تصویر اول مربوط به عطرهای فیک ۳۰ میل الحمبرا است که در بازار ایران اشباع شدهاند و تصاویر دوم تا چهارم نسخههای اصلی ۳۰ میل الحمبرا هستند.
این عکس ها را برای تشخیص نسخهی اصل با فیک ۳۰ میل الحمبرا آپلود کردم تا مخاطبان بتوانند خرید امنی داشته باشند.
ارادت جناب دکتر
گویا فقط یک تصویر آپلود شده یا شاید هم برای بنده یک عکس نشون داده میشه. ممنون
با احترام و عرض ادب
نه تصاویر را ورق بزنید عکس ها نمایان شوند.
سپاس از همراهی شما دوست گرامی...
دکتر جان، ممنون از تصاویر زیبای شما
اما مهمتر اینکه، چند فروشگاه معتبر که ۳۰ میل موجود داشته باشند نیز معرفی بفرمایید.
با احترام و عرض ادب
دوست فرهیخته و ارجمند ضمن سپاس از همراهی شما، واقعیتش فعلا فروشگاه امنی برای خرید ۳۰ میل های الحمبرا نمیتوانم معرفی کنم.
خودم بصورت فیزیکی واسم از بندر گناوه میآورند.
بهترین ها برای شما دوست گرامی...
درود برشما جناب اسعدی...
خیلی ساده میشه فهمید که چقدر وضع خرابه...از برند کپی کار اماراتی هم فیک میزنن...
برندهای نیش که جای خود...
با احترام و عرض ادب
بله متأسفانه بخاطر کیفیت شایسته ی کارهای شرکتی مثل الحمبرا و لطافه، دیگه تقریبا تمامی کارهای این دو شرکت، فیک هم دارند.
واقعا احسنت به شما ، چندین بار ترغیب شدم تا عطرهای همین تصویر اول رو خریداری کنم حتی لیست اماده کرده بودم، درود و خسته نباشید به شما استاد بزرگوار.
جناب اسعدی عزیز ، در صورت امکان چند کار گرم شرکتی به بنده معرفی بفرمایید ، و همچنین ایا مشابه های توسکان لدر و توباکو وانیل از برند الحمبرا برای خرید ارزشمند هستند و برای بازخورد گرفتن مناسبند؟
با احترام و عرض ادب
دوست فرهیخته و ارجمند ضمن سپاس از همراهی و عنایت شما، عارضم بله الحمبرا توسکان لدر و توباکو وانیل کیفیت خوبی دارند و میتونین بازخورد بگیرید اما در ساعات اولیهی تنپوش کردن.
در خصوص بهترین کارهای گرم الحمبرا برای جذاب بودن و بازخورد گرفتن پیشنهاد من:
سپتر آمازونایت، سپتر مالاکایت، د مموری آف عود، اسموکی، کیسمت مردانه، مینرال، نایت لایف لوکس، لطافه خنجر، لطافه خالد، لطافه آرت آف عربیا ۳، لطافه کالکشن ۱۸۰۸
بهترین ها برای شما دوست گرامی...
درود بر شما جناب دکتر اسعدی عزیز
بسیار عالی... از اهدای این تصاویر زیبا و دلنشین توضیح جنابعالی سپاسگزارم.
با آرزوی بهترین روزهای معطر برای شما دوست فرهیخته و گرامی 🌹🌱🌹
با احترام و عرض ادب
دوست فرهیخته و ارجمند جناب آقای فخر بزرگوار از همراهی و همدلی شما سپاسگزارم و برایتان آرزوی بهروزی و شادکامی روزافزون دارم...
با احترام و عرض ادب
دوست فرهیخته و ارجمند جناب آقای فخر بزرگوار از همراهی و عنایت شما سپاسگزارم. در خصوص عکس امواج گایدنس که برای من ثبت نظر داشتین پوزش میطلبم چون به درخواست خودم از عطگرام حذف کردم چراکه به اصل بودن عطر هدیه شده اعتماد نداشتم. اما همینجا از شما قدردانی میکنم برای همراهی نظرات و عکس های من.
بهترین ها برای شما دوست گرامی...
خدا خیرتون بده استاد. تا امشب نمیدونستم که میشه تصاویر رو ورق زد!
:)))
با احترام و عرض ادب
دوست فرهیخته و ارجمند با توجه به محدود شدن بخش نظرات در صفحه عطر تام فورد وانیلا س.ک.س اینجا یه مطلبی را با شما به اشتراک میگذارم:
متاسفانه همانطور که خودتان هم متوجه شدید، خیلی از کاربران این محفل با اینکه خودشان را دکتر یا شخصیت محققی معرفی میکنند، اما ظاهرا در خواندن خوب مطالب هنوز مشکل دارند. چراکه من در بحث IQ و EQ دقیقا تعامل بین این دو هوش را بحث کردم در حالیکه کاربری به نام sam اومده نظر نوشته برای بحث من و مبحث من را خودش نقض کرده و در آخر باز خودش در نظر خودش به تعامل بین این دو هوش باهم، پرداخته است.
واقعا خیلی خنده دار و کودکانه است که هنوز یه سری ها مطلب واضح را درک نمیکنند و برای نشان دادن خودشان، بحث بی مورد ایجاد میکنند.
بهترین ها برای شما دوست خوبم...
با سلام و عرض ادب جناب دکتر
واقعا شرمنده هستم. بابت اینکه مطلقا حال مساعدی ندارم. متاسفانه بازهم خبرهای نه چندان خوبی از کشور اتریش (در مورد وضعیت بیماری پسر کوچکم) شنیدم که امشب وقتی اومدم بدجور منو بهم ریخت و داغونم کرد. الان متنی که تایپ میکنم بخش بزرگیش رو بذارین به حساب آرامبخشهایی که به اجبار اطرافیان مصرف کردم و تمام مغز و بدنم بیحس هست. شاید بهتر بود در فرصت مناسبتری در خدمت باشم. اما گفتم شاید تاخیر در پاسخ، حمل بر بی ادبی بشه. باز هم شرمنده
متن آقای SAM رو خوندم. نمیدونم تونستم با دقت بخونم یا نه. ولی سعی خودم رو کردم. درواقع با خود متن چندان مشکلی ندارم و حس کردم پیام ایشون رو درک کرده باشم(شاید هم نکردم و اشتباه میکنم)
مشکل بنده جایی هست که پارامترهای IQ و EQ در حوزه علوم انسانی(از جمله علوم شناختی) تا حد زیادی کوچه بازاری شده. در متن آخرم هم اشارهای به این موضوع داشتم که سعی میکنم از این مباحث در حضور همکاران دوری کنم که باعث کدورت نشه.
در حوزه علوم انسانی، اگر به رفتارشناسی (بازهم تاکید میکنم در حوزه علوم انسانی) نگاه کنیم، مثلا مدل DISC رو که نه چندان علمی هست و نه مورد وثوق دانشمندان، با مدل رفتارشناسی C روبرو هستیم. یعنی افرادی که مونوکرونیک بوده و تمام دقت و حواسشون بر روی کارشون متمرکز هست. به عبارتی برترین دانشمندان و نویسندگان و مخترعین دنیا در طول تاریخ دارای تایپ رفتاری C بودن یعنی به عبارت عامیانه، IO بسیار بالا اما EQ بسیار پایین داشتند. از جمله اینشتین، ویکتورهوگو، تسلا، ادیسون و ...(بازهم عرض میکنم این یک مدل عامیانه و ساده سازی شده در علوم انسانی بود و نه بیشتر)
اما مشکل از جایی شروع میشه که تعریف EQ چی هست؟ اصلا بیخیال EQ. تعریف هوش اصلا چی هست؟! که ما میگیم این دانشمندان EQ پایینی داشتن. اصلا مصداق هوش هیجانی بالا و هوش هیجانی پایین چیست؟ باز در مورد IQ تستهایی هست برای بررسی(درست و غلطش رو کاری نداریم) اما در مورد هوش هیجانی چی؟
حتی خود هوارد گاردنر هم در مورد هوش چندگانه معروفش آخرشم معلوم نشد با خودش چند چنده!! حتی هوش هیجانی که ما چند دهه (20-30 سال اخیر) در موردش اینقدر میشنویم، برای اولین بار توسط توراندیک (که ما خطای مغزی اثر هاله ای روبه اسم ایشون میشناسیم) مطرح شد یعنی قدمتی نزدیک به یک قرن . اما هنوز در تعریف درستش عاجزیم.
چرا که اونقدر کلاسها و دوره ها و سمینارهای مزخرفی در کشورمون ایجاد شده برای خالی کردن جیب بنده و شما در راستای مثبت اندیشی وخلاقیت و سفر به درون و ... (که متاسفانه هوش هیجانی هم گویا بازار خوبی داره!!!!) درصورتیکه در بین علما این موارد عامیانه هوش هیجانی تحت عنوان «مّدهای مدیریتی جدید» یاد میشه! خودتون تا آخرش بخونین منظورم رو .
خوداگاهی، خودکنترلی، تطبیق پذیری، میل به موفقیت، ابتکار عمل، همدلی، مهارت ارتباطی، میل به پیشرفت، نتیجه گرایی و بسیاری پارامترهای دیگر همگی تشکیل دهنده بخشی از هوش هیجانی هستن(ذهنم بیشتر یاری نکرد. ببخشید) که همچنان هم سرش دعواست!
حالا تصور بفرمایید آقای ادیسون یا اینشتین یکی دو موردش رو داشته، چند موردش رو نداشته، این دلیل میشه که بگیم EQ این شخص پایین بوده؟!!!!! یا بالا بوده؟!!!!!
من مشکل خاصی در صحبتهای آقای SAM ندیدم (موکدا تاکید میکنم با نگاه علوم انسانی) نظرشون رو گفتن. اما جایی که شخصا فکر میکنم ایشون اشتباه کردن جایی بود که گویا فراموش کردن علوم انسانی، حوزه ای است سراسر تضاد و اختلاف نظر و دعوا و ....
بنابراین گفتن عبارت «با احترام این نظریه رو نقض می کنم چون جامعیت نداره» توسط ایشون رو مطلقاً قبول ندارم.
چون هرگز یک (حتی دانشمند) حوزه علوم انسانی به نظرم نباید به خودش اجازه بده در برابر یک دانشمند بزرگ در حوزه ژنتیک، این عبارات رو بکار ببره.
حداقل بنده که جرات این کار رو ندارم. خیلی از باورهایی که داشتم و تصور میکردم درست بوده با عبارات حضرتعالی به سرعت در ذهنم نقض شد و گشتم و دیدم درست بوده.
چرا؟
چون بنده در حوزه علوم انسانی شاگردی میکنم
اما در برابر استادی در حوزه ژنتیک قرار گرفتم
پس هرگز به خودم اجازه نداده، نمیدم و نخواهم داد که از عبارت «نظریه شما رو نقض میکنم» استفاده کنم.
امیدوارم تونسته باشم نظرم رو شفاف منتقل کنم. اگر هم نتونستم و جمله بندی ها پراکنده و بهم ریخته بود، بازهم عذرخواهم و در یک فرصت بهتر با حال مساعدتری در خدمت خواهم بود.
خدا حفظتون کنه استاد بزرگوار و در کنار خانواده بهترینها در انتظارتون
با احترام و عرض ادب
ضمن سپاس از عنایت ویژه ی شما و آرزوی بهبودی وضعیت سلامتی پسر عزیزتان، عارضم که منم دقیقا همین موارد که شما مطرح فرمودید را قبول دارم. اما جالب اینجاست که یه سری آدم ها اصلا هرگز افرادی مثل انیشیتین یا تسلا یا هر مخترع و دانشمند را از نزدیک ندیده اند و باهاشون اصلا همصحبت نبوده اند اما بر اساس گفته های دیگران، براحتی قبول میکنند که این بزرگان چون دارای IQ بالایی بودند پس EQ پایینی دارند و یا بالعکس.
اصلا چه کسی میتواند میزان IQ و EQ یک انسان سیال که تحت هر شرایط زندگی و محیطی، متفاوت رفتار میکند، را تشخیص دهد؟
آیا انسانها همیشه در هر شرایط محیطی و ژنتیکی (سیستم جوانی و پیری خودشان) دارای میزان IQ و EQ یکسانی هستند؟
به هر حال، علوم انسانی بخصوص علوم شناختی صرفا بر مبنای تئوری و نظرات است اما علوم زیستی مثل ژنتیک، بر مبنای آزمایش بالینی و میکروسکوپی برای اثبات هر چیزی است.
اصلا برای همین است که به علوم انسانی به جز ادبیات، جایزه ی نوبل وجود ندارد.
بهترین ها برای شما دوست گرامی...
سلام و عرض ادب
واقعا سپاسگزارم که با اشتراک این تجربه ها به ما کمک میکنید از هزینه های زیاد و بی استفاده دوری کنیم.
امیدوارم چندبرابر این صرفه جویی در هزینه خوانندگان مطلبتون به هر شکل و مدلی که دلخواهتون هست سرازیر بشه توی زندگیتون.
من مدل شادی و سلامتی رو آرزومندم براتون
با احترام و عرض ادب
از همراهی و همدلی شما سپاسگزارم دوست فرهیخته و برایتان سعادت زندگی را آرزومندم...
درود مجدد جناب دکتر
ببخشید دکمه پاسخ نبود. امیدوارم اینجا رو ببینین.
امشب به قصد «فراموش کردن» اومدم عطرافشان و تصمیم گرفتم بعد از گذشت مدت طولانی از آخرین کامنتم(که در همین صفحه و خطاب به حضرتعالی بود) به رسم ادب یک پاسخ بنویسم. تصور اولیه ام بر این بود که از اون شب تا الان دو سه هفته گذشته! اما با کمال تعجب دیدم کامنت بنده متعلق به 5 روز قبل بوده!!! (خواستم یادآوری کنم از کُند گذشتن زمان در مواقع سخت که پدر آدم رو درمیاره)
باری
در راستای تایید(و جسارتاً تکمیل) فرمایش حضرتعالی، شخصاً ترجیح میدم بجای اینکه انگشت اتهام رو به سمت آقای ایکس و خانم ایگرگ بگیرم، افسوس بخورم بر سیستم نظام آموزشی کشورمون. جوانان ما مقصر نیستن بلکه ایراد در «سیستم»ی هست که مثل آب خوردن مدرک ارشد و دکترا میده فارغ از اینکه چه بلایی به سر میانگین سواد و آگاهی هموطنان ما خواهد اومد.
جناب دکتر اسعدی عزیز. شاید باورش سخت باشه، اما هفته ای یکی دو روز کلاسهایم همزمانی داره با آقای دکتر... که سر کلاسهاش خیلی راحت:
1) بر اساس سیستم چپ مغز و راست مغز در مورد شخصیت افراد صحبت میکنه!! و به طرز عجیبی این مدلی که هرگز تایید علمی نشد رو قبول داره.(احتمالا جریانش رو میدونین که محققی که روی این مدل کار میکرد، وسط تحقیقاتش درگذشت و تحقیقات ناقصش افتاد دست ... بگذریم)
2) تعصب زیادی روی مدل مندرآوردی گروههای خونی داره و تنها مستندی هم که ارائه میده دکتر آدامو(!!) هست. صد البته این حوزه، از نظر علم پزشکی و دنیای فیزیولوژی و وراثت(و خلاصه همه چیزهایی که سوادش رو ندارم) بسیار ارزشمند و کاملاً علمی هست. اما شخصیت شناسی بر اساس گروههای خونی رو هنوزم نمیدونم کجای دلم بذارم!!!
3) مدل منسوخ شده MBTI (البته در سطح جهانی عرض کردم، وگرنه در کشور ما همچنان بهش بها میدن) رو نتیجه تحقیقات «یونگ» میدونه!! یکی هم پیدا نمیشه بهش حالی کنه که دکتر!!!! اولا تحقیقات یونگ، خودش هزار اما و اگر پشت سرش بوده، مثلا به مدد زحمات پروفسور آلپورت واژه «درونگرا» که مرحوم یونگ اینقدر در موردش تحقیق کرد، از ادبیات روانشناسی علمی دنیا حذف شده. اصلا مدل MBTI ربط مستقیمی به یونگ نداشته و یادگار اون مادر و دختری بوده که تو خونه یونگ رفت و آمد داشتن و ....
استاد عزیز. قضیه به این سه مورد ختم نمیشه. موارد متعدد دیگری از هنرمندیهای این آقای مثلا دکتر رو میتونم بشمارم. فقط خواستم یادآوری کنم که به قول قدیمیها: مُشت نمونه خرواره. از این دکترنماها به وفور در کشورمون داریم و بعدها بسیار بیشتر خواهیم داشت. افرادی که خیلی راحت و مثل آب خوردن واژه های بسیار سنگینی مثل «شخصیت» ، «خلاقیت» ، «هوش هیجانی» و ... رو وسیله ای کردن برای حرفهای صد من یک غاز و اصلا توجه نمیکنن که این موارد تا همین الان که در خدمت شما هستم، تعریف جامع علمی مورد وثوق در دنیای علم نداره! اونوقت تو چطور میای به این راحتی اون واژه ها رو دستمالی میکنی؟ اونهم با عباراتی عجیب و غریب؟
روزهایی که با این آقای دکتر، همزمان کلاس دارم، بین دو کلاس، وارد دفتر اساتید نمیشم و چای رو در اتاق آموزش میخورم. یعنی تا این درجه از روبرو شدن با چنین پدیده های محیرالعقولی پرهیز میکنم! صد البته همونطور که قبلا عرض شد شخصا ایراد رو خیلی متوجه اون فرد نمیدونم. بلکه «سیستم» آموزشی کشورمون رو مقصر میدونم بابت تربیت چنین اساتید گرانقدر و آگاه و باسوادی!!!!
خلاصه اینکه دل ما هم پُره :)
فرمودید:
«... اصلا چه کسی میتواند میزان IQ و EQ یک انسان سیال که تحت هر شرایط زندگی و محیطی، متفاوت رفتار میکند، را تشخیص دهد؟ آیا انسانها همیشه در هر شرایط محیطی و ژنتیکی (سیستم جوانی و پیری خودشان) دارای میزان IQ و EQ یکسانی هستند؟...»
اجازه میخوام راه رو نزدیک کرده و از خودم مثال بزنم:
بعضی سرفصلها هستن(مثل حل مسئله) که وقتی تموم میشه اکثر دانشجویان میگن این متینراد چه برج زهرماری بود! شاید به دلیل خشک و سنگین بودن مباحث.
اما از اونطرف، بعضی کلاسها (مثل مدلهای رفتارشناسی) هست که صدای انفجار خنده دانشجویان بخشی از اون کلاسها شده و خیلی ازشون بازخورد گرفتم که میگن استاد، شما بازیگر خوبی میشدین! (یه حسی بهم میگه منظورشون از بازیگر، اشاره به دلقک هست!!!)
خب حالا به نظر حضرتعالی، بنده (که حیّ و حاضر و زنده در خدمت شما هستم) آیا دارای EQ بالا هستم یا پایین؟ نظر دانشجویانم در دو سرفصل مختلف، 180 درجه با هم متفاوته.
حالا اینکه چطور میایم از ادیسون و اینشتین و دانشمندان و مخترعین معروف دنیا طوری حرف میزنیم و EQ اونها رو زیر ذره بین میذاریم انگار سالها باهاشون رفیق بودیم و فالوده میخوردیم! شاید این هم از عجایب روزگار باشه. نمیدونم.
در مورد جایزه نوبل هم شخصاً معتقدم این جایزه شاید بهتر بود در همون حوزه پزشکی و فیزیک و شیمی باقی میموند. نه تنها ادبیات(که بهش اشاره فرمودین) بلکه اقتصاد هم کلّی اما و اگر پشت سرش هست، شاید به دلیل ماهیت اصلیش که در گروه علوم انسانی طبقه بندی میشه و جالب اینکه میبینیم مرحوم دکتر دنیل کانمن که یک روانشناس بزرگ بوده، میاد و با بولدوزر از روی علم اقتصاد رد میشه و از بیخ و بن این علم رو شخم میزنه و صد البته جایزه نوبل اقتصاد رو هم میگیره! و مضحکتر از همهشون نوبل صلح که .... بگذریم!!!
خلاصه اینکه در دنیای عجیبی هستیم :)
ببخشید. طولانی شد و بازهم بیربط نوشتم. بذارین به حساب برون ریزی ذهنی.
با سپاس فراوان
در پناه خداوند شادترینها و بهترینها در انتظارتون
با احترام و عرض ادب
از این روایت موثر و مفید از شما سپاسگزارم. دقیقا به درستی همه چیز را تشریح فرمودید و درود بر شما دوست فرهیخته.
امیدوارم همیشه در زندگی، شادمان زیست کنید...
سلام و درود خدمت جناب آقای سعدی،
خواستم نظر ارزشمندتان را دربارهی دو ادکلن الحمبرا یور تاچ توباکو و الحمبرا دارک دور اینتنس از لحاظ رایحه و پرفورمنس جویا شوم.
از زحمات شما در ارائهی تجربیات و نظرات مفیدتان در این کامیونیتی صمیمانه سپاسگزارم.
بنده با استناد به پیشنهادات شما خرید انجام دادهام و از نتیجه بسیار رضایت دارم. اطمینان دارم افراد زیادی نیز همچون من چنین احساسی نسبت به شما دارند.
با احترام