بایزید بسطامی را پرسیدند؛
اگر در روز رستاخیز
خداوند بگوید چه آورده ای؟
چه خواهی گفت؟
بایزید گفت:
وقتی فقیری بر کریمی وارد می شود،
به او نمی گویند چه آورده ای،
بلکه می گویند چه می خواهی!
و اما بلوی بشدت خوشبو، دوست داشتنی و نوستالژیک..
تقدیم به تمامی عزیزان عطر باز و هنر دوستان محفل عطرافشان...
سلام و درود سرکار خانم سالمی عزیز
عکستون حس نوستالژی عمیقی داره منو یاد خانه باغ پدربزرگم که بالای کوه های زنجان بود میندازه چون زمستان ها اونجا به شدت سرد میشد و برف و کولاک به راه میفتاد یک کرسی بزرگ داشتند که هممون دور اون جمع میشدیم و پاهای یخ زدمون رو میبردیم زیر کرسی و اون حس گرمایی که اندک اندک به جان سرمای پا مینشست و مارو گرم میکرد لذتی بی نظیر داشت کنار هم بودن و حس امنیت و گرمای اون خونه واقعا لذت بخش بود عین یک پناهگاه بود صبح که بیدار میشدیم هم مادربزرگم با سر شیر و عسل و تخم مرغ و نون محلی و چای تازه دم آزمون پذیرایی میکرد یادش بخیر ممنون بابت عکس زیباتون ادکلن هم مبارکتون باشه و به خوشی استفاده کنید 🌱🍀🍀
جناب آقای مقدم با درود بشما
خیلی ممنونم از نظر بسیار زیبایی که برای بنده ثبت کردید، خاطره های که اینجا نوشتید چراغ خاموش حس های بی نظیر گذشته را دوباره در وجود آدمی روشن میکنه و قلب و روح افسرده و مردیه انسان را تازگی میبخشه و زنده نگهه میداره همه ی این قصه ها و داستانها حتی یادشان هم زیباست همچون یاد خانه ی باغ پدر بزرگ بزرگوارتان و حرارت پر انرژی گرمای کرسی شان، خدا روح پدر بزرگ گرامی تان را شاد کند و یادش در دلهایتان سبز و جاودان باشد تا همیشه🍃
سپاسمندم که در لابه لایه دفتر خاطراتون از دورانهای بکر و کلاسیک ما را با جنابتان هم سهم و همراه نمودید با آرزوی بهترین ها برایتان انشالله🙏
مبارکه عزیزم به شادی استفاده کنید 🌹 🫶
سپاس فرنوش عزیز و مهربونم🥰🫂
سلام خانم سالمی
راستش چندبار نوشتم و پاک کردم دلم طاقت نیاورد نوشتم 🤗همه چی قدیمیش خوبه آدما زندگی دوست داشتن ها انقدر هست که تا صبح باید اسم ببریم فکر کنم تنها آدمی هستم که بشدت از آینده و تکنولوژی ترس دارم هرچقدر دنیا سمت مدرن بودن رفت عذرخواهی میکنم گند زد به زندگی مردم حاضرم کل عمرم رو بدم فقط برگردم به گذشته کاش هیچوقت عجله برای بزرگ شدن نمیکردیم معصومیت بچگی چیز دیگه ای بود متاسفانه هرچقدر بزرگ شدیم درد و غصه هامون ده برابر بزرگ تر شد بجای خنده اشکامون جاری شد سادگی همین چراغ ها چیزی که تکرار نمیشه حتی بریم بخریم روشن کنیم هیچوقت دیگه حس و حال سابق نیست 😔بچه که بودم عاشق همه بودم بزرگ که شدم سعی کردم فاصله به اندازه زمین و آسمون با بقیه حفظ کنم چون مثل بچگیام دیگه نیستن این دنیا خیلی چیزا بهمون بدهکاره اما بازم خداروشکر امیدوارم دنیا از این بدتر نشه ببخشید زیادی حرف زدم مرسی که یادآور روزهای قشنگ گذشته شدی عزیزم 🥰🙏
فرنوش عزیزم سلام ها به تو
بله عزیزم حق با شماست هر چی به سمت جلو پیش میریم اوضاع از این که هست بیشتر بدتر و سردتر میشه در روابط فامیلی و همه چی کلا، مابین این دنیا و زندگی گیر کردیم و راه چاره ای نداریم جز ادامه دادن تا ببینیم صاحب اصلی ما را به چه سمتی هول و حرکت میدن من معتقدم بشدت که هر اوضاعی در هر گوشه ی جهان و ما بین هر کسی اتفاق بیفتد بدون شک حکمت و خواسته ی خودش است چون همه ی قضا و قدر و هر چیزی و وقوع هر اتفاقی در دنیا حتی فرو افتادن یک برگ از درخت مابین هزاران درخت فقط و فقط به اذن خودش است و بس...
بقول معروف کسی چه داند فردا قرار است برای بشر و دنیا چه سرنوشتی رقم بخورد شاید او بخواهد اینجا دیگر آخر دنیا باشد و اینگونه جهان را پایان دهد...
به امید آزادی، خوشحالی، و خوش کامی برای اهالی زمین تماما..
شاد باشی بانو فرنوش خوش قلب ما💗
درود بر شما مبارکتون باشه این عطر خوشبو و به شادی بپوشید 🙏🏽🌷
در جواب چه آورده ای خداوند ما ایرانی ها باید بگیم یه روح خسته و پیر
و در جواب چه میخواهی ؟
آدمی را اُمید است به خیر کَسان
مرا به خیر تو امید نیست شَر مرسان
با عرض ادب و احترام به آستان محترم استاد جباری فرهیخته بیان
استاد شما بسیار خلاصه و زیبا در یک جمله حق مطلب را استادانه ادا کردید و معنا و مفهوم را با پاسخ زیرکانه بصورت کامل رساندید..
واقعا همینطور هست که فرمودید هر چه بیشتر به عمق دردها و رنجهای این دنیا مینگرم به همان اندازه هم بیشتر دلتنگ و ناامید میشوم باور میکنید بنده بعد از گذشت چند سال هنوزم هر چه میکنم نمیتوانم شبها سیمای مظلوم و چشمهای گریان بانو و آقای مستمندی از خطه ی سیستان را که از طریق فضای مجازی مشاهده نمودم و از خاطرم پاک کنم حتی کلی دنبالشان هم گشتم ولی موفق نشدم پیدایشان کنم دیدن صحنه های دلخراش دنیا برایم بسیار نازیبا، نانجیب و تکان دهنده است خیلی وقته احساس میکنم این دنیا دیگر چیز زیبایی برای تماشا کردن و جایی برای ماندن ندارد از دست هم متاسفانه کاری بر نمیاد فقط غصه اش بمانند اصابت تیری است فرو رفته در قلبم😔
به امید برگشت نوری در تاریکی مطلق و غلبه و پیروزی حق بر باطل و بی عدالتی و ناحقی...
همه ی روشناییها و زیبایی های جهان سهم شما استاد روشن تفکر و بزرگ منش🙏🍃
با درود و احترام فراوان خدمت شما
بانوی هنرمند بزرگوار
شما نگاه هنری بسیار دلنشین و کارسازی دارید
سبک تصویر خاطره انگیز ( نوستالژی ) شما خاطرات کودکی بنده رو زنده کرد .
یاد مادربزرگ عزیزم ...
یادشان به نور روحشان شاد 🙏🏼
🥀 دلتنگی سهم ماست
از خاطراتی که یک روز خاطره نبودند، زندگی بودند ...
بینهایت سپاسگزارم به پاسِ هَم بَهرِگی این تصویر زیبا
با عرض ادب و احترام خدمت شما جناب آقای هوشمند
ضمن تقدیر و تشکر از پاسخ معطر و تفکر هوشمندانه ی شما، خداوند منان روح مادربزرگ عزیز و سفر کرده تان را شاد کند انشالله، همه ی ما آدمها اغلب به مادربزرگ ها و پدربزرگهایمان علاقه ی خاصی داشتیم در زمانهای گذشته البته نه زمانهای خیلی قدیم علی الخصوص نسل دهه ی شصت چون باهاشون خاطره های خوش و زیبایی را گذراندیم بنده خودم از دوران کودکی تا زمان دانشجویی ام با مادر مادرم که هنوز در قید حیات بودند خیلی ارتباط نزدیک و صمیمانه ای داشتم علتشم هم این بود که منش، گفتمان و شخصیتش بنزدم بسیار قابل ستایش و ستودن بود و زندگی امروز خودم را اگر تا بحال مرتکب خطای بزرگی نشده ام مدیون راهنمایی ها و دلسوزی های مادرانه اش میدانم وقتی میرفتم پیشش و صورت و دستهایش را میبوسیدم از عطر تن اش بوی فضا و مکانهای امن و روحانی و عارفانه گونه میگرفتم و ساعتها در این حس و حال خوب و خوش غرق میشدم با دقت و با دل و جان به پندها و نصیحتهای پیامبر وارش😊 گوش میسپردم و آنها را آویزه ی گوشم قرار میدادم، خیلی وقته جایش در این دنیا خالی است اما در قلبم تا ابد جاویدان...
به امید سپری شدن روزهای بد، بدور از غم و دلتنگی برای همگان و جناب تان...
درود و ادب و احترام خدمت بانوی خوش ذوق و خوش سلیقه سرکار خانم سالمی گرامی
مثل همیشه عکسی زیبا، دلنشین و اینبار خاطره انگیز از چراغ علاءالدین 😍 یادش بخیر چه شبهایی رو که دور این علاءالدین ها با نزدیکان و فامیل دور هم نشستیم و شب نشینی کردیم، گفتیم و خندیدیم، خاطره ها و قصه های واقعی زندگیمون رو برای هم تعریف کردیم. به دور از این تجملات ظاهری امروزی و با سادگی و صفای قلبی میهمان و میزبان یکدیگر میشدیم. مهمانها تکیه به پشتی میدادند. با یک سینی استیل چای در استکان ها و نعلبکی هایی که روی هم بودند از مهمانها پذیرایی میکردیم. با یک کاسه سیب و پرتقال و پیش دستی های ملامین و چاقو اره ای... گاهی هم با پیاله های کشمش سبز یا نخودچی کشمش ساعتها تا نیمه های شب مینشستیم و گذر زمان را حس نمیکردیم... چقدر زود این سبک زندگی عوض شد... چقدر زود بوی عطر چارلی، آزارو، مکسی، دریک و... جایش را به دیور هوم اینتنس و دیور ساواج و کو کو شنل و ... داد. چقدر زود پشتی ها جایشان را به مبلمان های استیل آنچنانی دادند... چقدر زود استکان نعلبکی ها جایشان را به نیم لیوان های کریستال چک، ایتالیایی و فرانسوی دادند... چقدر زود بشقاب های ملامین و چاقو اره ای ها جایشان را به بشقاب های بلوری و چینی های آنچنانی دادند... به سیب و پرتقال و کشمش سبز، موز و کیوی و قهوه و نسکافه اضافه شد... و چقدر زود سادگی و صفا و یکرنگی جایشان را با تجملات و فخر فروشی و دورنگی عوض کردند و این فاصله های وحشتناک...
از اهدای این عکس خاطره انگیز و به اشتراک گذاشتن این عطر خوش رایحه و همچنین تابلو خوشنویسی سپاسگزارم.
با آرزوی بهترین روزهای معطر زمستانی برای شما و خانواده محترم 🌱🌹
جناب آقای استاد فخر قوی قلم
با عرض درود و ارادت
هنر فکر و فخر و نویسندگی حضرتعالی در این جمع ثابت شده است زندگی های ساده یه قدیمی،عطرها،مهرها، رفاقت ها، صداقتها، صمیمیت ها،دور همی ها،شب نشینی ها، نگرانی ها، همدردی ها، همدلی ها، کمکها،و خیلی از رفتارها و اعمالها و تعاملها و روابطهای اجتماعی خوش گذشته ی انسانها با همدیگر را طوری شرح میدهید که آدم وقتی صحنه های ناخوش و رفتار ناشایست دور و بری یاشو با خودش یا بقیه میبینه دلش از صحنه ی روزگار امروزی بشدت میگیره و سیاه میشه...
قبلا ایام قدیم چقدر تو خونه ها مهمانی برپا میشد و همه با هم خیلی تنگ و صمیمی دور یک سفره مینشستیم و با لذت کنار هم غذا میل میکردیم، عطر و طعم غذاهای خوشمزه که یا دستپخت مامان بود یا مادر بزرگ،یا خاله جون و زن عمو جونو زندایی جون..
الان بخوای بری خونه عمو و دایی ات زنگ میزنی زنهاشون یا در و باز نمیکنند برات، یا میگن خواب بودیم نشنیدیم یا میگن عه وا خدا مرگم نده چرا دیشب نیومدی امشب خونه خان داداش بزرگم حاج عبدالله مهمون بودیم پسر بزرگش ماشاالله هزار ماشاالله تازه پزشکی از دانشگاه اصفهون تموم کرده دست زن براش گرفتن مراسم نشانش بود دعوتمون کردند رفتیم تا نصف شب اونجا بودیم به سرو شام ومیوه و شیرینی و کیک و شکلات تعریف بده باید خودت بودی و میدیدی چطور جلو دستمون میچرخیدند وازمون پذیرایی میکردن با احترام، عروس نگو یه پارچه خانم چش ام شور نیست ها باب تعریف گفتم، حالا اگه بری ته توشو دربیاری میفهمی شیرین خانم دروغ گنده گفته قد کله قند عروس داماد و این ده ساله با همین خان داداشش حاج عبدالله خان دعوا کردند سر ارث پدری و با هم دشمنن حالا هم که نرفتن دختر خودشو بگیرن از حسودی داره میترکه و فقط خودشو گرفته و شاد نشون میده جلو بقیه خلاصه این که سایه ی همدیگه را با تیر میزننو این یکی میگه سر به تن اون یکی نباشه و فقط داره پوز میده زنیکه ی شارلاتان دروغگو...
بنده هم متقابلا و متقاعبا از اهدا و بازگوی خاطرات خووش و خوب گذشته توسط قلم پویا و بیان گویا و شیرین شما از جناب تان بسیار متشکرم و مفتخرم به حضور گرانقدر استادی چون شما...
برایتان در کنار خانواده محترم و اصلیتان آرزوی صحت و سلامتی و شادمانی روز افزون دارم🙏🍃
درود خانم سالمی پور گرامی
چه تصویر خاطره انگیزی، یاد چراغ نفتی ها بخیر و بویی که از حضور این چراغ ها اتاق های کوچیک قدیم رو پر میکرد...
عطر هم که نوستالژی....
مبارکه، تنپوش شادیهاتون باشه 🌹
سلام و عرض ادب جناب آقای فرهاد
بله واقعا همینطوره که میفرمایید صنعت عطر از همون قدیم قدیما در کنار همین حسهای نوستالژیک و بر پایه ی هنر خلق شد و توسط نسلهای بعدی در آینده همچنان ادامه دار خواهد بود قطعا...
در حال حاضر هیچ چیزی هم قابل قیاس با مواد، اشیا و عطرهای سابق در گذشته نیست و نخواهد بود از جمله همین علا ٕ الدین ساده و چراغهای نفتی ساده که جمعیتی به اون بزرگی و خونه هایی با آن وسعت زیاد را گرم و روشن نگهه میداشتند.
با آرزوی حس و حال عالی برای جنابعالی...
سلام بانو سالمی نازنینم
چه عکسهای نوستالژی قشنگی😀
گرم و دوست داشتنی تو این روزهای سرد
مبارکت باشه عزیزم
با دل خوش استفاده کنی🌺❤️💋🌹
سلام بروی ماهت روزا بانویه زیبایه من🫂
قربون محبت شما بشم من که پر از نور و گرما و انرژیه😍🥰😘
یک شاخه گل رز🌹قرمز خوشبو،یک سبد سر پر گیلاس🍒 آبدار و یک جعبه شکلات🍫 خوشمزه تراپیه حاله خوبه شما ماه بانویه ماهرو💖
چه عطری از این نوستالژی تر؟؟😍😍
مبارکتون باشه و به شادی استفاده کنید..🌹🌹🌹
درود بر شما جناب آقای Telecaster
بله واقعا بلو خیلی خوشبوعه، من عطرهای قدیمی را خیلی بیشتر از عطرهای جدید دوست دارم و همیشه دلم باهاشونه هنوزم رایحه ی گمشده یه قدیممو پیدا نکردم اما همچنان امیدوارم به یافتنش..
متشکرم جناب خوش ومعطر باشید انشالله🙏
مرسی که این عکس زیبا رو شیر کردین. چقدر قدیمیه این چراغ علاءالدين
با درود و عرض ادب و احترام خدمت جناب آقای دکتر بوترابی ارجمند
از بازخورد و استقبال گرم حضرتعالی از این تصویر بسیار سپاسگزارم🙏 بله استاد این علإالدین جز ٕ اشیا ٕ خیلی قدیمی محسوب میشود...
برای شما روزهای عالی و هفته های عالی تر آرزومندم...
سرکار خانم سالمی پور ادیب و فرهیخته با درودها
سپاس از شما که همیشه تصاویر زیبای عطرها را با جملات و عبارتها و تابلو خط های فوق العاده، دو چندان معطر و خوشبو میکنید.
آرزوی روزهایی خوش وخرم و سرشار از آرامش و حضور برایتان دارم.
در پناه نور
درود بر اذهان بیدار این وادی
و
درود و ارادت خدمت جناب آقای استاد عطر دوست عطرافشان
بدون تعارف عرض کنم که بنده همیشه از پاسخها و نظرات محترم شما در این محفل الهامی خاص میگیرم...
بنده هم از نگاه هنری معطر و حضور معطر شما در این فضای امنِ عطری بی نهایت سپاسگزارم...
برای جنابتان دنیایی سراسر آکنده از مهر و شادی آرزو میکنم استاد شایسته و معین🍃🙏