ممنون از محبتتون كه روا داشتيد به من جناب رهام عزيز 🙏🏻:))

وقتي بعد اينكه كلي آدم بي‌رنگ‌ دیده بودم
تو خیابون سايه ها و آدمایي كه تو اوج ساعت شلوغي بازار از كنارم رد ميشدن و من شايد از سر خستگي شايد هم از سر كنجكاو نبودنم توي اون دوران زندگيم به آدمها بيشتر سرم گرم شمردن مربعات مفروش پياده رو بود ..
يهويي ي ته بوي جالب به مشامم خورد و انقدر توي اون لحظه جالب بود برام ناخودآگاه سرم به طرفش متمايل شد
ي استايل مونوكروم نسكافه اي ، كفش پاشنه بلند نوك تيز
موهاي صافِ رنگ شده ك با سليقه ي دسته از موهاشون تو چهرشون بود
و بادي ك سوزِ كم سرما داشت ، سمج تر از قبل عطرشون رو مهمونِ مشام نا اميد اون‌روز من كرد
اين پرفيوم شايد به جهت هاله‌ي آرامش و متانت اون خانم
( بعضي از آدما آرامش ذاتي دارن براي من ، بي هيچ صحبت و گفتگويي گاهاً حسش ميكنم و دريافتش ميكنم گرچه براي خودمم عجيبه !! )
و هماهنگي استايلشون واقعا تركيب بينظيري بود براي اون پاييز عزيزِ غم انگيزِ برگ ريزِ من .. و بله قطعا غم داره .. غم زيبايي هم داره
غم آدمي كه پذيرفته زخمهاش رو و همچنان زيبا و قابل تحسينه
ك به گمان من انسان در هنگام پذيرش درد و غم بسيار باشكوه تر و واقعي تره :)))

اون روزی که تو یکی از شهرای جنوبي
بعد ي خريد جانانه ، دست‌ريز اين عطر لابه‌لاي خرده ريزاي ته كيسه هاي خريدم ك به عنوان هديه تحويل من داده شد ، فكر نمي‌كردم قراره اين‌حجمِ عميق و غيرقابل‌باور خاطره رو ببرم با خودم كنجِ دنجِ اتاقم

توي روز ٢١ اسفند ، گرگ و ميش هوا و ماهي كه به زيبايي هرچه تمام‌تر توي ي عصر باروني نمناك ، از اون غروبا كه فقط نظيرش رو تو تفسيرات كتاباي گاتيك ميبينين ، طلوع كرده بود و صداها و همهمه ي شلوغي ساحل جاش رو به موجاي خروشان خليج فارس داده بود
و ي دختر بيست ساله تو غم‌انگیز حالت خودش
با شوری جلبکای مگاماره ، تمیزی بوش و حتی اون حالت گياه مانند ك به مشامم ميداد و من تصور ميكردم اگه حس لمس تن ماهي هاي خوشحال داخل دريا بو داشت ، همين بوي يكم گياهي بود
نميدونستم ك انقدر غرق تركيب مگاماره ، دريا و گيجي مشامم از گريه شده بودم
كه متوجه گلي شدن و فرو رفتنشون توي شنِ دريا نشدم ، برعكس با اون باد ملايمي كه انگار فقط قصد مرطوب كردن و بيشتر بهم ريختن موهام توي صورتم رو داشت ، فقط و فقط به اين جمله كه اين عطر بيشتر از اين كه عطر باشه ي اثر هنريه … براي مني كه هميشه به خودم ميگم ..
بجز ماه تولدم كه حوت است و نمادش ماهي ، و رنگ موردعلاقه ام ك آبي است .. نشان ديگري ندارم كه بگويم خانه ي من درياست .. 🤍

همين الاني ك دارم اين رو مينويسم
ميدونم ك شايد بازم بايد صبر كنم ..
من اين عطر رو حدودا دوسالي ميشه تهيه كردم ، هديه بود ك اتفاقا از عطرافشانِ عزيزمون لطف كردن تهيه كرده بودن
توي اين دوسالي كه من اين عطر رو تهيه كردم
شايد روي هم رفته ١٥ بار هم ازش استفاده نكردم
جداي از اينكه عطر هم مثل صحبت جا و مكان داره
و هر عطري موقعيت خاص خودش رو ميطلبه
اما اين عطر نه اين ك بخوام بگم سخت پوشه ولي بشدت عجيبه
پوشيدنش با استايل هاي نود مثل كرم ، خاكي و .. جالب نشد
با لباس هاي تيره تر مثل سورمه اي و طوسي بهتر شد ولي بازم انگار وصله ي ناجور بود
با استايل چرم و مشكي دقيقا مشابه تجربه نازنين عزيز 🤍 بهتر و قابل درك تر بود
ولي در بحث موقعيت هم بخاطر تلخي شفاف و باكيفيت بادام كه حتي شامه هاي آماتور مثل هم وضوحاً حسش ميكنن ، احتمالاً بايد مراعات دسته‌اي ك از بوي تلخ بدشون مياد رو انجام بديد
توي محيط اكادميك ، خريد كردن ، قرار دوستانه مناسبِ من نبود
براي ملاقات عاشقانه يا ملاقات هاي خصوصي تر شايد مناسب تر باشه
ماندگاريش روي پوست من معمولي بود ، پخش بوي خيلي زيادي نداره
براي دوست‌داران خط بو و رد بو آنچنان راضي كننده نخواهد بود
در مورد يونيسك.س بودنش من واقعا موافقم !!
يك بار پرواز ١ ساعته داشتم و يك آقاي مهماندار فوق‌العاده با پرستيژ و خوش اخلاق اين عطر رو پوشيده بود و من به واسطه رفت و آمد و گفتگويي ك باهاشون داشتم بوش به مشامم خورد و واقعا بهشون ميومد
خلاصه در قيد و بند جنسيت نباشيد :))
اين عطر با تموم بدقلقيش و بداخلاقيش دوست داشتني و در اوج متناقض بودن قابل دركه ..

این عطر شاید قدیمی ، یکم حتی زیاد آشِناي مشام ها باشه
اما انتخاب ميكنه ..
نه يك خانمِ نوجوان و حتي جوان ، و نه حتي يك مادر و خانم جا افتاده
كسي رو انتخاب ميكنه كه زن شده باشه
ك پيراستگي رفتاري داشته باشه
به دور از هياهوهاي پوچ و كم ارزش
هيجان هاي دوران نوجواني و اوايل جواني
زني رو انتخاب ميكنه ك به زن تبديل شده باشه
سيمين دوبوار :
زن زاده نمي‌شود ، بلکه به زن تبدیل میشود
ك اين مخلوق ، يعني حد وسط مذكر و اخته را توليد مي‌کند
مخلوقي ك آن را مخلوقي زنانه توصيف ميكنند :)
شايد براي همين بود ك اين هديه بيش از اينكه به من بياد
به اوني ميومد ك اين عطر رو تقديمش كردم
آروم ، پخته ، مهربون و از خود گذشته
با اينكه رو تنِ خودم ننشست
و حتي نت رز و پچوليش حسابي اذيت ميكردن
و نذاشتن اون طور ك بايد عميق تنفسش كنم
ولي رو تنِ كساني ك بايد ، دوست داشتني و نفس كشيدنيه !

سلام و عرض ادب
در این موردى ك شما فرمودید بعد از دوران کرونا
عارضه‌هاي بویایي شایع‌تر از قبل بين ما حس شدن

نمونه اش :
phantosmia : ك همون طور ك حدس ميزنين و از اسمش مشخص هست توهم بويايي هستش ، روايحي ك در بحث مورد نظر ما ( عطرها) توي نت ها وجود خارجي ندارن ولي بدون وجود منشا واضحا توسط شخص حس ميشه

دومي
parosmia : بوها ، روايح و .. به شكلي حس ميكنيم ك هيچ ربطي (دقيقا هيچ ربطي ) به اون بو و منشا نداره
مثلا از كارامل بوي فاسد شدن حس ميكنيم

اين عطر براي من قبل از بوييده شدن
باتلش حسِ فنسي بودن ميده ، اشرافي و لوكس
ولي وقتي بوش كردم خودم رو وسط مهمونياي كتابايي ك از نوجووني و حتي قبل‌تر غرق لذت خوندشون بودم دیدم
لباسای خانما پر چین با دامنای حجیم مدل موها با شینیون و استایل شلوغ پارچه های ابریشمی مرغوب
عمارت و قصرهای قدیمی ، دو طرف مسیر مرمر سفید پر گل پیونی
حس اون جمعیت با لباسهای رنگارنگ و روایح نوستالژی
دقیقا حس غرور و تعصب ، دزیره ،ویکتوریا ، آنا کارنینا ، بلندی های بادگیر
بوي معتدلي نداره ، تقريبا طبعِ گرمي داشت
ترشي اذيت كننده و بولدی نداره ، مشكي-گلي/مركباتي
مناسب فصل هاي زمستان و پاييز :)) چرا ؟؟!
اصلا رايحه ي خنك اي (fresh) نداره اون نتي ك اكثرا باهاش سردرد ميشن و نميدونم چي هست توي اين هوا براي من اصلا قابل تحمل نبود
ولي بشدت مليحِ بوش با همه ي كلاسيك و نوستالژيك بودنش
دوستش داشتم ولي بعد استفاده با لبخند مليح گذاشتم گوشه ي كمدم
ك بعضي روزها داستانش رو بو كنم و تو خيالم زندگيش كنم ☘️✨

اگه دقت کنین من خودمم در مورد ایران صحبت کردم
این عطر همچنان اونجا در حد نرمال شناخته شده ولی تو ایران بشدت اوورهایپ شده
تو مترو ، آسانسور ، بازار
و اینکه من یادمه یک بار ی بلاگر در مورد یکی از عطرای فردریک مال صحبت کرد
و همون عطر چند میلیون تومن رفت روی قیمتش
که علتش میشه علاقه ی شدید مردم به لقمه ی حاضری
این اتفاق واسه بوکت ، لاست چری و لیرا داره میوفته
و اینکه بشدت مارکتینگ قوی ای دارن همین شرکتای کپی کار
و خود اینستا هم خیلی تشدید کرده این موضوع رو
هرجا میری این چندتا پرفیوم + مگاماره و باکاراروژ همونجان
ودقیقا با اون حرفتون ک کوچکترین سازگاری ای با شخصیت ، شیمی پوست و استایل نداره موافقم

سلام وقتتون بخير
مشكل اينجاست ك پسند و چك شدني صورت نميگيره
صرفا چون بقيه ميزنن اكثريت جامعه بلايند باي ميكنن و ميخرن
دقيقا مثل باكاراروژ ! ي جور بدي وايرال شد ك حتي كسايي ك اورجينال گرفته بودن و هزينه زيادي داده بودن هم گذاشتن كنار
توي پيج س..ور پرفيوم يك بار گفتن متاسفانه ما دنبال وقت گذاشتن نيستيم و چيزي ك همه گير بشه رو سريع ميخريم
مشكل با پسندكردن نيست مشكل اينه موج اين عطر شكل گرفته و همه سوارش شدن
طبيعيه ك كسي دوسش داشته دلش نخواد بقيه بوي اون عطر اون رو بدن
همه گيري اين عطر درحال حاضر به تنها چيزي ك ربط نداري بوي اين عطره تمومش به بازاريابيش برميگرده و اين بي ارزش ميكنه خود عطر رو

این عطر رو هدیه گرفته بودم (بله ، دقیقا درست حدس زدین بلایند بای )
لحظه اولي كه از ابن عطر استفاده كرد دلم ريخت ك انقدر تيز بود به مشامم
يكم كه گذشت قشنگ فِرِش بودن و شفافيت رايحه‌اش حسابی حالم رو جا آورد
رایحه اش کاملا بالانسه ، به درد محیط آموزشی میخوره بنظرم
خانم معلمایی که مهربونن و صلابت و جدیت خودشونم حفظ کردن
نمیتونم بگم تغییر نت ها خیلی واسم واضح بود
ولی بنظرم اصلا خطی نبود
رایحه نسبتا همه پسندی داره و بوش خیلی شادابه و مرتب چیده شده