دِ تاکس از الحمبرا، تقدیم نگاه زیباتون
تند و شیرینِ کهربایی وانیلی و پچولی
بذارید به جای بیان نابلدانهی نت و روایح، تجربهی حسیم رو بیان کنم.
آفتابگردانهایی که خیره به شرارههای خورشیدند و زنبورانی در حال مکیدن شیرهی وجودشان. پیرمرد کشاورزی که در دوردست مشغول چیدن پونه کوهیست و در راه برگشت، چشمش به کندوی زنبوران عسل میخورد. با دستانی آغشته به عطر پونه، کندو را از گوشهی سنگ جدا میکند و کنار پونهها جای میدهد تا همراه خود به خانه ببرد و کام همسر عزیزتر از جانش را شیرین کند ...
💚💚💚💚
💚💚🙏🌹
یکی از بهترین کپی های الحمبرا که هرگز فکر نکنم ازش سیر بشم. چقدر تصاویر زیبایی خلق میکنید. درود بر شما و انتخاب های ارزشمند شما دوست عزیز....
درود به دکتر اسعدی عزیز و سپاس از نگاه مهر انگیزتون ...
درود
چقدر خوب
اتفاقا منم يجورايي براي شماره ٥ روزندو متئو همچين عكسي مد نظرم هست منتها حال ندارم برم گل فروشي فعلا. بايد حسش بياد🙂
👌👌
سالار جان، تو خودت گلی ...
مشتاق و منتظر تصاویر جذابی که میذاری، هستیم ...
به و به و به به این فضاسازی زیبا
نور ، تصویر ، متن ، ذوق پشت خلق این فضا
خوب دنیایی رو برای بازتاب روح عمیقت انتخاب کردی دنی جان
لذت ببر و مارو هم بیشتر شریک کن 🎇
و چه دست نوازشی میکشه این دنیای خوشبو به روح و جون آدمیزاد
قربانت امیرجان
ممنون از نوشتهت و نگاه دقیق و زیبایی که داری
پیروز و خوشخنده و خوشروزی باشی