🌷 🤣 🌹 🌺 ☺️ 😂 1 سال پیش 9

بازگشت به آینده.....

شبا با خیال تو تازه میشم
سر میذارم روی شونه های باد
با صدایی پر حسرت می خونم

اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد
اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد

آسمون لباس مشکی پوشیده
خورشید قصه ی من مرده دیگه
اونی که تکیه زده به جای من
عشقمو از یاد تو برده دیگه 
عشقمو از یاد تو برده دیگه

شبو با یاد چشات سر می کنم
هر چی از نگات بگم بازم کمه
از غم ندیدن چشمای تو
روی گونه هام همیشه شبنمه
فصل خوشبختیه من تموم شده
رفتنت حقیقتی تلخه برام
تو قبیله جام نیست به خداا
هیچکی گوش نمیده به ترانه هام
هیچکی گوش نمیده به ترانه هام

کاش تو گوش کنی به آهنگه غمم
بدونی دلم فقط تو رو می خواد
تو رو می خواد
من هنوزم که هنوزه می خونم
می خونم
اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد
اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد 

..............

عطر بسیار بسیار نوستالژیک با رایحه ی چوبی در طبع گرم و تند مناسب فصول خنک سال با ماندگاری و پراکنش خیلی خوب، که بسیار بسیار خوشبو و نوستالژیک می‌باشد. رایحه‌ای از مردان شیک‌پوش دهه ۷۰ در پیرایشگاه های مردانه با شلوارهای پارچه‌ای از جنس نیمه مخملی به رنگ سرمه‌ای و کاپشن های کتان که همواره موهای سشوار کشیده ای داشتند. عطری برای یادآوری نوار کاست های مدرن تالکینگ در ضبط صوت های قدیمی کاستی... عطری برای یادآوری روزهای اول استفاده از تیغ اصلاح صورت که چقدر حس خوشایندی و بزرگ شدن را تداعی می‌کرد.....

رایحه‌ای برای حسرت روزهای از دست رفته ی زندگی که خوب و بد، تلخ و شیرین بلاخره از دست رفتند و برای امروز ما تداعی می‌کنند که؛ زندگی دگمه ی بازگشت ندارد...........

بازگشت به آینده.....
……CLOSED……
……CLOSED……
1 سال پیش

عرض ادب و ارادت خدمت استاد گرانقدر جناب آقای دکتر اسعدی

هرچی بیشتر پیش میریم بیشتر افسوس دورانی رو میخورم که آرزو میکردم تموم بشن، حال که گذشت دلم میخواد برگردم به همون دوران، سر صف صبحگاه مدرسه زانوهام خسته بشه از صف خارج بشم ناظم با خط کش بیاد سراغم، زنگ تفریح از بوفه ساندویچ کالباس بگیرم از ترس ارازل برم یه گوشه مشغول شم، امتحانای ثلث سوم دوران راهنمایی تموم میشدن و از شوق بازیهای کامپیوتری اون زمانا بدو بدو بریم خونه شب تا صبح بشینیم پای رزیدنت اویل، صبح آفتاب دراد بیهوش بشیم تا لنگ ظهر!

 امتحان نهایی سوم دبیرستان استرس مدرسه ای رو بگیریم که قراره بعنوان حوزه بفرستنمون اونجا، امتحان رو بدیم با بچه ها بیایم دکه روزنامه فروشی یه نخ وینستون امریکایی بگیریم سه چهار نفری چس دود کنیم و فکر کنیم خیلی خفنیم و مرد شدیم، آخ دکتر کجاست اون دورانی که نوار مغناطیسی کاست از توی قرقره میریخت بیرون و با لوله خودکار بیک میوفتادیم به جونش تا درستش کنیم و بزاریم داخل اون رادیو ضبط کاست خور مشکی های سونی که بلند گو ها کشویی از بالا خارج میشد و قابلیت اتصال میکروفون هم داشت و کل دوران دبستان توش شیرین زبونی میکردیم

خیلی پر حرفی کردم دوست خوبم، بخوایم مرور کنیم یه کتاب چند صد صفحه ای باید بنویسیم

سلامت و شاد باشید استاد🌷

TIMELESS
TIMELESS
1 سال پیش

با احترام و عرض ادب

دوست فرهیخته و ارجمند جناب آقای دکتر ساسان فر بزرگوار از مهر و همدلی شما کمال سپاس دارم. چقدر منو شما به همدیگر نزدیک هستیم دقیقا تمام حافظه ی اتوبیوگرافیک من را مرور فرمودید با روایت خودتان.... واقعا چقدر دلم میخواد دوباره برگردم به اون روزها، پنجشنبه ها بریم سراغ پلی استیشن و بازی Tomb Raider و Resident Evil و اون اتاق های Save در رزیدنت اویل با اون موسیقی بسیار آرامبخش پیانویی اش.... اون صدای باز شدن دربهای رزیدنت اویل.... خدایا کجاست اون روزها که تمام با ارزش ترین چیز زندگیم همان مموری کارت پلی استیشن بود که تمام گیم هایی که بازی کرده بودم رو داخلش سیو کرده بودم.... 

حیف واقعا دوست خوبم، حیف که دیگه نمی‌تونیم برگردیم به اون روزها.... آخرین روز امتحان ثلث سوم خرداد ماه، چقدر احساس آزادی میکردیم که دیگه برای ۱۰۰ روز مدرسه تموم شد و راحت شدیم و اون حس غیر قابل توصیف بازگشت به خانه در آخرین روز آخرین امتحان ثلث سوم، که انگار مسیر خونه تمومی نداشت.... انگار همه ی اون بقالی ها یه مدل دیگه دیده میشدن... انگار اون صدای کلوب بازی های کامپیوتری که فقط یک دستگاه سونی و چندتا هم سگا داشت، یجور دیگه شنیده میشدن.... 

خوشحالم که حافظه ی ژنتیکی و اتوبیوگرافیک من و شما موازی همدیگر هست دوست فرهیخته... سپاس از عنایت شما و بهترین ها برای شما.....

سولماز
سولماز
1 سال پیش

آقای دکتر دهناد عزیز درود .چه خاطرات قشنگی رو به یاد آوردید هم شما و هم جناب دکتر اسعدی عزیز . چه ناراحتیایی با این سیگار کشیدنای مخفیانه و دور از چشم پدر و مادرای حساس به سرشون آوردید 🤣 من که سیگاری نبودم و نیستم اما توو دوران بلوغ پسرم نگرانی‌های زیادی رو تجربه کردم خدا رو شکر اون دوران تموم شد و فکر میکنم تا حدی عاقل و با تجربه شده و سیگار دیگه جزو ژست های مردونه ش نیست  .فکر نمی‌کردم فرزند پسر داشتن انقدر سخت باشه و البته در حال حاضر دختر ها هم کم از پسرها نیستن .تا حد زیادی با تمام خاطراتتون سهیم هستم .البته شما کوچیکتر از من هستید از نظر سنی .اما منم یاد بوفه ی  مدرسه دولتی و ساندویچ کالباس با جعفریاش انداختید با قیمت ده تومن یعنی صد ریال که هنوز مثل اونا پیدا نکردم  .یاد آهنگهای اندی و آهنگ بلا و دختر حاجی الماس فکر کنم سندی که وقتی پدر و مادرم بیرون میرفتن و من با خواهرام با صدای بلند گوش می‌دادیم و شادی میکردیم و چشم غره های گهگاه پدر و مادرم که پدرم عقیده داشت کاملا بی محتوا و مبتذل هستن و باعث گمراهی ما میشن 🤣 و اعتقاد داشتن که باید حتما آقای شجریان و آهنگای خانم دلکش و بنان و ...گوش کنیم که البته حق داشتن چون سه تا دختر پر شر و شور و البته سر به راه و سر به زیر بودیم و ما همچنان آهنگ بیشتر و بیشتر آقای شماعی زاده رو گوش می‌دادیم و هنوزم گهگاه توو این موبایلای لعنتی که باعث شد همه از هم دور بشن هم گوش میدم.یاد تلفن قدیمیا و مزاحمت ها و فوت ها و فحشا و نصیحت‌ها ی پدر ومادرا به خیر 🤣 یاد تلفن قایم کردنای پدر و مادر که میرفتن بیرون و ما پیدا میکردیم به خیر .یاد کیوسکای نارنجی های تلفن به خیر .یاد سکه های دو ریالی و پنج ریالی داخل کیوسکای تلفن که بیشتر مواقع سکه ها رو قورت میدادن و با دست می‌زدی رو سرشون که سکه رو پس بدن  .از ثلث سوم نگید که وحشتناک ترین قسمت زندگیمون بود .از مدارس که هنوز بخاطر جوراب سفید و رنگ کوله پشتی فسفریهامون ایراد می‌گرفتن و مثل اینکه مواد حمل میکنیم یهویی میومدن ناظم های بی عاطفه و کیف‌ها رو میگشتن و احیانا نوار کاستی کسی داشت اخراجش میکردن.هنوز چهره ی اون دختر زیبا رو وقتی که کلیپس مویی سر مد شده بود و به موهاش زیر مقنعه از بالا بسته بود و معاون وحشی مدرسه اومد از جلو مقنعه ش چنگ انداخت و موهاش رو کشید قشنگ یادمه و بعد کیف فسفریش رو لگد مال کرد .خاطرات خوش و تلخ زیادی داشتیم با وجود کمبود امکانات و حق ما از زندگی این نبود .بقول جناب اسعدی ای کاش دکمه بازگشت داشت اما ای کاش یه دکمه استاپ داشت که در بهترین و بی خیالترین قسمت زندگی دکمه رو می‌زدیم .گهگاه فکر میکنم ای کاش دکمه ی off هم داشتیم که در جایی که دیگه کشش نداریم دکمه رو می‌زدیم و راحت تر تسلیم می‌شدیم .من از تسلیم سرنوشت شدن میترسم یعنی دیگه گنجایش و ظرفیتم تموم شده.ممنون از خاطرات شما و جناب اسعدی عزیز.گویا همه مون گذشته مون شیرین‌تر بود .امیدوارم روزهای روشنی داشته باشیم .🌹🌷🌺

TIMELESS
TIMELESS
1 سال پیش

با احترام و عرض ادب

بانوی فرهیخته و ارجمند از مهر و عنایت شما و از اهدای احساسات عاطفی در گذر زمان کودکی بر این محفل سپاسگزارم. واقعا تمام روایتی که نقل فرمودید را به یاد دارم و لحظه به لحظه باهاشون زندگی میکنم. بخدا همیشه با خودم میگم ای کاش یه شب بخوابم بیدار بشم ببینم تمام الانم را خواب دیدم و هنوز در همان اولین روزهای تابستان بعد از امتحانات ثلث سوم هستم..... اما افسوس که روزهای خوبو بی صدا سوزوندیم.... و ای کاش در همان بازیهای کودکانه جا میموندیم.....

سپاس از همراهی شما و دوست ارجمندم جناب آقای دکتر ساسان فر عزیز....

……CLOSED……
……CLOSED……
1 سال پیش

درود مجدد دکتر اسعدی گرانقدر

با این تفاسیر من برادر نداشته ی خودم را پیدا کردم☺️

دکتر عزیز ای کاش میشد چشمامون رو میبستیم و یک بار دیگه برمیگشتیم به اون دوران، صدای باز شدن درای اتاق توی رزیدنت اویل پیچید توی گوشم، بکی از دلخوشی های تعطیلات اول و دوم دبیرستانم این بود که سوار دوچرخه بشم رکاب بزنم برم کیوسک روزنامه فروشی کارت اینترنت بخرم با پول تو جیبیم بیام با اینترنت دایل آپ با اون صدای کانکشنش که هیچوقت از ذهنم پاک نمیشه کانتکت بشم و بشینم پای یاهو مسنجر تلاش کنم تا متصل بشم و چت کنم، چت روم برم و با میکروفن صحبت کنم ذوق کنم، هی دکمه باز رو بزنم و صدا بده تا طرف جواب بده،                          دلم برای بوی کتابای دوران دبستان تنگ شده، بوی کتابایی که جلدش کاهی بود و قهوه ای، یه بوی خاصی میداد

اون صابون کاغذیا که زنگ تفریح باهاش دست میشستیم، هرچی میمالیدیم کف نمیکرد، اون لیوان پلاستیکیا که جمع میشد کوچولو میشد

کارتون داداش کایکو، چوبین، هایدی، حنا، دکتر ارنست...

جمعه ها کارتون فوتبالیست ها، یک هفته منتظر میموندیم سوباسا شوت میکرد تا هفته بعد ببینیم گل میشه یا نه!، هر شب شب ۹ رادیو قصه شب، گنجشک لالا، مهتاب لالا، لالا لالایی لالا لالایی...

دکتر خیلی ارادت داریم🌷

TIMELESS
TIMELESS
1 سال پیش

با احترام و عرض ادب

وای دقیقا یاد اون ایام افتادم جناب دکتر عزیز، برادر موازی من.‌.. بهترین کارت اینترنت برای شاتل بود با سرعت ۵۶ کیلوبایت در ثانیه و قیمت ۵ برابر کارت‌های دیگه.... تمام روزهای مدرسه و کارتون های روزهای جمعه.... بخصوص کارتون بلیک و مورتیمر (یه سریال کارتونی علمی تخیلی بود) که چقدر من بخاطر عشق به مکانهای اسرار آمیز گیم تامب رایدر، عاشق این کارتون هم بودم. 

بهترین ها برای شما دوست ارجمندم....

……CLOSED……
……CLOSED……
1 سال پیش

درود سولماز بانو

گفتید ۱۰ تومنی یاد اون اسکناس ده تومنی های قدیمی افتادم، صورتی بود

عکس مدرس روش بود، ۲۰ تومی سبزا، ۱۰۰ تومنی قهوه ایا، اون ۵۰۰ تومنی زرشکی خوش رنگا، هزاریا که رنگ آبی درباری بود، هنوز بوی اونا تو مشامم هست، اون سکه ۲ ریالی که مینداختیم توی تلفن عمومی میخورد و میزدیم توی کلش تا بندازه ازون زیر بیرون، یادتونه فیلمی برامون فیلم میاورد هفتگی، یه جعبه باز میکرد انتخاب کنیم نوار کوچیک بود اول، یادمه نوار بزرگ که اومد بابام یه دستگاه خرید جدای ویدئو نوار رو میزاشتیم داخلش عقب جلو میبرد فیلم رو دیگه فکر میکردیم قله ی قاف رو فتح کردیم😂

شبای جمعه کانال ۱ برنامه هنر هفتم مجری آقای عالمی

فیلم سینمایی که صدا و سیما پخش میکرد شبای جمعه

یکشنبه ها برنامه راز بقا...

سولماز بانو یادش بخیر نوشابه شیشه ای اومده بود تو سبدای ۶ تایی

میبردیم مغازه شیشه خالیارو میدادیم شیشه پر میگرفتیم

نوشابه ها داخل درش جایزه هم داشت و به عشق اینکه باز کنیم داخل در جایزه باشه همش نوشابه میخریدیم😂

به قول گفتنی؛ هرچه آمد به سرم باز بگویم گذرد

آه ازین عمر که با میگذرد، میگذرد🌷🌷

TIMELESS
TIMELESS
1 سال پیش

دقیقا اون جایزه ها که داخل درب نوشابه ها نوشته میشد ذائقه.....

وای که چقدر دلم میخواد برگردم به همون روزها و یخمک و نوشمک بخرم، ساندویچ کالباس دانش آموزی با نوشابه فانتا شیشه کوچولوها، چقدر همه چی داشتیم و هیچ چیز نداشتیم.... اون تیله های رنگی رنگی که من همیشه عاشق تیله هایی بودم که داخلشان سه پر از رنگهای زرد نارنجی و آبی یا سبز بود....

خیلی سپاسگزارم از شما و بانوی فرهیخته سولماز خانم...

سولماز
سولماز
1 سال پیش

آقای دهناد و آقای اسعدی عزیز چقدر مرور خاطرات زیباست .تک تک خاطراتی که گفتین دوباره مرور شد و چقدر افسوس خوردم .ای کاش توو همون زمان گربه ی خونه ی مادر بزرگه میموندم و قصه های هادی و هدی که عید پخش میشد.چقدر عاشق سفره هفت سین های سالهای شصت هستم چون هنوز بوی سفره  عید توو مشامم جا خوش کرده .چقدر تخم مرغ هفت سینای عید برامون شادی آور بود .حیف گذشت اون شادیهای کوچیکمون .ممنون از اینکه یاد آوری کردید دوستان عزیزم .امیدوارم همیشه سلامت باشید .🌷🌺

Aramis 900
برای ثبت نظر لازم است وارد سایت شوید و یا در سایت ثبت نام کنید
Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟