نظرات | arexo
ترتیب نمایش
برگاماسک؛ شاید بهترین اثر گولتیری (برای من در کنار سیلورماسک از ناسوماتو). به هیچ عنوان به نظرات منفی که در مورد پخش بوی این ادکلن می‌خونید ذره‌ای توجه نکنید. پخش بوی این کار به طرز عجیبی قدرتمنده و به سختی از روی لباس پاک می‌شه. نمی‌دونم دوستان چطور بعضا گفتن که این کار از ماندگاری و پخش بوی خوبی برخوردار نیست! راحت بهتون بگم. پرفورمانس بیشتر از بلک افگانو و مگامار نباشه، کمتر هم نیست!
هرم بویایی عطر که در این‌جا ذکر شده ناقصه. خواهشمندم اگر امکان‌پذیره اصلاح بفرمایید.
در اپنینگ یه شروع اسیدی- سیتروسی قدرتمند رو داریم که اولین کشیده رو بهتون میزنه. مثل تمام کارای استاد گولتیری که با یه کشیده شروع می‌شن معمولا!
شروع کاملا یونیسکسه اما از دید من هر چقدر بیشتر می‌گذره عطر به سمت مردونه بودن می‌ره...
بعد از گذشت چند دقیقه مشک سینتتیک انیمالیکی که به مانند همیشه از طبیعی هم طبیعی‌تره با توجه به این که توسط گولتیری ساخته و پرداخته شده در زیر کار قرار می‌گیره و گسترش پیدا می‌کنه و مرکبات همراهیش می‌کنند همچنان اما نه به اون شدت بولد بودنی که در ابتدا دیدیم.
رایحه مشکی-پودری غالب بیس رایحه برگاماسک هست که بسیار تا بسیار بازخورد های خوبی رو برای من به همراه داشت. من شخصی رو ندیدم در بین اطرافیانم از این رایحه خوشش نیاد. دقیقا به مانند مگامار احساس خنکی از این ادکلن نگرفتم. همون حرفی که راجع به مگامار زدم این جا هم می‌زنم. مگامار یه عطر دریاییه، ولی خنک نیست! این هم یه عطر مرکباتیه، ولی خنک نیست! کاملا معتدل و از دید من چهارفصله‌.
بوی فرشی داره؟ خیر. فرش هم نیست. راحت بگم... برگاماسک در یک کلمه س*سیه.
لذت بردم. یه کار نیش ارزشمند دیگه از متفاوت‌ترین عطار دنیا.
25 تشکر شده توسط : ماری Mahan
درود بر شما استاد عزیزم.
با کلمه به کلمه صحبت‌های شما موافقم.
اونتوس ابسولو، تنها و تنها غم نشاند بر دل من. برای من کرید اونتوسی بود که تنها گوشه‌های از کاراکتر دیور سواژ به آن اضافه شده بود و بس. اونتوس ابسولو در واقع یک عطر نبود؛ ابسولو تیتر خبری بود که مدت‌ها پیش منتشر شد: (کرید فروخته شده است.)
حیف و صد حیف. از فاجعه‌ای که پس از ریفرموله اونتوس افسانه‌ای شاهد بودیم، حالا یک فلنکر فوق‌العاده ضعیف رو داریم از این برند می‌بینیم. عطری زمخت و کاملا بی‌هویت. دقیقا و دقیقا حرف شما کاملا صحیح می‌باشد. تگ قیمتی کار را که کنار بگذاریم، در بهترین حالت با عطری در حد و اندازه‌های دیور سواژ روبرو خواهیم بود. کرید به خاطرات پیوست... قطعا شخصا دیگر خریدی از این برند نخواهم داشت، حتی در حد سمپلی ساده.
اعلام کنم به دوستان که رویال عود و رویال واتر رو هم دیگر خریداری نفرمایید... نسخه ها ماه به ماه ضعیف تر و به پایان نزدیک‌تر می‌شوند. حتی رویال واتری که در سال گذشته خریداری کردم قابل مقایسه با نسخه ریلیز شده در ماه اکتبر امسال نیست! تاسف... و همین.
13 تشکر شده توسط :  حسینی سانیار
شیخ گلد ادیشن. رایحه رز برای من آزاردهندست و این رو بارها گفتم. دو رز رو بسیار دوست دارم در دو عطر راک رز از کلایو کریسشن و قطعا زرجوف الکساندریا دو. استادانه و متفاوت به رز پرداخته شده در این دو عطر از نظر من و دو رز (که در الکساندریا شماره دو البته فکر می‌کنم رز بلغاری باشه که مقداری فلزی‌تر و متفاوت‌تره این رز) بسیار مطبوع و دلنشین می‌باشند. در شیخ گلد رز بسیار زمخته و آزاردهنده برای افرادی مثل من شاید در شروع، با این حال من نهایت احترام رو برای این عطر قائلم!
شیخ گلد؛ شاهزاده‌ای عرب با لباس عربی رسمی اتوکشیده و تر و تمیز، در حالی که از رولزرویس فانتوم خودش پیاده می‌شه و نگاهی به پتک فیلیپ ناتیلوس رز گلدش میندازه و وارد یه مجتمع تجاری بزرگی می‌شه که متعلق به خودش خانواده خودشه. ترموستات محیط روی ۲۰ درجه تنظیم شده و خط شیخ گلد پشت سر شاهزاده، دمای هوا رو بالا و بالاتر می‌بره و نزدیکش می‌کنه به پیاده روهای داون‌تاون دبی که در اوایل تابستان، آفتاب داغ و سوزان رو می‌بینه و با خودش می‌کشه. بوی سفره غذایی که یک گوسفند کامل وسطش قرار گرفته و چندین نفر مشغول عیش و نوش در اطرافش هستند. به عبارتی شیخ گلد، همون فضای کشورهای حاشیه خلیج فارس رو در خود داره که حالا با مدرنیزه همراه شدند و انتهای لوکس بودن رو به ارمغان می‌آورند.
تند و ادویه‌ای در شروع، با پوششی زمخت از زعفران و البته رز که ثروت و عربی بودن کار رو رو فریاد می‌زنه. اما هنوز زیبا نیست؛ تنها زیبایی موجود در شروع و نت ابتدایی کار از دید من، شفافیت بی حد و اندازه روایح به کار رفته‌اند و بس. پیچیده و در عین حال ساده و قابل تشخیص با دو جین رایحه طبیعی؛ کوچک‌ترین احساس سینتتیکی به شما نخواهد داد. گویا همین الان و جلوی چشم من و تو به بهره‌برداری رسانده‌اند شیخ گلد را؛ در چادری در میانه صحرای عربستان که اطراف آن اسب‌های گران قیمت عرب را می‌بینید که در انتظار صاحبانشان میخ زمین شده‌اند.
کمی تا حدی پس از گذشت شاید ۳۰ دقیقه؛ عطر اما پودری‌تر می‌شود و از آتش تند ابتدایی مقداری کاسته می‌شود و این همان زیبایی گلد است؛ بالانس، بالانس و بالانس. عود فریادی سر می‌دهد و در کنارتان ایستاده و به شما نگاه می‌کند، حتی اگر او را نادیده بگیرید سنگینی نگاه عود را حس خواهید کرد. در درای داون کار همچنان عود غالب است و غالب، رز نرم‌تر شده و از حالت زمخت خود خارج می‌شود و این، دلپذیر است.
اپولنت شیخ گلد، انتخاب من نیست. اما هیچ چیزی نمی‌تواند مرا مجاب کند که آن را تحسین نکنم. رایحه عربی بسیار قدرتمند، شیرینی مناسب و عود بسیار با کیفیت.
ماندگاری و پراکندگی، بسیار خوب و تحسین برانگیز.
رایحه؟ اگر پسندیدید، خواهشا با کتونی ایرجوردن وان و جین اسکینی و هودی، به هیچ عنوان استفاده نکنید. عطر پوشش مناسب خود را فریاد می‌زند...
7 تشکر شده توسط : Sajad مرتضی ولی پور تهمتن
ولوت عود. همین الان دارم بهش نگاه میکنم؛ به نصف باتلی که مونده و احتمالا هیچ وقت استفاده نخواهم کرد.
دارچینی در ولوت عود وجود نداره از نظر من و اگر باشه حداقل من حسش نمی‌کنم و اون چیزی که درش هست زعفرانه. امکان نداره زعفران در بین نت های این عطر نباشه ولی خب لطافه چیزی ذکر نکرده. بر خلاف گفته‌ها، شباهتی که به آمبره لدر و توسکان لدر داره از نظر خود رایحه نیست؛ بلکه فضای این رایحه شبیه به دو عطر یاد شدست. رایحه در ابتدا گلی-زعفرانی با رگه هایی از چرم شروع می‌کنه. جنس عود کار شده رو من می‌پسندم و در ادامه چرم و زعفران رو به صورت خطی داریم تا پایان. عود در این جا عود بدی نیست؛ اتفاقا به نسبت قیمت خوبه. چیز زیادی برای گفتن به طور کل وجود نداره.
رایحه همه پسند نیست قطعا. ماندگاری خوب و پخش متوسط رو شاهد هستیم.
باتل زیبایی داره با کیفیت مناسب و بسته بندی شکیل.
چرا من دیگه استفاده نمی‌کنم؟ چون یک فاجعه از لطافه شاهد بودم! فردای روزی که از خواب بیدار شدم و شب قبلش چند پاف روی گردنم اسپری کرده بودم... یه بوی سینتتیک عجیب که نمی‌دونم از کدوم نت و قسمت کار باقی مونده بود که اذیت کننده بود واقعا رو حس کردم... از اسد و خمره در گذشته استفاده کرده بودم و به هیچ عنوان چنین مشکلی رو با این پروداکت ها نداشتم اما با ولوت عود چرا. نکته جالب این بود که بر روی لباس به هیچ عنوان این اتفاق رو من تجربه نکردم. ظاهرا لطافه فراموش کرده بود که عطر در وهله اول باید برای پوست فرموله شود!
بلایند بای سیفی نیست... تست بفرمایید حتما اگر قصد خرید دارید.
من اما به طور کل بهتون پیشنهاد می‌کنم اگر می‌خواید عطر چرمی با این قیمت به کلکسیونتون اضافه کنید با این که من به شخصه دوست ندارم کارهای کپی اماراتی معرفی کنم و ترجیحم معرفی عطرهای اماراتی مستقل‌ و اصیل تر‌ می‌باشد به مانند محصولات اسپیریت آف دبی که البته قطعا قیمت بالاتری نسبت به این نوع کارها دارند، توسکان لدر نسخه الحمبرا رو تهیه فرمایید که بسیار کپی خوب و مناسبیه از دید من با پرفورمانس مناسب و شباهت خوب. در غیر این صورت خمره (مشابه انگلز شیر بای کیلیان) و یا اسد (مشابه ساواج الکسیر) بسیار کارهای سیف‌تر، همه‌پسند تر و خوشبو‌تری نسبت به ولوت عود هستن از دید من.
7 تشکر شده توسط : مجتبی مروت
Alexandria II
لینک به نظر 24 آذر 1402 تشکر پاسخ به شهرزاد
درود. از نظر من پیشرفت یک برند از زمانی شروع می‌شه که روی روایح اختصاصی خودش کار کنه. زارا یه برند ارزون قیمت با کیفیت مناسبه که متاسفانه هنوز که هنوزه سعی در کپی کاری داره از سایر برندها. تعریف لاین جدید عطرهاش رو من بسیار شنیدم ولی همچنان لاین جدید عطرهاش هم حتی با توجه به اضافه شدن چند عطار خوب به این برند کاملا شبیه به محصولات نیش تام فورد و کرید و ... هستن.
مسئله زرجوف و آمواژ بیشتر به هایپ شدن این دو برند در بین عطردوستان ایرانی برمی‌گرده از نظر من. هیچ شکی در کیفیت کارهای این دو برند نیست قطعا... ولی مثلا چرا جووی پاریس نه؟ چرا ممو و کلایو کریسشن و هاوس آف اود و ... این‌ها به این اندازه هایپ نشدن؟ قطعا تمامی این برندها با کیفیت و دوست داشتنین و همه تقریبا در یه رده هستن... حالا البته محصولاتی مثل کلایو کریسشن و روژا و این ها به طور کل یه رده بالاترن از نظر قیمتی. این موضوع رو می‌شه از دید فراوانی محصول هم بررسی کرد. تا چشم کار میکنه شما می‌تونی آمواژ و زرجوف ببینی... ولی سایر برندها کم و بیش، گاها هستن و گاها نیستن. تمامی کارهای فیلیپو سورچینلی تو بازه ده تومن قیمت دارن و به حدی دوست داشتنین که حد نداره... آدم دیوونه می‌شه بخواد گیر بیاره و خریداری کنه! اینه که کلا سلایق میرن به سمن اجناس موجود. نکته بعدی اینه که یه محصولی از این برندها موجود میشه و بی هیچ دلیلی ناگهان منفجر میشه این محصول در کشور ما. به یاد دارم روزهایی رو که نقطه به نقطه شهر بوی آمواژ اینترلود می‌داد و یه دوره ای هم بوی بلک افگانو کلافه کرده بود منو! به طوری دیگه زده شدم از این دو رایحه‌ای که بسیار می‌پسندمشون... بلایی که سر مگاماره و انجلز شیر اومده در حال حاضر. فقط و فقط چون بازار ما بازار کاملی نیست به علت وجود محدودیت هایی متاسفانه...
خانم من که اون وسطم نیستم... بسیار پایین تر از اون وسطم در کال حاضر:)) عطر امضای من یه عطر چار پنج تومنی از برند مزون مارجیلی هست به نام جزکلاب که حالا حالا ها هم مطمئنم همین باقی خواهد ماند با توجه به کیفیت عجیب و غریب و رایحه وحشتناک دوست داشتنیش.... هنوز از سیزده میلیونی که بابت آمواژ جوبیلیشن دوست داشتنی دادم سردرد دارم:)) تمامی عطرهای گرون قیمتی رو که می‌خرم هم به دست دوستان می‌رسه... طی چند ماه اخیر سه شیشه اورتوپاریسی کویوم من کادو دادم و چیزی به خودم نمی‌رسه:)
از نظر من باید تنها و تنها بدون ذره‌ای توجه به اتیکت قیمت که ۱ میلیونه یا ۱۰۰ میلیون و بدون توجه به برند حتی گاها؛ تست کرد و لذت برد و خریداری کرد. من از جزکلاب دارم بیشترین لذتی که تا به حال بردم رو میبرم و به هیچ‌ عنوان‌ نمیام در حال حاضر با یه لویی ویتون عوضش کنم:)
9 تشکر شده توسط : هاشم پور شهرزاد
Alexandria II
لینک به نظر 24 آذر 1402 تشکر پاسخ به Saba.taheri
درود. هیچ عطری ارزش این هزینه رو نداره. بیست و دو میلیون تومن پول بسیار زیادیه برای یک عطر حتی با توان مالی ماورایی! من به هیچ عنوان عطرباز نیش شدید نیستم و اصلا تاکید ندارم بر این موضوع که حتما باید عطر گران قیمت استفاده کنن همه. در بین عطرهای مورد علاقه من کارهای ارزان قیمت و دوست داشتنی مثل آزارو ویزیت و آرماف کلاب د نویی وجود دارن و عطر روزمره خود من جان وارواتوس آرتیسان بلک هست که خودم از رایحش لذت می‌برم. حتی عطر امضای من یه عطر ۴ ۵ تومنیه. این آرتیسان بلک رو هم تازه گرفتم چون زارا یومویی که داشتم و کادو گرفته بودم به پایان رسید:) بسیار بوی جذاب و دارچینی و خوشمزه ای داشت یومو و این هم از اون عطرهای زارا بود که دو تغییر نت نسبتا مناسب را شاهد بودم من در حین استفاده ازش و شباهت نسبی داشت به پاکورابان وان میلیون.
از الکساندریا یه سمپل ۵ میل داشتم و دارم که هر وقت دلتنگ اون رایحه اعجاب انگیز و زیباش بشم استفاده میکنم در مناسبت های خاص. عطرهای گرون قیمت تر رو همیشه به شخصه به عنوان کادو برای دوستانم در نظر می‌گیرم.
حتما اگر جایی دیدم سام وودی رو تهیه می‌کنم و بسیار کنجکاو شدم برای امتحان کردنش. و ممنون از نکته‌ای که فرمودید من خودم اکثر اوقات عطر رو بر روی پوست استفاده می‌کنم. به طور کل اکثریت عطر ها برای پوست فرموله شدن... با تشکر از شما دوست عزیز.
9 تشکر شده توسط : هاشم پور مهریار
چه بگویم از opus x؟
نمی‌دانم می‌پسندم آیا؛ نمی‌دانم منزجر می‌شوم از بوییدنش. هیچ نمی‌دانم.
گفتنی ها را دوستان گفتند. به شعری از محمود درویش بسنده می‌کنم...

میانِ ریتا و چشمانم، تفنگیست.
و آنکه ریتا را میشناسد، خم میشود؛ و برای خدایی که در آن چشمان عسلیست،نماز می‌گذارد.
و من ریتا را بوسیدم، آن‌گاه که کوچک بود و به یاد میآورم که چه سان به من درآویخت، و بازویم را، زیباترین بافته‌ی گیسو فروپوشاند.
و من ریتا را به یاد میآورم...
به همان سان که گنجشکی برکهی خود را به یاد میآورد
آه؛ ریتا...
میان ما یک میلیون گنجشک و تصویر است؛
و وعده های فراوانی، که تفنگی به رویشان آتش گشود!
نام ریتا در دهانم عید بود؛
تن ریتا در خونم عروسی بود؛
و من در راه ریتا دو سال گم شدم؛ و او دو سال بر دستم خفت
و بر زیباترین پیمانه ای پیمان بستیم، و آتش گرفتیم
و در شراب لبها...
و دوباره زاده شدیم!
آه؛ ریتا
چه چیز دیده ام را از چشمانت برگرداند؛ جز دو خواب خفیف و ابرهایی عسلی...
بود آنچه بود.
ای سکوت شامگاه؛ ماه من در آن بامداد دور هجرت گزید...
در چشمان عسلی او شهری بود...
ای آوازخوانان؛ ریتا برفت.
میان ریتا و چشمانم تفنگی است...
___
ریتا اما معشوقه محمود درویش بوده ظاهرا؛ که به جبهه مقابل پیوست و سربازی رقیب شد.
رفتن ریتا اما، می‌بینید که فقط رفتن نبود؛ دلهره و وحشت همراه بود و بس.
بوی رفتن ریتا، کاری از آمواژ. بوی خون خودم که از قلب تکه تکه شده‌ام می‌شنوم... با آرشه‌ای آغشته به خون خود ویولن می‌زنم و صدای ناهنجاری حالا به گوش می‌رسد؛ نه این‌که تخصصی در نوازندگی ویولن نداشته باشم! آرشه خونین است و دستانم سرخ از خون، پس نمی‌توانم به روشی صحیح آوای درست و غیرفالش را از ویولنم استخراج کنم... چشمانم درست نمی‌بینند...
10 تشکر شده توسط : نیلا ی مریم میربیک
Alexandria II
لینک به نظر 22 آذر 1402 تشکر پاسخ به marjanmohamadi
دقیقا. الکساندریا یک سری شامه ها رو خیلی زود پر می‌کنه و این موضوع رو من زیاد دیدم در دوستانی که استفاده می‌کنن از این عطر. در پخش بو حریف نداره قطعا.
7 تشکر شده توسط : هاشم پور marjanmohamadi
سلام. نه خانم این‌جا کسی رو کسی شمشیر نخواهد گرفت؛ چار تا عطره دیگه می‌شینیم دور هم بررسی می‌کنیم چه نیازی به شمشیر کشیدن هست اصلا:)
مشکلی که در ادکلن های ارزان قیمت زارا همیشه وجود داشته و داره، رایحه خطی بدون هیجان و تغییره که از نظر من ارائه می‌ده و این که روایح از نظر من کاملا مبتدیانه به کار گرفته می‌شن! یعنی شما تنها و تنها یک بو رو به شدت داری در عطر احساس می‌کنی و هیچ اثری از هیچ بوی دیگه‌ای نخواهد بود در زارا یا اگر باشه به نامتعادل‌ترین حالت ممکن داری می‌بینیش اون رایحه رو. حداقل سابقه استفاده من از گلد، سیلور و تا حدی یومو این رو به من نشون داده... احساسی که به من داده و می‌ده زارا احساس یک ادکلن ارزون قیمت بوده همیشه... مشامم نمی‌تونه قبول کنه کارهای زارا رو. در حد قیمت خودش البته همیشه استاندارد و خوب بوده و هست... هر کسی خواسته زیر قیمت یک و نیم ادکلن بخره من بهش یومو رو پیشنهاد دادم. استاندارده و خوشبو با پرفورمانس مناسب.
نکته بعدی این هست که باید دید شرکت ها روایح خودشون رو از چه چیزی به دست میارن؟ متریال طبیعین؟ سینتتیکن؟ به چه شکلن؟ چگونه طراحی شدن؟ برای مثال عود. یک کیلو چوب عود هندی گاها میتونه تا ۱۵ هزار دلار قیمت بخوره. و البته رایحه عود هم می‌تونه با زیر ۱۰ دلار توی یه آزمایشگاه توسط یه عطار با مهارت طراحی و عرضه بشه:)
عنبر یک قیمت فضایی عجیب غریب داره... و همچنان می‌شه به این رایحه به صورت کاملا غیر طبیعی رسید...
به شخصه فکر نمی‌کنم تا ابد بویی به زیبایی بوی عود الکساندریا ۲ احساس کنم... این نظر منه‌. سام وودی رو تست نکردم، اما دوست دارم تستی از این کار داشته باشم تا متوجه مقدار شباهت با الکساندریا ۲ بشم. هر‌ چند جسارتا احتمال می‌دم این دو کار خیلی با هم فاصله داشته باشند حتی با وجود توضیحات شما دوست عزیز... موفق باشید.
11 تشکر شده توسط : فرهاد هاشم پور
کجا بودی و چطور تا به امروز از تو عزیز دلم غافل بودم؟ ۱۰ از ۱۰. تست بفرمایید، لذت ببرید. پرداختی دوست داشتنی و نرم از تنباکو. به حدی استادانه تغییر نوت ها رو در جزکلاب شاهد هستیم که برای شخص من باورکردنی نبود. کیفیت کار در حد نیش‌های ۵۰۰ دلاری؛ و قیمت زیر ۱۰۰ دلار. ماندگاری خوب و پخش بوی متوسط که آن هم فدای چشم و ابروی عطار.
تنباکو در اپنینگ، همه چیز را مال خود می‌کند و بعد از تنها چند دقیقه، نوشیدنی الکلی رام، وانیل و تنباکو به زیبایی هر چه تمام‌تر کنار هم در تعادل کامل قرار می‌گیرند. به زیبایی تعادل بین رز بلغاری (غیر حرمی) و عود با کیفیتی که قبل‌تر در نیش گردن کلفت الکساندریا ۲ دیده بودم.
نرم، شیرین، وانیلی و زیبا با نوازشی آرام و متین از جانب تنباکو و رام، تا پایان. لذت بردم. بسیار تا بسیار.
12 تشکر شده توسط : محمد جواد گلستانی علی

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan