سلام مهربد عزیز.

ممنون میشم ادکلن نوویو موند الحمبرا رو از نظر
شباهت ،پخش بو و تغییر نت
با نسخه اصلی مقایسه کنی.

با عرض معذرت نت میانی این ادکلن برای من خیلی شبیه به (سم سوسک بود)!!
هرچند ابتدا کار اون روایح گیاهی و تازگی تمشک رو دوست داشتم... اما صرفا برای ده دقیقه🌿💚

ممنونم ازت دوست عزیز حداقل اینجا احساس میکنم تنها نیستم🙂
راستی من احمدرضام
آقای نجاتی از عطر بازهای حرفه ای این صفحه هست🌿

معمولا ما
به کسایی قلبا عشق میورزیم که ازشون شناخت کاملی داریم.
پس صرفا خوب یا عالی بودن کافی نیست.
صبر ، شناخت ، تفاهم یا حتی تحمل در (اوایل رابطه) نه تنها مهمه ، بلکه لازمه ی شروع دوست داشتنن و دوست داشته شدنه. (یا عاشق شدن)

ازونجایی که رابطه ی🌿 «عطری »🌿 به زعم بنده ، جزو قشنگترین روابط انسان و دیگر موجودات زیبای خلقته،
تحریر اول در این مورد هم صدق میکنه.

متاسفانه یا خوشبختانه این ریح نامی ، دیور هوم اینتنس ،
در اولین و دومین بار در فواصل زمانی مختلف برای من قابل هضم و ارتباط نبود.
ازین بابت هم کمی ناراحتم چون سلایقی از دوستانم این رایحه رو دوست دارن که به شدت خوش سلیقه ن.
البته که دوباره این شاهکار یا باقی دیگه رو
هنوز سعادت آشنایی نداشتیم رو میپوشم و احساس میکنم.
ولیکن در آخر سلیقه ها تفاوت هارو رقم میزنن دیگه.
کج سلیقگی هم خودش سلیقه ایه🙂🌿

زمانی پدرم توی استانداری کار میکرد و من ۵ ساله با مادر شهرستان بودیم. پنجشنبه تا پنجشنبه به انتظار بابا شبا خواب نداشتم‌ و تلاش مامان برای خوابوندن بچه ای که منتظر پدر و توپ فوتبالی که قرار بود براش بخره بی فایده بود.
یه دستگاه ویدیو با دوتا نوار تمام سرگرمی اون روزا بود .
رضا موتوری و گلپری جون...
با دومی بیشتر حال میکردم چون حالت فانتزی و شادی داشت.
اواسط فیلم کم کم تو بغل مامان چشام گرم میشد که صدای کلید از توی در میومد.
بابا اومد ... بوی عطر بابا زودتر از خودش اومد.
توپ هم آورده .
و هر هفته خوشبختی اینجوری درو باز میکرد...

اون روزا هنوزم هستن، اگه بوی دریک هر جای دنیا بهم
برسه ،
هر نقطه ی این دنیا دریک باشه زمان برای من یه سفر دلتنگ تدارک دیده...💚🌿

مزرعه فلفل سوخته🌶️🌑
و بیان اضافات هم موجب گمراهیست...
اصلا با فضای کار کنار نیومدم و تنها با شلیک یه پاف به نبض دست، تا چند ساعت معده معصوم میسوخت!
«پخش و ماندگار خیلی خوب بود» و رایحه 100% خاص .

ممنون «من» عزیزم.