در روزگاری که دلایل شاد بودن خیلی کم شدن، عطرها برام شدن یکی از مهمترین دلخوشیها... یه پناه کوچیک با قدرتی بزرگ! که میتونه حالِ یه روز خاکستری رو عوض کنه. هر کدوم از این عطرها برای من یه کاراکترن: یکی شجاع و ماجراجو، یکی آرام و عاشق، یکی مرموز و بیصدا... و هر بار که سراغشون میرم، انگار دارم یه فصل تازه از زندگی رو تجربه میکنم.
ما آدما فقط یه بار زندگی میکنیم، و تنها چیزی که تکرار نمیشه، عمر آدمیه... پس چه بهتر که زندگی رو به بهترین شکل ممکن زندگی کنیم و از چیزایی که حس خوبی بهمون میدن، غافل نشیم.همین که اینجایین و دارین این متن رو میخونین، نشون میده عطرها و روایح، از موردعلاقه هاتون محسوب میشه، پس تا میتونین از این دنیای قشنگ(منظورم دنیای روایحِ)لذت ببرین.
روزگارتون عطرافشان 🙏🌹
سلام خدمت کامبیز گرامی
و
ممنون بابت عکس و متن زیباتون
با نظر شما موافقم
اما بزارید یه کوچولو اصلاحش کنم
ما یک بار زندگی نمیکنیم...
ما فقط یکبار میمیریم..
اما
هر روز زندگی میکنیم..
بارها و بارها...
هر روز که از خواب بیدار میشیم یه زندگی تازه ای رو شروع میکنیم
و از این هزاران بار هزاران لذت و حال خوب خوهیم ساخت...
یک نفر با عطر
یکی با سفر
یکی با نقاشی
یکی با موسیقی...
و ... و... و...
در انتها برنده کسیه که از عمرش از روزهاش و از فرصت هاش
بهترین ها رو بسازه و حسرت هیچ چیزی رو به دلش نزاره...
من نظرم اینه که روز رفتن فقط باید لبخند روی لب آدم باشه و نه اشک حسرت...
شاد سلامت و خوشبو باشید 💐
در واقع هم حرف بنده، هم کلام شما، یه چیزو میگن منتها از دو زاویهی متفاوت؛ من از تکرارناپذیری عمر گفتم، شما از فرصت دوبارهی هر روز... و هر دو در نهایت به یه نقطه میرسیم:
زندگی ارزش لبخند و لذت بردن رو داره
درسته، هر روز میتونیم دوباره زندگی کنیم…
فقط کاش یادمون نره که حتی این تکرارها هم محدوده،
و همین محدودیت، قشنگش میکنه
با خوندن متنتون، یادِ فیلم روز گرندهاک افتادم؛
همونجا که تکرارِ یک روز، به فرصتی برای درک دوبارهی زندگی تبدیل میشه.
ممنون از وقتی که گذاشتین 🙏
کامبیز خان چه کردی آقا؟ ... صحنه رو به آتش کشیدی، رحم کن برادر👍
درود دانیال عزیز، نفرمایید داداش، از اونجایی که من هیچوقت دلم نمیومده جعبه های عطرایی که خریدمو دور بندازم،این طفلیا هربار که یه خونهتکونی، چیزی اتفاق میفته،مثل یه جماعت خانه به دوش، هی مجبورن از اینور خونه نقل مکان کنن اونور خونه، این عکسو هم توی یکی از همین نقل مکان هاشون ازشون گرفتم(اصن یه وضعیه😅)