آتش به جانم میزنی
زیباترین ماه زمین
بیمار چشمانت شدم حال دو چشمم را ببین
ای بهترین آغاز من لیلای خوش آواز من
ای همدم و هم ساز من
دیگر چه گویم .........
من آن نگاه خیره را بی پرده باور می کنم
کل جهان را روی موهایت شناور میکنم
گر عشق خود باور ندارد حالمان را این چنین
من عشق را با لمس دستانت حیرت آور میکنم
افتان و خیزان کل دنیا را به شوقت گشته ام
من سایه هامان را چنین با هم برابر میکنم
این مردم حال مرا هر روز میبینند و من
چشمان کل سرزمین را آخرش من تر میکنم
..............
عطر زنانه ی اجمل شادو آمور با رایحه ای بسیار بسیار دلپذیر و خوشبو در طبع معتدل میوه ای از انبه و گلابی و هلو که حس بسیار خوشمزه ی عشق را تداعی میکند. در ظرف بسیار زیبا و خوشرنگ به رنگ عشق آتشین کروم..... با ماندگاری و پراکنش خوب.
ممنون از به اشتراک گذاشتن شعر و عکس زیباتون🌺
ادامه ی شعر زیباتون بماند به یادگار...
آتش به جانم می زنی وقتی نگاهم میکنی..
با عشوه های بی شمار , من را صدایم میکنی
قلبم درون سینه ام، گویی برون آید چنین
وقتی نگاهم لحظه ای ، افتد به چشم و این جَبین
جانم به لب آید چنین، وقتی حسابم میکنی..
این چهره گلگون می شود وقتی خطابم میکنی..
گویم خدایا در دلم، وا کن گره از این زبان …
دارد خطابم میکند ، لکنت جدا کن از لِسان …
یک دم سخن گفتن خوش است ، ای بهترین دلدارِ من
روی تو دیدن را خوش است ، ای بهترین غمخوارِ من...
من را تو ، ویران می کنی با خنده های زیر لب..
مست و خرابم می کنی با خنده های زیر لب …
وقتِ خداحافظ رسید ، من در دلم آشوب شد …
بُغضی گلویم سوخت و اشک دلم مغلوب شد …
در ضمن علاوه بر عطر ، اون نور خوشرنگ هم بسیار زیباست🌺
با احترام و عرض ادب
تمام فلسفه ی هستی در شعور ذهنی ما، همین نور و تاریکی هست.... که نور را در تاریکی از برای تاریکی در نور، درک میکنیم....
سپاس از نگاه نورانی شما بانوی محترم و سپاس از همدلی شما برای هدیه ی شعر بسیار زیبای شما....
با احترام و عرض ادب
تمام فلسفه ی هستی در شعور ذهنی ما، همین نور و تاریکی هست.... که نور را در تاریکی از برای تاریکی در نور، درک میکنیم....
سپاس از نگاه نورانی شما بانوی محترم و سپاس از همدلی شما برای هدیه ی شعر بسیار زیبای شما....