کاملا نظر شما درسته. فقط امشب دما اینجا ۱۳ درجه هست. اگه به من باشه دوست ندارم آبگرمکن رو خاموش کنم.
برای همین میگم دلیلی نداره که چون شما دارین خیابانی رو سربالایی میبینین همه اون رو سربالایی ببینن. بارها شده که من مرداد ماه وسط ظهر بخاری ماشین رو روشن کنم. در حالی که خواهرم چندصد کیلومتر اونطرف تر از خانه بیرون نره تا گرمازده نشه و حتی کولر ماشین چندان جوابگوی گرمای هوا نباشه. باورم کنید که من اینجا بیشتر مشکل سرما دارم و شب هایی بیرون بودم و بخار دهنم یک متر بالاتر به برف تبدیل شده و برگشته پایین از شدت سرما. شیشه شور ماشین که نوشته تا دمای منفی ۱۸ انجماد نداره به راحتی یخ میزنه و اگر ماشین بیرون پارک بشه گاهی مواقع یخ روش بیش از یک ماه از بین نمیره.
سلام و روز بخير
در یک خیابان شیب دار نیمی از افراد اون رو سربالایی میبینن و نیمی از افراد سر پایینی. شاید بهتر باشه من دیدگاه خودم رو بیان کنم و شما هم اگر مایل بودید دیدگاه خودتون رو. این مشخص هست که نیمی از افراد نظر شما رو همسو با نظر خودشون میابند و نیمی از افراد نظر من رو.
از نظر من چیزی به عنوان تابستانه یا زمستانه بودن یک عطر، روزانه و یا شبانه بودن یک عطر یا خیلی از خصوصیاتی که بیان میشه به صورت واقعی و کلی وجود نداره. اینها بیشتر مشابه راهنمایی هستن برای افراد به هنگام توصیف و یا توضیح یک عطر که بشه عطر رو در قالب کلمات بیان کرد.
ولی این توصیف هیچ ارتباطی با حقیقت نداره. فقط جهت مثال بیان میکنم: عود در کشورهای گرمسیر نزدیک به خط استوا به وجود میاد و مردمان اون مناطق بیش از هزاران سال از عود برای خوشبو کردن استفاده میکردن و در طی چند ده سال اخیر جای خودش رو در عطرسازها باز کرده. از طرف دیگه معنای تابستان و زمستان نسبت به محل زندگی هم متفاوت هست یا حتی روز و شب.
من به هنگام انتخاب یک عطر این فاکتورها رو مد نظر دارم:
۱. مخاطب کی هست؟ من برای نوع مخاطب، سن مخاطب، علایق مخاطب و غیره به دنبال انتخاب های متفاوت میرم.
۲. چه عطری هست؟ من عطرهای سنگین رو بیشتر در مواقعی استفاده میکنم که بشه روی ساعد دست اسپری، و عطرهای سبک رو روی لباس میزنم. برای سنگین کاری مثل همین ترونی یا الکساندریا رو میشه مثال زد و برای عطرهای سبک دیور هوم اینتنس، جنتل من، اونتوس، اگویست پلاتینیوم رو میشه نام برد. منظورم از سنگین و سبک پتانسیل عطر هست در پخش بو.
۳. چه نوع عطری هست؟ EDP, EDT , Parfume چرا که وقتی به سمت غلظت بیشتر میریم بو عمیق تر میشه و پخش اولیه به صورت چشم گیری کاهش پیدا میکنه. خیلی از مواقع من یک عطر رو در لحظه ورود میزنم و میخوام اون لحظه بیشترین جلب توجه رو داشته باشم در حالی که مهم نیست یک ساعت دیگه چی میشه و یا شاید بخوام به سرعت بو محو بشه تا زننده نباشه.
۴. قرار هست چه زمان و کجا باشم؟ میخوام برم پیاده روی در یک روز برفی زمستانه یا یک ظهر گرم تابستانه. باید برم سر کار یا کار اداری دارم. مهمانی دوستانه دعوتم یا پیش خانواده میرم.
برای همین من عطرها رو طبقه بندی میکنم. اینکه برای محیط گرم خوبن یا سرد، پخش و ماندگاری به چه شکلی هست. و در آخر برای مخاطب مورد نظر و مکان و زمان مورد قرار عطر رو انتخاب میکنم.
برای مثال عطرهای Parfume به بالا رو من در محیط های گرم استفاده میکنم چرا که لیفت ندارن و باید روی پوست اسپری بشن حالا میخواد زمستان باشه یا تابستان. مهم این هست که محیط قرار گرم باشه.
در حالی که برای مکان سرد من عطر سبک انتخاب میکنم که پخش بوی خوب رو داشته باشه.
با این حال یک سری عطر روزمره دارم که لازم نیست براشون سبک سنگین کنم و همینکه بزنم به هدف مورد نظر میرسم.
در آخر هیچ قانونی ندارم که چی رو باید بزنم و چی رو نباید بزنم و هرچیزی رو در زمان انتخاب کنم بی شک بهترینی بوده که میتونستم سمتش برم.
ولی اون شبی که من این رو زدم میخواستم برم پیاده روی و یک ساعت بعد همسرم قرار بود بیاد دنبالم، من هم عطری میخواستم که برای پیاده روی پخش بوی زیادی داشته باشه و بعد از یک ساعت پیاده روی نظر همسرم رو جلب کنه با این حال که اون هم عطر خودش رو زده. همسرم هم عاشق کارهای گولتیری هست برای همین من این عطر رو انتخاب کردم.
از نظر من امتیازهای داده شده به عطرها چندان دقیق نیست و این مسئله به دو صورت اساسی و انفرادی هست.
اساسی به این منظور که در امتیاز دهی باید فاکتورهایی مثل نوع عطر (از پارفوم اویل تا اودفرش) نوع رایحه (سیتروسی، اورینتال) وغیره در قسمت نمره دهی نوشته بشه و بر اساس اونها نمره دهی صورت بگیره. چرا متغییر در اینجا زیاد هست و اگر به عطر اکستیر د پارفوم عدد ۹ بدیم بعد به اودکولون باید چند بدیم؟ اینجا فقط عدد خواسته شده و واقعا تفاوت عطرها خیلی مواقع بیش از ۱۰ برابر هست.
از انفرادی هم به این منظور که این عطر پخش و ماندگاری چندان خوبی نداره، بعضی از دوستان هم به این نکته اشاره کردن ولی اگر به نمره دهی دقت بشه این عطر از عطری مثل ناکسوس پیشی گرفته و با الکساندریا برابره در حالی که اگر این ماندگاریش ۹ باشه باید به ناکسوس ۹۰ داد و الکساندریا ۲۰۰
نمره پخش بو هم با ترونی برابر هست. در حالی که اگر به این عطر ۸.۸ داده شده باید به ترونی ۸۸۰ داده بشه. به عطری مثل پورپوز از آمواژ هم ۸.۴ داده در حالی که من یک روز همین پورپوز زده بودم توی باغ از ۳ متری میگفتن بوت کاملا مشخصه و با نسیم به سمت ما میاد. حالا من نمیدونم چجوری عطری که هیچ فردی تا به حال بوش رو احساس نکرده نمره اش از این غول ها بیشتره؟
برای همین احساس افراد نسبت به قیمت و حداقل ها و غیره کار رو پیچیده میکنه و افراد تمایل دارن نمره ای رو بدن که نسبت به اعداد قبلی تمایز قابل مقایسه ای نداشته باشه.
ولی خود عطر: من همیشه میگم وقتی قیمت پاش رو به بحث باز کنه میتونه معادله رو عوض کنه، برای عطرهای گرون من میخوام که از یک حداقل هایی برخوردار باشن ولی این عطر حتی به اینجا نمیرسه و انقدر پخش پایینی داره که از نظر من یک ایراد اساسی هست به نحوی که اگر من روی لباسی بزنم مگر بیام خود لباس رو بو کنم تا متوجهش بشم. برای همین ماندگاری هم کاربردی نیست چرا که وقتی عطری انقدر ضعیف باشه ماندگاری معنایی نداره.
من همیشه میپرسم عطری که زدم چطوره و برای این عطر همیشه بهم گفتن چیزی حس نمیکنن حتی الان که فصل گرمی هست.
هماهنگی یکی از روش های ما هست برای کاهش از پیچیدگی های زندگی.
جهت مثال ما روی پیتزا خورشت قیمه نمیریزیم، روی پیراهن طرح دار کراوات طرح دار استفاده نمیکنیم، همراه با لباس رسمی کفش بدون جوراب نمی پوشیم و غیره. همچنین عده ای تمایل به شکست این هماهنگی دارند جهت به وجود آوردن نظمی جدید.
در اکثر مواقع این نو نظمی فقط جهت ارائه کاری صرفا متفاوت می باشد نه ماندگار. این عطار هم با ترکیبی نامناسب فقط عطری متفاوت ارائه کرده است، نه شاهکاری جدید. بیس کار تکراری است از دستاورد عطرسازان قبلی و با اضافه کردن نت سیتروسی سعی در ساختن چیزی جدید بوده که نتیجه ی نهایی شباهت چندانی به عطر ندارد.
به قول فردی آگاه معیار و میزان همیشه با قیمت گره خورده است و قیمت هست که ارزش آن چیز را میخواهد نمایان کند همانگونه که ارزش کار ما نیز قیمت دارد. اینکه عطاری با این قیمت گذاری کاری به این ناتمامی ارائه دهد از نظر من بی احترامی به مصرف کننده هست. چرا که این عطر نقاط قوتی نظیر ماندگاری و پخش فراوان دارد، اگر در زمان بیشتری ساخته میشد می توانست عطری بهتر باشد. این نکته از تعداد خروجی این برند نیز مشخص است، این شرکت از سال ۲۰۰۸ شروع به کار کرده و تا به امروز به صورت میانگین هر ماه یک عطر جدید لانچ کرده است و مجموع کارهای این برند نوپا از کارهای برندی مثل شنل یا پرادا بیشتر است.
همچنین قیمت این عطر نیز افسار گسیخته است. به نظر من این قیمت نه بر اساس ارزش عطر بلکه فقط جهت ارزش نامتعارف دادن به این کار است. مشابه این است که مسی را به قیمت زر بفروشند تا خریدار فکر کند چیزی هم ارزش زر خریده است در حالی که فقط هم بها بوده.
شاید عطار است که بهای هر لحظه کار خود را خیلی بالا در نظر گرفته که هم زمان کافی جهت کاری بی نقص فراهم نکرده و هم آن کوته زمان را به یک چنین قیمتی میفروشد.
اگر این عطر پخش و ماندگاری مناسب را نمیداشت مشابه باقی کارهای این شرکت خریداری نیز نداشت.
سلام.
عطر خالص (پیور پارفوم) رو از آرماف من تا به حال ندیدم. این مدلی که هست مدل پارفومه.
من خودم دنبال پارفوم اویل ها نمیرم و پیشنهاد هم نمیدم. البته یک سری پارفوم اویل ها هستن که با اسپری ها مخصوص به فروش میرسن ولی هزینه ی خیلی بالایی دارن. چند مدلی که دیدم در رنج چهار الی پنج هزار یورو بودن برای صد میل ولی خیلی خوب بودن.
ولی در مورد صحبت شما: به کل وقتی ما سراغ هر چیزی بریم و در هر رنج قیمتی که خرید کنیم دیگه نمیایم در رنج پایین تر خریدی انجام بدیم چرا که رنج بالایی رو زیر سوال میبریم. مثالی از این حرفم در طلا و بدل هست و افرادی که طلا میخرن دیگه سراغ بدل نمیرن، نه برای اینکه بدل ها زشتن بلکه اگر بدل بندازن این احساس رو پیدا میکنن که فردایی که طلا بندازن همه فکر میکنن بدل هست.
برای همین اگر قرار نبود پولش رو بدم قطعا بین این دو کار کرید رو انتخاب میکردم. ولی مجانی چیزی به کسی نمیدن و و وقتی قیمت پاش رو به معامله باز کنه اونتوس حرفی برای گفتن نداره.
من مدل EDT رو تست کردم و پارفوم رو خریدم. تا وقتی EDT تنها انتخاب بود اونتوس هنوز جایگاهش رو به عنوان یک عطر خیلی زیبا نگه داشته بود ولی با توجه به نسخه پارفوم معادله جا به جا شده.
به نظرم اونتوس الهام بخش ترین عطر تاریخ بوده و هست، ولی هر چیزی زمان طلایی داره و بعد از اون باید قیمتش کاهش پیدا میکرد. و در مورد کپی کاری این رو بگم که ما همه در اول زندگی کپی کار هستیم و رفتارهای خودمون رو از پدر و مادر کپی میکنیم بعد به مدرسه میریم و سواد رو کپی میکنیم. نمونه بارزش هم نوشتن هست. فردی رو دیدین که کلمات رو به شکلی متفاوت بنویسه؟ بعد که به سنین بالاتر میرسیم از خیلی چیزها الهام میگیریم و در کنار کپی کردن دست به نو آوری های کوچکی میزنم.
درود خدمت عزیزان
همیشه به نظرم ایرادی در این عطر بود، ولی چه بسا دور از ذهن. تا به عطر لاو توبروز رسیدم و ایراد را یافتم.
به این فکر کنید که از توبروز همه چیز را بگیرید و فقط بیس کار را نگه دارید.
بله این عطر به خوبی در هم آمیخته شده و گوشه و کناری نتراشیده ندارد ولی حقیقت این است که اصلا چیزی ندارد که گوشه و کنار داشته باشد. نه تغییر نتی و نه بوی به وجد آورنده ای، نه گلی در این عطر خودنمایی میکند و نه بوی چوبی به مشام میرسد. فقط یک رایحه ملایم و آرام، انگار چیزی کم دارد.
ولی در سمت مقابل این ملایم بودن از آن ملایم های خوب نیست که همه جا کاربردی باشد بلکه تنپوش سختی دارد، برای هر موقعیتی مناسب نیست و شاید برای هیچ موقعیتی مناسب نباشد، نشان دهنده ی چیزی نیست و با این همه حال شجاعتی در انتخاب آن وجود ندارد، همچنین از بوی فاخر نیز بی بهره است.
شاید خالق آن به دنبال فردیست خاص، از آنهایی که به دنبال تفاوتی راحت است. چیز پیچیده نمیخواهد ولی از شباهت بیزار است. علاقه به کارهای زیبا نیز ندارد و در جست و جوی نظر خوب مخاطبش نمی باشد.
من به خود عطر ۸.۵ از ۱۰ میدهم و با توجه به قیمت ۸.۵ از ۱۰.
پخش بو و ماندگاری مناسب بیشترین دلیل این نمره هست. بله انتظار ۴۵٪ روغن عطر را برآورده نمیکند و عطری مثل پورپوز از این عطر به راحتی پیشی میگیرد ولی با این قیمت بسیاری از رقبای خود را به راحتی کنار میزند نظیر نیش هایی همچون کرید و PDM و پرایوت لاین دیزاینری ها.
نمیدانم چرا، اما بازگشت من به سوی کرید است.
بعد از مدتی به خانه ی دوستی آشنا رفتم. گفتم عطری بزنم متفاوت از آن عطرهای قدیمی که پیششان زده بودم. خواستم متفاوت بوییده شوم. در بین عطرها میدانستم شماره را آشنا هستند. تعدادی هم مناسب فصل و موقعیت نبودند و یا خاص نبودند. به سراغ اینتلود از آمواژ رفتم، رایحه ای خشمگین و مقاوم همچون فولاد. یقین داشتم که بوییده خواهم شد و تکراری نخواهم بود. بعد از ساعتی چند ازم پرسیدند چه عطری زده ام و گفتند رایحه ی زیبایی ندارد چه بسا که زننده است.
به یاد روزهایی افتادم که این عطر تنپوشم بود و همان سوال را ازم پرسیده بودند ولی نظری مخالف داشتند، به نظرشان یکی از بهترین بوهایی بود که به عمر حس کرده بودند. افسوس که در آن زمان مجبور بودم کریدهایم را در ماشین نگه دارم تا در آخرین فرصت از آنها استفاده کنم.
در قلب و ذهن مردم همواره این بوها (کرید) زیباست، ولی از آن زیباها که خواهان تمدید است.
من به خود عطر ۹ از ۱۰ میدم ولی با در نظر گرفتن قیمت ۷.۷۵ از ۱۰.
نظردهی در مورد این عطر به نظرم سخت و پیچیده هست.
یک بوی بسیار زیبا، همه پسند و ماندگار. به هر نحوی که به این عطر نگاه میکنم توانی جهت بیان ایرادی در این کار ندارم. چه از نزدیک و چه از دور دلبری میکند. به خاطر بوی سنگینش کمی سر درد میگیرم ولی انتخابم به زدنش است و مهمان این روزهای سرد زمستانی ام. مهم نیست مقصدش کار هست یا پیاده روی، مهمانی است یا مسافرت. همه را با آغوش باز پذیراست.
هرکه گوید این عطر خوشبو نیست بی شک کار اشتباه را برای خود انتخاب کرده چرا که انتخاب این عطر از اولین لحظه راحت است مگر ندیده خریده چرا که اشتباهی در این عطر نیست.
ولی در قلب خود کاستی ای دارد، از آن کاستی ها که در لحظه اول خودنمایی می کند، آن هم تهی بودن از مواد طبیعیست. نمیدانم این نظر من است که اشتباه است یا نبود مواد طبیعی با این قیمت همخوانی ندارد.
به دنبال مواد طبیعی نیستم بلکه از بهترین عطرهایم مشابه این اند. ولی وقتی پای قیمت به میان باشد حساب گر میشوم.
در آخر این عطر شاهکاریست از یک هنرمند و ما هم پول هنر را می پردازیم. افسوس که مشابه سازها از نبود مواد طبیعی خوشحال شدند.
من به خود این عطر ۹.۶۵ از ۱۰ میدهم و با در نظر گرفتن قیمت ۸ از ۱۰.
بازی چیست؟ بازیگر کیست؟ بازیچه کدام بدشانسیست؟
به یاد دورانی که هنر ماشین سازی مینی ها بودن.
به یاد دورانی که هنر گوشی سازی زیر ۷ میل ها بودن.
پس چرا دیگر نیستن؟
به احتمال سری بعدی می نویسند اکستیر د الکسیر. البته هنوز راهی باقیست چرا که بعضی بازیگرها هنوز الکسیر خودشون رو بیرون ندادن. و بازی گرد همان پول هست و این چیز جدیدی نیست.
ولی انتخاب ما چیست؟ در کناری عطرهایی هستند که ساعتی دوام ندارند ولی چه زیبان. و در آن کنار چه عطرهایی که ساعت ها می تازند ولی افسوس می خوریم که کاش زیبا بودند. تا به این عطر می رسیم که هم زیباست و هم توانا ولی نه زیباترین و نه تواناترین. شاید بهترین ها میانه رو ها هستن.
شبانه ساخته نشده بلکه ماه ها طراحی شده. نه برای بهترین بودن بلکه برای بیشترین سود. ولی من همیشه می گویم کسی که سود خود را نشناسد خطرآفرین ترین موجود است و این شرکت سود خود را به خوبی شناخته است. محصولی به فروش نمیرساند که در آینده خریدارش را از دست دهد، بلکه به دنبال افزایش شهرت نیز هست. می داند که سود فقط مالی نیست.
در نظر داشته باید که اگر به دنبال شاهکار یک هنرمند هستید به این سمت نیایید بلکه اگر فقط به دنبال عطری برای استفاده هستید به این سمت بیایید.
امتیاز من به خود عطر ۸.۵ از ۱۰ هست و با توجه به قیمت ۹.۵ از ۱۰.
پخش بوی مناسب، ماندگاری فراوان، همه پسند بودن و تن پوش آسان از نکات قوت این عطر هستن.
وقتی نظر عزیزان رو در مورد این عطر میخونم تعجب میکنم.
از اینکه کدوم بو؟ کجاست؟ چرا من حسش نمیکنم؟
ای کاش بویی داشت که میشد حسش کرد. درسته از نزدیک هست ولی از دور ناپیداست.
ساعت اول اندکی پیداست، ساعت دوم پس کجاست؟
با ارزشترین چیز برای ما هواست که اگر لحظه ای نباشد ما هم نیستیم ولی قیمتی دارد؟ با قیمت بالا گذاشتن نمیتوان ارزش چیزی را بالا برد بلکه باید خود آن چیز نمایانگر ارزش خود باشد.
خود این عطر از نظر من حداکثر ۵ از ۱۰ ولی با توجه به قیمت رو نظر نمیدم چرا که به نظرم این عطر با این قیمت بی احترامی به خریدار هست.