از اون عطرهای کلاسیک که خیلی زود به زود دلم براش تنگ میشه،برای من همیشه جذاب بوده،هست و خواهد بود.
شروع کار مرکبات تلخ لیمو و ترنج یه درخشش سریع میدن ولی خیلی زود با آروماتیک‌ های سبز مثل مریم‌ گلی، ریحان و گشنیز مخلوط میشن از همون لحظه اول حالتی خشک، تلخ و کمی تند داره.در قلب عطر رز، یاس و برگاموت کمی لطافت گلی میدن ولی این لطافت کاملا مردونه و خشک ارائه میشه نه شیرین و عاشقانه.نعناع، آویشن و علف خشک حس گیاهی قوی بهش میدن.این قسمت یه تلخی سبز و تاریک داره.
در درای داون وقتی روی پوست جا میفته اون شخصیت واقعیش هویدا میشه خزه بلوط، چرم،پچولی و لادن یک رایحه حیوانی، دودی و چرمی خلق میکنن.این قسمت به شدت مردانه، تاریک، جدی و کمی انیمالیک.عطر جدی و کاریزماتیک دار هست این عطر.پرفورمنس عالی پخش بو و ماندگاری بالا.

شروعش انفجاری تند و ادویه‌ای است گشنیز و زیره خیلی جلو هستن همراه با برگ نارنج و لاوندر که کمی سبزی و خنکی وارد میکنن.حس و حال گشتن وسط ظهر تابستان تو بازار ادویه فروش ها میده.
به مرور زمان وارد نت میانی میشه ترکیبی از چوب و گرمای دودی، کمی یاسمن و لابدانوم که بهش حس صمغی و شرقی میده،در این مرحله کار یخورده از تند و تیزی اولیه فروکش میکنه و بخاطر همین جاست که این عطر یونی شده.از بازار ادویه فروش ها خرید کردیم برگشتیم به غروب تابستان خوردیم جایی که آتش کوچکی روشنه و بوی صمغ و هیزم با باد گرم تابستانی قاطی میشه.
در آخر رایحه های پایه غالب میشه سدر، وتیور، پچولی، کهربا، و خزه بلوط. این قسمت عمیق‌تر، گرم‌تر، کمی تلخ و بسیار خاکی طبیعی‌ تره.اون آتش خاموش شد و شب فرار گرفت و زیر نور ماه و اون نسیم شبانه گرم همچنان با ما همراهی میکنه تا قدم زنان به منزل برسیم.
این عطر انگار داستانی‌ است از برخورد دو جهان متضاد،
یکی جهان خشک، خشن و پرهیبت صحرا و دیگری جهان نرم، گلی و لطیف زندگی.
و همین تضاد است که به آن شخصیت اسطوره‌ای میدهد عطری که نه فقط بوییده میشود، بلکه تجربه میگردد.

یکی از خاص‌ ترین و چالش‌ برانگیزترین کارهای نیشانه‌ است که به دوراهی تصمیم گیری محض میکشاند یا سریع درب عطر میبندی میگی این چه فاجعه ای بود(کثیف و انیمالیکی) یا میگی به به عالیه بوش یادآور روستاهای سنتی با عبور دسته های حیوانات اهلی تو کوچه پس کوچه های خاکی.
خب تا اینجا معلومه پس با یک عطر معمولی و روزمره طرف نیستیم بلکه برای عاشقان کارهای انیمالیک ساخته شده.
شروع کار خیلی خام و حیوانی هست یادآور بوی چرم طبیعی، پوست حیوان و حتی کمی عرق بدن تجسم میشه.
نت‌های امبرگریس، مشک در مرکز عطر کاملا خودشون رو نشون میدن.در پس‌زمینه ردی از بخور، چوب و کمی حس دودی هست که به عطر بعد تاریک و خشن میده.
شخصیت عطر جوری که انگار ما انسانها وارد قلمرو حیوانات شدیم و بوی حریم آنها را حس میکنیم.
به عنوان عطر انیمالیک حرفی برای گفتن داره و از پس این مهم بر اومده انصافا.
پرفورمنس عالی داره چه از لحاظ ماندگاری و پخش بو.

به نظر من یک عطر آینده‌ نگرانه‌ است. انگار طراحش خواسته حس ترکیب هنر مدرن و سنت‌های قدیمی (چوب، بخور، رام) رو به فرم عطر دربیاره.شروع پیچیده ای داره درآمیختگی رایحه های ناآشنا با گرمی و تندی فلفل و رام تلخ و شیرین که تا اینجا واقعا عطار داره با شامه بازی میکنه.ولی در میانه قضیه واضح تر میشه و انگار راه درست تشخیص داده میشه،گل پیونی لطیف تر میکنه و به همراهی شیرینی میوه ای خیلی ملایم زردآلو مسیر از کلافگی در میاره هر چه به درای داون کار میرسیم بخور و رزین های گرم و شیرین حسن ختام هستند.
پخش بو معمولی و نیمه ملایم داره و ماندگاری قابل قبول

درود عزیزان،تو روزهایی هستیم که عشق رنگ و بوی خودشو از دست داده،عشق به همه چیز کمرنگ تا نهایت بی رنگی به شتاب حرکت میکنه،عشق بین انسان ها،عشق به هر چی حالا و برای ما عشق به رنگ و بو،با این وضعیت دل و دماغ کمی مونده برای همه و برای ما که دوستدار روایح هستیم داریم انگار فاصله میگیریم و انگار جبر اجباری لعنتی قرار نیست دلمان خوش باشد به همین دلخوشی های ساده،اونایی که عاشقن میفهمن چقدر سخته از معشوق فاصله افتادن و برای ما عاشقان عطر چقدر سخته که با این هزینه ها مجبوریم فاصله بگیریم از عشقمون.
ببخشید سخن دلی بود که خواستم به عنوان یک برادر با شما عزیزان کرده باشم.بپردازیم به این عطر،یکی از کارهای سنگین و عمیق و نیش این برند بازی اپنینگ با میانه انگار باهم درآمیختگی دارند یعنی شروع سبز و تند برگ های سبز توأم با بخور و دود و صمغ های چند نوع گیاه تلفیق فضا سبز گونه با حس فضا معنوی و روحانی ایجاد کرده هر چی به سمت آخر میریم عطر تاریک و چوبی و غلظت بیشتر فضا دود و بخور همراه داره یه ته مایه انیمالیکی هم همراه داره ولی زیاد غالب نیست و حس خامی داره که به جدیت و تاریکی افزوده.من این عطر بیشتر ماجراجویی درونی دیدم تا لذت بیرونی.
پرفورمنس عالی داره پخش بو قوی و ماندگاری بالایی داره.

درود واقعا این عالیه،چندتا از عطرهایی که خودم تست داشتم خدمتتون عرض میکنم.
Tom Ford – Italian Cypress
Byredo – Super Cedar
Aramis – Devin
Guerlain – Heritage

به درخواست عزیز همسفری در همین تعطیلات در شب خنک تست و گپی داشتیم راجب دو نسخه پورپوس.همینطور که قبلا نظرمو پیش تر راجب پورپوس اشاره کرده بودم آمواج دقیقا به این همچین کاری نیاز داشت تو سبدش داشته باشه.ولی از نظر بنده برند آمواج داره روی شمشیر دو لبه حرکت میکنه که داره از مسیر اصالت و اون تم اصلی خودش خارج میشه و دید بازاریابی گسترده تر و اهداف بزرگتر پیش گرفته و رقیب برندهای اروپایی و این یعنی باید برای همه سبک و سلیقه عطر تولید کرد،نمیدونم که این هدف آیا خوبه یا همون حفظ اصالت باقی موندن بهتره؟؟
بریم برای بررسی این عطر،مشابه پورپوس اصلی سلیقه بنده نبود بخاطر اون شیرینی که تو کار موجود البته که اینجا باگ هایی برطرف شده ولی بهرحال سلیقه است دیگه.
شروعی با مرکبات روشن به خصوص برگاموت و ادویه مثل فلفل صورتی و فلفل شیرین، همراه با حس بخور کندر خشک و درخشان است. در این مرحله حس گرما و خشکی با ترکیب ادویه و بخوری محسوس است حالا رز وارد میشود به شکل کمی شیرین بیشتر برای نرم کردن و افزودن لطافت گلی به ترکیب چوبی و بخوری.حضور چوب صندل‌،وتیور و پاپیروس، عطر را به سمت خاکی‌تر، چوبی‌تر و کمی گرمایی‌ تر بافت میدهد.وانیل در این بخش بیشتر به آرامی دیده میشود تا به‌عنوان یک میان‌ بر شیرین‌کننده.پایه‌ی چوبی قوی‌تر، بخصوص صندل‌وود همراه با وانیل ملایم و عناصر رزینی مثل بخور عطر در پایان حس خاکی، چوبی، بخوری با گرمای ملایم دارد نه کاملا تلخ یا دودآلود، اما وزن دار، بالغ و کامل‌تر نسبت به نسخه‌ی اصلی.
تعادل خوب بین قدرت و لطافت وانیل ملایمی که اضافه شده است کمک کرده تا خشکی بخور چوب کمتر آزاردهنده باشد.
کار نرم‌تر، بادوام‌ تر و کمی گرم‌ تر شده نسبت به پورپوس.
پرفورمنس عالی و قوی از همه لحاظ(ماندگاری،سیلاز،پروجکشن)

در روزهای آخر تابستان ۱۴۰۴ دلم میخواست باز برم سراغ این عطر چون دلم براش تنگ میشه و میخوایم کم کم با عطرهای خنک فاصله بگیریم و بریم سراغ عطرهای معتدل و گرم.
نمیدونم این عطر بگم شروع مسقط به سیسیل داره با بلعکس.
ولی بهرحال از تازگی و شفافیت ماندارین و لیمو داره تا به تاریکی بخور.
شروعش یک انفجار لیمو هست نه اون لیموی شیرین وآبدار،بلکه یک لیموی کمی تلخ سبز و طبیعی که در کنارش فلفل سیاه میاد که تندی خیلی ظریف میده باعث می‌شه لیمو شبیه یک نوشیدنی انرژی‌ بخش تند حس بشه.همزمان بخور سبک که از همون لحظه اول حس خاص و غیرمعمول میده یعنی با اینکه کار خنکیه یه سایه‌ ی دودی هم پشتش راه میره.
میانه راه مرکبات آرام‌ تر میشن حالا ادویه‌ها و نت‌های سبز گیاهی بیشتر دیده میشن،بخور جدی‌ تر میاد وسط، ولی خیلی سنگین و تاریک نیست.اینجا شروع میکنه از یک کار خنک تابستونی به یک کار پیچیده و خاص تبدیل شدن.
درای داون جایی که وتیور میاد بالا،صمغ ها و بخور عمق بیشتری میدن،اون مرکبات اولیه کاملا از بین رفته و به جاش رایحه خشک،چوبی و دودی گرفته مثل غروب یک روز تابستونی بارون زده جنگل هنوز بوی خاک و چوب خیس میده ولی آتیش کوچیک بخور هنوز روشنه.
اپنینگ شاداب و سرزنده‌ است، میانی پیچیده و سبز، و درای‌داون جدی و چوبی،دودی. این تضادها همون چیزیه که سرچ رو متفاوت میکنه.
بریم سراغ پرفورمنس این عطر جذاب و خواستنی:
از لحاظ ماندگاری برای یک کار خنک،سیتروسی خیلی بالاتر از حد انتظار عمل میکنه،روی پوست حدود ۷ تا ۹ ساعت میمونه.
روی لباس راحت یک روز کامل میشه گفت حس میشه.
پروجکشن و سیلاژ خوب و قابل توجه داره،تا ۲ ساعت اول خط بو و پخش بو زیادی داره که مورد توجه قرار میگیره بعدش نزدیک به پوست میشه.

این عطر مثل یه صبح زود بهاری توی مدیترانه‌ست جایی که آفتاب تازه طلوع کرده، نسیم دریا بوی خنک لیمو و نعناع رو میاره و هوا اونقدر شفاف که حس میکنی ریه‌هات پر از آرامش میشه.
در اپنینگ یه انفجار مرکباتی شفاف از لیمو و نعناع تازه که خیلی تمیز و خنک به نظر میاد.من انگور سیاه که معرفی شده نتونستم تشخیص بدم ولی بجاش نعناع حس کردم که معرفی نشده در
میانه گل‌ های سبک و پودری و شکوفه‌ها حس میشن که اون حس لطیف به کار میدن.
درای‌ داون عطر مشک سفید و کمی چوبی، که به عطر آرامش و شفافیت میده که پایان بخش این عطر شفاف.
از لحاظ پرفورمنس بخوام نظر بدم ماندگاری واقعا خوبی داره،
پروجکشن در دو ساعت اول عالیه و سیلاژ تمیزی داره که اصلا آزاردهنده نیست و خیلی یونیورسال طراحی شده.

به قول جمله معروف که بعضی عطرها من جمله این عطر نه تکرار میشن نه تکراری.یکی از عطرهایی که قصه‌ی خودش رو داره و پشت ظاهر کلاسیکش لایه‌های عجیبی پنهانی داره.جوری که حس میکنی داری باهاش سفری آغاز میکنی.
در اپنینگ بوی سبز و درخشان لیمو و برگ بنفشه در همان ثانیه‌ی اول مثل گشوده شدن پرده‌ی ضخیم مخملی روی صحنه است. نه ترش تند است نه سبز زمخت بلکه انگار یک هوای خنک کوهستانی وارد شش‌ها میشود،مثل اولین دم صبح در کوه‌های ایرلند.میانه کار جایی‌ است که خیلی زیرپوستی حرف میزند.نت‌های بنفشه و ریشه گل زنبق وارد میشوند اما نه به شکل پودری زنانه، بلکه تمیز، صیقلی و مردانه. اینجا حس میکنی مردی تنها با کت تویید سبز روی تپه‌ای مه‌گرفته ایستاده هوا کمی مرطوب است نسیم میوزد و از دور صدای رودخانه می‌آید.
درای‌ داون عطر وقتی آرام آرام روی پوست مینشیند، مشک و امبروکسان وارد میشود. نتیجه‌اش رایحه‌ ای نیمه‌طبیعی است که یک تمیزی کلاسیک دارد. مثل بوی پارچه‌های تازه اتوشده یا اتاقی با چوب صیقلی قدیمی یه همچین حس هایی.
گرین آیریش توید یکی از کارهایی است که از دهه‌ی ۸۰ میلادی تا امروز همچنان در اوج مانده بدون اینکه قدیمی یا از مد افتاده باشه راز این ماندگاری،ترکیب استادانه‌ ی سادگی و ظرافت.اما پشت این سادگی یه کد مخفی داره.
ماندگاری معمولی(نسخه‌های قدیمی‌تر قوی‌ تر بودن اما رفرموله‌های جدید کمی سبک‌ تر شدن با این حال هنوز از خیلی عطرهای هم‌ رده جلوتره).
پخش بو در یکی دو ساعت اول پخش خوبی داره یه هاله‌ی تمیز و خوش‌ پوش دور آدم درست میکنه بعدش نزدیک‌ تر به پوست میشینه.
سیلاژ وقتی راه میری رد تمیز به جا میمونه نه غلیظ و سنگین نه خاموش و بی‌ اثر.
در مجموع عطری که اکثریت استفاده کردند و جز محدود عطرهایی که همچنان علاقه مند داره و این نشانه محبوبیت یک عطر.