👌 😍 👏 15 ساعت پیش 3

Le Male Elixi

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می‌رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست

می‌نشینی روبه‌رویم، خستگی در میکنی
چای می‌ریزم برایت توی فنجانی که نیست

باز می‌خندی و می‌پرسی که حالت بهتر است؟
باز میخندم که خیلی...! گرچه می‌دانی که نیست

شعر می‌خوانم برایت واژه‌ها گل می‌کنند
یاس و مریم می‌گذارم توی گلدانی که نیست

چشم می‌دوزم به چشمت، می‌شود آیا کمی
دست‌هایم را بگیری بین دستانی که نیست؟

وقت رفتن می‌شود با بغض می‌گویم نرو
پشت پایت اشک می‌ریزم در ایوانی که نیست

می‌روی و خانه لبریز از نبودت می‌شود
باز تنها می‌شوم با یاد مهمانی که نیست

رفته‌ای و بعد تو این کار هر روز من است
باور اینکه نباشی کار آسانی که نیست

Le Male Elixi
سورنا مقدم
سورنا مقدم
11 ساعت پیش

به به هم عکس زیباست

هم این شعر رو من خیلی دوست دارم ادکلن هم که عالی 👌

حامد نوری
حامد نوری
7 ساعت پیش

درود بر شما دوست مهربانم 

سپاس از دیدگاه بسیار ارزش‌مندتون

𝒜𝓎𝓁𝒾
𝒜𝓎𝓁𝒾
5 ساعت پیش

😍🥰👏👏👏

Le Male Elixir
برای ثبت نظر لازم است وارد سایت شوید و یا در سایت ثبت نام کنید
Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟