کلاندستین لابوراتوریوز از برندهای عطرسازی مستقر در آمریکا است که توسط مارک سیج تاسیس شد.
کلاندستین لابوراتوریوز در سال 2010 فعالیتهایش را با نوعی درگیری تصادفی با عطرها شروع کرد. درواقع عطرسازی چیزی بود که من هرگز به آن فکر نمیکردم زیرا خودم هرگز از عطرهای خوبی استفاده نکرده بودم و بهندرت هم به عطرها توجه میکردم، مگر اینکه یک عطر واقعا بوی آزاردهندهای پیدا میکرد یا غلظت بیشازحد زیادی داشت. بهعنوان پسر یکی از دانشمندان بریتانیایی، قطعا این ویژگی در اصول تربیتی من جایی نداشته است و اگر والدینم چیزی درباره عطرها به من آموخته باشند، من با بیتفاوتی از کنارش رده شدهام. میتوان گفت که بهرغم تربیت علمی و تا حدودی شاید بهدلیل همین نوع تربیت، من به یک هنرمند و عطرساز تبدیل شدم.
عطرسازی از جنبههای مختلفی یک نوع هنر عجیب است. تصور کنید که نقاش هستید اما بهجای استفاده از تعداد نسبتا کمی از رنگها که میتوانند برای شکلگیری رنگهای دیگر ترکیب شوند و توسط هنرمند نقاش برای بازنمایی تصاویر خاص یا خلق تصاویر انتزاعی کاربرد داشته باشند، اکنون صدها ماده در عطرسازی برای ترکیب شدن وجود دارند. هرگونه بازنمایی یا خلق انتزاعی با این صدها ماده مختلف به ترکیبات و مادههای بسیار خاصی نیاز دارد که باید با رعایت قواعدی مثل تناسببندی، غلظت، میدان پراکندگی، ماندگاری و تاثیرگذاری مورد نظر توسط عطرساز استفاده شوند. یک ماده مفقود، یک ماده اشتباه یا یک تناسببندی نادرست میتواند سریعا به یک نتیجه ناجور و بیکیفیت منتهی شود. علاوه بر این، آمیزه عطرها باید بهمرور زمان شکوفا شوند و لایههای مختلف خودشان را نشان بدهند، درحالی که عناصر و مواد مختلف نیز دارای اثربخشی خاص خودشان در بازههای زمانی مختلف هستند. پس کامل کردن فرمولاسیون یک عطر موفق میتواند با سالها ناامیدی شکست همراه باشد (حداقل برای من) و برای مدتزمان زیادی طول بکشد. من اینطور فکر میکنم که این فرایند طولانی و طاقتفرسا به انتظارات زیاد خودم از عطر نهایی ارتباط دارد. من اغلب از عطرهایی استفاده میکنم که فکر میکنم واقعا کامل شدهاند. وقتی هم که عطر دلخواهم را پیدا نمیکنم، دوباره به سالها کار و تلاش برمیگردم تا عطر تازه و دلخواهم را بیافرینم.
من اینطور فکر میکنم که حس بویایی بهخودیخود عطرسازی را به هنر دشوار و منحصربهفردی تبدیل میکند. تصور کنید که میخواهید یک نقاشی را با رنگهای خاصی بکشید که هرچه بیشتر به آنها نگاه میکنید، بیشتر هم نامرئی و نادیدنی میشوند، درحالی که بعضی از این رنگها نیز بیشتر چنین حالتی را دارند. تصور کنید که بهجای پرسپکتیو خطی، بعضی عناصر درون نقاشی بهدلیل فاصلهداری از شما کمتر دیده میشوند، درحالی که بعضی عناصر هم تقریبا به همان شکل که هستند باقی میمانند. حالا تصور کنید که بعضی عناصر و بعضی رنگها هنگام بازنمایی در ادراک شما میتوانند همدیگر را تغییر بدهند. قلمروی بویایی، روایح، نتها و عطرها دقیقا همینطور عمل میکند و به همین دلیل هم آفرینش عطرهای عالی و نابی که صرفا تقلیدی از عطرهای دیگر نیستند، کار بسیار دشواری است.
این داستان البته پایان خوشی هم دارد ــ من بهمرور زمان متوجه شدم که همین غیرممکن بودن یا بسیار دشوار بودن آفرینش عطرهای عالی و بینقص دقیقا همان ویژگی خاصی است که آفرینش عطرها را بسیار جذابتر و مهمتر میسازد. واکنش انسانها را در نظر بگیرید، هنگامی که برای اولین بار چیزی را که حقیقتا دوست دارند، میبویند ــ این واکنش یا حس چیزی نیست که کسی بتواند آن را جعل کند. پس سرانجام وقت سهیم شدن عطرهای ناب با دیگران فرارسیده است.
توجه: شما با ارسال عکس، موافقت خود را با قوانین قرار دادن عکس پروفایل در عطرافشان اعلام می دارید.