چند کلمه درباره فلنکرها
«آه! من این اثر را میشناسم! همه میشناسند!» (رایجترین عبارت در موزهها)
همانطور که میدانید، قرینهها و همانندیها در جایجای جهان به چشم میخورند. همیشه پیش میآید که چیزی شبیه به چیزی دیگر باشد. این شباهتها را تشبیهات، قرینهها، همانندیها، استعارهها و... میخوانیم. پس از گفتوگوی آنلاینی که با النا و ایگور درباره فلنکرها داشتم، متوجه شدم که یک نکته را در گفتوگوی شفاهی فراموش کردهام. افزون بر این ایده ایگور که «فلنکر مثل یک ریمیکس از آهنگهای مشهور است» یا این ایده من که «فلنکرها مثل بچههای تازه متولدشده هستند»، انواع گوناگونی از همانندیها با درجات متفاوتی از مطابقت و تمامیت وجود دارند که پدیده فلنکرها را با جهان پیرامونشان مرتبط میسازند.
برای مثال فلنکرها مثل دنبالهها، پیشدرآمدها، فصلهای بعدی یا اسپینآفها و دیگر ترفندهای فیلمسازی در صنعت فیلم هستند؛ ترفندهایی که این فرصت را به سازندگان یک فیلم مشهور میدهند تا از شخصیتهای اصلی (که در عطرها برابر با همان آکوردهای اصلی هستند) بارها و بارها استفاده کنند.
افزودن آنتاگونیستها (یا شخصیتهای منفی) جدید و متحدان جدید به پیوستار شخصیتهای اصلی، هم بهترین ویژگیهای قهرمانان و هم ویژگیهای پیشتر آشکارنشده آنان را نمایان میکند. البته هدف از چنین کاری روشن است: پول درآوردن! اما قطعا طرفداران یک فیلم جنگی خاص از چنین اتفاقی خوشحال خواهند شد! (در پرانتز به یک نکته دیگر اشاره میکنم: دنبالههای ناموفق را میتوان غیراصیل نامید و اثرهای بازسازیشده هم مثل بیرون کشیدن عطر یک محصول و ساخت دوباره آن هستند. برای مثال میتوانید به عطر «گرلن هوم» توجه کنید که از رده خارج شد و «گرلن هوم آیدیل» جایگزین آن گشت. اما وضعیت فلنکرهای چندگانه از این هم جالبتر است. کافیست مثلا فیلمهای Star Wars Canons، Star Wars holocron و... را با همدیگر مقایسه کنید).
آیا به این موضوع فکر کردهاید که با تغییر آکورد اصلی یک عطر واقعا چقدر میتوانید توجه و بحث بیشتری را بیدردسر بهدست بیاورید؟ مثلا «میس دیور» قدیمی و جدید را با همدیگر مقایسه کنید. آیا قضیه شبیه به تغییر بازیگران در فیلمهای مشهور جیمز باند نیست؟! یادتان میآید که همهچیز چطور شروع شد؟ «آن جیمز باند قدیمی مثل یک قهرمان واقعی بود... اما جیمز باند جدید مثل آبنبات مخصوص بچههاست».
عطرهای فلنکر شبیه به مجموعههای تلویزیونی مشهور و انیمههای معروف هستند، یا مثلا شبیه به کمیکبوکهای محبوب و دیگر آثار مشهور در فرهنگ عمومی تودهای. بله، کلمه کلیدی در اینجا تودهای و انبوه است. هرچه بیشتر، بهتر! (با اینحال عطرهای انبوه نیز همچنان وضعیت لوکس خودشان را به شیوه خاص خودشان حفظ کردهاند!).
قرینه دیگری که به ذهنم میرسد، این ایده مرا گسترش میدهد که فلنکرها (در هسته مرکزیشان) فرزندان عطرهای اصلی و کلیدی کمپانیهای مختلف هستند؛ دقیقا همان فرزند و بچه به زبان زیستشناسان.
فلنکرها در جایگاه همین فرزندان، نام خانوادگی (نام عطر) و ظاهر خودشان را از نام عطر اصلی و ظاهر آن (در جایگاه والدین) به ارث میبرند. درحالی که مجموعهای از ژنها (در جایگاه آکورد اصلی) به این فرزندان منتقل میشود، اما بههرحال چیزهای جدیدی را هم بیان میکنند و بعضی چیزها را هم تغییر میدهند.
همین ویژگیهای جدید، نوعی جهش کوچک را نسبت به عطر اصلی بهوجود میآورند. این جهش در فلنکرها میتواند یک گام ظریف و کوچک بهسوی متفاوت بودن باشد یا نوعی بهبودی چشمگیر و جالب که قدرت بقا و ماندگاری این فرزندان را در بازار عطرها بیشتر میکند. بنابراین فلنکرها مثل همزادهای کاملا همسان نیستند. عطرسازانی که محصولات فلنکر خلق میکنند، اساسا نقش پرورشدهنده را بر عهده میگیرند و زیرگونههای جدیدی از عطرها را میسازند، اما فقط در صورتی که کمپانی تولیدکننده تشخیص داده باشد که فرزندان جدید توانایی زنده ماندن و بقا را دارند.
عطرسازان در مقام پرورشدهندگان عطرها، کار مهمی را از نظر سرعتبخشی به روندهای توسعه تکاملی در عطرسازی بر عهده دارند. پیش از اینها، یعنی در طول قرن بیستم، روندهای تکاملی عطرها توسط برندهای مختلف به سرانجام میرسید. یک برند ابتدا از فرمولاسیون موفقی رونمایی میکرد (مثلا چایپر کوتی) و برندهای دیگر با افزودن لایههای تکاملی به فرمولاسیون اصلی وارد صحنه میشدند؛ مثل افزودن سویههای میوهای به میتسوکو، ترکیبات سبز به ما گریف، چرم به بندیت، آلدهید به کرپ دو چین و آکوردهای دیگر.
...اکنون روندهای تکاملی در عطرسازی سرعت گرفتهاند، چراکه عطرهای جدید بیشتر خلق میشوند و هر برندی هم آمیزههای مختلفش را بارها به نمایش میگذارد. انگار که برندها با گسترش تعداد فرزندانشان میخواهند به زبان خاص خودشان اعلام کنند که همیشه زندهاند و زیست نیرومندشان لحظهای متوقف نمیشود. به هرحال، آنان امیداورند که بعضی از فرزندانشان برای همیشه زنده بمانند!
فرزندان جدید عطرها قطعا دارای ویژگیهای شخصیتی جدیدی هستند: رنگ آروماها تغییر میکند، درست همانطور که رنگ مگسهای میوه با همدیگر متفاوت است! بعضی از جلوههای ظاهری هم کمی متفاوت از آب درمیآیند، اما بعضی از این ویژگیها بهطور اساسی و بنیادین متفاوت هستند.
بله، اولین زیرگونهها از عطرهای اصلی در اغلب موارد سادهترین آنها هستند. این فلنکرها غلظت آمیزهها و رنگ بطریها را تغییر میدهند و مثلا در قالب ادو تویلت یا عطرهای ادو پارفیوم شبانه با بافت غلیظتر و شیرینتر عرضه میشوند. فلنکرهای مردانه معمولا شامل ادیشنهای اسپرت، ادیشنهای تابستانی (با مایههای آبزی یا یخی)، طراحیهای زمستانی (مثل طرحهای سیاه تیره یا غلیظ) و ادیشنهای جوانپسندانه هستند.
اما گاهی اوقات هم زیرگونههایی با تفاوتهای معنادار و اساسی نمایان میشوند که نتهای جدید یا ترکیبات جدیدی را اضافه کردهاند؛ مثل کهربا، گل رز یا چوب آکیگالا. فلنکرهای عرضهشده در کالکشن زیبای Harvest Givenchy در فاصله سالهای 2006 تا 2010 از نمونههای عالی برای توضیح این ویژگیها هستند. از آنجایی که متخصصان ژنتیک موفق شدهاند که انواع شگفتانگیزی از سیبها را با استفاده از درختهای سیب وحشی خلق کنند، طرفداران عطرها نیز از عطرسازان انتظار دارند که در زمینه خلق فلنکرها عملکرد موفقی داشته باشند.
فرزندان نسل اول (فلنکرهای Opium YSL و Coco Chanel)، فرزندان نسل دوم (Belle d'Opium و Coco Mademoiselle) و حتی سومین نسل فلنکرها (Black Opium) گاهی اوقات در ویژگیهای خاصی با همدیگر مرتبط هستند؛ مثلا در نام عطر و از این منظر که در کدام خانواده از عطرها قرار میگیرند. به نظر میرسد که تعداد نسلهای این فرزندان فقط به قابلیتهای تبلیغاتی هر برند و خلاقیت عطرسازان بستگی دارد. بههرحال، من به این فکر میکنم که کدام عطر واقعا دارای بیشترین تعداد فلنکر یا فرزند است؟
ضمیمه 1: برای کسانی که از فلنکرها متنفر هستند، یک همانندی یا قرینه دیگر وجود دارد که توجهشان را به آن جلب میکنم. فلنکرها علفهای هرزی هستند که دورتادور عطر محبوبتان میرویند و انرژی خلاقانه عطرسازان را تمام میکنند؛ انرژیای که میتوانست برای خلق عطرهای کاملا جدید و خاص، برای عطرهای فوقالعاده و حقیقتا استثنایی صرف شود.
ضمیمه 2: یکی از جُکهای اینترنتی مرتبط با این موضوع که در هفتههای اخیر پخش شده، این است که «هرچیزی که ما را نکشد، جهش پیدا میکند و دوباره برای کشتن ما بازمیگردد». این جُک کاملا با وضعیت عطرهایی که مورد علاقه ما نیستند و فلنکرهای متعددشان مطابقت دارد. اما اگر با فلنکرها مشکل دارید، یا باید کلا از همه عطرها متنفر باشید یا حداقل برای همیشه از بعضی عطرها متنفر بمانید.
نویسنده: سرگئی بوریسف
ترجمه: ندا احمدلو
منبع: Fragrantica