اگه شما هم مثل من و دوستام ظهر تابستون، تو چمن های باغچه پارک که تازه ابیاری شده بود و خیس بود فوتبال بازی می کردید، تقریبا کل اون روزا داشتید رایحه این عطر رو استنشاق می کردید.
همسایه ما یه پسر بچه داشتن که عشق فوتبال بود.. کلی اطلاعات از فوتبال و انواع اقسام تیم ها به من یاد داده بود، بعد دوستاشو جمع میکرد باهم میرفتیم بازی.. من بودم و یه ایل پسر:)
بعدا که از طرف مدرسه مارو میبردن اردوگاه من همکلاسیامو زور میکردم باهم فوتبال بازی کنیم.. همه بازیامون هم دقیقا کله ی ظهر:)
تعبیر و فضا سازی دلچسبی بود واقعا. 🌺
سلام و عرض ادب نازنین خانم
ما هم بچه که بودیم وقتی فوتبال بازی می کردیم یه دختر همسایه داشتیم که از ما چندسال بزرگتر بود بعضی وقتا میامد با ما فوتبال بازی می کرد، شوتاش خیلی سنگین بود. بهش میگفتیم کریم باقری : )
چه دوران شیرینی بود و چقدر زود گذشت.
ممنون نازنین عزیز. براتون آرزوی سلامتی دارم.