نظرات | حسن غافلی
ترتیب نمایش
دوستان معطرم سلام

روی دست چپم، پوششی‌است نامرئی لیک روح‌ نواز
رایحه‌ای سرخ دارد، به سرخی خون
سنگین است اما بی‌ وزن
گرم است ولی خون سرد
بوی دود می‌‌دهد اما سیگاری نیست

صمیمی است
می‌گوید
اما بیشتر می‌شنود

زیباروست
چشم و موئی مشکی دارد
و نگاهی عمیق و خمار
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
آن رایحه سرخ است، سرخ تیره...از دیار تام فورد
مسمی به نام زیبایش...چری اسموک!!
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

بگذار از برایش کمی بگویم:

اولین باری که ملاقاتش می‌کنی، پسر جوانی می‌بینی زیبا رو، جذاب، با وقار، مؤدب، چشم‌پاک، کم حرف، بلند قامت و متشخص.

کت و شلوار ایتالیائی مشکی و ساعت گرانقیمتش خبر از‌ ثروت کثیرش می‌دهد.

در خیابان های زیبای رم با او هم‌قدم می‌شوی، بوی عطرش که انگار تازه است، تو را می‌خواند... بوئی آشنا دارد : آلبالو!!!! اما آلبالوئی که مشکی تر از آن‌هائی نوش جان می‌کردی. ترشی اش کمتر و شیرینی اش به گیلاس نزدیکتر شده. چون به تازگی باب رفاقت با زعفران باز کرده.
زعفران به او یاد داده که کمتر شیطنت کند، کمتر بازیگوش باشد.

بله، این است تأثیر همنشینی با دوستان!!

آنقدر به آن رایحه فکر می کردی که اگر آن پسر به تو تعارف نمی‌کرد : Si prega di inviare prima ( لطفاً شما اول برین داخل) نمی‌دانستی وارد کافه‌ای لاکچری و گرون قیمت شدی.

حالا که صداش رو شنیدی، متوجه شدی اصالتاً اهل ایتالیاست.

یک میز انتخاب می کنین، در کنج کافه. او درگیری فکری ات را خوانده و می‌خواهد او باشد که اول سخن می‌گوید تا شاید از رشته افکارت بیرون بیائی.
ولی تو همچنان دنبال آن آلبالو می‌گردی!! خیلی تلاش می‌کنی، بالا نیست، پائین هم آن را پیدا نمی‌کنی، ظاهراً گم شده...بیشتر که تقلا که می‌کنی، خودش را نشان می‌دهد، اما آن آلبالوی سابق دیگر نیست. سنگین شده، خیلی سنگین تر. آن زعفران هم را دیگر پیدا نمی‌کنی.
این جاست که می‌فهمی آن آلبالوی زیرک دوستان و هم‌نشینان جدیدی پیدا کرده. چرم، چوب، دود!!! و همچنین یک دوست بسیار خجالتی به اسم زرد آلو!!!

واقعاً چقدر رفاقت ها زود دگرگونت می‌کنند!!!

شیرینی اول، تبدیل شده به فضائی چرمی و کمی دودی که آلبالو در این میان همچنان خودنماست.

کنجکاوی هایت که تمام شد، سری تکان می‌دهی و برای اولین بار برای صحبت با آن پسر جوان، زبان باز می‌کنی.
به هیچ وجه خود نمی‌آوری که چقدر شیفته زیبائی عطرش شدی و چنان می‌گوئی که انگار عطری در میان نبوده. حتی اسم عطر را نمی پرسی چون می‌دانی چه بوئیدی!! «مهم اسمش نیست، مهم خود عطر است»

حرف هایتان که تمام شد، دستی به هم می‌دهید و از همراهی یکدیگر ابراز خوشحالی می‌کنید. با لهجه زیبای فارسی ات می‌گوئی : arrivederci و خوشحال از آن کافه به بیرون قدم می‌گذاری!!.....

:::::::::::::::::::::::::::::::

چری اسموک

مردانه تر از لاست چری
به دلیل اسموکی شدن که البته نه به اون صورت که بشه بهش گفت یک کار دودی، ولی دود و کمی چرم و چوب محسوس شامه‌اتون هست هنگام بوئیدنش هنگامی که به پله نهائی می‌رسد.

آلبالو که از همان ابتدا نمایان و معرف حضورش بود منتهی بعد از دقایق اندک حکمرانی‌اش را بر سایر رقیبانش از دست می‌دهد اما همچنان محکم و استوار تا انتها ثابت قدم می‌ماند ‌و نمی‌گذارد او را فراموش کنید.

چری اسموک یک کار بسیار شیک و رسمیه که به نظرم اون پسر پولدار ایتالیایی، بهترین تعریفش باشه.

برای ست کردن با پوشاک، به نظرم ی کت و شلوار شیک، همخوانی زیادی باهاش داره.
بلایند بای رو توصیه نمی‌کنم، سبب بهای زیاده آن است

به شادی و تندرستی و سرزندگی همراه لحظه های خوبتان باشد.



شاد و معطر باشید
15 تشکر شده توسط : سعید رضایی شوشتری مرتضی ع
Bracken Man
لینک به نظر 15 مهر 1403 تشکر پاسخ به کامبیز سخی
آقای سخی بزرگوار، عرض درود و سلام.

اندک مدتی است که شرف پیوستن به خانواده بزرگ و معطرتان نصیبم شده.

و چقدر از این بابت خوشحالم.

گاهی نظریات شخصتان را می خوانم، نه به نیت آشنائی با عطور!!
که با نیت غرق شدن در میان آنها، برای زندگی در دنیای آنها، برای خودم هم نمی دانم، شاید برای کمی فاصله گرفتن از این دنیای اطرافم...!! چرا که شاید صدها و هزارها بار زندگی کردم، آن هم در دنیاهای متفاوت : در هر رمانی که خواندم و می خوانم.

و چه تجربه ها کسب کردم و چه راه و چاه ها یاد گرفتم در حالی که فقط نشسته ام میان انبوه کتابهایم ( رفیق های تنهائیم ) و صد البته فنجان قهوه ای که شاید خدا آفریده تا با بویش سرمسته شویم.

تا اینکه متوجه شدم، دنیای هر کتابی، بو و عطر خودش را دارد. جالبتر آنکه شاید باورش سخت باشد، در تست روایح و عطرهائی که مطمئنم در دنیای فیزیکی استشمام نکرده ام، ولی یقین دارم آن ها را می شناسم و آنها نیز مرا می شناسند. بله آنها عطرهای درون عالم کتابهایم هستند. عجیب نیست؟!!

دنیای عطور من بدینگونه است، تلفیقی از روایح و کتاب!//

آری جناب سخی، به این سبب است که متن هایتان را می خوانم ... چون مرا به همان دنیا ها می برند. و چه خوب برای هر رایحه ای، دنیائی می سازید.
برای شخص حقیر دنیای یک عطر، ملموس تر است از مشخصاتش//

یک دنیا ممنونم که با دنیا سازی خلاقانه تان برای روایح باعث شدید، بهترین عطور متناسب با سلیقه ام را پیدا و تهیه کنم. (( و اینکه چقدر سلیقه مشابهی داریم )) ...



این هم گفته شخصتان خطاب به جنابتان : <<شاد و معطر باشید>>

13 تشکر شده توسط : سورنا مقدم محمدعرفانی
اولین بار که رایحه اش به مشامم رسید، با فوران روایح مرکباتی مواجه شدم که احساس فرش بودن و خنکی رو درونم زنده کرد.

و چون بیشتر از عطر گرم استفاده می‌کنم و دائماً در معرض عطرها و روایح سرد نیستم ، این احساس خنکی ای که از مفیستو احساس کردم برام جالب بود. معمولاً احساس‌های جدید و تجربه هائی که زیاد با اون ها سر و کار نداریم همیشه جالبن و تو ذهن می‌‌مونن (البته برای همه اینطور نیست)

آهسته آهسته مرکبات با حفظ موقعیت و موضع استوار خود، به غنچه‌های رز اجازه شکوفائی میدن‌.

شکوفا شدن غنچه های رز کما اینکه زیبائی دلفریبی داره، با رایحه بسیار دلنشینی همراهه.

تا مدتی از این رایحه شیک کسب فیض می‌کردم که وجودم از هم‌صحبتی بسیار با رز به ستوه اومد. دیدم دیگ نمی‌تونم بیشتر از این با مفیستوی عزیز همنشین بشم.

امیدوارم که دوستان عزیزم از بودن در کنار این عطر زیبا کمال لذت رو ببرن.

«شاد و معطر باشید»
عضو جدید خانواده بزرگ عطرافشان، «حسن»
15 تشکر شده توسط : مهریار سورنا مقدم

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan