نظرات | @lirez@
ترتیب نمایش
فندی پور هوم یه کار خاص و تا حدی مظلوم که کمتر درباره‌ش حرف زده میشه ولی وقتی درست حسش کنیم میفهمیم چه امضای مردانه و باکلاسی داره.شروع عطر مثل باز شدن پنجره‌ای به شهر رم در صبح زود،نور خورشید تازه داره از دیوارهای طلایی شهر بالا میاد.ترنج و ماندارین با اون حس مرکباتی روشن و تمیز، مثل نوری هستن که روی پوستت می رقصه.هل و ریحان از زیر بالا میان و بهش یه گرمای سبز و ادویه‌ای میدن انگار فضا بین تازگی و جدیت در نوسان.وقتی به نت میانی میرسه چرم میاد اما نه اون چرم حیوانی و خشن.
یه چرم لطیف و شهری مثل کت چرمی مشکی که تازه واکس خورده و زیر بارون سبک پاییزی برق میزنه.شمعدانی کنارشه تمیزی گل‌ مانند و مردانه‌اش کاری میکنه فضا بین کلاس و شور تعادل بگیره.
در این بخش مرد داستان ما در خیابان‌های سنگ‌فرش رم قدم میزنه سیگارش خاموش شده اما بوی چرم و چوب هنوز باهاشه.
در پایان دانه تونکا با سدر و نعناع هندی ادغام میشه بوی تلخ، گرم و کمی دودی.
اونجاست که عطر آرام میشه و روی پوستت مثل سایه‌ای ماندگار باقی می مونه یه حس آرامش بعد از شلوغی روز مردی که لبخند میزنه چون میدونه خودش کیه نه برای دیده شدن بلکه برای بودن.
عطر مردی‌ است که سکوتش معنا داره.
نه اغراق در قدرت، نه اغواگری مصنوعی.
یه کاراکتر باهوش، کاریزماتیک، که وقتی رد میشه بویش یه ثانیه در هوا میمونه بعد محو میشه مثل خاطره‌ای خوش.در درونش نوعی غرور آرام هست.اون حس مردی که نه می‌خواد دلبری کنه، نه اثبات فقط خودش رو زندگی میکنه، با وقار، با چرم و چوب.از لحاظ پخش بو و ماندگاری متوسط عمل کرده.



15 تشکر شده توسط : هاشم پور میثم شفیعی
فیدجی مثل باز شدن درِ پنجره‌ای به جزیره‌ای دوردست توی اقیانوس آرام.اسمش از مجمع‌الجزایر فیجی گرفته شده جایی که خورشید هر صبح بیدار میشه با بوی گل، درخت نارگیل و نسیم دریا.اما این عطر فقط استوایی نیست یه زن یا مرد رویایی پشتش هست با نگاهی عمیق و درون‌گرا.وقتی میرسیم به قلب عطر بوی گل‌ها شکوفه میکنه یاس، رز و بنفشه با هم ترکیب شدن و یه پرده‌ی نرم، لطیف و شاعرانه میسازن.اینجا فیدجی از حالت دریایی و شفاف بیرون میاد و تبدیل میشه به روحی رمانتیک و آرام.یاس و رز دست‌ به‌ دست هم دادن تا حس زنانه‌ی کلاسیکی بسازن ولی اون پایه‌ی سبز و چوبی اجازه نمیده خیلی شیرین یا پودری بشه.پایه‌ی فیدجی فوق‌العاده‌ است چوب صندل و خزه‌ی بلوط در کنار مشک و کهربا بوی زمین مرطوب و پوست آفتاب‌ خورده میدن.ته‌ کار حس آرامش و بلوغ داره هم تمیز، هم خاکی، هم روح‌دار.در این مرحله عطر کاملا متعادل میشه نه گرم، نه خنک درست مثل عصر آرامی بعد از باران گرمسیری.پرفورمنس عطر متوسط است.


12 تشکر شده توسط : هاشم پور nazanin
هل،زنجبیل،پرتقال و لامی شروعی طراوت‌ دار و تند با ترکیب مرکباتی،ادویه ای که انرژی میدهد. پرتقال باعث روشن شدن فضاست، زنجبیل و کارداموم تندی و کمی گرما اضافه می‌کنند، صمغ لامی کمی حس چوبی و رزینی می‌آورد.شروع تیز و پرانرژی، در عین حال شور و نشاط به همراه دارد انگار آغازی با انفجار نور صبحگاهی، تندی ادویه و گرمای طلوع خورشید. در قلب عطر وانیل،بنزوئین است این مرحله گرمایی‌تر است کمی شیرینی دارد حس راحتی و نرم‌تر شدن رایحه در مقابل نت اولیه تند. وانیل و بنزوئین حس آرام‌بخش و عمیق‌تری ایجاد می کنند.درای داون سنگ بناست عمیق، دودی، چوبی، کمی تلخی با گرمای تنباکو و شیرینی وانیل. پایه‌ای که باعث میشود رایحه ساعت‌ها همراه باشد.عطر ترکیب پیچیده و لذت‌بخشی دارد،نت‌ها به خوبی با هم تعامل دارند و این باهم بودن معنی دادند به عطر نه اینکه هر نت برای خودش انفرادی عمل کند.تعادل بین شادابی ابتدایی و عمق در نت پایه شروع با انرژی، پایانی گرم و گیرا دارد.
برای من شباهت هایی به آمواج بلاود داشت ولی شیرین تر و تنباکویی شده.از اون کارهایی که باهاش نمیتونی بی‌تفاوت بمونی یا عاشقش میشی یا درکش نمیکنی.
پخش بو متوسطی داره ولی ماندگاری بالایی داره.


13 تشکر شده توسط : هاشم پور nazanin
یکی از خاص ترین کارهای آمواج است ترکیبی از تضادها نور و تاریکی، ظرافت و زبری، عشق و اندوه.
شروعش مثل سفر از واقعیت در خوابه.
لیموی خشک و فلفل سیاه، سرمای شب نیویورک دهه‌ی هفتاد رو زنده میکنن.آسفالت خیس و نور نئون‌ها در چاله‌های آب شکسته، و هوا پر از بخار و بوی دود تاکسی‌های زرد. با همین شروعش بهت میگه من عطر یک فیلمم نه یک گل.
یه انفجار از لیمو، جوز و فلفل، که نه برای طراوت، بلکه برای بی‌رحمی حقیقت طراحی شده.احساس میکنی داری از خیابان باران‌زده‌ای رد میشی که بوی چرم، دود و رطوبت درش پخش شده.وقتی نت‌های میانی بالا میان فضا تغییر میکنه.رز وارد میشه اما نه اون رز کلاسیک عاشقانه.اینجا رز خسته و خاکستری‌ است انگار گل پژمرده‌ای‌ که وسط یک خیابان افتاده،کنارش زنبق و بنفشه میان تا حس پودری و خاکی بده.در این مرحله شبیه به یک مرد در آستانه‌ی میانسالی که لباس چرمی‌اش هنوز بوی باران میده، سیگار نیمه‌سوخته لای انگشتانش و در چشمانش نوری هست که نمیتونی بفهمی غمگین یا عاشق.در نت‌های پایانی همه‌چیز فرو میریزه چرم سنگین‌تر میشه، پچولی خودش رو بالا میکشه، و مر فضای عطر رو مثل دود بخور یک کلیسای قدیمی پر میکنه.یه گرمای دودی که از عمق زمین میاد.بوی چرم، خاک، و بخار کندر باهم ترکیب میشن و یه فضای مذهبی و مدرن خلق میکنن.
پرفورمنس قوی داره،پخش بو و ماندگاری بالایی دارد.
8 تشکر شده توسط : هاشم پور nazanin
هاوایی عطری است آرام، درخشان و شاد که مثل تابستانی آرام در ساحل اقیانوس آرام، تو را در میان گل‌ها و نسیم نمکی دریا مینشاند. عطر در نگاه اول گلی‌ سفید است اما نه خفه یا سنگین بلکه سبک و غوطه‌ور در خنکی طبیعی و طراوت شکوفه‌ها.
با اولین اسپری بویی از شکوفه‌ی پرتقال تازه بازشده حس میشود درخشان، کمی تلخ و بسیار تمیز.
انگار صبح زود در باغی در هاوایی قدم میزنی و نسیمی که از سمت دریا می‌آید گل‌های سفید را می‌لرزاند.در همین لحظه است که عطر حالت خوش‌ذوق و خوش‌خلق خودش را نشان میدهد انگار لبخند زدی به روزی تازه.
در میانه گل مریم کرمی و نرم جلو می‌آید و همراهی میشود با رز سبک و یاس لطیف.
گل مریم اینجا مثل نسیمی است که از عمق باغ عبور کرده شاد و لطیف است.رز هم حالت زنده و تمیز دارد شبیه رز سفید تازه چیده‌شده.
در پایان، بوی تمیز مشک صابونی و چوب صندل سفید به‌جا می‌ماند.
این پایه نرم و دل‌نشین است و باعث میشود عطر حالت آرامش‌بخش و تسکین‌دهنده پیدا کند.
به‌نوعی عطر در پایان مثل لبخند بعد از مدیتیشن است بدون هیجان ولی پر از حس رضایت.
هاوایی بوی آرامش در طبیعت گرمسیری است.
نه تند است نه سنگین بلکه پاک و درخشان، آفتابی و مثبت.برای روزهای بهاری یا تابستانی عالیه، مخصوصا وقتی دلت بخواد حس خنکی و تمیزی گل‌های سفید رو با خودت حمل کنی.
هاوایی مثل نوای آرام یک موج بر ساحل است می‌آید نوازش میکند و بی‌صدا میرود اما رد عطر گل‌های سفیدش تا ساعت‌ها در خاطره میماند.
14 تشکر شده توسط : هاشم پور فرهاد
Light Blue for Men
لینک به نظر 19 مهر 1404 تشکر پاسخ به شاهرخ
درود این چند عطر به ذهنم میرسه.
لویی ویتون افترنون سویم
جیورجیو آرمانی آکوا دی جیو
تام فورد کوستا آزورا
روژا داو ایزولا بلو
8 تشکر شده توسط : هاشم پور بابک
عطری است خنک، مردانه و مرکبات شفاف، گل‌های کلاسیک، پایه چوبی و دودی.
شروع شفاف، مرکباتی و کمی میوه‌ای، انرژی‌بخش و خنکی دارد مثل صبحی روشن در باغ مرکبات، نسیم خنک روی برگ‌ها می پیچد، قطرات شبنم روی آلوها میدرخشند.نت‌ها ابتدایی عطری شاداب و جذاب برای روزهای بهاری و تابستانی ایجاد میکنند.
در میدل نت فقط گل ها خودنمایی میکنن رز، یاس، گل یلانگ، گل آفتاب‌پرست، ارکیده اومدن با لطافت ترکیب بشن با بخش اول مرکباتی و اون خنکی تلقین بدهند.تا اینجا همه چی انگار متعادل و روح بیشتر زنانه داشته تا اینکه در نت های پایانی ورق کامل برمیگرده و پایه‌ای مردانه، با قدرت آرام و شفاف عطری رسمی و کلاسیک خلق می‌کند.
ترکیب پچولی و رایحه دودی با وتیور و گرمای کهربا و مشک با انضمام چوب صندل پایانی گرم و مردانه و معتدل کردن تم گلی و مرکباتی عطر هست.این عطر گوشزد میکنه که مرد بالغ از باغ های مرکبات و باغ گل های رنگارنگ عبور کرده تا به کمال مردانگی رسیده.
پخش بو متوسط و ماندگاری مناسبی دارد.


15 تشکر شده توسط : هاشم پور nazanin
یکی از اون عطرهای اصیل و کلاسیکی که حافظه‌ی بویایی یک نسل کامل رو شکل داده.بویش تو رو به دهه‌ی ۷۰ میلادی میبره،دورانی که عطرها جسارت، هویت و عمق داشتن.یه ترکیب گلی، چوبی، مشکی و کمی آلدهیدی که یادآور لباس‌ها و آرایش های کلاسیک.
با بوی رز و یاس کلاسیک با ته‌مایه‌ی سبز و خشک بالا میاد.در کنار اون برگ بنفشه حضور داره که حس سبزی و کمی تندی به عطر میده.این شروع، بوی عطرهای اصیل قدیم رو داره یه امضای گلی تمیز با شخصیتی خاص.حس شیک، آراسته، کلاسیک و کمی رسمی داره.در میانه عطر زمین‌دارتر و چوبی‌تر میشود گل‌ها هنوز حضور دارند اما خزه‌ی درخت بلوط و چوب صندل اون‌ها رو در آغوش میگیرن.
یه حس خاصی مثل سبزی خشک‌شده و چوب کهن ظاهر میشه که عطر رو از حالت گلی صرف درمیاره و تبدیلش میکنه به عطری عمیق، خاکی و مطمئن.
مثل حسی که عصر در یک کافه قدیمی، پنجره‌ها باز، هوا خنک، و بوی عطر از پوست کسی که کنارت نشسته در هوا پخش میشود.
وقتی زمان میگذره چارلی بلو می نشیند روی پوست با ترکیب مشک و چوب‌های خشک.
وتیور بهش یه حس تمیزی و زمینی میده و مشک و عنبر گرمای دل‌پذیری به انتهای رایحه اضافه میکنن.
در اینجاست که عطر به مرور جا افتاده تر شده.
عطری که اعتماد به نفس داره مثل خانمی که شیک و ساده است بدون آرایش فقط با یک رژ کلاسیک خودنمایی میکنه.

14 تشکر شده توسط : nazanin maziar
اپنینگ عطر مثل نسیمی از باغ‌های سلطنتی عمان شروع میشه.
ترنج و شکوفه‌ی پرتقال یه روشنایی مرکباتی و خنک ایجاد میکنن اما در همون لحظه رز وارد صحنه میشه نه رز قرمز کلاسیک بلکه رزی لطیف، شفاف و نیمه‌ مرکباتی.پیچک و درمنه از پس‌زمینه بالا میان و بویی سبز گیاهی و کمی تلخ میدن.در این فاز فضا خیلی زنده و درخشان حس میشه انگار در هوای صبحگاهی یک باغ گلی در مسقط ایستادی و بوی خاک مرطوب و رز تازه از باغ بلند شده.در میدل نت رز طائف محور میشه لطیف ولی باشکوه در کنار تلخی درمنه که اجازه نمیده عطر شیرین بشه.رز در اینجا درون‌ بینانه‌ است نه عاشقانه بیشتر شبیه روح گل درون شیشه‌ است با هاله‌ای سبز و گیاهی که بوی پیچک تقویتش میکنه.
در این فاز عطر به تعادل عجیبی میرسه نه خیلی زنانه، نه مردانه.
انگار داری با نگاهی آرام و درون‌گرایانه به گل رز نگاه میکنی، بدون احساسات شدید فقط تأمل، سکون، حضور.
به مرور پایه‌ی کهربا و چوب صندل سفید ظاهر میشن و فضای عطر رو از شفاف به نرم و آرام تغییر میدن.عود اینجا حضور پررنگ نداره بیشتر مثل سایه‌ای لطیف که زیر بافت کهربا و صندل پنهان شده یک حس تمیزی، آرامش و وقار له ارمغان می‌آورد.
رز و کهربا در پایان طوری با هم ادغام میشن که بوی پارچه‌ی ابریشمی تازه شسته‌شده با بخور لطیف میده.
اوهود سفری از سپیده‌ دم تا غروب گل رز در سرزمین نور.
عطری که نه به‌دنبال قدرت، بلکه به‌دنبال آرامش،نه دودی،نه تلخ بلکه رز در جامی از کهربای خنک.اوهود به معنی پیمان بستن است.عطریست که چون پیمانی خاموش میان روح و رایحه بسته میشود جایی که بوی گل و عود سوگند وفاداری میخورند تا هرگز از خاطره‌ی جان جدا نشوند.
پرفورمنس متوسطی داره از لحاظ پخش بو متوسط بیشتر نزدیک به بدن و از لحاظ ماندگاری خوب عمل کرده.
10 تشکر شده توسط : nazanin بابک
اپنینگ کار تضاد میان زیبایی و زوال است.ترکیبی غریب و شاعرانه آغاز میشود رایحه‌ی گل داوودی و زنبق در اولین دم مثل بوی گلی پژمرده در گلدانی از رام حس میشود،گل‌هایی که زمانی شکفته بودند، حالا مست و غمگین در تاریکی فرو رفته‌اند.
نت رام حالتی مشروبی، گرم و تلخ به عطر میدهد گویی درون بطری ارواح کهنه‌ی خاطرات در گردش‌اند.در همین لحظه رز به شکل معمولش ظاهر نمی‌شود نه رمانتیک است نه لطیف بلکه مثل رز خشک‌شده‌ای در کتابی قدیمی است.وقتی عطر جا می‌افتد دنیای دیگری باز میشود بویی از خاک و بخور معابد شرقی با صدای نفس کشیدن زمین ترکیب میشود.وتیور وصمغ‌ها حس عودی و رزینی عجیبی میسازند نه آن بخور پرهیاهوی اینترلود بلکه بخوری فلسفی، آرام و متفکر.در این بخش حس میکنیم میان «زندگی و مرگ»، میان «واقعیت و رویا» سرگردانیم.همه‌چیز انگار از میان خاکستر بلند شده و هنوز دودی از آن باقیست.
در فاز پایانی چرم تیره و نت‌های حیوانی کم‌ کم ظاهر میشوند اما نه مجلل و تمیز اینجا چرم خیس، خام و سیاه است. بویی از خاکستر سوخته و لابدانیوم گرم در کنار آن حس میشود.آخر کار عطر به نوعی دود خاکسترشده تبدیل میشود بویی از پایان یک آتش بزرگ که هنوز از درون میسوزد.این اثر شاعرانه اندوهگین و فلسفی است.نه شاد، نه غم‌انگیز بلکه تامل‌برانگیز.بویی از مرگ گل‌ها و تولد خاک.میتس به معنی افسانه ها است یعنی پذیرش اینکه خاطرات هم بوی خودشان را دارند.
مردی که در افسانه‌های ذهنش زندگی میکند و میان حقیقت و خیال گم شده است.
پرفورمنس خوبی داره،سیلاژ سنگین و قوی داره،پخش بو بالا و ماندگاری زیاد.

16 تشکر شده توسط : هاشم پور بابک

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2025 Atrafshan