معجزه های معطر

ارادت ها جناب مروت خوشنام

سپاس و وجودتان پویا و هنرنما انشاله

🌹

سپاس جناب بهراد ارجمند

و عرض سلام

حتما تهیه میکنم انشاله

🌹

سلام جناب مرسدس

به به !

چقدر عالی که تجارب شما را دریافت کردم .

قدردان لطف سرکار

🌹

احسان شکیب عزیز

سلام جوان رعنا

درب خروج بسته نمیشود !

بلکه چنان از این یافته ی بزرگ هیجان زده میشوی که نه تنها لحظه ای به خروج فکر نمیکنی ، که اگر بخواهند به زور خارج ات کنند بر زمین چنگ میزنی تا خارج نشوی :)

و آفرین و زنده باد ! قوانین کنش و واکنش را چه درست گفتی !

هر کنش ، مداری را ترسیم میکند که واکنش از همان جنس و در خلاف جهت اوست ( یعنی در جهت صادر کننده ! )

پس : آنچه میخواهی واکنش بر تو شود ، کنش کن :)

برخی حتی از شروع اش میترسند !

یا آنقدر بی اعتقاد اند بر آن ، که میخندند !

اتفاقا این دسته ها ، قرار است که بسیاااار موفق تر باشند ! ازین رو نیروی ضد کمال پیشاپیش جلوگیری کند از آن !

درودها بر تو

نازنینِ نازنین ما

سلام جوان زیبا با آن چشم های عمیق چون آهو :)

چه خوب که مفید بود بر تو

کدام توبروز ابسولو ؟ توبروز آتلیه ؟

و اما بال پرواز !

البته که داری ! لیک ابتدا یافتن ، سپس درک کردن و متعاقب آن بهره بردن از آن به پرواز ، کمی زمان ، جهد ، مطالعه و تمرین میطلبد !

مثل آن فیلم کیانا ریوِز که همین الان اسمش یادم رفت :) آن فیلم تمثیلی دیگرگون با زبانی دیگر از آن است !

میدانم که این پیام را ثبت کنم نامش یادم می آید :))

روزی که ( البته شب !! ) مشغول پرواز بودی آن بالا ، به یاد این سخن بیفت :))

🌹

درود آقای سخی عزیز

شما که استاد مایید.. اما اسم بال فرشته آمد.. و از علاقه شما مطلع شدم.

حیفم اومد نگم. فیلم زیر آسمان برلین را هم حتما ببینید🌹🌹

سپاس احسان عزیزم

حتما :)

سلام سالار عزیزم عشقباز پرسرعت ما :)

زندگی ات بر مدار شادی ها ، عشق ها ، توفیق ها ، دانش ها و زیبایی ها باد بلطف خدایمان

و البته بر مدار عطرها :)

عزیزمی جوان کرمانشاهی

جناب کام یار فخار مهربان ما :)

عرض سلام و احترام

زیبا بود خاطره ی سرکار ، سپاس !

اتفاقات پیش بینی نشده اند که همیشه بر شما آورده ای دارند که اتفاقا از پیش بر شما دیده شده اند :)

تناقضات قابل به اندیشه :)

خاطرات خوش هماره در مدار مسیر شما باد انشاله

🌻

آتنا ی عزیز و معطر

سلام و عرض احترام سرکار خانم

خیر :) خطرناک نیست سرکار خانم اگر :

متوکل باشید بر او :)

یادتان باشد :

اگر بر چیزی تفکر کنید کائنات آن را بر مسیر شما قرار میدهند !

اگر خطرناک باشد ، به تجربه و آموزش !

و اگر خطرناک نباشد و زیبا باشد : به حظ و آموزش مهر به دیگران 

از او بخواهید تجربه این حظ را در مسیر شما قرار دهد .

و اما شانس :

البته که من خوش شانس ترین ام :)

شانس یعنی چه ؟

شانس یعنی خدا !! نام دیگر خدا شانس است !

شک نکنید که شما نیز خوش شانس ترین اید !

حتی گفتن ِ این که من بد شانس ام ، گناه است !

هر کس بگوید من بد شانس ام ، شانس گوید : خب ، بهتر ، کار ام کمتر شد :))

مدام بگویید من پرشانس ترین ام

بعد از نهایتا یک سال ، اگر خوش شانس ترین نشدید آنوقت بیایید در همین صفحه و بگویید : فلانی ، تو هیییچ نمیدانی :)

پدرم میگفت اگر به یک سنگ ایمان کامل بیاوری ، همان سنگ تو را توفیق دهد که زیر و رو شوی !!

سالها بر این گفته تحقیق کردم ! از این جمله درست تر نداریم ! تمامی مخلوقات خدا ، قدرتی در خود نهفته دارند به توفیق ، که جهان رو به کمال است و هر ذره ، همین مسئولیت دارد !

حال ببین خود ِ خدا ( شانس ) چه قدرتی دارد که حتی یک تکه سنگ اش چنین قدرتی دارد !!

تو خوش شانسی :)

🌹

لبخند مادام انگلیسی چه خاطره ای شد بین ما :)))

غیر ازین هم نباید باشد !

معجزه ی لبخند :)

عرض سلام و ارادت

سر کلاس ، چند تا خانم هستند که مدام چشم بر من میدوزند ، البته من عادت دارم و مطلع ام از نوع فعالیت عده ای از شیاطین که " آزمایش " کنند و نوعی دیگر که گمراه کنند :)

ورنه کلاغ که تماشا ندارد !

اما یک خانمی هست که مجرد است ، هر وقت بر حسب اتفاق نظرم بر او می افتد یک لبخند نازی میزند هم با چشم هم با لب ، که بی اختیار من نیز لبخند میزنم :))

بر لبخند زیاد اندیشه کن !

که چرا و چگونه خلق شد به دستور !! و چه میکند و چرا !!

به قربان خدایم بروم که خودش یک لبخند بزرگترین و مهرانگیزترین است :)

خلاصه که لبخند مادام انگلیسی بر تو باد :))

ارادت ها جوان شیر

درود و مهر این حقیر تقدیم به شما جناب مینائی

شما و روهام عزیز از یک جنس اید !

حتی حضورتان نیز در یک صفحه ، همراه و همزمان با هم است !!

سلیقه تان نیز که در تشابه کامل است !

تجربه و عشقبازی تان نیز ایضا !!

هر دو نیز بر این حقیر ، لطف و مهر دارید !

جالب نیست ؟؟

تجربه ام میگوید : شما دوستان خوبی بر هم خواهید شد :)

اتفاقا هر دو نیز کم حرف اید بر ما :))

حال آنکه در تجربه عطور از همه ی ما پیش اید و بیش !

انشاله که لایق باشیم بر حضور شما دوستان

ارادت ها

و زنده باد بابت آن شعر زیبا 🌹

درود و مهر خدا و این حقیر تقدیم به شما جناب دنی عزیز

زبان مهر زیباست !

چون شمعی ست که تنها پروانگانی خاص را جمع کند به تجمیع

چون شما

آنها که ترجمان زبان مهر میشناسند

و آنکه شناخت ، از آن پس هرگز نتواند و نخواهد به زبان دیگری سخن گوید !

عزیزید شما

🌹

ویلیام سیدنی پورتر :))

چهار میلیون !!

از بهترین ها بود در داستان های کوتاه !

من کجا و او کجا :))

لیک سپاس از این یادآوری زیبا ، جناب امیر حسین عزیز اهل اندیشه و مطالعه ی ما

سلام و درود بر تو

شاید روزی بجای خاطره ( که مدتیست به دو دلیل فعلا نمیگویم تا مدتی بعد ، چون دلیل ۲ شد !! ) هر عطر را با داستانی کوتاه همراه و معرفی کردم :)

این خود یک مسیر است !

پیام شما این فکر را بر سر ام انداخت :)

ایده ی بسیار خوبیست !

خداراشکر توان اش هم دارم کم و بیش 

آزمایش میکنیم پس از ریویوهای دکانت های مهربد عزیز ببینیم دوستان تا چه میزان دوست دارند !

البته کلی از خاطرات خودم با عطرها هنوز باقی مانده است !

ببینیم خدا چه میخواهد

:)

به به

نور همنشین لحظه ها

آمین و سپاس بابت این دعای زیبا

بر شما نیز اینچنین باد

عزیزمی امیرحسین عزیزم

چه افتخار بزرگی ست بر من توجه بزرگی کاربلد چون تو به این حقیر

ارادت ها خدمت تو

عزیز منی

من نیز به عشق شماها مینویسم

بعله !

چرا به ذهن ام نرسید ؟؟

مونته کارلو ! واااو ! پر از گلهای سفید ! با هل و باریجه :)

زیباست الحق بی شک ! اما تست اش نکرده ام :)

دوستان ام شرح اش دادند بر من !

و اما کنستانتین که سرفصل است ! البته نه برای پرواز ! سرفصل است در بیان و شاخه حقیقت دیگری !

ماتریکس منظور بود ! که : پرواز تمرین میخواهد و بیرون آمدن از خود ( جسم )

کنستانتین داستانی از شاخه ای از عرفان را روایت کند که به عرفان قدرت مشهور است . کتابها و تحقیقاتی درین باره کرده ام لیک ناگفتنی ست :) منفی ست لیک وجود دارد .

اتفاقا متریکس هم به این شاخه میپردازد در متن خود لیک هدف از شاخه ی دیگری تعقیب میشود !

جوینده یابنده است !

پرواز را بجو

و پرواز کن !

به مزد اشتیاق :)

😁

سلامی دیگر بار حضور زیباترین این خانه

اگر شما این کار نکنید پس چه کس لیاقت دارد به انجام !!

فرشته ها هم به تماشا ایستند

از جسم که برون شوم ، دیگر بُعد مکان نخواهم داشت ، و به هر زمان که بخواهم خواهم رفت ، پس یکی از آنان که به شوق به تماشا می ایستد : من ام 😁

و به فرشتگان گویم : به زیبایی و دلبری کسی بین شما قدرت تسابق دارد با فرشته ی خانه ی ما ؟؟

و متعاقب سکوت گویم : چه پرسش خطایی !

همان نسیم ملایم پنجره ی اطاق ، نسیم عبور فرشتگان است به حضور !! ایضا من :)

شادی هماره نصیبتان بر هرآنچه که میطلبید از او

منظور ام این نبود 😁

لیک وقتی دوباره خواندم ، دیدم که این مفهوم نیز مرتبط است !

منظور یکی از جمع بینندگان بود که حقیر باشم در بین دیگرانی که ایشان فرشتگان اند !

من کجا و ایشان کجا :)

هرچند که مقام آدمیت والاتر است !

لیک بانویی در مقام آدمی ، که روی و خوی فرشتگان زیبارو و زیباخو دارد الحق که زرین است و یکتا و اولاتر از ملائکه !

بیخود نیست که او شما را با زر همراه و زراندود کرده است :)

ماجرای ما نرها دیگر است !!

شیطان نیز از ملائک است که باید از وی هشدار کرد و گریخت :)

هرچند که نام اش عزازئیل است یعنی عزیزترین خدا !!

و اگر ریز بنگریم اگر او نبود و این ماموریت نمیپذیرفت ما آدمیان به اختیار و سپس به کمال نمیرسیدیم و همچون فرشتگان بودیم که هیچ اختیار ، ابعاد ، تجربه ، هوش ، کمال و بسیار خصوصیات دیگر که در تصرف آدمی ست ندارند !

از همین است که اگر انسانی به مقام آدمیت رسد فرشتگان بر وی تکریم بسیار کنند به همین دلیل گفتم می ایستند به تماشای شما به شوق :)

و باز از همین است که ابلیس این ماموریت پذیرفت از حسد و جهد خویش کند که نگزارد !

به به ! صبح شد و صدای ام کلثوم برخاست :)

همسایه ی زیرین ساختمان ما خانواده ی بسیارخوبی اند مرد خانه در تمامی ی لحظات بیداری مشغول گوش دادن ام کلثوم است ! حتی وقتی بیرون می آید گوشی اش را جلوی چشمش میگیرد به پخش ام کلثوم !! تمام لحظات :)

چند شب پیش مدیر بلوک زنگ زد که آقای سخی بالاخره پس از ده سال از شما شکایت شد !! گفتم خدا نکند چه شده ؟ گفت گربه شما برخی شب ها در بالکن صدا میکند ! گفتم بله ، غذایش را که می دهیم اول میرود ماده ها را صدا میزند که بیائید غذا بخوریم :)) بیچاره همیشه هم تیرش به سنگ میخورد چون دو طبقه از همکف بالاتریم لیک امید از دست ندهد ! به خانم ام گفتم این گناه دارد بگذار آزادش کنیم برود گفت اگر این برود من هم میروم یا میمیرم :)) چشم ، شب ها نمیگزاریم به بالکن برود ! چه کسی شکایت کرده ست ؟ گفت همسایه پایین شما !

سه روز بعد :

درب خانه را زدند . دیدم همان مرد همسایه آمده دم درب ! نگذاشت من حرف بزنم گفت فلانی ما تازه فهمیدیم که این گربه ی شما بوده ! چنان ناراحتیم که امشب خواب نداریم :) خانم ام مرا بیرون کرد و گفته گربه آقای سخی بوده ؟؟ چرا اول تحقیق نکردی :)) آقا اگر صدای گربه شما نیاید ما بر به مشکل میخوریم بخدا عذرخواهیم ! به مدیر بلوک هم گفتیم !

گفتم نخیر ، کار درست همان است که شد ، شما بزرگوارید و میبخشید ، دیگران چه ؟ این شما نبودید که فرمودید بلکه خدا بود !

خلاصه که این بار جناب شیطان موفق نشد لیک داستان ادامه دارد :))

ما کجا و فرشتگان کجا :))

لیک کلاغگان شاید :))

عزیز منی مسعود جان

سپاسگزارم جوان رعنا

شما نیز همچون همیشه لطف دارید بر من :)

شما و خانواده محترم نیز ایضا در پناه خدا