کنارشون تروساردی دونا.
امیدوارم عطر دلخواهت رو پیدا کنی عزیزم.

عالی بود👏🏼

خُب:)
با یکی از عطرهای جادویی طرف هستیم. جادویی از این لحاظ که: ۱- روی اشخاص مختلف ، عملکردهای مختلفی دارد.
۲- با اینکه عطر خنکی است ولی ماندگاریِ بسیار خوبی داره ( روی لباس تا ۳-۴ روز و حتی بیشتر)
۳- با اینکه عطر خنکی هست ، حتی در زمستان هم بازخورد میگیره.
۴- در قسمت درای داون در کمال مهربانی ، پر صلابت و جدی است.
۵- این یکی رو خودم کشف کردم:))  آقایون و خانمهایی که پوست سبزه ای دارند ، رایحه روی پوستشون عمل نمیکنه و ممکنه رایحه را به شکل دیگری  روی پوست خودشون دریافت کنند.
ولی صد درصد  روی فرد دیگری که این عطر بهش بشینه خیلی  می پسندند:)
خیلیها این عطرو یک عطر خشن - تند و با رایحه ای کاملا مردانه درک میکنند.  ولی برای من این عطر با یک تِم میوه ای که سیب سبز فرانسوی سردسته ی آنهاست و در کنار لیمو و برگاموت ، ایستاده است، شروع میشه. قبول دارم که این قسمت از اپنینگ با حضور نعناع هندی و فلفل یکمی تند و تیز هست ولی وقتی بهش زمان بدید تا مشک و چوب صندل به میدان بیایند ، خیلی خوب و هنرمندانه با بقیه ی اجزا ترکیب میشوند و یک تم چوبی  - پودری قشنگی رو به رایحه میبخشند. حضور هلو و انگور فرنگی هم به آکورد میوه ای کار قوت میدهد و همینطور ترکیب رُز و یلانگ هم فضا رو در درای داون کمی به سمت آکورد نرمِ گلی پیش میبرد.
برای من آنچه که از این عطر باقی می ماند عطری بالغ و مهربان است که آکورد میوه ای، چوبی- مشکی و گلی آن خیلی خوب با هم ترکیب شده اند.
از اینجا به بعدش رو هرکسی دوست داره بخونه:)
داخل کامنتها خوندم که دوستی نوشته بودند: یک تم مذهبی طور داره.
میخواستم یک لایک طلایی جانانه به اون عزیزی که این کامنت رو گذاشته بدهم. چون  من هم دقیقا در خاطرات دورم به این رایحه میرسم‌‌.
البته نه از لحاظِ  بوی زیارتگاه و اماکن متبرکه!
بلکه از لحاظِ حال و هوای  روضه های خانگی .یادمه اوایل دهه ی ۷۰ ، داخل خیلی از خانه های محله ی پاسداران تهران ، با اون حیاط های بزرگ و باغچه هاش و گاها استخرهای بزرگی که وسط حیاط ها بود ، مراسم روضه و یا سُفره گرفته میشد که مادر من هم به رسم همسایگی و دوستی در خیلی از آن مراسمها دعوت میشد.
یادمه در کنارِ حال و هوای مذهبی ، بوی حیاط، بوی وسایل پذیرایی و گاها بوی خانمهای شیکِ صاحب سفره و همینطور خانمهای دعوت شده، رایحه ای شبیه این عطر را میساخت.و چقدر برای من شیرین و جالب بود. آخ که چقدر دلم تنگِ اون روزهاست...
حالا این عطر ،مخصوصا بعد از اینکه چند ساعتی از اسپری میگذرد ، منو دقیقا به همون روزها میبرد و آرامش عجیبی ازش میگیرم.
خلاصه که پیشنهاد میکنم اگر به سمت تست کردنش رفتید ، اصلا برای قضاوت ، عجله نکنید. زیبایی این عطر با گذشت زمان مشخص میشود...

سلام عزیز دلم. مهرِ شما بر قلبم نشست.ممنونم❣
با توجه به سلیقه ی بویایی و قیمت مدنظرتون پیشنهادم اینه که در اولین فرصت  در فروشگاه نزدیک محل زندگیتون، اول، Versace versense
و بعد از اونJour d'Hermes gardenia ،
و بعد Versace bright crystal absolu  رو تست داشته باشی و اگر خوشتان آمد از عطرافشان تهیه کنید. چون دیدم   تخفیف خیلی خوبی براشون در نظر گرفته شده.
بعد از این 3 تا
Bvlgari omnia crystalline
Chloe love story
Nina ricci permier jour
Roberto cavalli paradiso azzurro
Jennifer lopez still

هم گزینه های خوبی هستند.
امیدوارم عطر دلخواهت رو پیدا کنی و با هر اسپری، نور عشق به قلبت بتابد و شیرینی لبخند بر لبانت بنشیند❣

سلام. روز بخیر
اگر ملاک لذت بردن خودتون هست ، تراژدی لرد جورج از ابتدا براتون خوشایند خواهد بود. ولی اگر ملاک بازخورد است، به نظرم رادکلیف بعد از شروعِ تند و تیزش ، وقتی آروم میگیره بسی جذابتر از تراژدی است. مخصوصا اگر طرف مقابلتون خانم باشه:) اتفاقا این هم حُسنِ عطرهایی هستند که درای داونِ جذابتری نسبت به اپنینگ دارند. چون وقتی به محل مورد نظرتون برسید ، رایحه به بخشِ جذابش رسیده و نیازی به تمدیدِ اسپری نیست.

راستی! فراموش کردم در مورد فلاور مارکت توضیح بدم.
بله پخش و ماندگاری فلاور مارکت کاملا متوسط هست ، ولی اتفاقا همین امر باعث میشه که لطافت و شادابی رایحه ی گل فروشی را تداعی کند. و صد البته بوی مغازه ی سربسته ی گل فروشی با  بازار گل در فضای آزاد هم کاملا متفاوته  . مغازه ی گل فروشی به علت سربسته بودن فضا و استفاده از وسایل گرمایشی و سرمایشی مصنوعی و استفاده ی مکرر از اسپری براق کننده ی گلها که اتفاقا خوشبو هم هست و بوی گلهای دیگر ، رایحه ی خاص خودش را دارد ولی بازار گل اصولا سرپوشیده نیست و شما بوی خاک و گلها و گیاهان تزیینی رو هم احساس میکنید. فلاور مارکت برای من بیشتر بازار گل هست تا مغازه ی گل فروشی. و اینکه بوی  رُز اصلا داخلش بولد نیست ، بیشتر بوی مریم و گلهای سفید احساس میشه تا رُز❣

سلام جان دلم❣
اولا از محبّتی که به من دارید بسیار سپاسگزارم.
در مورد برند بایردو با نت رز ، من یانگ رز رو امتحان کردم . نت رُز در کنار آکورد مُشکی قوی که داره  و همینطور ،همنشینی با زنبق که حالت پودری ضعیفی بهش داده،  کار دلنشینی رو ساخته.اتفاقا  چون عطر روزانه و معتدلیه ، و پخش و ماندگاری متوسط وقابل قبولی هم داره  برای خود من دوست داشتنی بود.
ولی اگر از برندهای دیگه بخوام بهت معرفی کنم ، Rose prick Tom ford  یکی از واقعی ترین روایح رُزی رو برای من داشت.البته نه در آغازِ اسپری و چند ساعت اول... بلکه بعد از گذشت چندساعت .انگار در ابتدا رُزِ خشک شده ای است که گرفتار آفت شده است. ولی وقتی چندساعت میگذره ، انگار دوباره روی پوست شکوفا میشه، جون میگیره، رُز واقعی میشه.  این رایحه ی رُز واقعی ، از همون رُزهایی است که توی گل فروشی هست، از همون رُزهایی که وقتی بچه بودیم تو حیاط اکثر خانه ها بود ، بیشتر صورتی رنگ و به اندازه ی کف دست باز میشد و گلبرگهای ضخیمتری نسبت به گل محمدی داشت ...تیغ های بزرگ و تیزی داره که جدا کردن از ساقه رو خیلی مشکل میکنه و حتما دستتان آزرده خواهد شد و فقط برای بو کردنش باید صورتتون رو بهش نزدیک کنید تا دستتون رو برای کَندنش از ساقه.
نمیدانم نوع رُزِ مد نظرمو تونستم انتقال بدم یا نه . ولی برای خاطرات کودکی من وقتی  اواسطِ شهریور موقع غروب  حیاط خونمون رو آبپاشی میکردیم صورتمو داخل  گل های رُزِ آب خورده فرو میبُردم و چنان بو میکردم که انگار تنها راه تنفس ازمنبع اکسیژن، داخلِ یک خلاء  است😊😌
یادش بخیر😌. برای من دقیقا همون بو  ، همون حال و هوا   رو داره
و البته این رایحه ی لذت بخش فقط در درای داون احساس میشه..  یکی دوساعت اول اسپری ، شدیدا شما را یاد گلاب خواهد انداخت.
خلاصه که اگر یک رُز واقعی میخوایین ، پیشنهاد میکنم حتما تستش کنید و بهش زمان بدید برای قضاوت.

بعد از اون تا جایی که ذهنم یاری کنه خودم
MARLY- Delina
Rosa nobile Acgua di parma
Une Rose frederic malle
Miss Dior rose N Roses
Miss Dior blooming  buquet
برای روز و
Portrait of a lady  fredericmalle
Penhaligons duchess rose
Love chopard
و اکثر کارهای برند لانکوم را برای شب میپسندم.
چندتا دیگه از کارهای رُزی خوبی که تست داشتم و پسندیدم داخل صفحه ی کاربریم موجوده که بهتر میتونید بررسی کنید.
کلاً برای خودِ من اکثرِعطرهای گلی ، مخصوصا
با محوریت مریم و شکوفه ی پرتقال و لوندر و رُز
زیباترینها هستند.❣

سلام عزیزم.
بله . به شرط دوست داشتن رایحه وبا پاف بیشتر رد بوی قشنگی داره.