NASOMATTO - Sadonaso

ناسوماتو سادوناسو

مردانه - زنانه
کد کالا : ATR-147509
نوع عطر : نا معلوم
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
گروه بویایی :
طبع :
مشخصات تولید
نام برند : ناسوماتو
کشور مبدأ : هلند
سال عرضه : نامشخص
کد کالا : ATR-147509
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 170
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
8,400,000 تومان
رای کاربران
  • عاشقشم
    0
  • نمی پسندم
    14
  • - 25 سال
    0
  • + 25 سال
    2
  • + 45 سال
    1
  • روزانه
    0
  • رسمی
    4
تعداد رای های ثبت شده : 26
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

سادوناسو تمامی حس‌های شما را از لذت سرشار می‌کند؛ عطری که گوهر تجربیات فردی را مجسم می‌کند و به روح گرما می‌بخشد. سادوناسو تمامی اغواگری و هوس‌انگیزی نابش را از ردی نیرومند، شرقی، مشک اندود و آمیخته به سویه‌های حیوانی می‌گیرد. نت‌های قهوه در این عطر با مشک و چوب صندل آمیخته می‌شوند و حسی از جنس شور و شوق یا تمایلات شدید نفسانی را عرضه می‌کنند. نت‌های دانه تونکا، وانیل و روایح حیوانی هم سرشاری حس‌های جدیدی را به‌وجود می‌آورند و احساسات شما را برای کشف‌های تازه و چشیدن تازگی‌ها آماده می‌سازند. 

برند ناسوماتو
عطار الکساندرو گولتیری
کشور مبدأ هلند
مناسب برای آقایان و بانوان
نمره کاربران
Sadonaso-ناسوماتو سادوناسو
رایحه
5.9
10 رای
ماندگاری
7.7
10 رای
پخش بو
7.5
10 رای
طراحی شیشه
7.1
10 رای
این عطر برای من یاد آور ...
محصولات دیگری از برند ناسوماتو
اخبار برند ناسوماتو
نظرات کاربران (23 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
دیگر نمیترسید...
همه چیز عادی شده بود.
حالا اگر میخواست هم نمیتوانست دیگر به آن خانه برگردد...
فرار که نه ... برای آزادی قمار را باخته بود.
بیشتر از دوماه است که بی خانمان شده ..
نه جای خوابی دارد ونه آب و غذایی..  باید داخل زباله ها دنبالش بگردد .ژولیده و آفتاب سوخته است، آخر جای مناسبی برای حمام و نظافت ندارد.
همه چیز برایش عادی شده... حتی شبهایی که کنار سطل زباله ی شیرینی فروشی، مورد هجوم نَرهای حیوان سرشت قرار میگیرد..این میان کسی هم هست که از ترس ایدز از وسایل لاستیکی و پیشگیری ارزان قیمت استفاده میکند...
NASOMATTO - Sadonaso
این فضا را روایت میکند...
روایتِ ک...وم های رها شده کنار سطل زباله.
01 تیر 1402 پاسخ تشکر
51 تشکر شده توسط : Farnoosh فرهاد

سلام دوستان عزیز:
Sadonaso یک عطر کاملا غیر عادی که برای موقعیت و منظوری خاص کانسپت گیری شده.
قطعا اکثریت دوستان کانسپت این کار رو میدونید و در عجبم از ذهن خلاق و یکمی مریض گوالتیری برای طراحی و پردازش این عطر.
عطری سخت پوش و بسیار سخت پسند که شخصا موقعیتی برای پوشیدنش نتونستم در ذهنم تجسم کنم.
آزادی ذهن و فراپردازی های دنیای غرب خیلی بی پروا شده و این موضوع به هنر و در نهایت صنعت عطر و پرفیومری در اروپا هم رخنه کرده و تاثیر و مآحصل اون هم تولید و خلق عطر هایی مثل Sadonaso شده.
سویه های شدید و چرک و کاملا فتیش گونه از روایح سکشوال که در خود اروپا هم مخاطبین خاصی رو شامل میشه و اصلا عمومیت نداره.
اما رایحه عطر ماهیتی بوزی و شیرین داره که رگه هایی بسیار قوی و هارش از نت های انیمالیک آن رو دربرگرفته اند. من با تست این عطر اهرام بویایی رو اینگونه برداشت کردم که خدمتتون عرض خواهم کرد:
آغاز کا با رایحه ایی شیرین و خیلی کدر و مقداری لاکتونی آغاز میشه که حالتی لزج و کاملا چسبناک داره. محسوس ترین نت دریافتی من در این مرحله از رایحه وانیل و کارامل و بویی شبیه به شیرعسل بود. بلافاصله نتی کاملا سنتتیک و غیر طبیعی که حالاتی پلاستیک گون داره به تاپ نت کار اضافه میشه . بویی شبیه به پلاستیک و یا کش پلاستیکی که در حال گرما دیدن و نرم شدن است .رایحه ایی که از ذوب شدن پلاستیک ساطع میشه. این نمایش غیر منتظره و کاملا سنتتیک
طول عمر کوتاهی داره که قطعا به منظور خاص و با پس زمینه هدفمندی به کار اضافه شده که خودتون با جستجوی بیشتر متوجه خواهید شد.
بعد از گذشت چند دقیقه، نتی عرق کرده و دمدار از روایح انیمالیک به قلب هرم بویی این عطر اضافه خواهد شد که خیلی هایپ و نمایان هست. اصلا میخواد خودنمایی کنه و بگه که من حسی و خویی حیوان گونه دارم برای رسیدن به میل و هدفم و کسی جلودار من نخواهد بود. خوشبختانه و یا شاید هم هوشمندانه این تم انیمالیک بعد از حدود 10 دقیقه به صورت تدریجی شروع به کمرنگ شدن میکنه و با ورود به مرحله پایانی و درای داون عطر رایحه ایی نیمه پودری و کمی گرم و شیرین از حضور مجدد وانیل و مشک برای من قابل استشمام بود.
به غیر از اون دوتا پرده نمایش(( نت لاستیکی)) و ((روایح انیمالیک)) میشه بیس و شاکله اصلی کار رو به سیمینالیس از اورتوپاریسی نزدیک و همگون دید.
به واسطه جنس و کانسپت و نوع رایحه پخش و ماندگاری کاملا کنتری شده و تقریبا پرایوت داره.
به امید روزهای خوش برای همه هموطنانم
08 خرداد 1402 پاسخ تشکر
48 تشکر شده توسط : مهریار مجید جلیلوند

سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیز

تعریف کانسپت یا مفهوم یک عطر :

موضوع ، رخداد ، داستان ، مکان ( لوکیشن) یا هر چیزی که منشا الهامِ عطرساز برای ساخت عطری میشود.
مفهوم یا کانسپت یک عطر ، انحصاری هست و فقط وفقط متعلق به شخص عطرساز هست ، یعنی مصرف کننده نمیتواند این مفهوم را تغییر دهد.

اما برداشت ،

آن چیزی هست که مصرف کننده از فضای عطر ، تاکید میکنم فضای عطر ،احساس میکند و ممکن هست متفاوت از مفهوم یا کانسپت عطر باشد ،
بنابراین برداشت از فضای یک عطرمیتواندبسیارمتفاوت
از مفهوم یا کانسپت عطر باشد ،
به همین دلیل برداشت های خود را نباید به عنوان کانسپت و مفهوم آن عطر معرفی کنیم .

همچنین ممکن است مفهوم و کانسپت یک عطر نیز توسط مصرف کننده ، اشتباه تفسیر شود که این هم یک برداشت اشتباه محسوب میشود.
04 تیر 1402 پاسخ تشکر
32 تشکر شده توسط : نیلا ی فرهاد

سر و صدایی که گوالتیری با این جغله عطرای سودجو بپا کرده‌رو اگه دوشنبه از خودش درمی‌آورد، می‌شد دوشنبه‌سوری‌.

از آنجایی که فضای متن تا حدی با فضا و کانسپتی که برای این عطرِ لچر ایجاد شده، هماهنگی و کفویّت داره، امید که ساحت ادب خدشه برنداره و مدیر محترم هم با اغماض و چشم‌پوشی اجازه تایید صادر بفرمایند.
وقتی چنین عطرهایی تولید می‌شن و محبوبیت پیدا می‌کنن باید هم عطار و هم دوست‌دار و مدافع عطر بدونن که تو دعوا حلوا خیرات نمی‌شه و دروازه‌ی نقد همیشه گشوده‌اس.

بشخصه هیچ حس جنسی از سادوناسو نگرفتم.
رایحه‌‌‌‌اش نه چنان گیرا و دلپسند بود نه نفرتی حاصل کرد‌. سمپل ۵ میلش بلاتکلیف داره برا خودش هستندگی می‌کنه. به خیال خودش خیلی دلبره (از بقیه‌ی عطرام جداش کردم یه وخ دلشونو نبره).
نه حسی حماسی و نه میلی شدید. شیرین، سنتتیک، وانیلی، کمی حیوانی، ادراری [که مطمئن نیستم گروه بویایی‌ به این نام داشته باشیم] عرق‌کرده، ک‌ا‌ن.د.ومیکال [به قول عزیزان] و خانه کرده در کندوی عسل... اع اع اع بگو دیگه. اکبیری برا همین انقد ش‌ه‌و‌ان‌ی و تحریک آمیزه: از اولشم معلوم بود دلْ پیشکشِ ملکه‌ی زنبورا کرده و اصلا همه‌ی دادار دودورش برا این خانوم تپلِ تنبلِ تن‌پرورِ. شاید به دماغ عسل‌دوست زی‌زی خانوم خوش بیاد و هوش از سرش بپرونه‌ها، ولی برای ما نیمه آدما بوی تخم مرغ با رب خانگی هوس‌انگیزتره تا این کندوی کنار عنبرنسارا. خوب بود چند لایه پیاز هم لای نت‌هاش کار می‌ذاشت گوالیتری که دیگه در بلاتکلیف بودن بین این همه تبلیغ و شایعه و این بوی نه چندان دیوانه، تیر خلاص‌رو به شاه دماغ‌های اسیر القائات بزنه.

هیسسسسسس! یه مسئله‌ای‌رو اینجا می‌گم، فقط به مدیر عزیز نگید؛ می‌ترسم تایید نکنه متن بی‌چاره‌رو. گوش‌هاتونو بیارید جلو:
اسم عطر بعلاوه ادعاهای تحریک‌‌آمیزیِ جنسی که این مایع سیه‌رویِ بی‌تربیت دنبال خودش می‌کشه، همه‌اش زیر سر اینه که گوالتیری بی‌ادب مثل جردن بلفورت همیشه سر‌شو تو جاهایی فرو می‌کنه که نباید‌. مرد حسابی سرتّ تّو ... بله بله مدیر عزیز چشم... بچه‌ها لونه‌ی جِری... سرت تو لونه‌ی جری چی‌کار می‌کرد که با این همه سادوناسوی کثیف و بدبو ازش بیرون بیای و آبروی هر چی عطر و ضد عطر و غیر عطره‌رو ببری؟
به بینی‌ت یاد بده هی ندُوه بره تو سوراخ‌ها و غارهایی که نباید. یه وقت دیدی مثل جان ادوارد جونز تو یکی‌شون گیر کرد و نتونستن بکشنش بیرون؛ خودتم شدی مثل حضرت کاوالایف بی‌دماغ و آبروت رفت‌‌ها.
اون وقت دیگه کی میاد برای ملت ما بلک افغانِ خفن بزنه و هندونه کنه تو آستین‌شون؟ همه‌ی کارات می‌شن مثل بلاماژ: اون چیزی از آب درنمیان که می‌خواستی!!!
بهت هشدار می‌دم:
ما تازه از آسیب‌های جدی و جهانی ورود بی‌جای خفاش تو سوپ چینی‌ها رها شدیمااااا برادر.
خیلی می‌ترسم یه روزی‌ خبرش بیاد که دماغ عطار دیوانه عامل ویروس طاعوناسو در عرصه‌ی جهانی شد.
خلاصه از ما گفتن:
هی سرتو نکن تو نقاطی که ... هیچی دیگه. نکن! درسته تو مملکت دموکراتیکی زندگی می‌کنی، ولی خودکنترلی نداری جانم؟ زشته!

اگر چشمم کور نشود و نگردد استخوانم پوسیده به دست دوستداران گوالتیری باید عرض کنم که ایشون در سه کلمه پیچ می‌خورد و فتیله پیچ می‌شود و چپ می‌کند و به پیچش چرم کوئوم می‌پیچد:

۱ تبلیغات. ۲ آوانگاردیسم. ۳خَفَنیّت [اگر ادیبان جمع به این واژه‌ی بی‌چاره اشکال نکنند که علامت مصدر صناعی عربی روی کلمه فارسی ناید. بالاخره پیچ در پیچه، چه انتظاری دارید؟ بنویسم خفن بودگی‌؟ چشم! خفن بودگی!] که این خصیصه‌ی سوم در پی دومی به وجود میاد و چهارمی‌رم دزدکی بگم: کیاست و تیزهوشی.
البته جناب الکساندرو خصیصه‌های دیگری هم به مثابه‌ی یک پدیده در جهان عطر داراست و دوستان همه می‌دانند.

یک بررسی کلی:
در جهان افسانه‌ای عطر هم زوم کردن روی مسائل جنسی، در معرض اتهام پوپولیسم و سودجویی‌ست. همچنانکه در نقاشی و شعر و رمان و سینما هم.

فیلم‌های زیادی با مضامین جنسی ساخته شده‌اند و حرفی برای گفتن دارند، اما مسائل جنسی را موضوع اثر قرار نمی‌دهند؛ بلکه آنرا مشکل، درد، آسیب اجتماعی یا وجهه‌ی تاریخیْ خاص قرار داده و یا محدودیت‌هایش را نقد می‌کنند؛ به قولی اثر تبدیل می‌شود به پاتولوژی روانی، فرهنگی، اجتماعی و ...
در مقابل فیلمی هم هست که سراسر س.ک.س و اروتیک و جان بخشی جنسی به انسان عقده‌ای و عقب مانده و شاید خجلی‌ست که دستش جز به این فیلم برای ارضای نیازهایش نمی‌رود... شاید هم برود، دست است دیگر، ولی فیلم عامل آن است: می‌شود نیمفومانیاک: البته فیلم حرف‌های دیگری هم برای گفتن داشت، ولی صحنه‌های اروتیک‌اش سخنرانی‌‌های هیتلر را هم می‌بلعید چه رسد به درد و دل با دختر معتاد به س.ک.س! یا عشق اثر بی‌معنای (این واژ‌ه‌رو بر من ببخشید) نوئه با تمام روابط پیچیده‌ای که بین کاراکترای نه چندان پخته‌اش داشت.

سادوناسو هم تلسکوپی‌ست که درست روی لبه‌ی آن چ‌ی‌زّی زوم کرده که مامان‌ باباهامون می‌گفتن زشته پنهونش کن. اع‌!
آخه بی‌تربیت، بی‌چشم و رو یکم یواش، این چه دریه که تو نسخه‌ی اکستریت‌ات داری؟
سادوناسو اثر هنری بی‌پروا، جسور، پر هیاهو، ضعیف، مهمل، بی‌ادب، برون‌گرا، هزل، بی‌محتوا و در عین حال باهوشی‌ست که از عطاری هوشمند تراوش یافته.

آدمیزاد؛ این موجودِ آگاه از محدودیت، عقده‌ها و نیازهایش که از پشت بام آزادی افتاده و در نهایت ابتذال با صورتی خراشیده و بی‌چشم، دستی کج و لنگ لنگان به دنبال دلبریّ از جنس مخالف است و ناچار گوالتری‌‌ی باید که برای امتلاء کمبودهایش سادوناسوی پرمدعا و غوغا بپاکرده‌ای را خلق کند تا مگر... مگر این آدمیزادِ نفله به مذاق حضار در جلسه‌ی شامگاهیِ میل و نکبت خوش آید، یا در وهم تاریک و جهل مرکب خویش گمان کند که خوش آمده. این موردرو دیدم که می‌گم.

صدّ تّاسّف به ایّن هّمه ابتذالّ و فرومایگیّ!!!

می‌دانید که از پی‌نوشت گریزی نیست:
هیچوقت این جمله سنت آگوستین‌رو فراموش نکنید که گفت:
هرزگیِ کمدی هرگز برای حضار قابل تحمل نمی‌بود اگر رسوم جامعه قبلا همان هرزگی‌ها را جایز نشمرده بود.

اگه عرضه هست[بعلاوه‌ی استقبال] یعنی تقاضا هست. و پوپولیسم یعنی اینکه ما نه تنها هنر اینو نداشته باشیم که ذائقه‌سازی کنیم، حتی از ذائقه‌ی کج و معوّج این مشتی گوشت کیلویی درب و داغون کمال سو استفاده‌رو برای سودجویی و فروش بیشتر بکنیم.

و بعضی‌ها بگویند که بععععله بکشید کنار
گوالتیری آرتیست با کاروانی از هنر ناب و گوهرین از راه رسید.
ببخشید من مارکوپولویی نمی‌بینم. هر چه هست پوپولیسم و هوشمندی و کیاست و سوء استفاده از شه..وتِ خودجلوه‌گری‌ مخاطب‌ست.

من نسخه‌ی چپ‌کرده‌ی اینترلود و سالومه و ... رو با قدرتمندترین ناسوماتویی که می‌شناسید تاخت نمی‌زنم... اگه عطارش گوالتیری‌ای باشه که ارزشی برای هنر قائل نیست(بازم اگه بفرمایید عطرسازی هنر نیست که دعوایی نمی‌مونه) و جز برای سود و دادار دودور بیشتر هنرش‌رو به کار نمی‌گیره. هه. هنر! عجب! به نظرم حتی خود گوالتیری هم از اون دسته‌ست که به ریش ایده‌ی هنر بودن عطرسازی می‌خنده. خودمم گاهی می‌خندم.

پی‌نوشتِ پی‌نوشت:
بشخصه بعضی روایح (صرفا رایحه) خانه‌های ناسوماتو و اورتو پاریسی‌رو دوست دارم از جمله کوئوم، ترونی، دورو، بارائونادا، فانتوماس و تا حدی نودی فلوروم و بلاماژ وَ این غیر از اینه که عملکرد هنرمند در مقام هنری‌ش‌رو نقد کنی. لطفا سوء تفاهم نشه.
مشک آن است که خود گوید نه دادار دودور.

یه پی‌نوشت دیگه:
این جمله‌رو شنیدید: تنها آنانکه دست به کاری نمی‌زنند، هرگز خطا نمی‌کنند. گوالتیری هم یه آفرین داره که حداقل کاری می‌کنه و توش عامدانه و آگاهانه آفساید می‌ده. حداقل به ریش نشستگان و باتلاقیان پر از سکون می‌خنده.
آفرین بهش.
16 شهریور 1403 پاسخ تشکر
32 تشکر شده توسط : Pooria Perfumex
مسئله اینجاست که وجود انشعابی نحیف و شکننده و میراست از نیستی ، و همه من ، تو و مایی بر این گستره نابوده و پیکره خرد بوده بنا شدیم ، فرصت محدود و کنش محدود تره ، شراره ای و نقش شتکیِ که حتی به قدری هم نمیتونه حمایل زمان بشه و باشه ، خب این وسط چه میشه کرد ؟ باید به همین نطفه عقیم اختیار جامه عملی محتوم داد ، خب بعله محتومِ ، نا چیز و روم به دیوار برای ساختن بخشی از این ویرانی دل ریش کن ناچیز ، اما حداقل کنشِ بهتریِ ، و قرن ها باید تا بدونم که این کنش حداقلی از عدم کنش چقدر بیشترِ در عین کمینگی ، اوج انسانیتِ ، اما اوج انسانیت برای ما کافی نیست ، ما دوست داریم قهرمان تک رویی باشیم که بر تارک کنش انسانی بدرخشیم ، که تکریم بشیم و چه و چه
ای نامده از هیچ ، بر هیچ مچیچ ....
16 شهریور 1403 پاسخ تشکر
28 تشکر شده توسط : Telecaster Farnoosh
دوست عزیز جناب absurd سلام و درود.
بسیار زیبا نوشته ای، طنزی که گاهی غمناک می‌شود و گاه فکاهی، گاهی تعریفی که از صد تخریب بدتر است.
بهرحال این خانه به قلم بدستانی،زبده و ماهر چون شما محتاج است تا فضای این خانه از ساده نویسانی چون اینحقیر رنگ و روی زیباتری به خود بگیرد.
لذت بردیم از قلم زیبایتان و منتظر اینگونه نقدهای جذاب و گیرایتان هستم.
پاینده و تندرست باشید.
23 شهریور 1403 پاسخ تشکر
18 تشکر شده توسط : حسن شجاعی فرهاد
درود و احترام جناب نیک‌پور
لطف و حسن توجه‌تون‌رو می‌رسونه؛ ایضا تواضعی ایرانی که شایسته‌ی این فضاست.
ساده‌نویسی خود هنری‌ست پیچیده که گاهی خود بنده محروم از این هنر هستم و تسلیم منتقدین؛ در این محفل هم حداقل مدیر عزیز این واقعیت را [از نظراتی که می‌گذارم و تایید نمی‌شوند] می‌داند :>)
اگر بتوانم کمی ساده‌تر، کوتاه‌تر و مطابق با قوانین سایت و مدیریت بنویسم، به این انتظار پاسخ مناسب داده‌ام و افتخاری‌ست برای خودم و الا دور باطل است تلاش برای گنجاندن خود در ارکستری که قابلیت هماهنگی باهاش‌رو نداری :)
امید که بتوانم و افتخار همراهی با این محفل سالها از نگاهم پنهان مانده‌رو(افسوس!) داشته باشم.
23 شهریور 1403 پاسخ تشکر
19 تشکر شده توسط : نیلا ی Perfumex

سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیزم

میخواستم مطلبی رو در مورد ایده ای که در ورای ساخت این عطر هست خدمتتون عرض کنم ،

تمام آن چیزی که باعث شده برای ساخت این عطر از اون الهام گرفته بشه در این جمله نهفته هست :

There is no purpose in life beyond the pleasure of senses

این جمله ای هست که در خانه عطر ، در مورد این عطر گفته شده،
معنیش میشه :

هیچ خواسته ای در زندگی بالاتر از لذت حواس نیست ،

در مورد جهان مادی این یک واقعیت هست و نمیشه اون رو انکار کرد ، لذتی که ما از طریق حواس پنج گانه مون به دست میاریم و در واقع با حس کردن ، لذت میبریم ،
دیدن ، شنیدن ، لمس کردن ، چشیدن و بوییدن

گوالتیری اوج این لذت رو که در یک نزدیکی کامل بین دو جنس مخالف به حداکثر می رسه ، با این عطرتداعی میکنه ...

متاسفانه برداشت های اشتباه از مفهوم یک عطر و بدتر از اون، نقل قول های با تاکید این برداشت ها ، باعث میشه خریداران به اون عطر با دید بسیار منفی نگاه کنند.

[EDITED] 1402/04/02 18:15
02 تیر 1402 پاسخ تشکر
31 تشکر شده توسط : نیلا ی Absurd
توضیح کاملی فرمودید, ولی با کمال احترام فکر نکنم حتی به قصد عطار نزدیک شده باشید...
02 تیر 1402 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : هاشم پور بابک
سلام دانیال عزیز

بنده با استناد به خانه عطر ناسوماتو این توضیحات رو خدمت دوستان عرض کردم ،
اما گویا شما به قصد عطار نزدیک هستی ، اگر براتون مقدور هست ، کانسپت این عطر رو شرح بدید ، البته با اشاره به مستندات.
نگران گفتن کلمات هم نباشید ، کلمات جایگزین زیادی هست ،
البته که همه مون چشم و گوشمون باز هست.

[EDITED] 1402/04/03 12:45
03 تیر 1402 پاسخ تشکر
25 تشکر شده توسط : فرهاد Mahyar
"مفهوم یک عطر"؟!! عجب عبارتِ سورئالی! اصلاً مگر می‌توان برای یک عطر، مفهومی متصور شد؟ دوستان گویا فراموش کردن، داریم راجب عطر صحبت می‌کنیم! عطر، نه رمانِ کلاسیک، نه فلسفه، نه سینما! {البته مفهموم‌پذیریِ سینما هم بین صاحب‌نظران محل اختلافه}.

در کتابی درمورد زندگی‌نامه “میکل آنژ” خوانده بودم: «هنگامی‌که پاپ سعی می‌کرد نگاره‌ی آفرینشِ آدم را تفسیر کند و به آن مفهوم ببخشد میکل آنژ برآشفته می‌شد و اظهار خستگی می‌کرد تا از شنیدن آن‌ خودش را برهاند!»

در سریال SixFeetUnder یکی از شخصیت‌ها گالریِ عکس برگذار می‌کند، از میان مخاطبان گالری، کسی سعی در ذکرِ مفهوم یکی از تصاویر می‌کند، عکاس می‌گوید: «هیچ ایده‌ای راجبِ اراجیفی که میگی ندارم، من ذهنم موقعِ گرفتن اون عکس خالی بود!»

خانمِ محترمی در رابطه با عطر اونوم رزا نایگرا نقل به مضمون گفته بود: «وقتی می‌پوشمش آدم بهتری میشم و این عطر منو به سمت اخلاقی رفتار کردن سوق میده» ایشان گرچه به مفهوم‌دهی به عطر نزدیک میشه اما تلقیِ بسیار شخصی‌ای ارائه میدن! و این اشکالی‌ نداره، تا وقتی شخصی باشه مشکلی نیست! اما وقتی میایم عامدانه میگیم مفهومِ این عطر اشتباه برداشت شده، آدرس غلط دادن به خود و دیگرانه!

بعضی دوستان سعی‌کردن با ذکرِ احوال و شرایطِ فرضی این‌کارو توصیف کنن، خودِ بنده تلاشم این بود با ذکر مثالی هدفی رو برای عطار و تولیدش متصور شده باشم، اما ذکرِ هدفِ پوشش برای یک عطر و ذکر زمان و مناسبت، شرایط و محیط برای عطر تفاوت داره تا این‌که ما با این پیش‌فرضِ به شدتِ غلط وارد میدان بشیم که بله این‌کار مفهومی داره و دیگران اشتباه برداشت کردن!

این مفهوم‌قائل‌شدنِ بنیادی از اساس اشتباست، ما مصرف‌کننده‌ایم و گولتیری عطار! مفهومی وجود نداره.
03 تیر 1402 پاسخ تشکر
13 تشکر شده توسط : نیلا ی هاشم پور
با سلام. در تأييد توضیحات شما ،باید بگویم
درب باتل نسخه ی Nasomatto Sadonaso The Phallic Edition Extrait De Parfum
گویای همه ی کانسپت این عطر هست. با یک سرچ ساده میتوانید بفهمید که میشود برای عطری مفهومی متصور شد یا نه؟!
وقتی طراحی باتل و فیلم تبلیغات معرفی یک عطر که از طرف خود کمپانی منتشر میشود ، و همینطور امتحان عطر با حس بویایی ..همگی یک موضوع را بیان میکنند ، نتیجه میگیریم ، بله. میتوان برای یک عطر مفهومی متصور شد!
البته ممکنه این مفهوم در بعضی از شامه ها ، روایت های گوناگونی داشته باشد...

[EDITED] 1402/04/03 16:26
03 تیر 1402 پاسخ تشکر
31 تشکر شده توسط : Farnoosh فرهاد
سلام خانم مونا

ممنون از یادآوری تون

برای نسخه Phallic Edition هم همین جمله :

There is no purpose in life beyond the pleasure of senses

تکرار شده .
03 تیر 1402 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : مهریار Sepehr s
شما وقتی با مفهوم و کانسپت عطر در دنیای روایح بیگانه هستی دلیل نمیشه که اون رو از اساس اشتباه بدونید!

عطرهای نیش به خاطر همین مفهوم و کانسپت این نام رو یدک میکشند ، چطور شما انقدر بی اطلاع قضاوت میکنید؟؟؟

در ضمن لزومی نداره انقدر تهاجمی کامنت بدید
03 تیر 1402 پاسخ تشکر
12 تشکر شده توسط : Mahyar مهریار
درود خدمت شما

کارهای گوالتیری رو به لحاظ کیفی و متریال در حد بحث نمیبینم و علاقه ای به پافشاری ندارم،اما شما کانسپت رو در عطر مقبول نمیدانید .
کانسپت و عطر از نظر عطار
کانسپت و عطر از نظر یوزر

شما در عطر مگاماره تا نوک کشتی تایتانیک رفتید و برگشتید و برداشت بنده قبولی در فرورفتن در عمق مگاماره است...
عطر سادوناسو به نظر من یک لانچ ضعیف بوده مثل کثیر دیگر ،اما اینکه کل تفکر و تعهد و تاویل عطرها به زیر کشیده شوند از نظر من خوشایند نیست.
این عرایض برای جبهه گیری در برابر شما و جدل نیست . اتفاقن شما ادبیاتتون قوی هست.چه بهتر که در اینده برای خلاقیت درک عظیم حسی و بویایی هستی استفاده شود.

احساس میکنم جوان هستید و هنوز عطرهای زیاد رو تست نکردید.

بدترین کانسپت برای من در تعریف حس بویایی هنگام قبل و بعد از عمل هست....داروی بیهوشی،موجودی اتری و روان که باعث کشیدن برق و از کار افتادن همه چیز میشود.

با احترام

03 تیر 1402 پاسخ تشکر
20 تشکر شده توسط : Amir فرهاد
سلام به شما دوست گرامی:
دوست خوبم عطر سازی خصوصا در سبک نیش و آرتیزان یک شاخه هنری به حساب میاد.
کانسپت پذیری در این نوع طراحی ها بسیار جالب و پویا هستند علی الخصوص در چندین سال گذشته که این موضوع بیشتر نمود پیدا کرده.
درسته قبول دارم بیان روح و معنی یک اثر و مخلوق در صنعت عطر سازی مثل سینما و عکاسی و نقاشی و ... خیلی شفاف و واضح نیست، اما هنر عطرسازی و عطاری هم دارای روح، کانسپت و معانی بسیار جذاب و گیرایی هستند که مخاطب به فراخور ذهن و ذوقش می تواند از آن برداشت هایی داشته باشه.
با کمال احترام با نظرتون راجع به این موضوع که عطر اصلا مفهومی نداره و صرفا یک کالای مصرفی هست، مخالف هستم.
03 تیر 1402 پاسخ تشکر
29 تشکر شده توسط : Amir فرهاد
با سلام و عرض ادب،بنده با بیشتر قسمت های نظر شما موافقم. همانطور که قبلا هم عرض کردم شخصا این عطر را تجربه نکردم ولی اگر توصیف اکثر دوستان را درباره این عطر ملاک قرار دهیم(بعنوان مثال، آخرین سطر از نوشته خانم بسیار محترم این جمع، مونای عزیز در روایت فضای این عطر). سوال پیش می آید!!! مخاطبين این عطر را چه کسانی و چه طیفی از افراد تشکیل می‌دهند؟ در ایران خودمان چند نفر حاضرند این‌ عطر را که قطعا قیمت بالایی هم دارد را تهیه کنند؟ و در صورت تهیه، به غیر از آن یک مورد موقعیت خاص که دوستان اشاره کردند می‌شود در موقعیت های دیگری هم استفاده کرد؟( گرچه بعید می‌دانم بوی مشمئز کننده آن موقیعت هم مورد پسند بسیاری از افراد باشد!!!). فلسفه و مفهوم ساخت که قطعا دارد ولی برای افرادی خاص!!! افرادی که به شدت درگیر این موقعیت های خاص هستند(افراطی) و از بوی نامطبوع آن، کمال لذت را می‌برند. بالاخره هر کسی سلیقه بویایی خاص خود را دارد!!!
03 تیر 1402 پاسخ تشکر
7 تشکر شده توسط : فرهاد nazanin
معما چو حل گردد آسان شود....خوب شما رو به تفکر بیشتر درباره کانسپت عطر دعوت می کنم. جسارتا شما از جمله و تبلیغ برداشت سطحی داشتید...به هر حال هر کس میتونه برداشت خود رو ازادانه داشته باشه
03 تیر 1402 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : بابک
ایرج خان عرض ادب
کلاب هایی هست در اروپا،اکثرا در آلمان،دانمارک،هلند و چند کشور دیگه
کلاب هایی با فضای تیره، کثیف با تزیین شده با نوشته هایی با اسپری رنگی،شرط ورود به این کلابها هم پوشیدن لباس مشکی و یا از جنس لاتکسه
اجازه پوشیدن لباس غیر رنگ مشکی رو ندارید ،شده برهنه باشید
وارد که میشوید بوی انواع لیکورها و شیرین کننده هاشون برای رفع گسی،بوی عرق در لباس های لاتکس و براق مشکی
دقیقا تداعی گر اوپنینگ این محصوله
اگر عکس های معرفی این کار یا بسته بندی سمپل گوی مانند این کار دیده باشید حتی لیزر های رقص نور اینجور کلابها رو روش پیاده کردند
بعد هم روایح ترشحات ج*نسی و ادرار مانند که در گوشه های تاریک کلاب به شامه میخوره
کانسپت این کار همینه،قصد نوشتم قبلا داشتم اما حوصله نداشتم
این عطر همونطور که نوشتم من رو یاد سکرشنز مگنیفیکز از اتات لیبغه د اوغانج انداخت،البته تا رسیدن به اون ضد عطر ترین عطر تاریخ فاصله داره
هر چند قصد گوالتیری این نبوده که به اونجا برسه
03 تیر 1402 پاسخ تشکر
21 تشکر شده توسط : Amir فرهاد
به عمل کار برآید به سخندانی نیست

بنده بی صبرانه منتظر برداشتِ عمیق و متفکرانه شما از کانسپت این عطر هستم.
03 تیر 1402 پاسخ تشکر
9 تشکر شده توسط : Mahyar Sepehr s
موفق و موید باشید
03 تیر 1402 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : 🄼🄾🄽🄰 بابک
بنظرم توبحث پیش اومده،اینکه عطرها داری مفهوم هستند هم جواب نه درسته هم بله.
عطری که توسط عطار خلق میشه یا هر چیزی که بشه اسمشو هنر گذاشت،دارای یه مفهومی هست،که این مفهومو سازندش بهش میبخشه.
همونطور که سلایق انسانها با هم متفاوت هست،شامه ها هم در بحث عطر متفاوت عمل میکنه واسه همین این همه برداشتهای مختلف از یه موضوع وجود داره.
عطار اینکار هم تو خلق این اثر *از نظر خودش* خواسته مفهوم لذتهای جنسی رو تو عطر بگونجونه،حالا اینکه چقد نظر افراد دیگه به این مفهوم نزدیکه یا عطار چقدر تو خلق این فضا موفق بوده که دیگران رو با خودش هم نظر کنه،مشخص نیست.
این منطق هم که سازنده کالایی رو بدون هیچ ایده قبلی روانه بازار میکنه و افراد ازش ایده سازی میکنند(یا بخاطر معروف بودن سازنده یا فروش بیشتر نماینده یا هر دلیل دیگه)هم تا حدودی درسته مثل همون مثال میکل انژ.ولی شاید درمورد اینکار صدق نکنه چون مشخصا طبق گفته شرکت همچین ایده ای پشت عطر بوده.
در نهایت اگه بخام نتیجه گیری کنم تو مقوله عطر در واقع کسی که خلق میکنه و کسی که استفاده میکنه دارای شامه های مختلف هستند که هرکدومشون برداشت شخصی خودشون رو دارند و دلیل نمیشه صرف اینکه مفهومی پشت عطر هست،اون مفهوم دقیق و درست باشه.
03 تیر 1402 پاسخ تشکر
10 تشکر شده توسط : nazanin فرهاد
دانیال عزیز و دیگر همه ی دوستان عزیزم سلام
مهمترین قسمت و جاذبه ی خلق یک اثر هنری ( تمامی ی آثار هنری از شعر و ادبیات گرفته تا سینما و موسیقی و نقاشی و عطاری ) کشف است !
خالق اثر ، یک واسطه است !
هنرمندان و خالقان آثار هنری ، پل بین دو دنیایند ، فیزیک و متافیزیک ، رویا و حقیقت هرچند که :
رویا حقیقتی ست که در قسمتی از گیتی اتفاق افتاده ، می افتد یا خواهد افتاد .
آنچه در این کائنات هست ( که رویا نیز از متعلقات آن است ) حقیقت است .
خالقین هنر ، خود خلق نمیکنند بلکه نقش مترجم یا راوی اثر بازی میکنند !
یعنی زبانی دیگر را به زبان ما ترجمه میکنند .
و اما مرحله ی کشف :
همه چیز را همگان دانند !
خلق هنر ( زبان ) یک پازل است .
خالق خود تنها قسمتی از پازل را روایت میکند . برخی قسمتی اصلی از این پازل بزرگ را و برخی قسمتی کوچکتر .
و سپس و به محض ترجمه ی این زبان ، به زبان ما ، پروسه ی " کمال " ( تکمیل ) و " کشف " آغاز میشود .
هر کس به زعم خود ( آموخته و تجربه ی خود ) پس از خواندن ، دیدن ، شنیدن ، چشیدن ، لمس کردن و بوییدن آن ، شروع به تکمیل آن هنر کند به جهت کمال که مقصود این است :
کشف کمال با سلاح هوش !
این پروسه توقف ندارد ( و این مهمترین قسمت است )
یعنی مثلا یک تابلو یا یک شعر صدها سال است که نقد میشود و هزاران سال دیگر نیز ادامه دارد ( نقوش انسانهای نخستین بر دیواره ی غارها کماکان نقد میشوند ) و چون " هوش " مدام در حال گسترش و کمال است ، پس هرچه به جلو میرویم آن هنر رو به تعالی مینهد !
برای یک خالق ( که قسمتی از پازل را شروع کرده است ) زیباترین و جذاب ترین قسمت این است که مدام در طی ی نقود جدید ، خود ، این پازل بزرگ را کاملتر میبیند !
و چیزهای جدیدی کشف و ربط میکند که حتی به آنها فکر هم نکرده بوده است !
مثلا : خالق یک مترجم است ، فرض کن کتابی را به زبان فارسی ترجمه کنی و سپس دیگران از این کتاب تو ، کارها کنند و سودها برند و منفعت ها به دیگران رسانند !
و تو مدام با شنیدن این اخبار بر این اعجاز عاشقتر شوی !
اعجازی که حتی فکرش را هم نمیکردی !
مثلا یک عطار رایحه ای خلق میکند و سپس پزشکان کشف میکنند که این رایحه فلان بیماری یا کاستی ی روحی را درمان یا تکمیل میکند !
هییییچ خالقی ( مترجمی ) خود خبر ندارد که سرنوشت مخلوق چه میشود ، این سرنوشت ( نقد ) را ، جمعیت رقم میزنند ، خالق تنها راوی ی این زبان جدید است و نه کاشف آن !
کشف را همگان در پروسه ی کمال رقم زنند که همانطور که عرض شد توقف ندارد .
اینشتن همان مقدار نمیدانست ترجمان اش چه خواهد کرد که خالق آونتوس !
گوالتیری نمیدانست که نام بلک افغان به ناله ی سیاه ترجمه خواهد شد و عده ای ( هرچند قلیل ) از این دریچه عطر او را ترجمه و کشف خواهند کرد و از این مسیر در راه عطر او قدم خواهند زد !
بدون شک همان لحظه ای که این منظرگاه توسط حقیر نادانی چون سخی دیده شد توانمندان بزرگتری نیز دیدند و مسیر پیمودند و دریچه ای نو باز شد به کشفی نو .
پس :
دوستان عزیزم ، مهمتر از خلق اثر میدانید چیست ؟
دقت ( اندیشه ) در آن اثر به جهت کشف !
بدون شک شما چیزی درک میکنید که خالق آن درک نکرده است !
پس کار شما به مراااتب مهمتر از کار خالق آن اثر هنری ست زیرا هر ترجمه مسیری به دنیایی جدید است .
او خالق است اما شما ، خلاق !!
شما کارتان نباشد که عطار ( نقاش ) چه نقشی زده است ! بشنوید حرف او را لیک ملاک قرار ندهید بلکه ببینید شما چه کشف میکنید !
میدانید مهمترین عصاره ی زندگی ی دکتر شریعتی چه بود ؟؟
تمام زندگی اش یک طرف این جمله یک طرف :
اندیشیدن را بیاموزید نه اندیشه ها را !!
گوالتیری تنها راوی ی این اثر است ، خالق آن نیست ! پس :
شما از آن چه کشف میکنید ؟
شاید یک کلمه ی شما ، دریچه ای به دنیایی باشد که حتی خود راوی ی آن اثر در آن دنیا غرق شود !
پس : شما نقد خود کنید و اجازه دهید دیگر دوستان شما نیز همین کنند تا به کمک " هم " زیبایی ی این دنیا آنچنان کشف کنید که خود خالق آن اثر در دنیای شما غرق شود به حظ !
ارادت ها خدمت همه ی شما :)
04 تیر 1402 پاسخ تشکر
32 تشکر شده توسط : فرهاد مهریار
خانم مونا در ذکرِ ادله‌ی امکان‌پذیریِ مقوله‌ی "مفهوم" برای عطر، بنده رو به سرچِ ساده {گمانم در نت} سوق دادید! جز این باشد جست‌وجو اصلاً و ابداً فعلِ ساده و عملِ راحتی نیست. درحالی‌که اگر بنا بر آن‌چه که در فضای وب می‌بینیم باشد هر کالای مصرفی و چه بسا هنری که پس از آن عبارت Concept قرار داده شود در این فضای مشوش مطلبی از جهت مفهومی‌بودنِ آن یافت می‌شود!

در دلیل دومِ‌تان به طراحی شیشه و فیلم تبلیغاتی اشاره کردید و نتیجه هم گرفتید پس می‌توان برای عطر مفهوم قائل شد! البته من نمی‌دانم چگونه در دورانی که حتی برای خودکار و خودنویس هم فیلم تبلیغاتی ساخته می‌شود می‌توان با تکیه بر تبلیغاتِ یک کالا، آن را مفهومی خواند!
04 تیر 1402 پاسخ تشکر
7 تشکر شده توسط : nazanin Shayan Shayegan
بنده در مگاماره از تداعیِ حسی و نوستالژیکِ شخصیِ آن، پا را فراتر نگذاشته و از اساس آن کار یا هرکار دیگری را مُبیّن یک مفهوم نداسته‌ام!
04 تیر 1402 پاسخ تشکر
6 تشکر شده توسط : Shayan Shayegan nazanin
تمام حرف بنده آن‌جایی بود که فرمودید: "مخاطب به فراخورِ ذهن و ذوقش می‌تواند از عطر برداشت‌هایی داشته باشه" بنده هم در کامنت اولیه خود این را عرض کردم و آن را فاقد ایراد دانستم. اما این فی‌نفسه مفهومی دانستن عطر است که بنده را می‌آزارد! البته بیشتر از این در این مقوله اضافه‌گویی نمی‌کنم، عرایضم شفاف و روشن‌اند.
04 تیر 1402 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : فرهاد Shayan Shayegan
میخ پایانی این بحث را به خوبی کوبیدید! این‌که تجربه‌ی یک اثر چه دریافتی را برای مخاطب می‌تواند به ارمغان بیاورد! این‌که تفسیرتان چیست، برای تو تداعی‌گرِ چه هست، برای تو مُهر تایید بر چه می‌کوبد و یا خود را ضِدّ چه چیز می‌نماید، یه کلام: «تو چه کشف می‌کنی؟»

جناب سخی، به یاد دارم کانت در جایی نوشته بود: "قضاوت بر مبنای سلیقه، مبتنی بر مفاهیمِ نامعین است."

این مفاهیمِ نامعین همان ناخودآگاهِ ماست، همان درونیاتِ بالا نیامده، همان عمقِ به سطح نرسیده، همان شوقی که مشتاق نگشته است و در نهایت همان میلی که ارضا شدن را آن‌طور که باید و شاید به تجربه نرسانده است!
04 تیر 1402 پاسخ تشکر
9 تشکر شده توسط : فرهاد Shayan Shayegan
سلام دوست خوبم.
دلیل پافشاری شما را بر ثابت کردنِ نداشتن مفهوم  عطرها درک نمیکنم.
شاید تعریف های ما از کلمه ی مفهوم  با هم متفاوت باشد.
برای من مفهوم عطر یعنی: چیزی که با بوییدن آن عطر ، در ذهنم ساخته میشود و یا تصویری که از بوییدن آن عطر برایم تداعی میشود...
همگی عطرها ، برای من مفهوم دارند.  
حال یک عطر با فضا و مفهوم زیبای خود ،برای شخص من پوشیدنی است و من را غرق لذت میکند و گاه یک عطر ( مثل همین عطر) برای من قابل استفاده نیست.
حالا احساس میکنم برداشت شما از کلمه ی مفهوم ، القای حس یا کانسپت یک عطر به مخاطب باشد...
اگر تعریف شما از کلمه ی (مفهوم) اینگونه باشد ، بله حق با شماست. نمیشود هیچ حسی را به مخاطب عطر  القا کرد ... مخاطب آزاد است هرگونه که میخواهد آن عطر را تفسیر و تحلیل و تن پوش کند.
در مورد سرچ ساده هم یا شما هنوز با موتورهای جستجو و انبوه اطلاعات که فقط با لمس یک دکمه در اختیارتان گذاشته میشود ،آشنایی ندارید یا قصدتان فقط دیده شدن و مخالفت با موضوعی مبرهن و آشکار است.
در مورد فیلم  تبلیغات خودکار هم ، کمپانی خودکار در نظر دارد به مخاطب القا کند ، این محصول نامش خودکار است و برای نوشتن از آن استفاده میشود... در رنگهای مختلف. حال شاید کسی دلش بخواهد و بگوید...نه این تبلیغات مفهوم خودکار را زیر سوال میبرد ، من معتقدم میشود از خودکار به جای پیچگوشتی هم استفاده کرد...  دیگر خود داند و مفهوم خودکار:)
پ.ن: برای طولانی نشدن بحث مورد نظر ، دیگر پاسخی برای این عطر ثبت نخواهم کرد.

[EDITED] 1402/04/04 16:47
04 تیر 1402 پاسخ تشکر
35 تشکر شده توسط : Farnoosh فرهاد
درود

عطر یعنی
لذت
محبت
دوستی
عطر دشمنی نداره

دوست عزیز همیشه موفق و پایدار باشید،منتظر نقدهای خوبتون هستم.
05 تیر 1402 پاسخ تشکر
20 تشکر شده توسط : مهریار یاس
دو مدل طراحی شیشه داره که یکیش اصلا جالب نیست😅
08 تیر 1402 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : بابک
تشکر از نظر زیباتون . طراحی شیشه این عطر گویای کانسپت این پرفیوم هست
08 تیر 1402 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : بابک 🄼🄾🄽🄰
سلام آقای سخی عزیز وقت عالی بخیر . متشکرم از اینه اطلاعات خوبتون رو به نحو احسنت با ما به اشتراک میزارید🙏🙏🙏یک سوالی ازتون داشتم من این پرفیوم رو تست کردم رایحه هایی که تونستم تشخیص بدم (البته اگه اشتباه نکرده باشم) قهوه و وانیل و نوعی عسل و مشک و احتمالا چوب صندل هستند . اگه امکان داره در مورد احساسم در رابطه با نت های این عطر نظری بدید🙏🙏🙏
08 تیر 1402 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : کامبیز سخی بابک
جناب امیر حسین باقری عزیز
سلام و متشکرم از لطف بزرگوارانه ی شما دوست گرامی
خداراشکر شما دوست عزیزم از من جلوتر اید در تست این عطر ، من هنوز تست نکرده ام این عطر را و کوچکترین اطلاعی از این ندارم .
اطلاعم محدود است به گزارش دوستان و ایضا شمای عزیز .
معذرت میخوام که نتوانستم کمکی بکنم .
09 تیر 1402 پاسخ تشکر
15 تشکر شده توسط : مهریار عباس بهرامی
به به واقعا دمتون گرم جناب روحانی با این تفسیر کاملا فضای سادوناسو رو شرح که چه عرض کنم شکافتید. بعضی دوستان سطحی نگاه کردن به موضوع ولی در حالی که هدف از ساخت چنین تیزر و روش معرفی متفاوتی که این عطر داشت این بود که به مخاطب این حس القا بشه که این عطر نهایت لذت و نهایت ترشح دوپامین توسط مغز رو شبیه سازی میکنه.
21 مهر 1402 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : IRRO Mehran
مفهومی وجود ندارد...همه چیز فرم است.
همانطور که دوست عزیز .یکی از فیلم های برگمان گفتند بعضی مواقع برداشت ها و تفاسیر برای یک محصول و انگیزه تولید ان بشدت خنده آور و دور از واقعیت هست...هرچه هست` اثر است و مولف آن هارا صرفا گرد هم آورده و با جهان بینی اش به آنها نسبت داده(جهان بینی مولف خیلی مهم نیست از نظر بنده) ..هر تفسیری از آن اثر(فرم) باشد مربوط به ناخودآگاه تفسیر کننده و دید اوست
نقل قولی از تارکوفسکی به یاد دارم که میگفت کودکان بهتر از منتقدان فیلم مرا درک و میفهمند....
هرگونه برداشت اضافی و نپذیرفتن اثر با همانچیزی که هست و تحمیل کردن تفاسیر به آن 'جفا در حق اثر است
متاسفانه این قضیه هم بازیچه افرادی شده و با عبارت مفهوم کانسپت و نماد و.. قصد مارکتینگ و فریب افراد را دارند
حال با این اوصاف ببینیم در 'سادوناسو' تحمیل خودآگاه ما به اثر است یا نه!

[EDITED] 1403/05/31 12:18
30 مرداد 1403 پاسخ تشکر
15 تشکر شده توسط : آرش Dragon
هیوم در کتاب کاوشی در خصوص فهم بشری می‌نویسد:
علت این همه جنگ و دعوا در فلسفه و ادیان، مشترک نبودن فهم انسان‌هاست از اصطلاحات هر علمی و خودش شروع می‌کنه برای شاید اولین بار بعد از ارسطو برخی اصطلاحات‌رو تعریف می‌کنه.

فکر می‌کنم علت اختلافی که در اینجا شکل گرفته هم همین مشکله.

ظاهرا عطر در نگاه through a glass darkly عبارت است از صرف آن مایعی که بویی خوب یا بویی بد می‌دهد؛ که در این نگاه عطرها هیچ مفهومی را نمی‌پذیرند و نمی‌توان مفهومی متمایز از سایر عطور به‌شان تحمیل کرد؛ حتی از عهده عطار هم خارج است.
بوی آن مایع شعر نیست، نثر هم نیست، وضوح در دلالت هم ندارد. پس شدیداً مبهم است و مجمل؛ از این رو فاقد هر گونه مفهوم ذاتی‌ست، ولی مفهوم اعتباری و نسبی دارد.

از طرفی عطر در نگاه جناب روحانی عبارت است از شکل و رنگ باتل و مایع، تبلیغات، دغدغه و روحیه‌ی عطار و مهم‌تر از این‌ها اسم عطر. آقای روحانی ظاهراً مفاهیم مد نظرش را از این پکیج بیرون می‌کشند نه صرفا از بویی که مایع عطر می‌دهد.

به نظر بنده ریشه‌ی اختلاف در اینجاست.

[هیچ بویی مفهوم ندارد، ولی الصاق اسم خاص و شکل خاص و معرفی خاص به آن، عطر را دارای مفهوم می‌کند.]
با توضیح بالا به گمانم نظر هر دو بزرگوار قابل جمع و پذیرش هستند.

عطری مثل لاوز یا لاست چری یا کلی عطر دیگر قطعاً مفهوم دارند و تکیه و طعنه می‌زنند به داستانی تاریخی، روانی، دینی، عرفانی و فلسفی؛ حتی اسم عطور کاشف از این مفاهیم است. فکر نمی‌کنم through a glass darkly با این گزاره مشکلی داشته باشد، ولی اگر بوییدن مایع این عطور را با شخصی که عطر مزبور را نمی‌شناسد به اشتراک بگذارید، قطعا مفاهیمی که مد نظر عطار است به ذهنش نخواهد آمد و گمان نمی‌کنم که آقای روحانی هم با این گزاره مشکلی داشته باشند.

هیچ بویی در عالم رایحه‌ی تاریخ انگلستان را نمی‌دهد و ربطی به هوگارت ندارد؛ همچنین هیچ بویی رایحه‌ی ارتکاب را نمی‌دهد؛ گرچه خودآگاه یا ناخودآگاه بشر این‌ها را به رایحه‌ی مد نظر نسبت دهد.

خاصیت هنر بپا کردن چنین جنجال‌هایی‌ست.
خوش باشیم که جنجال داریم. سقراط عاشق چنین دعواهایی بود؛ چون می‌فهمید قرار است به کجا برسند.
از او بیاموزیم!
31 مرداد 1403 پاسخ تشکر
16 تشکر شده توسط : Alireza kh امیر رنجبر
درود بر دوستان عزیز
کامنت شما باعث شد برم و دیدگاه هایی که در مورد این عطر توسط دیگر دوستان نوشته شده رو مطالعه کنم، جالب بود و چه جنجالی به پا کرده...
کاملا با شما موافقم، (تقریبا) همه نظرات درسته، مثل تمثیل فیل و تاریکی مولانا...
اصولاً وقتی خود عطر یک تعریف نسبی داره و قطعی نیست، رسیدن به کانسپت مشترک برای اون بسیار سخت¬تر هست.(البته کانسپت مشترک از دیدگاه مصرف کننده، وگرنه کانسپت عطار کاملا مشخه و متغییر نیست)
اگر در تعریف عطر بگیم: ماده ای خوشبو که برای خوشبو کردن انسان، حیوان، مکان، فضا و... مورد استفاده قرار می گیرد. نکته کلیدی این تعریف «خوشبو» بودن هست. چون خوشبو بودن یک واژه نسبیه و مطلق نیست. قراردادهای اجتماعی خوشبویی رو مشخص میکنن که این قراردادها از یک جغرافیا به جغرافیای دیگه، از فرهنگی به فرهنگ دیگه متفاوته. بنابراین تعریف واحدی برای خوشبو بودن وجود نداره.
شاید برخی از دوستان بگن که خوشبو بودن برخی از مواد کاملا ثابته و نسبی نیست، به عنوان مثال رایحه گل ها در اکثر فرهنگ ها خوشبو توصیف میشه. بله، این دیدگاه درسته اما در بازه زمانی کوتاه مدت. اگه در طول تاریخ بخوایم نگاه کنیم و یا در چندین هزار سال آینده، ممکنه رایحه گل ها نه تنها مقبول نباشه حتی ممکنه منفور شه و مثلا در آینده ای دور روایحی که الان مورد پسند نیست به عنوان روایح خوشبو تعریف شن و بلعکس.
حالا آیا عطرها داری کانسپت هستن؟ بله، اکثرا. در بسیاری از عطرهای نیش، عطار بر اساس مفهومی خاصی اونها رو خلق کرده(کانسپت عطار). البته ممکنه یک عطار به عمد، عطری رو بدون مفهوم تولید کنه تا ذهن مصرف کننده رو درگیر ساخت مفهوم برای اون عطر کنه، مثل پایان باز در فیلم ها ...
و البته خیلی از عطرهای دیزاینری هم ممکنه کانسپت خاصی نداشته باشن و در راستای فروش بیشتر و.... خلق شدن.
هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
سر من از ناله من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد
آتش عشق است کاندر نی فتاد
جوشش عشق است کاندر می فتاد
پ.ن: این دیدگاه بدون مطالعه و رفرنس خاصی، فقط نتیجه گیری ذهنی بنده اس. بنابراین زیاد جدی اش نگیرید😁😉
31 مرداد 1403 پاسخ تشکر
35 تشکر شده توسط : KAVEH Farnoosh
درود جناب فرهادی
از اقیانوس مثنوی اسم بردید و مولوی: نهنگِ حاکمِ این اقیانوس، که چنین نهنگی را چنان اقیانوسی باید.
چه نگاه ضروری و تعالی‌بخشی برای زندگی و هنر است این ایدئالیسم و درک این نسبیت.

می‌خواهی باش
یا نباش!
من تو را دارم.

در حکایت فیل هر کسی بخشی از فیل را لمس می‌کند و با اینکه مفهوم فیل در ذهن همه یکسان است، ولی تصورات مختلف در ذهن هر کدام‌شان ایجاد می‌شود؛ درمورد عطور اجازه بدید بگیم: مثل این است که همه یک چیز را مثلاً خرطوم را لمس کرده‌اند، ولی باز به اتحاد در تصور نمی‌رسند.
یکی می‌گوید فیل مثل لوله است، یکی می‌گوید فیل مثل بالشت است، یکی می‌پرد و گمان می‌کند مار به دستش داده‌اند و ...

ما در مفهوم خوشبویی دچار خلط و اختلاف نیستیم؛ همه می‌دونن خوشبویی یعنی چی؟
مفهوم واحده: بویی که خوب باشه.
در تعیین مصداق و تصور(قول مولوی) است که اختلاف هست.
یکی رز دوست دارد یکی متنفر است
یکی عاشق وانیل است دیگری منزجر از آن.
همه می‌دانیم بوی رز چطور است (گرچه در این هم اختلاف است: برخی می‌گن اتحاد فقط در اسم است، همه‌مون بهش می‌گیم بوی رز، ولی ممکنه شما بوی بتادین بگیرید و بگید رز و من بوی رز بگیرم و بگم بوی رُز. بهترین نمونه‌ی این فرض هم آمبرگریسِ. هیچ نظر مستدلی درمورد صحت یا سقم این فرضیه نمی‌توان داد، چون آن چیزی که شما تجربه می‌کنید با چیزی که من از همون ابژه تجربه می‌کنم متفاوته و [طبق این فرض] راه به اشتراک گذاری این تجربه‌ها مسدود)، ولی همان بوی رز در ذهن یکی خوشبو و در ذهن دیگری بدبو نمود پیدا می‌کنه(حالا بحث ژنتیک مطرح است و خاطرات، بماند).
پس اون عطر ذاتاً نه خوشبو و نه بدبوئه.

نمره‌ای که کاربران به رایحه می‌دن، نه به اصل رایحه که به تخیل، توهم و تصور اون رایحه‌ در ذهن خودشونه. به همین خاطر اهل تجربه می‌دونن که یا نباید [و یا با احتیاط و آگاهی باید] به دیگران عطر معرفی کنن.

به قول خودتون پ.ن:
مصرع اول اشعاری که گذاشتید فقط یک نمونه از ایدئالیسم و نسبیت موّاج مثنویه.
صرفاً در همون حکایت به این قطعه‌ها هم توجه کنید:

آنکه جان بخشد اگر بکْشد رواست

نیک کرد او لیک نیک بد نُما

آن گل سرخست تو خونش مخوان
مستِ عقلست او تو مجنونش مخوان

بچه می‌لرزد از آن نیش حَجام
مادر مشفق در آن غم شاد کام

تو قیاس از خویش می‌گیری ولیک
دور دور افتاده‌ای بنگر تو نیک
01 شهریور 1403 پاسخ تشکر
13 تشکر شده توسط : Mahmoudreza ganjali Alireza kh

اکثر کارهای گوالتیری رو دوست دارم و خیلی از کارهایش را دارم اما به لطف وهدیه جناب شی.انی یک میل از این کار جهت تست به دستم رسید اما بعید میدانم ما ایرانیها تحمل ۵ دقیقه این کار را داشته باشیم .مهم این است که من را به فکر کردن عمیق فرو برد که چه نمره ای به رایحه این کار باید داد؟شاید ساخت این کار فقط از عهده گوالتیری بربیاد اما بوی این کار مشمئز کننده است و اگر قرار باشد روایح به این سمت بیاید باید فاتحه عطر و عطار را خواند....
با وجود سر درد خوشحالم که این کار را تست نمودم .و ترجیح میدهم به جهت علاقه ای که به گوالتیری دارم هیچ نمره ای ثبت نکنم.
16 خرداد 1402 پاسخ تشکر
28 تشکر شده توسط : مهریار یاس

سادونازو یا سادوناسو
فرض کنید یه ظرف پلاستیکی پر از عسل که حسابی گرما دیده رو باز می کنید ، یک قاشق از اون عسل رو با یک لیوان آب داغ که مقداری هم کارامل درونش مخلوط شده حل کنید، رایحه ش رو امتحان کنید و همون لحظه متوجه میشید قهوه شما در قهوه جوش قدیمی روی گاز ته گرفته همون لحظه ترجیح میدید بجای قهوه سیگارتون رو روشن کنید و ته سیگار رو توی مایع غلیظ درون قهوه جوش خاموش کنید.
چه بویی توی فضا راه افتاد
فضاش: فیلم climax و فیلم love از گسپر نوئه رو تماشا کنید.
لوکیشن اصلی climax میتونه این رایحه رو داشته باشه.
در خصوص نشر بو صحبتی ندارم، قرار هم نبوده نشر بو داشته باشه.
ماندگاری هم همچنین.
اروتیک؛ نمیدونم
اگر به یک نفر که هیچ پس زمینه ای از این عطر نداره، رایحه اون رو روی مچ دستش اسپری کنید، احتمالا سریع محل اسپری رو بشوره.
یونیسکس شاید اشتباه باشه، جنسیت نداره بنظرم
14 خرداد 1402 پاسخ تشکر
24 تشکر شده توسط : مهریار آماتور 2

با سلام و درود
امروز رفته بودم با یکی از رفقا اسب سواری....وارد اسطبل که شدم بو هایی بود ....بوی اسب بوی کاه بوی موندگی و عرق و پهن ....از بوها داشتم لذت میبردم....به فکر افتادم چرا ؟هنوز کامل نمیدانم ولی میدانم این شدت شوق به راییحه ها؛برای من به بوهای بد هم سرایت کرده .احساس میکنم چیزی که گوالتیری فکر میکند شاید همین باشد....اوج اشتیاق برای روایح و با آغوش باز لذت بردن از خاص بودن هر روایح موجود در این کره خاکی...شاید برای بعضی افراد مشتاق روایح هنوز جالب نباشد شاید این از ذهنیت فلسفی من باشد که همه موجودات هستی را با همه خوبی ها و بدی هایشان میپذیرم
شاید از این قول نیچه شروع میشود
هیچ پدیده ای اخلاقی نیست بلکه ما آن را اخلاقی تفسیر می کنیم
این عطر را تست نکرده ام و نمیدانم عطر خوبیست یا بد

[EDITED] 1402/11/07 11:10
06 بهمن 1402 پاسخ تشکر
24 تشکر شده توسط : فرهاد Absurd

3
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
8
طراحی شیشه
عزیزی در همین صفحه نوشته بود: «این کار جنسیت نداره!»
بله، نداره! نه مردانه‌اس نه زنانه، فی‌الواقع نه حتی برای انسان خلق شده! یک توهین به شامه‌ی نوعِ بشر!

تصورم اینه که گولتیری این عطر رو برای تنهایی و جذبِ تنهایی ساخته! فرض کنید در موزه‌ای به سر می‌برید و جذبِ درون‌مایه‌ی تاریخیِ آثار شده‌اید، دوست ندارید کسی به شما نزدیک بشه، سادوناسو رو از جیبِ‌تون در میارید و به خودتون اسپری می‌کنید! جواب قطعیه. حتی بعد از اتمامِ کار موزه هم نگهبان جهتِ بیرون‌کردنِ شما حاضر نیست بهتون نزدیک بشه!

فرضیه‌ی دوم احتمالاً سگی بچه‌ای رو گاز گرفته، برای تنبیهٔ سگ و متمایزکردنِ اون با باقیِ سگ‌ها یک شیشه از سادوناسو روی اون فلک‌زده خالی می‌کنند و اون سگ دیگه تا پایانِ عمر کسی رو گاز نمی‌گیره!

پ.ن: البته اگه معجزه‌ای شد و کسی شیفته‌ی این عطر شد پیشاپیش عرض کنم قصدِ توهینی ندارم، به هرحال می‌دونیم که خانه‌ی آخرِ تمامِ صحبت‌ها درموردِ روایح، “سلیقه‌اس”!
01 تیر 1402 پاسخ تشکر
22 تشکر شده توسط : مهریار میثم شفیعی
با سلام‌ و عرض ادب ، ضمن تشکر بابت معرفی این محصول عجیب. خدمتتان عارضم که تصورات و فرضیات شما از گوالتیری جهت ساخت این عطر برایم بسیار جذاب و جالب بود . گاهی اوقات سازنده( نه فقط عطر) طیفی از افراد را به عنوان جامعه هدف یا بازار هدف انتخاب می‌کند که کمتر کسی به آنها فکر می کند!!! شاید بشود آنها را افراد غیر عادی !!! هنجار شکن !!! دارای ذهن بیمار !!! مردم آزار !!! و هر چه که چندش آور و عصبانی کننده باشد نامید!!!. بنده هیچگونه شناختی از این عطر ندارم ولی توصیفات شما و دیگر عزیزان از این عطر مرا به یاد یک سری از وسایلی انداخت که چندین سال پیش در بعضی از اسباب بازی فروشی ها و مغازه ها یافت میشد و شاید هنوز هم یافت شود ، نمی‌دانم. وسایلی به شدت مشمئز کننده و گاها بسیار بد بو!!!! خریدار این محصولات بعضا نوجوانان و جوانانی بودند که روابط اجتماعی آنها مملو بود از ناهنجاری‌های اجتماعی از قبیل آزار و اذیت، تمسخر، زدوخرد، سرقت و ....(هیجانات ناشی از بلوغ و ... جدا از این مقوله است). آیا ایده تولید محصولی خاص(مشمئز کننده)برای عده‌ای خاص(هنجارشکن و ...) از یک ذهن بیمار تراوش می کند؟ آیا فقط یک ذهن بیمار می تواند ذهن بیمار دیگری را درک کند؟ آیا گوالتیری دارای یک ذهن بیمار ولی بسیار خلاق است؟

[EDITED] 1402/04/01 21:54
01 تیر 1402 پاسخ تشکر
9 تشکر شده توسط : آماتور 2 ع میرزایی
توصیف بسیار جالبی بود البته من این کار رو تست نکردم ولی همون دو سه تایی که از ناسوماتو تست کردم فهمیدم این خونه عطر سازی واقعا برا سلیقه من نیست و هیچ وقت حتی ذره ای از اون کارهاش خوشم نیومد تجربه شمارو بنده یجورایی با کار بوگارت پور اوم خیلی سال پیش داشتم زمانیکه دانش عطریمم خیلی کمتر بود و کارای چیپ تری رو تجربه میکردم تشبیهات شما منو واقعا یاد بوی بسیار بد دارویی مانند و شیمیایی اون کار انداخت که واقعا برام به شخصه حال به هم زن و سردرداور بود حتی الانم که بهش فکر میکنم حالمو بد میکنه!خاطرم هست اون موقع حتی توی سرویس بهداشتیم مقداریشو اسپری کردم و همه شاکی شدن از بوش😑 جالب اینجاست که بخشیدمش به یه بنده خداییی و تا قطره اخرشو عاشقانه استفاده کرد! فک میکنم یجورایی این هم زیبایی دنیای روایحه که تا چه حد ممکنه سلایق متفاوت باشن و جالب اینکه هنوزم خیلیا عاشق بوشن!
01 تیر 1402 پاسخ تشکر
10 تشکر شده توسط : Mahmood R امیر علوانی

چرک و ادرار مانند؟!
پشم گوسفند؟!
ترشحات انسانی؟!
خدای من
همونطور که همه ی مرزها دارن جابه جا میشن ظاهرا این موضوع به مقوله ی عطر هم رسوخ پیدا کرده
اول اینکه کلی با نظرات مربوط به این عطر خندیدم و سرگرم شدم و دوم اینکه با این توصیفات حتی دلم نمیخواد یک لحظه هم به مشامم بخوره!و واقعا به کسانی که تستش کردن تبریک میگم.به نظرم تست و تشریح نتها در این عطر یا به زعم من ضدعطر شجاعت میخواد!!!
01 تیر 1402 پاسخ تشکر
21 تشکر شده توسط : فرهاد مهریار

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟