بازپرس از مورسو میپرسد که چرا آقای مورسو؟ چرا به یک جسد بیجان شلیک کردید؟
مورسو جوابی نمیدهد و بازپرس مشوش میشود، دست در موهایش فروبرده
و آرنج خودش را روی میز میگذارد و اندکی به جلو خم میشود و به آرامی از مورسو میپرسد
چرا به یک جسد بیجان مجدداً شلیک کردید؟ چرا بین شلیک اول و دوم منتظر ماندید؟
انگار برای بازپرس نه کشته شدنِ آن جوان ، بلکه شلیک مجدد مورسو به یک جنازه مورد سوال باشد،
نه گلولۀ اول بلکه گلولههای دوم تا چهارم.. چرا یک نفر باید تصمیم بگیرد
که به یک جنازۀ بیجان بارها شلیک کند؟ مگر مُردن آدمها عمق دارد که مورسو میخواهد
آن جوان را بیهیچ دلیل قانعکنندهای به عمیقترین نقطه آن برساند! برای بازپرس هنوز مبهم است
که آیا آن جوان به اندازه کافی کُشته نشده بود و مورسو میخواست مُردن او را
دقیقاً تاکجا ادامه دهد و چند گلوله بعد از گلولۀ اول لازم بود تا جنازه به اندازۀ کافی به یک جنازه بدل شود !
حالا برای او تأمل و درنگِ مورسوبین شلیک اول و دوم مسأله است، مسألهای که باید پاسخش را بیابد…
او یک جنازه را بارها کُشته بود، مرد ناشناسی که به گفتۀ کمال داوود
حتی فرصت نشده بود اسمی در این داستان داشته باشد…تأملی بین شلیک اول و دوم
و لحظهای اندیشیدن به اینکه باید به زندگی بارها شلیک کرد، بارها و بارها…
و جنازهاش را برای چندمین بار کُشت...در برابر چنین سؤالی که کامو
در مقام یک نظاره گر خارجی طرح می کند اکنون من باید خود را در معرض پرسش قرار بدهم
و خود را درجایگاه سوژه و ابژه تؤامان مؤاخذه و بازجویی کنم ، برای چه عطر بازی می کنی؟
بعد از اولین باری که رایحه عطری را تا سرحد پرستش ، ستایش کرده ای ولی این شیفتگی و این عشق تو را
در گذر زمان به کمال نرساند در واقع اولین شلیک را به گیجگاه خود کرده ای
برای چه اما بار دوم شلیک کردی؟
در پوچی مطلق برای آنکه خود را بار دیگر به صلابه کشی آیا دوباره رستاخیز کرده بودی؟
در این بین سیزیف وار محکوم به نفرینی ابدی چند بار زنده شده ای و چند بار خود را کشته ای؟
گویی سرگردان در این سیکل ابزورد و چرخهٔ باطل
معنا در چگونه کشتن خویش یافته ام ،
به مشام می کشم ، بر می خیزم و به خود شلیک می کنم ، به شقیقه زندگی…
تونی ایومی عزیز دل من😍😍
به مبارکی و شادی تن پوش بفرمایید دوست عزیزم
نظرتون راجبش تغییر نکرد؟
مهربد عزیز ابتدا پاسخی نوشتم و به دلایل شخصی حذف اش کردم برای اینکه حمل بر بی ادبی نشه مجدداً این پیام رو در پاسخ شما می گذارم ،در مورد تونی ایومی به نظرم با توجه به امتیاز بالا در فرگرنتیکا و ریویوهای ایکاروس که دست گذاشتن اش بر روی یک عطر با اون ادبیات نافذاش کافیه تا جماعتی براش صف بکشند باید با وسواس بیشتری اظهارنظر کرد ، ناگفته نماند شخصیت پردازی که ایکاروس در ریویو های اش دارد بیشتر از اینکه افراد رو به داشتن و خریدن عطر متمایل کند مخاطب رو جذب اون کارکتر وتصویر سازی اش می کند و فرد تصور می کند با پوشیدن عطر آن کارکتر را بدست می آورد و این حداقل توقعی است که دارد ، این نوع شخصیت سازی در قالب ریویو بعضاً بسیار اثر گذار تر از خود رایحه است ، بنابراین باید تا می توانیم از نقاط ضعف چنین عطرهایی که قیمت سر به فلک کشیده دارند نیز بگوییم ، مخاطب عادی در بهترین حالت در شروع رایحه به من می گوید که بوی مربای گل یا مربای آلبالو یاحتی مربای هویج یا بِه می دهی و بعد از دو سه ساعت بازخوردها به مرور بهتر می شود ، آیا این عطر به نسبت کاری مثل سایکودلیک یاپچولی روما و … که نصف قیمت را دارند برتری دارد؟؟؟برای مخاطب عادی یا حتی شخص نسبتاً آشنا به دنیای عطر به هیچ وجه ولی برای یک عطر باز بستگی دارد ؛ توقعی که او از عطر و چینش نت هاو تغییرات رایحه و کانسپت و پرفورمنس و کیفیت آن دارد تعیین کننده است…
پافشاری شما مهربد جان روی این عطر باعث شد من فرصت بیشتری بهش بدم و الان با شما هم سو تر هستم اگرچه هنوز نظرم بر اینه که تونی ایومی برای مخاطب ایرانی ساخته نشده🙏🌹