Milton Lloyd - Hawaii

میلتون لوید هاوایی

زنانه
کد کالا : ATR-40611
نوع عطر : ادو تویلت
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
گروه بویایی : رایحه های گلی
عطار :
طبع :
مشخصات تولید
نام برند : میلتون لوید
کشور مبدأ : انگلستان
سال عرضه : نامشخص
کد کالا : ATR-40611
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 0
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
تماس بگیرید
رای کاربران
  • عاشقشم
    5
  • نمی پسندم
    9
  • - 25 سال
    0
  • + 25 سال
    2
  • + 45 سال
    2
  • روزانه
    2
  • رسمی
    1
تعداد رای های ثبت شده : 29
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

توجه کنید این کالا توسط خود کمپانی بدون سلفون عرضه می شود

نوع عطر ادو تویلت
برند میلتون لوید
گروه بویایی رایحه های گلی
کشور مبدأ انگلستان
مناسب برای بانوان
اسانس اولیه شکوفه پرتقال ، گل مریم
اسانس میانی رز ، یاس
اسانس پایه مشک ، روایح چوبی
نمره کاربران
Hawaii-میلتون لوید هاوایی
رایحه
6.7
12 رای
ماندگاری
6.6
12 رای
پخش بو
7
12 رای
طراحی شیشه
4.9
12 رای
این عطر برای من یاد آور ...
محصولات دیگری از برند میلتون لوید
نظرات کاربران (20 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
یعنی فکر این عطر از ذهنم متبادر میشه منزجر میشم انقدر رایحش برام زننده و تو مخی بود
07 بهمن 1402 پاسخ تشکر
6 تشکر شده توسط : حسن شجاعی محمد پیرنیازارع

این عطرو اولین بار اوایل دهه هشتاد شناختم وقتی حدودا ۱۱سالم بود مرد همسایمون که پدر دوستامه همیشه از این عطر میزد و اینقد پخش بو داشت که وقتی تو خیابون راه میرفت تاچند دقیقه بعدش هنوز بوی عطرش میپیچید و اون زمان خیلی پسندم شده بود که چه عطر خوشبویی میزنه ولی بعد که خودمون ازش خریدیم انچنان پسندم نشد وظاهرا فقط رد بوش برام جالب بود البته الان که بوی خیلی قدیمی داره وبنظرم باهمین قیمتم ارزش خرید نداره
21 بهمن 1402 پاسخ تشکر
14 تشکر شده توسط : سورنا مقدم نیلا ی

7
رایحه
9
ماندگاری
7
پخش بو
4
طراحی شیشه
بوی تابستونای سالای ۹۲-۹۱ رو میده
وقتی که با دوچرخه میرفتم تو کوچه باغایی که الان تبدیل به ساختمونای یکی از یکی دراز تر شدن
بوی گرمای ماه مرداد رو میده وقتی ماه عسل از تلوزیون پخش میشد و اهنگ مرتضی پاشایی از تلوزیون پخش میشد
بوی گرمای اب های خلیج فارس وقتی میرفتیم قشم رو میداد
بوی سریالای تینیجری امریکایی رو میده وقتی تو سواحل فلوریدا دست یه اکیپ خفن دختر کش تخته موج سواری سفید دستشون بود…
یکی از خاطره انگیز ترین عطراست نمیدونم دیگه چطور میتونم توصیفش کنم
ولی برای اینکه بوش تو مشامتون باشه عطر خوبیه…
07 اسفند 1402 پاسخ تشکر
17 تشکر شده توسط : نونا ابدان نیلا ی

اووووووووف لعنتی
چرااااااا انقد پخش بو داری آخه
دوستت ندارم
چطور ممکنه؟!چرا هر روز باید تحملت کنم؟!چرا همکار صمیمیم باهات دوش میگیره؟!چطوری بهش بگم؟!🤪بودن یا نبودن...مساله این است...🤪
08 خرداد 1403 پاسخ تشکر
15 تشکر شده توسط : حسن شجاعی فرهاد

5
رایحه
6
ماندگاری
7
پخش بو
5
طراحی شیشه
درود به عزیزان عطر افشانی

ادکلن هاوایی برای من یادآور خاطرات دهه هفتاد هست،
پدرم عاشقش بود و جزو جدا نشدنی خونه مون
خودم هیچ وقت از هاوایی خوشم نیومد،
خاطراتم باهاش بیشتر تلخ بود تا شیرین
فکر کنم حداقل ۱۵ سال بشه که نبوییدمش،
همون زمان هم جزو ادکلنهای ارزون و دم دستی بود
عطر ها همیشه خاطرات گذشته رو تداعی میکنند.

با آرزو موفقیت برای همه عزیزان
خیلی مخلصیم
08 خرداد 1403 پاسخ تشکر
17 تشکر شده توسط : کاید امیر memio

عطری ‌که عزیزترین شخص زندگیم توی دهه هفتاد میزد و حالا سه ساله که دلم رو با خودش برده زیر خاک خواستم بنویسم ولی بغض گلوم رو گرفته و تپش قلب گرفتم و جلوی خانواده نمیتونم بزنم زیر گریه قدر پدر مادر هارو بدونین تا دیر نشده
12 تیر 1403 پاسخ تشکر
21 تشکر شده توسط : memio نیلا ی

6
رایحه
4
ماندگاری
3
پخش بو
2
طراحی شیشه
پشت میز نشستم ، نهایت تمرکز و به خرج میدم ، یه نگاه به افشانه ( لانچر گزینه بهتریه ) ، یه نگاه به نقطه مورد نظر روی لباسم ، یک ... دو .... سه ، جریان عطر با سوءاستفاده از اصل غافلگیری بعید ترین مسیر ممکن و طی کرد و عملیات برای اولین بار با شکست مواجه شد .
اپیزود اول : یه عصر بهاری ، همه در حال آماده شدن برای جشن عروسی ، مادر به یار جدا نشدنی مراسم اینچنینی مسلحِ و با چکاندن افشانه به حال و هوا اونشب رسمیت میده .....
کار نیکو کردن از پر کردن است ، تلاش دوم ، دقت بیشتر ، تمرکز بالاتر ، نفسم و حبس میکنم ، یک .... دو .... سه ، جریان عطر از نزدیک ترین فاصله ممکن هدف و ( من و ) نادیده میگیره و به فریضه خوش بو کردن اتاق مبادرت میورزه ....
اپیزود دوم : یک گروهان مسلح ، همه هاوایی به دست ، مزین به اِپُل در اندازه هایی فرای تصور ، مجهز به چندین سانتیمتر کلیپس ، موها با استعانت از بیگودی فرفری تر از موهای ایساک نیوتن شهیر ، در حال دگردیسی و اجرای حد اعلای بیفُر ... اَفتِر ، منِ سه سالِ ، صبر کنید ، من توی رختکن تالار، توی بخش زنان .... استغفر..... یاد اسکار توی طبل حلبی افتادم :)
اپیزود سوم : شلوار پیل پیلی ، شلنگ تخته ، دست افشانی های موهنِ کودکانه برای یک مشت دلار ، یعنی چیزِ نقل های صورتی و اسکناس های رنج کشیده اِربَن اِربا شده صد تومنی و پنجاه تومنی ، محظ رضای دخترو خودمِ تو گل میپُلکُنُم ، یه لحظه صبر کن ، یعنی چی ؟ آخرین کسی که برای نِیل به این هدف مقدس به این روش دست یازید یه گِل خَزَک بود که اونم طعمه منقار یه پلیکان شد ....
تلاش آخر ، تا سه نشه بازی نشه ، نهایت بهره گیری از قوه محاسبه ، و آخرین تلاش ....و... آی چشممممم .

[EDITED] 1403/04/28 01:00
27 تیر 1403 پاسخ تشکر
36 تشکر شده توسط : Farnoosh مونس
جناب جمالیان عزیز، گویا در مقوله ی طنز هم دستی بر آتش دارید : )
کامنتهای طنز زیبایی از شما خوندم که در نوع خودش جالب بودن…
اما آقا من روی ایزاک نیوتنِ بزرگ (که جزو سه نفر اولِ تأثیرگذار بر این جهان هست)، تعصب دارم هااا… ایشونو به باد طنز نگیرید لطفأ :)
حتی انیشتین هم با اون ابهتش نتونست قوانین قاطع ایشون رو در سرعتهای زیر سرعت نور، نقض کنه : )
درود بر شما و بیشتر بنویسید دوست عزیز..🌹

[EDITED] 1403/04/29 15:25
28 تیر 1403 پاسخ تشکر
29 تشکر شده توسط : هاشم پور میثم شفیعی
رهام خان محبت دارید
حقيقتش خیلی نگارش طنز رو دوست ندارم اما کارکردش رو خیلی دوست دارم ، حتی اگه باعث لبخندی بشه برام جای خوشحالی خیلی زیاد ، تو این روزها ( متاسفانه) خندیدن و شاد بودن خیلی سخت شده ، خیلی
امیدوارم دل همه همطنامون شاد و تنشون تندرست باشه
🌷🌷🌷
29 تیر 1403 پاسخ تشکر
23 تشکر شده توسط : Farnoosh یاس
گُل اگر خار نداشت
دل اگر بی غم بود
اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود،
زندگی،
عشق،
اسارت،
قهر و آشتی،
همه بی معنا بود...

فریدون مشیری

درود به داداش محسن بزرگوار ♥️
30 تیر 1403 پاسخ تشکر
16 تشکر شده توسط : Baby reXa فرهاد
سپاسگذارم جناب شجاعی بزرگوار 🌻🌻🌻
31 تیر 1403 پاسخ تشکر
13 تشکر شده توسط : Farnoosh یاس

آخرین باری که این عطر رو بو کردم یه دست فروش کنار خیابون ایستاده بود و این عطر هم توی دستش بود و داد میزد بدو بدو عطر هوایی، خیلی خوشبو و ماندگار. من و برادرم ناخواسته با دیدن عطر توی دستش خندمون گرفت هوایی آخه لامصب!!!
ازش گرفتیم و بو کردیم. بو تقریبا همون بود اما نه به لطافت سال های 1370. رنگ عطر هم کمی نارنجی تر شده بود. یادمه قبلتر کم رنگ تر بود. خلاصه که عطر اصلی نبود اما بو به هر حال نزدیک به بوی اصلی بود و برای دقایقی خاطرات تلخ و شیرین اون دهه رو برام تداعی کرد.
جالبه که می بینم هنوز استفاده میشه و حتی بعضی ها با این عطر 20 سال بعد آشنا شدن. یا من پیر شدم :-) یا این عطر خوب دووم آورده چون بوی خاصی داره و عطر گرونی نبود برای همین خیلی زود توی همه خونه ها از این عطر یکی بود.
30 تیر 1403 پاسخ تشکر
11 تشکر شده توسط : marjanmohamadi ب الف

✨سلام
✨روزتون
✨پر از خیر و برکت
هر وقت به میلتون با باتل لیمویی اش خیره میشوم یاد و خاطرات زیبا و‌خوشبوی بیست سال پیش مثل صحنه های یک فیلم از جلوی دوربین چشمانم عبور میکند، سالهایی که پر از شور و نشاط و تازه در عنفوان نوجوانی بودم، به اون سالها که برمی‌گردم میبینم اگر عطری اونزمان خوشبو بود دلیل اول و اصلی اش عطر و خوشبویی واقعی آدمهای اطرافمان بود، مثل پدرها، مادرها، برادرها، معلم ها و سایرین بزرگترهایمان،همه چیز دقیق و حساب شده بود، بیشترین میزان این نظم و دقت را تو رفتار برادر بزرگم می‌دیدم که اون سالها دبیر بود و تدریس میکرد، عطرهای زیادی داشت از دکانهای عطرفروشی که اون موقع کل اجناس آرایشی بهداشتی را در یک مجموعه با هم میفروختن نه بصورت جداگانه تهیه شان میکرد، او تنپوش میکرد و ما حظ بویش را می‌بردیم و میچشیدیم، با پیراهن تمییز سفید و اتو کشیده و شلوارهایی پارچه ای که همزمان نظم خاصی به تیپ آدم می‌بخشیدند و اون دوره مد بودند، ریش تراشیده و سبیل پشت لب، موهای لخت سیاه شانه کرده کمی کج و روبه بالا و ساعت مچی مشکی نسبتا بزرگ که هیچوقت دقت نکردم ببینم چه مارکیه برای اون سالها،و سبیلهای پشت لب که نشان مردانگی تمام بود و ابروی پیوندی چهره ای مردانه و بسیار جدی به ترکیب صورتش بخشیده بود، چهره ای بظاهر خشن و غلط انداز در حالی که پشت این سیما قاب❤️ رئوف و مهربان و لطیف پنهان شده بود،از شخصیتهای بود سنگین،با پرستیژ که پر از ابهت و وقار بود با اینکه کودک بودم و افکارم حال و هوای بچگانه داشت ومشغول و در پی بازی کودکانه و قدرت درک بالای آنچنانی نداشتم(یعنی زبل نبودم و به هر چیزی در اطرافم دقت و فضولی نمیکردم) هیچوقت ندیدم ایشان با خانمی چه از فامیل چه غریبه ها گرم بگیرد و بخندد، حتی با بانوان همکارش ام صمیمی نبود و به شخصیت و منشش قسم میخوردند،رفبقهای زیادی داشت اما به خانه ی هیچکدامشان نمی‌رفت در عوض روزهای پنجشنبه و جمعه آنها به دیدارش می آمدند و با گله و شکایت که چرا به منزلمان نمی آیی برایش ابراز دلتنگی میکردند، میلیتون عطر مورد استفاده یه یکی از همکارانش بود که بسیار مرد جا افتاده و خوش‌تیپ و‌ خوش پوشی بود همیشه تیپ یک اقای جنتلمن را می‌زد و پوستش بمانند اروپایی‌ها برنگ قرمز بود موهای بور متمایل به رنگ شرابی داشت و پوست صورتش مثل آیینه برق میزد وقتی زنگ درب منزلمان را مینواخت قبل از ورودش عطرش به داخل نفوذ میکرد و آه چه بویی داشت چه بویی میداد عطرش باور نمی کنم این میلتون الان اون میلتون قبلا بود که این آقای جنتلمن تن‌پوش میکرد،رایحه گلی این عطر برای شامه ی من سرمست کننده، اغواگر و شادی آفرین و بهشتی بود بوی گل رزش مرا دیوانه و از خود بیخود و مدهوش میکرد تصور میکردم داخل باغی از بهشت در حال بوییدن گل رز و مریم و یاس هستم،نرم، لطیف، ملایم و با خط و رد بوی بینظیر ، غیرقابل مقایسه و تصورش با الان، گاهی اوقات با خودم فکر میکنم خدای من شرکتهای سازنده چه بر سر روایحی که عطارهای نامی خلق کرده اند آورده اند چرا اینهمه تغییر، تبعیض، فاصله،چرا دنیای پاک روایح را دستخوش و قوربانی بازیچه های افکار به اصطلاح پوچ بخطر انداختن سلامت جسم و روح و روان بشر کرده اند، واقعا به چه قیمتی؟! چرا قبلا اورجینال یک عطر قدیمی با قیمتی ناچیز به تومن آنقدر خوشبو و ماندگار و دوست داشتنی و دست یافتنی بود اما در دنیای صنعتی و مدرن امروزی با چندین و چند میلیون تومان هزینه گران و گزاف عطرها آنقدر بی جون و کم رمق و ناتوان و دست یافتن به اصل شان دشوار شده است. چه بر سر این دنیا آورده اند بماند برای اهلش و متخصصین متبحر این صنعت و کار....
جاده ی زندگیتون پر از عطر گلهای مهربانی🌸🙏

[EDITED] 1403/05/09 21:18
09 مرداد 1403 پاسخ تشکر
41 تشکر شده توسط : sama فرهاد
سلام و عرض ادب خدمت شما.کاملا موافقم با نظرتون و مثل یک فلش بک میمونه به گذشته،گذشته ایی که از امروزمون دوست تر میداریمش به نظرم اون انسانها و نوع روابطشون و حتی رایحه هاشون دیگه هرگز تکرار نخواهد شد و چه خوشبخت بودیم ما که تجربه کردیم اون نوع زیستن رو .شاد و معطر باشید سرکار خانم.
09 مرداد 1403 پاسخ تشکر
9 تشکر شده توسط : Dragon حسن شجاعی
با احترام جناب آقای مهربان
با فرمایش شما موافقم اون دوران گذشته اما با وجود سالها از گذشتنش هنوزم عطر خوش یادآوری خاطرات در تفکر و خاطر ما شیرین باقی مانده است.
با آرزوی حال و آینده بهتر برای شما و تمامی بزرگواران این محفل
09 مرداد 1403 پاسخ تشکر
22 تشکر شده توسط : رضا ندریان Alireza kh

فکر میکنم سال ۸۲ بود که رفته بودم استان کرمان و بعد از اسکان در محل اقامت شب قرار بود جایی مهمانی برم گفتم برم یه عطر بگیرم. یه مغازه پیدا کردم و گفتم یه عطر ارزون بده امشب کار رو راه بندازه و مغازه دار این عطر رو داد و من شب بعد از آماده شدن با توجه به ارزون بودن و گفتم شاید پخش بو نداشته باشه قشنگ دوش گرفتم باهاش. بعد که رفتم داخل ماشین نشستم خودم و دوستم جوری به عطسه افتادیم که بیا و ببین. کلا بماند که بخاطر بوی تندش و سنگین چقد در مهمونی معذب بودم که دقت به رایحه دیگه نداشتم بعد از برگشتن به خونه کل باتل رو انداختم سطل آشغال از ناراحتی :)). البته الان قطعا میخوام یکیشو بگیرم در مجموعه م داشته باشم. حافظه بویاییم از این عطر پاک شده و نمیدونم خوشم بیاد ازش یا نه(البته با توجه به همه گیری در گذشته حتما برام آشنا خواهد بود) ولی با توجه به اینکه عطرهای گلی رو میپسندم میخوام داشته باشمش هر چند باید کلی بگردم اصل و ترجیحا قدیمیشو گیر بیارم.
09 مرداد 1403 پاسخ تشکر
16 تشکر شده توسط : سورنا مقدم Dragon

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟