سلام! من آنجلی واندمارک هستم: یک عطرساز حرفهای که عطرهای دستساز را در تعداد محدود تولید میکند و این کار را هم در استودیوی شخصیاش در بینبریج آیلند (در ایالات متحده آمریکا) انجام میدهد.
من مواد اولیه کارم را از بهترین تامینکنندگان در سراسر جهان میگیرم و بهترین روغنها و عصارههای ناب را از هند، فرانسه، ایتالیا، بلغارستان، ترکیه و... بهدست میآورم. من در کار عطرسازی همیشه از ترکیبات طبیعی و ترکیبات مصنوعی در کنار همدیگر استفاده میکنم.
من همه عطرهایم را بهصورت دستساز آماده میکنم ــ طراحی اولیه، ترکیبسازی، و سپس فرصت دادن به آمیزه عطرها برای بالغ شدن و پخته شدن، قبل از اینکه خودم آنها را به درون بطریهای عطر انتقال بدهم.
من عطرساز خودآموختهای هستم و چندین سال از عمرم را برای اکتشاف و مطالعه در جهان عطرسازی صرف کردهام.
من در هند متولد شدم و همانجا هم بزرگ شدم، درحالی که دوران کودکیام سرشار بود از بوی گلهای استوایی. من از وقتی که خیلی کمسن بودم، با انبوهی از عطرهای گرانبها، برگزیدهترین بخورها، صمغها و ادویههای معطر سر و کار داشتم. به همین دلیل هم شامه من از همان دوران برای تشخیص رایحهها و همچنین برقراری پیوند بین روایح مختلف پرورش یافته بود.
یکی از اولین خاطراتی که دارم، مربوط به مادربزرگم است. او با چوب صندل میسور کار میکرد. یادم هست که برای مناسبتها و مراسمهای خاص، او این وظیفه مهم را به من میسپرد که خمیری از چوب صندل تهیه کنم. من چوب صندل میسور (که گرانبها است) را روی سنگ مخصوصی خرد میکردم ــ سنگی ویژه که فقط برای همین کار ساخته شده است. تا چند روز بعد از این ماجرا همیشه انگشتان دستهایم بوی چوب صندل را با خود داشتند. پس روحم همیشه به بوی الهی چوب صندل آغشته بود.
در خانواده ما، شرکت در جشنها و دیگر مناسبتها همیشه به معنای این بود که توجه ویژهای هم به عطرها داشته باشیم. هر سال پدرم و من به یک عطرسازی کوچک در بخش قدیمی شهر میرفتیم تا عطرهای گرانقیمتی را برای مهمانان خریداری کنیم. این عطرها دستساز بودند، با پیروی از روشهای سنتی و کهن ساخته میشدند و به عصارههای سولیفلور شهرت داشتند (یعنی فقط بوی یک گل خاص از آنها به مشام میرسید).
مادرم در خانه چوبهای عود نازک را آماده میکرد و بعد کیسههایی پر از بخورهای گوناگون از بخشهای مختلف هند را به ما میداد. من و مادرم همیشه برای بوییدن، ارزیابی و درنهایت انتخاب بهترین عودها و بخورها وقت زیادی را صرف میکردیم. سوزاندن صمغهای محلی، با نام گاگل و رال، که از درختانی با نام «سال» گرفته میشدند، خانه ما را معطر میکردند.
بهترین قسمت این ماجراها، رفتن به بازار گلفروشی بود. ما گلدستههای یاس میخریدیم تا آنها را میان موهایمان بگذاریم. گل کوادا هم که یک کالای لوکس محسوب میشد، فقط یکبار در سال به بازار گلفروشی میرسید. ما بیشتر اوقات گل همیشهبهار میخریدیم تا آنها را به دستهگلهای زیادی تبدیل کنیم.
من هنگام طراحی عطرهایم از همین خاطرات و تجربیات استفاده میکنم. هر کدام از عطرهای من به یک سرچشمه الهامبخش ویژه ارتباط دارند و ماجرای خاصی پشت هر کدام از آنهاست. نگرش اصلی من این است: آفریدن عطرهایی آمیخته با میراث فرهنگی خودم، عطرهایی که جوهره زیبایی و هنر باستانی را به تصویر میکشند. بنابراین امیدوارم که شما هم از عطرهای من لذت ببرید، به همان اندازه که من از آفریدن آنها لذت بردهام.
توجه: شما با ارسال عکس، موافقت خود را با قوانین قرار دادن عکس پروفایل در عطرافشان اعلام می دارید.