سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟
عرض ادب و احترام
هربار این استندهارو میبینم پارادوکس عجیبی تمام وجودم رو پر میکنه.
نمیدونم خوشحال باشم یا ناراحت.از یه طرف خوشحالم بابت اینکه میتونم بهترین کارهای دنیارو ببینم و تست کنم و از یه طرف شدیدا غمگینم بابت اینکه توان چنین کاری رو در ایران خودمون ندارم.هزاران بار افسوس بابت چنین نعمتی که ازش محروم موندیم.
امیدوارم یه روزی شرایط به قدری برای مردم کشورم خوب بشه که هممون توان تست و تهیه چنین کارهای فاخری رو داشته باشیم.
به امید ارامش و شادی برای تمام مردم ایران عزیزمون
درود بر شما جناب مهربد عزیز
از اهدای این تصاویر ناب و فرح بخش به این جمع دوستانه و محفل معطر سپاسگزارم 🙏🏻 بله متاسفانه خیلی از چیزها یا کمیاب هستند و گران و یا نایاب... اما به هر حال همین اسکرین ها و تصاویر زیبا روحیه بخش و حال خوب کن هستند 😍
به امید فردایی روشن تر سلامت و شاد و مانا باشید 🌱🌹
عرض ادب و احترام جناب کامیار عزیز
سپاسگزارم از لطف و نگاه زیباتون دوست عزیزم
به امید ارامش و شادی برای شما و تمام مردم کشور عزیزمون
سلام مهربد جان صبح بخیر
ما همشهری هستیم خیلی دلم میخواد ببینمت و از تجربیاتت استفاده کنم راهی هست که بهت دسترسی داشته باشم؟
عرض ادب و احترام دوست خوبم
از اشنایی با همشهری مثل شما بسیار خرسندم
از مدیریت عزیز اجازه گرفتم که ایدی اینستاگرامم رو منتشر کنم
Callme_mehrbod رو در اینستاگرام سرچ بفرمایید
فری‌شاپ
نقطه دیر شدن و دور شدن از این بهشت
عرض ادب و احترام بهراد عزیز
امیدوارم یه روزی بتونیم این فری شاپ هارو در کشور خودمون داشته باشیم چون قطعا لیاقتشو داریم
درود آقا مهربد گرامی. عجب تصاویری اینجا عین بهشت است.. گاهی فکر میکنم عطرها در آن ور دنیا جایگاهی دارند؟ یا اینکه هنر عطربازی مختص این دنیاست؟ آیا سازندگان روایح در آن دنیا مشغولند؟ از این دست سوالات که پاسخشان شاید در چنته آقای سخی خان ما باشد. آقای سخی اگر مطالعه فرمودید لطفا ابراز نظر فرمایید.
عرض ادب و احترام دوست خوبم جناب احسان عزیز
عجب نکته عجیبی رو مطرح کردید.حقیقتا بدجوری ذهنم رو درگیر کرد.به شخصه اصلا نمیتونم دنیای بدون عطر رو تصور کنم و دل کندن از دنیای روایح برام غیر ممکنه و میتونه روح و روان منو به پوچی برسونه.کاش در اون دنیا از این سعادت محروم نباشیم.
بی صبرانه منتظر دستنویس‌جناب سخی هستیم درباره این موضوع.امیدوارم که این پیام رو ببینن
میبینید دوستان عزیزم ؟؟
جنابان شکیب نژاد و مهربد ، عزیزان من ؟!
آنچه " باید " دیده شود ، دیده میشود !
با وجودیکه من همه ی فعالیت ها ( نظرات ، تصاویر ) جناب مهربد عزیز را پی گیرم لیک کم پیش می آید تصویری را در عطرگرام باز کنم !
و اگر باز کنم کم پیش می آید که بازخوردهای دوستان را ذیل تصویر بخوانم !
لیک این یک را باز کردم به خواندن توضیحات و سپس نظرات دوستان ذیل عکس !
من دلایل ( زبان کائنات ) را اینگونه شنیده و درک میکنم !
این را گوشه ی ذهن داشته باشید :
گویند هر آنکسان که با پرهیز اند
آنسان که بمیرند ، چنان برخیزند !
یعنی هر کس همان سرانجامی خواهد یافت به تعالی ، که این سو بر آن اهتمام ورزیده !
یعنی اجر و سزای هر کس همانطور که این سو آرزو داشته و اهتمام و کوشش کرده بر او آفریده و تقدیم میشود !
گر به خود آیی ، به خدایی رسی !
یعنی بر او گفته میشود :
خلق کن آنچه که منتهای نظر و عشق توست !
و اما دوستان عزیزم شکیب و مهربد
پرسش مد نظر شما ، یکی از مهمترین پرسش ها و کنجکاوی ها و به تبع ، محل پیگیری ها و تحقیقات من بود
نتیجه و پاسخ این بود :
عطر ، در آنجا به منتهای تعالی ، کمال و معنای خود موجود هست !
بوی خوش یعنی چه ؟ اصلا چرا خلق شد ؟ مفهوم و چرایی اش چیست ؟
بر پرسش های بالا اندیشه کنید و خود ، پاسخ بیابید ! پاسخ اش زیباترین است :)
و اما یکی از تجربه گران مرگ ( تصادف خودرو ) اینچنین گفت :
در ظلمات ( تاریکی ای خاص ) که حیران و ترسان بودم و حضور ناخوشایند دیگرانی را حوالی ی خود احساس میکردم ، دخترکی بسیار زیبا از دور آمد به قصد دیدار من و پس از ملتمس خدا بودن ام .
به من که رسید دست در کیف کوچک خود کرد و دستمالی زیبا و نارنجی رنگ را از کیف در آورد و دستمال را باز کرد و از درون آن شیشه ای کوچک را بیرون کشید .
دیدم که شیشه ی عطر بود . هنگامی که درب اش را باز کرد بوی عطر از درون آن فوران کرد . زیباترین بویی بود که تا آنروز بوییده بودم و پس از آن تجربه ، عطرباز شدم و عطری نیست که تست نکرده باشم به امید یافتن و تجربه ی دیگربار آن ! این سو نیافته ام هنوز !
سپس دخترک گفت : ترسان نباش ، عطر وظیفه ، مسئولیت و انجامی دارد ! ازین عطر بر خود بزن !
سپس شیشه را از من گرفت و بر پیشانی ، کف دو دست ، دو انگشت شست پا و بر دو زانوی من که حین سجده بر خدا بر خاک می افتند هر کدام قطره ای مالید و گفت ( با دقت و تاکید ) :
نور ( خدا ) را بر دل و زبان صدا بزن و بر آن نقطه ( با انگشت روبرو را هدف کرد ) دقت و تمرکز کن و به محض حضور نور به سمت او به سرعت و نهایت کوشش روان شو !
و رفت .
آن عطر احوال مرا دگرگون کرد ! از درون ، حسی به من داد که قابل به وصف نیست . از سویی اطراف من هاله ای اسرارآمیز ایجاد کرد که مرا نفوذ ناپذیر کرد از حضور ناخوشایند موجوداتی که ایشان را نمیدیدم لیک حس میکردم !
و وقتی نور را دیدم گویی اکنون که معطر بودم از جنس او بودم ! به سوی هم جذب شدیم !
و هنگامی که در آن نور معطر غرق شدم اتفاقی حادث شد که قابل به وصف نیست و سپس برخلاف رای ، نظر و خواست خودم برگردانده شدم به دلایلی ( که ذکر کرد ) .
نوری معطر و خوش بوی !
این توصیفی ست که همه ی تجربه گران ِ تجربه ی نزدیک به مرگ گفته اند .
برخی از ایشان ، بوی یا مزه ای نبوییده و نچشیده اند و اندک کسانی تجربه ی بوییدن و چشیدن داشته اند .
حال بر شما میگویم به تحقیق :
همه ی عطربازان و رایحه دوستان تجربه ی بوییدن خواهند داشت و تمامی ی معطرین ، تجربه ی بهشت خواهند کرد که این اشتیاق ناقابل به وصف که در ضمیر ایشان نسبت به روایح خوش موج میزند ، یادآوری ی خانه ایست ( بهشت ) که از آن دور شده اند و غم فراق کشند و حتی اگر به این دست موضوعات اندیشه هم نکنند ، خود نمیدانند که این اشتیاق بی حد و حصر به روایح خوش ، از کجا می آید و چرا ؟
عطاران در آن سو نیز به خلق مشغول اند ؟
آری ! آنهم در حد تعالی ی خود !
فرشتگان قدرت خلق ندارند . انسان تنها مخلوقی ست که منشاء از خدا دارد و در سرانجام معطریت خواهد شنید در تقابل که : خلق کن !
و هر کس در رشته ی خویش در حد تعالی ، همین کند !
انا لله و انا الیه راجعون
و در دایره راجعون ، اکنون ما در مرحله ی گذاریم و از نیمه ی راه گذشته ایم و در هر مرحله باری گذارده ایم .
ما تعالی یافتگان بُعد پیشین ایم .
در بُعد بعدی زمان مینهیم و مکان میبریم .
بر اجنه تحقیق کنید : مکان دارند لیک زمان خیر ! در حال ، به پیش میروند ، به پس میروند ! در بُعد ، پیش اند از ما .
دانشمندان بزرگ بر ما کد ( کلید ) داده اند :
این دنیا همچون آیینه است !
معنی ی ساده ( انحرافی ) :
آنچه کنی به تو باز میگردد ! ( که صحیح است )
معنی ی دقیق ( حقیقی ) :
دنیا همچون تصویر درون آیینه ، واقعیت دارد لیک حقیقت خیر .
حقیقت عطر را دریابیم ! که دیگر است از واقعیت !
آنوقت یک پله بالاتر میرویم :)
مثل هوش ( عشق ) که پله ای بالاتر است از عقل !
برخی بر شیشه و مایع درون اش دقت و تحقیق کنند و واقعیت عطر جویند
و برخی معدود دیگر بر حقیقت آن اندیشه کنند !
که هر کدام ، یک سوی پرگار معطریت اند !
و دسته ی دوم که معدود اند لذتی یابند که گروه اول تجربه نکنند !
عطرها در آن سو جایگاهی دارند ؟
عطرها خود ِ جایگاه اند آنجا :)
عطرها هدف اند ، عطرها مقصود اند ، حقیقت لذت اند !
که به صاحبین ، محققین ، مسیر یابان و جویندگان ایشان تقدیم شوند به مزد اشتیاق !!
شرط اش عطرباز بودن نیست بلکه یافتن حقیقت است !
این دسته ی معدود ، حقیقتی ( مزدی ) دیگر گیرند !
بقول زیبای آن خواهر عزیزم که چند شبی پیش در صفحه ی پرسش اش بر من نوشت :
در نور بمانید :)
عرض ادب و احترام جناب سخی عزیز
حقیقتا دل به دل راه داره.بسیار خوشحالم که این کامنت رو دیدید و با این دلنوشته زیبا روز مارو ساختید.حقیقتا بسیار خرسندم که مطالب من مورد توجه استادی مانند شما قراره میگیره.امیدوارم بیشتر از اینها شامل حضور فعال شما باشیم چرا که بدون اساتیدی مثل شما اینجا صفایی نداره.
درود بیکران جناب سخی عزیز. مرحمت فرمودید که پاسختان کما فی السابق و همچون همیشه راهگشای معماهاست. بسیار لذت بردم از این نگرش ژرف به قضایا و تلفیق معانی که همه و همه نشان می‌دهد جنابعالی از سطح و ظاهر به عمق و معنا گذر کرده اید.
شاهد حضور.به اشتباه شامل حضور نوشته بودم الان دیدم😂😂
مهربد عزیزم جوان رعنا
اتفاقا شامل حضور چندین پله بالاتر است از شاهد حضور !!
شاهد حضور یعنی : شما حضور داشته باشید تا ببینیم صورت شما را به سطح ( ظاهر )
شامل حضور یعنی : شما حضور داشته باشید تا ما نیز مشمول سیرت شما باشیم به شراکت در عمق و بطن و دانش
هرچند که شامل بر من سزا نیست که چیزی بر اشتراک ندارم جز نادانی و اتفاقا و به صحت ، همان شاهد سزاوارتر است بر من :)
اتفاقا شامل حضور را که خواندم گفتم : آفرین !!
شاهد حضور شریک نیست اما شامل حضور شریک است !
من میدانم که تو جوان مستعدی هستی و امید که :
مشمول حضور خدا باشی عزیزم به شعف
و معطر شوی به عطر وصال یار انشاله
عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیزم.
تا به حال از این جنبه به موضوع نگاه نکرده بودم واقعا زیبا فرمودید.یه لحظه احساس کردم شاید از لحاظ نوشتاری نادرست و بی معنی باشه به خاطر همین اقدام به اصلاح متن کردم ولی بعد از فرمایش شما متوجه شدم که چه اشتباه خوبی کرده بودم:)
شکست نفسی نفرمایید.شما همیشه بهترین چیزهارو برای ارائه دارید و به شخصه در این سالها بسیار از شما اموختم.انشاالله که همیشه شامل حضور استاد بزرگی مثل شما باشیم چرا که الان متوجه شدم که لفظ شاهد حضور برای شخصی مانند شما بسیار ناچیزه.
واقعا هربار با ارزوهای قشنگتون شرمندم میکنید و از طرفی احساس غرور میکنم که سعادت هم صحبتی با عزیزی مثل شمارو دارم.
براتون اوقاتی خوش و همیشگی در کنار عزیزانتون ارزو میکنم.
سلام استاد سخی عزیز، نوشته های شما بس زیباست و حقیقت دارد، روایح یادآور منزلگاه حقیقی انسان است که رز شهادت آن را می دهد، چندی پیش برای روز مادر رزی طبیعی خریدم و عمیق آن را استشمام کردم که در آن احساس کردم در کنار معشوق ام و منزلگاه به زمین آمده، حیران بودم؛ استاد سخی عزیز دعا گوی ما باشید تا در نور بمانیم که این دنیا فریب است ♥️🕊
احسان شکیب نژاد عزیزم.درود بر تو جوان رعنا
این لطف بزرگوارانه ی شماست به این حقیر ناچیز !
شما نیز ایضا ، که اگر کسی معنا را نشناسد هرگز نمیتواند حدود تشرف غیر را به حیطه ی آن تشخیص دهد !
و این بر تو اولاتر است و زیباتر و دلنشین تر ، که در سالهای جوانی که غیر بر عیش و نوش و گذران وقت در بیخبری گزارند تو در سلوک و معنا به تحقیق سیر و سپر کنی !
تفاوت اش در سرانجام چیست ؟
غیر ، در زمانی به حادثه یا اتفاق شروع خبر کنند که دیگر زمان نیست پس بر اخبار شایسته مسلط نشوند که وقوف بر اخبار مستلزم زمان است و تسلط و عبور از شرایطی که به تجربه حادث شود و تجربه را زمان خواهد به آزمون و خطا و سپس توفیق به دانش !
لیک شما که در جوانی شروع کنید ( که این موهبتی ست بسیاااار بزرگ که بر هر کس ندهند و بایست انتخاب شوی ) به میانسال که رسید درجات گذرانده اید !!
تفاوت اش چیست ؟
کیفیت ، در زندگی ات حاصل شود و معنی پیدا کند ! و دیگر اینکه چنان شعفی تو را در خود غرق کند ( که قابل به وصف نیست ) از وقوف بر اتفاقاتی ( به معنی ) که دیگران حتی به مخیله و ذهنشان خطور هم نکند !!
تا چه حدود ؟
تا حدودی که دیگران شب بینند و تو روز !!
تا این حد
سلام استاد سخی عزیز، نوشته های شما بس زیباست و حقیقت دارد، روایح یادآور منزلگاه حقیقی انسان است که رز شهادت آن را می دهد، چندی پیش برای روز مادر رزی طبیعی خریدم و عمیق آن را استشمام کردم که در آن احساس کردم در کنار معشوق ام و منزلگاه به زمین آمده، حیران بودم؛ استاد سخی عزیز دعا گوی ما باشید تا در نور بمانیم که این دنیا فریب است ♥️🕊
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزل ها