در بهار 1994 بود که محمد (بهعنوان یک کودک) همراه با پدرش سوار یک خودرو شد و شهرش را ترک کرد. وجودش آنچنان به لرزه افتاده بود که باید چشمهایش را میبست و آرام نفس میکشید تا کنترل خودش را بهدست بیاورد، درحالی که بوی شگفتانگیزی همچون عطری جادویی به مشام او میرسید و قلبش را لمس میکرد.
این عطر یاس مصری است که تا صدها متر در آسمان پخش میشود و از باغی سرچشمه میگیرد که در منطقه مرزی روستای او قرار دارد. هر بار که فصل بهار میآید، بوی این یاس مصری خودش را بهزیبایی نشان میدهد. اگر این عطر را دوست داشته باشید، باید یک سال صبر کنید تا فصل بهار فرابرسد و این عطر شگفتانگیز دوباره برای احیای روح شما نمایان گردد.
در سال 2003، شور و اشتیاق محمد برای دستیابی به این جادو و در اختیار داشتن آن شدت گرفت. بنابراین او ابتدا عطرهای پدرش را وارسی کرد اما خیلی زود از این جستوجو ناامید شد. پس یک سفر اکتشافی دیگر را همراه با پسرعمویش شروع کرد، همان جوان عاشق عطر که دهها بطری مختلف از عطرهای گوناگون داشت، اما این ماجراجویی هم به موفقیت نرسید و محمد باز هم در دستیابی به رازها و اسرار آن عطر جادویی ناامید شد.
در سال 2007 و در قاهره (مرکز مصر)، محمد تصمیم گرفت که یک سفر اکتشافی و ماجراجویانه جدید را برای یافتن آن جادوی شگفتانگیز شروع کند و عطرفروشیهای مختلف را برای یافتن آن وارسی کند. او به عطرهای متفاوت و خاص بسیاری در قاهره برخورد کرد اما هنوز آن عطر جادویی را نیافته بود.
در سال 2012 او با استفاده از مهارتهای خود توانست که مقام مدیریتی خوبی را در یکی از بزرگترین شرکتهای واردکننده روغنها و ترکیبات معطر بهدست بیاورد. همین اتفاق به او نوید میداد که شاید بتواند راز آن عطر جادویی را بیابد، اما سرانجام او به هیچ نتیجه رضایتبخشی نرسید.
او بهواسطه تحقیقات و بررسیهای مختلف دریافت که مصر درواقع انبوهی از عصارههای معطر گرانبها (برگرفته از گلهای رز و دیگر گلها) را به دیگر کشورها صادر میکند، اما خود مصر از امکانات کافی برای تبدیلسازی این عصارههای ناب به عطرهای باکیفیت برخوردار نیست.
او با دوستش که لینا نام داشت. لینا در یکی از بزرگترین شرکتهای ساخت مواد اولیه عطرسازی کار میکرد و در ساخت محصولات خصوصی و عطرهای لوکس نیز فعالیت داشت. محمد از طریق دوستش بالاخره با اولین سررشتههای امیدبخش در مورد رازهای صنعت عطرسازی آشنا شد. اینگونه بود که سرانجام راهی برای رسیدن به آن جادوی گمشده پدیدار شد و محمد سفر تازهاش را شروع کرد.
اما مانع تازهای رویاروی او قرار داشت، زیرا او ابزارهای لازم برای ساختن یک عطر کامل با کیفیت عطرهای لوکس را در اختیار نداشت، درحالی که دستیابی به این ابزارها و امکانات نیز کار سادهای نبود و او باید برای خریدن این تجهیزات حداقل دهها هزار دلار هزینه میکرد.
در اینجا بود که دکتر ولید حسینی مثل یک فانوس امیدبخش و نورانی بر سر راه او ظاهر شد. دکتر حسینی درواقع یک گیاهشناس مصری است و با محمد در زمینه کار با این دستگاهها و ابزارها شروع به تحقیق و تحلیل کرد. او سرانجام توانست که ابزارهای مناسبی را با عملکرد مطلوب برای عطرسازی بهدست بیاورد، اما برای عطرسازی به تجربه و مهارتی نیاز داشت که در خودش یافت نمیشد. بنابراین برای این کار از محمد کمک گرفت.
محمد در این مرحله توانست که چندین نام تجاری و چندین محصول را در قلمروی عطرسازی بهوجود بیاورد. همین ماجرا باعث شد که محمد در عطرسازی تواناتر شود و به جادوی رویاییاش نزدیکتر گردد.
او سرانجام به جادوی رویاییاش دست پیدا کرد و توانست که آن را به دیگران هم انتقال بدهد. این جادوی شگفتانگیز و منحصربهفرد که جلوههای حسی ویژهای را خلق میکند، دیوان نامیده شد. عظمت همین حس بینظیر درون همه عطرهای برند دیوان حضور دارد. «عظمت درون» ــ داستان عطرهای دیوان از همینجا شروع شد و محمد که درواقع پیام درونی این عطر و هدف نهاییاش را یافته بود، نام دیوان را برای عطرهایش برگزید.
قواعد موسیقی عربی به سه فصل بزرگ تقسیم میشود و هر فصل نیز براساس هشت لحن یا مایه موسیقایی شکل میگیرد، درحالی که موسیقیدان یا آهنگساز باید از نتهای موسیقی مختلف برای آمیختهسازی همین لحنهای موسیقایی با همدیگر کمک بگیرد.
نتهای معطر هم برای شکلگیری و اثرگذاری به عملکرد عطرساز نیاز دارند. بنابراین موسیقی و عطرسازی مثل دو روی یک سکه هستند و فقط همین دو هنر میتوانند جادوهای گمشده را به چنگ بیاورند و به دیگران برسانند. جادوی یاس مصری در باغها و زمینهای کشاوری ــ همچون یک نت معطر، یک نت موسیقایی، یا موسیقی عربی و هرمهای عطرسازی.
توجه: شما با ارسال عکس، موافقت خود را با قوانین قرار دادن عکس پروفایل در عطرافشان اعلام می دارید.