دوستان سلام و شب زمستانیتون به خیر چند وقتیه میخام این سوال رو بپرسم از عزیزان که کدوم کارها بوییدنش، براشون احساس ارامش میاره؟
و کدوم کارها براتون احساس خوب و فرح بخشی و طراوت میاره ؟
سلام به آقای سخی و صبای عزیز
آقای سخی بزرگوار درست می فرمائید. نبود ما باعث خوشحالی بدخواهان ایشون میشه. اما ما قهر نکردیم، ما موندیم چیکار کنیم! اصن من دیشب واقعا بهم فشار وارد شد. ناراحت شدم و سردرد تا صبح من رو رها نکرد. مطمئنن صبا و ملودی هم همین قدر ناراحت شدن. قهر کردن شیوه ی ما نبوده و نیست. ما فقط شوک شدیم، ما دل شکسته شدیم. خیلی دلمون شکست..
اگر بنویسیم و مسیح نیاد چی؟
اگه دیگه اکانتش باز نشه چی؟
اگه چشم انتظار باشیم و اوضاع درست نشه چی؟
این فکر ها همش و هر لحظه در مغز من جولان میدن..و من رو واقعا دارن دیوانه میکنن
درسته، درسته که ما باید اسم ایشون رو بیاریم و جلوی دیدگان قرار بدیم اما دلمون میسوزه میبینیم نوشته شده ' مسیح بسته شده'
مدیر گفتن به من، که فعلا نظری در این زمینه نمیشه داد، در آینده بررسی خواهند کرد.
ولی اخه
نمیدونم یه جوریه.. حالمون گرفته شده. اما شما پدر همگی ما هستین. چشم، مدتی حالمون رو به راه بشه، مینویسیم و چشم انتظار میمونیم. هرچند، من اصلا دلم نمیره برم سراغ عطری و درباره اش چیزی بنویسم. انگار یهو همه ی ذوقم پودر و خاکستر شد..
صبا جان
بیا و به حرف بزرگ این خونه، آقای سخی گوش بدیم و بعد از مدتی که حالمون بهتر شد بنویسیم و نام مسیح رو زنده نگه داریم. میدونم و شما هم میدونی که برای جفتمون سخته.. مدتی که گذشت و آروم گرفتیم، فقط به همین هدف بریم جلو که اسمش رو جلوی دیدگان قرار بدیم و به همه بگیم که ما هستیم. و چشم انتظار بمونیم..
هرچند من قصدم این بود در سکوت به اینجا سر بزنم تا فقط از اوضاع آگاه بشم و میدونم صبا جان شما هم همین بودی. و میدونم سردرگمی و آشفته دقیقا مثل من. و میدونم شاید نوشتن رو غیر ممکن بدونی در این شرایط و حتی شاید بعدتر..
اما بیا و به نصیحت های پدر این خانه عمل کنیم. یکم به خودمون زمان بدیم و شروع کنیم. (فقط هم به خاطر همون هدف مهم!)
من
خیلی بهم ریخته ام
الهی من فدات بشم نازنین جانم
هر چه قدر من مسیح رو بهش احساس نزدیکی داشتم از امروز مهر تو هم همون اندازه حتی شاید بیشتر در دل منه
چون مهر ادم با محبت در دل من میمونه عزیزم
ادم با معرفت
ادمی که بی تفاوت نیست
.
.
بیا که منتظر باشیم نازنین
اما این انتظار تا کی باید باشه؟ مدیر سایت باید بگه به نظرم زمان تعیین کنه
مثلا تا عید منتظر باشید برای بررسی قصه مسیح موردی نداره میمونیم منتظر
مبادا قلم برونیم و ببینیم هیچ خبری از واقعه به ما نرسید و نرسید !!!
عمو سخی مهربان بیا و به ما امیدی بده از برای برگشت دوستانمون که این دوری سخت دورانی هست ...
گقتی از زنده نگه داشتن اسم مسیح نازنینم
در این ایام انتظار بهترین کار اینه عطر هایی که مسیح به من یه بار معرفی کرده بود رو دونه دونه تو و من تست کنیم و ریویو بنویسیم البته من تا زمان برگشتنش و یا حداقل مشخص شدن اینکه بهش ظلمی واقع نشده باشه نخواهم نوشت .
پی نوشت؛ مسیح اما نه بت نیست ! ما ادمای نیستیم که سرمونو زیر برف کنیم و هر اتفاقی رو راحت بپذیریم .
همین الان هم اگه بفهمم کوچکترین جفایی بهش شده چه الان چه بعد ها هرگز ساکت نمیشینم .
تحصن یعنی اعتراض
اعتراض امروز من نه از برای مسیح
بلکه از برای عدالت اعتراض کردم و گفتم قلم نخواهم زد! تا تحقق حقوق مسیح عزیز
اگه بحث بحث یه کامنته تایید نمیکردید !
نیازی به تعلیق نبود
من پرسیدم گفتید کامنتش خط قرمز دار بوده
کجای عدالت می پذیره به خاطر همچین چیزی تعلیق صورت بگیره ؟؟؟؟؟
تایید نمیکردید کامنت رو نیازی به بستن مسیح به طور کامل نبود
قصه بسی برای من مبهمه
ضمنا انتظاری ندارم دوستان مغز حرف منو لزوما درک کنن!
ناراحتم نمیشم اگه از فردا چند تا قضاوت بی جا رو هم رونه ی کامنتای من و نازنین یا هر انسان دیگه ایی اینجا بفرستید. خیلی ادما بیشتر از نوک دماغ خودشونو نمیتونن ببینن!
دوستان این اسیاب به نوبته ضمنا!
یک روز مسیح رو میبندن فرداش یکی دیگه رو
مگه اینکه از همین الان خواستار شفاف سازی و عدالت باشیم!
قصد من هم شهید شدن نیست
نیامدن نیست
من به امید بازگشتن رفتم.
من از منطق حرف زدم نه از احساس
گفتم و بازم میگم هر وقت بدونم عدالت برقرار شده ( هرچی که باشه چه بودن چه نبودن مسیح ) برمیگردم. چون اینجا رو برای نه فقط مسیح که برای عمو سخی و نازنین و هانی هم دوست دارم.
برای هرکدوم دیکه از شماهام مشکلی پیش می اومد من تا زمان اطمینان دست نمیکشیدم.
تصمیم من ابدا عموجان یه تصمیم احساسی نبوده !
هرکسی رو باید اندازه گناهش چوب زد
این چه گناهیه که اینطوری چوبش میزنید
وظیفه ی انسانی من حکم نمیکنه به سکوت !
از من میخاین وانمود کنم هیچی نشده؟ نه جان من !
این کار از خداپرستی و بت پرستی و انسان پرستی و انسان دوستی و هرچیزی به دوره!!!!!
سلام، متاسفم
باید توضیح میدادم. دیشب نمیتونستم..حالم خراب بود و خرابه..
دیشب بهم فشار اومد، خیلی.. بگذریم
همون لحظه که 'اینجا هرگز' حذف شد پیام دادم و با مدیر محترم صحبت کردم.
من نمیدونم جا زدن ینی چی، نمیدونم قهر ینی چی، نمیدونم لوس کردن ینی چی.. این خصوصیت ها توی من وجود خارجی ندارن ابدا. من هیچ وقت از چیزی یا کسی یا مکانی نا امید نمیشم. من به این راحتی ها صبرم از بین نمیره. خستگی و جا زدن معنا نداره برای من.. اگر وسط میدون جنگ باشیم و تمام شما عزیزان هم باشید، خودم حاضرم برم اون وسط و تیکه پاره بشم و دم نزنم. من مجبور شدم اینارو توضیح بدم، چون نمیخواستم فکر کنید آدم بی معرفتی ام یا زود جا میزنم و پشت خالی میکنم. عزیزای منید و باید توضیح میدادم..
اکانت مسیح رو حذف کردند.
مسیح نیست و تا مادامی که نباشه منم نمیام، نمیتونم بیام. دیگه نمیتونم بنویسم، نمیتونم بخونم، نمیتونم پام و بزارم اینجا.. برگرده و بنویسه منم میام. چون عزیز منه، چون میفهممش. سنم قد نمیده و جای ایشون هم نیستم بگم ۱۰۰ درصد اندازه ی خودش میفهممش ولی حدودی میفهمم و درکش میکنم. من اندازه ی سنم میفهمم این آشوب ینی چی..نمیدونم چطوری بگم، نمیتونم اصلا توضیحی بدم در این باره، نمیشه.
من تجربه ی خروج روح از کالبد داشتم، همزمان در چند بُعد بودم، صحنه های تکراری زندگیم دارن بیشتر میشن، خواب هام دیگه خواب نیست!..هزارتا دیوانگی دیگه که من همشو سعی دارم مخفی کنم.. آقای سخی عزیزم، این دیوانگی بی نهایت زیباست، بله. من این دیوانگی و خلوت رو می پرستم.
نمیخواستم باز کنم این چیزارو. چیزایی که حتی پدر و مادرم آگاهی ندارن بهشون..
اما من نمیتونم بیام وقتی مسیح نیست. نمیتونم...
من به عشق وجود آقای سخی و آقای مسیح میومدم اینجا. روحم بهشون کشش داشته و داره..من نمیدونم چطوری باید این چیزارو توضیح بدم..
متاسفم..
نازنین جان من نوشتی که باید توضیح میدادی
نه جان دل من نیازی به توضیح نبود
توضیح برای افرادی که سریع قضاوت میکنن اخه برای چی ؟
ادمی که برای کسی ارزش قایل باشه یا دانا باشه که با قضاوت کارهای دیگران رو نمیاد نشونه بگیری
ضمنا
دوستان ما که راه کسیو سد نکردیم کردیم؟؟؟
یه تصمیمی گرفتیم
نیتمون رو نوشتیم
سوالاتمونم شفاف مطرح کردیم خطاب منم به مدیریت و مسیحه که اقا مگه چه گناهی بود که انقدچوب زدینش.
جوابمونم بگیریم اگه به عدالت باشه ادامه میدیم و غیر این باشه خدانگهدار
یکی مینویسه قهر کردی و یکی مینویسه سنگر خالی کردین؟
مگه من به شماها و رفتاراتون تحلیلی نوشتم که شماها انقد خودتون رو دانا و اگاه میدونین میایین اینجا این حرفا رو مطرح میکنید؟
مگه من کاری به کار شماها داشتم که شماها کار به کار تصمیمات من دارید؟
هرکسی خودش میدونه دوست عزیز
نازنین جان اشتباه نکن جان دلم از خودت دفاع نکن بزار هرکسی از ظن خودش یار من باشه.
دوستان خواهش میکنم از این به بعد این بحث رو اینجا ادامه ندید کار به کار تصمیمات هم دیگه ام نداشته باشید.
این جا اسمش حس ارامش و شادیه اگه کامنتی راجب این مساله خواستید بزارید.
لطف کنید اگه میخاین بحث رو از این به بعد ادامه بدید خودتون یه پرسش و پاسخ مجزا ایجاد کنین!
من به عنوان راه انداز این پرسش و پاسخ این حق رو دارم این رو بخام!
مدیر محترم شمام لطف کن هیچ کامنت اضافه ایی از بعد این کامنت که مرتبط با موضوع پرسش من نیست رو ابدا تایید نکن.
نیازی نیست محدود کنید چون نوشتید قابل محدود سازی نیست
لطف کنید و تایید نکنین
به عنوان پرسش من دقت داشته باشید!