سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟
توجه کنید این کالا توسط خود کمپانی بدون سلفون عرضه می شود
نوع عطر | ادو تویلت |
برند | میلتون لوید |
گروه بویایی | رایحه های گلی |
کشور مبدأ | انگلستان |
مناسب برای | بانوان |
اسانس اولیه | شکوفه پرتقال ، گل مریم |
اسانس میانی | رز ، یاس |
اسانس پایه | مشک ، روایح چوبی |
زمانی این عطر برای من پیام آور شادی بود و با رایحه اش شاد میشدم و خاطرات شیرینی برایم تداعی میشد، ولی افسوس که پایان تلخی برایم بجا گذاشت...
این عطر رو خواهرم سال ۶۹ برای عروسیش خرید و چون ازش خاطره خوش داشت، من برایش میخریدم و کادو میدادم. اما سال ۹۴ یک شب نزدیکهای صبح کابوس بدی دیدم. خواب دیدم تو یک جاده عجیب شبیه اطراف برج میلاد روی زمین خوابیده و یک خوشخواب سفید مثل لحاف روی خواهرم کشیده شده و نصف آن لوله شده و تا نیم تنه خواهرم بود، در صورتیکه خوشخواب آنقدر ضخامت داره که اصلا لوله نمیشه... ولی خواب بود دیگه... ناگهان قسمت لوله شده باز شد و تا سر خواهرم رو گرفت و خواهرم محو شد. تو خواب گفتم خواهرم رفت تو زمین...
سراسیمه از خواب پریدم. خیلی وحشت کرده بودم. گفتم خدایا این چه خوابی بود من دیدم. فورا صدقه کنار گذاشتم اما دلم شور میزد و لحظه ای اون کابوس لعنتی از یادم نمیرفت...
سرانجام دو روز بعد وقتی از فروشگاه هایپر استار خرید کرده بودم و داشتم وارد راهرو مترو میشدم موبایلم زنگ خورد و دختر خواهرم گفت ی چیزی بهت میگم هول نشی... فورا فهمیدم چه بلایی سرم اومده و با این حال باز امید داشتم ی چیز دیگه ای بگه... اما حدسم درست بود و اون کابوس لعنتی تعبیر شده بود. گفت پریشب (همون شبی که من کابوس دیده بودم) حال مادرم بد شد و بردیمش بیمارستان و دکترا میگن سیروز کبدی شده... گفتم حالش چطوره؟ گفت تو کماست! تمام بدنم داشت میلرزید و خدا میدونه چطور به خونه برگشتم. از طرفی هم نمیخواستم مادر و پدرم بفهمند. چون مادرم خیلی به این خواهرم وابسته بود... تا ده روز نذاشتیم پدر و مادرم بفهمن... به دروغ بهشون گفتیم رفته شمال... ولی بالاخره صبرش تموم شد و گفت من رفتم خونشون. شما دارید دروغ میگید. هرچی شده بمن بگید. سرانجام بهش گفتم بیمارستانه و وقتی خواهرم رو به اون شکل دید خدا میدونه چکار کرد. شش روز بعد خواهرم از دنیا رفت و از هاوایی برای من و خانواده ام و بچه هاش یک خاطره تلخ بجا گذاشت. یک ادوکلن بسیار تلخ ... که زمانی برایمان چقدر شیرین بود... هنوز آخرین هاوایی که براش خریدم نصفه ست.
ببخشید انقدر حالم بد شد که سلام یادم رفت. ببخشید پر حرفی کردم. شاد و سلامت باشید.