خوشبو و لطیف ترین عطری که یه خانوم میتونه استفاده کنه!
به شدت زیباست💚

کلاسیک هیچوقت تاریخ مصرف نداره
ساده اما پربازخورد ترینه
ادعا نداره ولی بهترینه
خاطره تلخه اما با اینا ... شیرینه💚

پ.ن : من بهشون میگم ماشین زمان🛸

من ادکلن ۲۰ سال پیششو دارم و اصلا با تولید جدید قابل قیاس نیست. چه ساختار رایحه و چه پرفورمنس.
قشنگ ۴ تا نت کاملا متفاوت داره که به شخصه توی کمتر عطری دیدم.
و به وضوح شکوه و قدرت ازش میباره💚

توسکان لدر دودی‌.
چرم کمی روشنتر و تمشک شیرینتر. تعویض نت به کندی انجام میشه تا حدی که شاید متوجه نشید ، ولی میشه!
این رایحه از توسکان اشرافی تر بود و موندگار تر ولی سیلاژ پایینتر.
برای من این کار الحرمین از توسکان خوشایند تر بود💚

خواهش میکنم‌💚
ابرکرومبی فیرس رو تست نداشتم
اما وضوح نت ها در برند احمدالمغربی به شدت بالاس، حداقل توی این چند کاری که من تست داشتم...
و حتما با اولین استشمام متوجه تفاوت خواهید شد.
زلنی کاملا دقیق روح مارلی گرینلی رو به ارث برده و نت های سبز و گیاهی اون رو خیلی شفاف نشون میده.ملایمت کار زیاده و برای خانوم ها حتی بیشتر از آقایون دلپذیرتر.
کاف هم اصالت خودش رو داره و فضای چوبی دریایی روشنی رو براتون تداعی میکنه. فرش تر زلنی.

سلام دوست عزیزم💚

از این برند
زلنی ، کااف و بن شیخ ، رو تست داشتم.
«زلنی»🌿یه چیزی بین مارلی گرینلی و ویکتوریا سکرت بامب شل بود . ماندگاری و پرفورمنس روزای اول خیلی جالب نبود اما با گذشت زمان انگار بیشتر شد و تفاوت پرفورمنس با روز اول مشهود...
«کااف»🌊 بوی خاص و یونیکی داره اما رگه هایی از دولچه گابانا لایت بلو منتقل میکنه و پرفورمنس کاملا بهتری نسبت به زلنی داره حتی بهتر از لاین پراید لطافه.
«بن شیخ»🏜️ شباهت زیادی به اینیشیو عود فور گریتنیس و اگه بشه دوتای قبلی رو بلایندبای کرد این اصلا. من به شخصه رایحشو برای زمستون دوست دارم و پرفورمنس بالایی داره...

سلام دوست و همشهری عزیز
از برند احمدالمغربی هم غافل نشو.
میشه گفت نبوغ لطافه رو در سطح اعلا تر به نمایش میذاره.

برخلاف بای کیلیان ، «خمره» رایحه ی دلپذیری نیست!
شباهت ها در ابتدای نت آوازی به ۸۰ درصد هم میرسد ولیکن در دقایق بعدی با اضافات بی سلیقه و ناموزون ، غیر قابل تحمل و سر درد آور بود.
اگر از باتل بسیار زیبا و رخ دلربای کار بگذریم
این کار سزاوار جانشینی شاهکار خوردنی «آنجلزشیر» حتی در این بازه قیمتی نبود که هیچ‌، چه بسا قابل پیشنهاد هم نبود.

شیر گرم ، مربای گل محمدی ، کره گیاهی .
و سوپرایز اساسی و عجیب این کار (البته بیشتر برای ما ایرانی ها) بوی چراغ علاءالدین!
مثل عصر زمستونایی که از مدرسه با کاپشن نم زده برمیگشتیم خونه
و از دست مادر مهمون یه لیوان شیر داغ با قوری نشسته روی چراغ میشدیم ! ( اینجا کمی بغض محترم گرفت) و بچه های کوه آلپ ، بهونه ننوشتن مشق...

به نظرم عطر خوبیه اگه خاطره بازی با اشک اجین نشه
که انشالله دلتون همیشه سبز و مسرور باشه...💚

بغض کودک معصوم که غرق در دوده های سیگار پدر افیونی و‌ نحیفش شکست
نسیم غروب ، پاییز را با های و هوی درختان چنار برگ آمیزی کرد
و چه آتش هایی که با دلتنگی ملموس میشود و چه عطری که طعم واقعی زندگی را به ما بچشاند؟ او همین جاست.
و نهایت تلخی نجابت اوست...
اوپوس ۱۴ رویال ، نخواستنی من!